eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
7.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن تبلیغات در مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/3693085358Ce30425eed9
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 وصیت نامه شهید والامقام مدافع حرم عباس دانشگر 🍃🌷بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم، من ریزه‌خوار سفره‌ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد، راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می رسد اما من چه؟! سیاهیِ گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم، عادت به سک‌ـون بـلای بزرگ پیروان حق است. 🍃🌷سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگـی می‌کند، بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را، انسان باهوش و بیـدار می‌فهمد. راستی...! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ 🍃🌷 خدایا؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می‌شنوم، صدای حرم می‌آید، گوش عالم کر است. خیام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد. مرضی بالاتر از این؟ چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ، ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم، تو بیدارم کن خدایا! به‌حرمت پای خسته‌ی رقیه(س)، به‌حرمت نگاه خسته‌ی زینب(س)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده. عباس دانشگر ۹۵/۰۲/۰۲ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
🌱🥀 به نیابت از : 🌷شهیدوالامقام مدافع حرم عباس دانشگر 🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
✨🍃 ستوان یکم علی اکبر رنجبر, اهل فسا و جانشین پاسگاه انتظامی بیدزرد شیراز و مامور نیری انتظامی شیراز بود که در بامداد پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ در درگیری با اراذل و اوباش به شهادت رسید. علی اکبر رنجبر در پاسگاه روستای بیدزرد شیراز خدمت می‌کرد و جانشین فرمانده این پاسگاه بود. ✨🍃معاون دادستان شیراز در این باره گفته است: طبق فیلم‌های موجود خودرو پرایدی در محل منتظر بوده که به محض رسیدن خودرو انتظامی، مجرمان با یک سلاح سرد بزرگ از خودرو پراید پیاده می شوند. ✨🍃مجرمان پس از باز کردن درب عقب خودروی انتظامی سرباز وظیفه را مجروح می کنند که سرباز به دلیل مسلح نبودن به سمت رستوران برای یافتن وسیله دفاع حرکت می کند. ✨🍃در این بین مجرمان با سلاح سرد چند ضربه به مامور نیروی انتظامی وارد می کنند که مامور برای مسلح کردن سلاح کمری خود اقدام و یک تیر هوایی نیز شلیک می کند که بنا بر گمانه زنی‌ها تیر شلیک نشده است. ✨🍃 در نهایت علی اکبر رنجبر با یکی از اراذل و اوباش درگیر می‌شود و براثر ضربه سلاح سرد (قمه) از ناحیه گردن به شدت مجروح می شود که باعث پاره شدن شاهرگش شده بود و سبب گردید که خونریزی بسیار زیادی داشته باشد و در نهایت به شهادت برسد 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
بسم رب شهدای والصدیقین 🌷🌿شهید علی اکبر رنجبر شهریور ماه سال ۵۸ در روستای سنان از توابع شهرستان فسا چشم به جهان گشود. پنجمین فرزند خانواده بود.پدرایشان هم درنیروی انتظامی خدمت می کرد که فردی متعهد ومسولیت پذیر وخدمتگزار مردم بود. 🌷🌿فردی که در سخت ترین شرایط نمازو روزه اش ترک نشد وفرزندانش هم از این خصلت پسندیده مستثنی نبودند.پدری که درکارهای خیر سهیم بود ونسبت به فامیل ودوستان مهربان و رئوف مادر شهید هم زنی شایسته وباخدا و بی وضوبچه هایش را شیر نمی داد.بیشتر روزهای سال روزه بود و تا فرصتی پیدا می‌کرد مشغول عبادت وذکر بودند.وهمه این خصلت‌های نیک را *علی اکبر* ازآنهابه ارث برده بود. 🌷🌿علی اکبر درخانواده ایی سنتی ومذهبی درروستای زادگاهش رشد کرد و به جوانی رسید. علی اکبر از همان بچگی هم جسور بود و نترس و اهل خطر کردن بود. علاقمند به امور دینی ومذهبی بودو درمراسمات محرم وصفر وماه رمضان شرکت می‌کرد. 🌷🌿رابطه نزدیکی با روحانی که برای ماه رمضان به روستا می‌آمد برقرار کرده بود و بیشتر وقتشان را باایشان می‌گذراند و اتاقی راازمنزل خودشان برای سکونت یک‌ماهه ایشان درنظر گرفته بود. قبل از سن تکلیف نمازمیخواند وروزه می گرفت. خصلت‌های نیک درجوانی هم باایشان عجین بود وبا همین طبع وسرشت رشد کرد. سال ۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج اقاطاها و کوثر خانم هستند. 🌷🌿خوشبختانه همسر ایشان هم از اقوام و خانواده ایی متدین بودند ،که بسیار همراه وهمگام با ایشان بودند.برای تربیت بچه ها بسیار وقت می‌گذاشت وبی وضو آنهارا شیر نمی داد. درهمه مناطق، علیرغم مشکلات عدیده ایی که بود با *علی اکبر* همراه بود. 🌷🌿سال ۸۰ به استخدام نیروی انتظامی درآمد. دراین سالها همیشه درمناطق پرخطر مشغول به خدمت بود. علیرغم مجروحیتی که در ناحیه پا دریکی از عملیاتها برداشته بود،بازهم خدمت در قسمت اجرایی را ترجیح می دادند.وبه گفته خودش ((تا وقتی جوان هستم باید درقسمت اجرایی باشم ،من به درد پشت میز نشستن نمیخورم)). این مدت حتی پیگیر کار جانبازی و گرفتن امتیاز هم نشد. جدیت و تلاش ومسولیت پذیری در انجام وظایف از خصوصیات بارز ایشان بود. به گفته همکارانش همان روز شهادتشان، ابتدا نمازش رامثل همیشه سروقت خواند و با خنده وخوش رویی همیشگی از آنها خداحافظی کرد. روح پاکش با امام حسین (ع)محشور باشد انشاءالله 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
اسمش برازنده اش بود 💐روزهای پنج شنبه چنددقیقه وقت بگذار تا اخلاقش را دیگران برایت بگویند،همان همکاری که بابغض از کمکهای بزرگ او در قبل و حالا می‌گوید... سربازی که اورا مثل برادر دوست داشت و هنوز نصیحتش درگوشش می پیچید:((نماز اول وقتت وفراموش نکن،احترام با پدرومادرت فراموش نکن))... 💐همسایه ایی که از مردانگی اش میگوید.. وبماند آنهایی که فقط عکسش را دیدند وچهره مظلومش گره کور زندگی‌شان را باز کرده و حالا آمده بودند تا ادای نذر کنند محال بود کاری به اوبسپاری و انجامش ندهد،تمام سعی خودش را میکرد.و بی منت و بی هیاهوی انجامش میدادواگر میخواستی تشکر کنی حالت خاصی به صورتش میدادو میگفت :((دیگه نگو ،مگه من چکارکردم، نیتت خودت بوده که انجام شد)) 💐حالا دیگر..... *علی اکبر* فقط عزیز ما نبود. اوحالا متعلق به دوستداران شهداست. متعلق است به آنهایی که دنبال الگو هستند. متعلق است به آنهایی که دنبال شرافت کاری وپاک زیستن هستند. متعلق است به آنهایی که از تهدید نمی ترسند و شجاعانه می مانند و تا شهادت پیش می روند. به آنهایی است که علی اکبرند... وار زندگی کرد و مظلوم و حسین گونه به لقاءالله پیوست. روحش شاد 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
🌱🥀 به نیابت از : 🌷 شهید والامقام علی اکبر رنجبر 🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
نهمین_روز_چله_زیارت_عاشورا 🌱🥀 به نیابت از : 🌷شهید والامقام محمد جان فرخنده🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌ 💖 کانال مددازشهدا https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
دهمین_روز_چله_زیارت_عاشورا 🌱🥀 به نیابت از : 🌷شهید والامقام سید مجتبی علمدار🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌ 💖 کانال مددازشهدا https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
🌹🌿 شهید مهران اقرع مرزبانی که با 23 سال سن در مرزهای جنوب شرقی کشور و در دفاع از مرزها به شهادت می رسد. 💎شهید مهران اقرع در تاریخ ۱۶خرداد ماه۱۳۷۱در قوچان متولد شد. پدرش سرهنگ نیروی انتظامی بود و مادرش خانه‌دار. 💎 این شهید بزرگوار دومین فرزندان خانواده بود.او از دانش آموختگان دوره ۲۲ دانشگاه علوم انتظامی امین ناجا بودند و به عنوان فرمانده دسته شهدا در تاریخ ۱۷فروردین۱۳۹۴ در منطقه نگور حد فاصل میله مرزی ۲۳۹ پایین‌تر از جکیگور با عوامل گروهک تروریستی جیش‌العدل که از داخل پاکستان وارد مرزهای ایران شده بودند، درگیر شده و به شهادت می‌رسد. 💎 حافظ قرآن بود چند جزء قرآن حفظ کرده بود. از اعضای ثابت هیئت‌های مذهبی بود. پسر با اخلاق و مهربانی بود. به بزرگتر‌هایش خیلی احترام می‌گذاشت. بسیار مودب بود و به همه کمک می‌کرد. عاشق مقام معظم رهبری بود. هر جا تصویر ایشان را می‌دید با چنان عشقی نگاه می‌کرد که وصف‌شدنی نیست. وقتی مشهد بود مدام می‌گفت بریم حرم؛ خیلی به امام رضا‌(علیه السلام) ارادت داشت. به نماز اول وقت اهمیت می‌داد. در هر شرایطی نمازش را اول وقت می‌خواند. می‌گفت: «هرکس نمازش را به موقع بخواند هر چه بخواهد به دست می‌آورد.» 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
💐 مادر شهید مهران اقرع می‌گوید: 🔅«از اعزامش به منطقه مرزی هفت ماه می‌گذشت. دوستانش می‌گفتند: «تصمیم گرفته بودیم مکان خدمت مهران را عوض کنیم، هماهنگی‌هایش هم انجام شده بود. وقتی با او در میان گذاشتیم گفت باید استخاره بگیرم. نتیجه استخاره برای ماندن خوب آمد. خبر داد: «اینجا به من احتیاج دارند جای من همین جاست.» 🔅دوستانش می‌گفتند: «ما همیشه در نامه‌هایمان می‌نوشتیم بسمه‌تعالی یا اینکه بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ولی مهران همیشه می‌نوشت بسم رب‌الشهدا و صدیقین.» این روزهای آخر می‌گفت: «باید رضایت پدر و مادرم را جلب کنم تا خدا زود‌تر دعوتم کند.» 🔅 آقای مجید اکبری همرزم شهید مهران اقرع می گوید: تازه از مرخصی آمده بودم، نزدیک ظهر بود رسیدم پایگاه؛ خواستم به پایگاه وارد شوم که چشمم به شهید اقرع افتاد که در پیش ایستاده بود و همه پرسنل پایگاه اعم از کادر و وظیفه پشت سرش نماز می خواندند. همان جا بود که فهمیدم شهید اقرع نمازجماعت را در پایگاه های مرزی برگزار نموده است. نه تنها من بلگه کل پرسنل پایگاه خوشحال بودند چون جو پایگاه یک جور شده بود و همه لذت می بردند. 🔅 فضایل شهید برگوار باعث شده بود که الهام بخش دیگران نیز باشند وآن ها را برای خودسازی آماده کنند. مهران بین نمازها برای همکاران درمورد احکام، معصومین و احادیث صحبت می کردند و تأثیر غیرقابل تصور آن شهیدبزرگوار خبر از خودسازی و تقوای الهی ایشان می داد؛ من و شهید علی امامدادی هم که شت سر شهیدبزرگوار مهران اقرع نماز می خواندیم خیلی لذت می بردیم و وجود آن شهید بزرگوار باعث بالارفتن روحیه معنوی و ولایتمداری ما شده بود. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
💐 آقای اسماعیل ادهمی همرزم شهید مهران اقرع تعریف می کند: 🔅سال دوم دانشگاه بود، یک شب که داخل آسایشگاه بودیم شوخی می کردیم و می خندیدیم؛ با بچه ها هنوز ما نشسته بودیم که مهران از راه رسید لبخندی زد و نشست پیش ما بعد از مدتی صحبت با ما یک نگاهی انداخت دورتادور آسایشگاه خیلی ناراحت شد بهش گفتم کسی حرکت بدی انجام داده گفت: نه. می دونید امشب چه شبیه، گفتیم نه. امشب شب شهادت یکی از ائمه معصومینه. گفت: ما اسم خودمون گذاشتیم شیعه امشب شب شهادته ما نشستیم دورهم داریم می خندیم اشک از چشمانش جاری شد. گفت امام زمان دلش شاده شیعه داره. حتی شب شهادت هم دیگه برای هیچکس مهم نیست.بی اختیار اشک همه ما جاری شد. 🔅 اون شب کلی برامون صحبت کرد تا دیروقت نشسته بودیم برای ما حادیث و روایات می گفت.واقعأ به حق صحبت می کرد می گفت نذارین دچار لذت های دنیا شوید که همه چیز از یادتون بره که حتی از یاد ببریم امشب شب شهادته. 🔅 همرزم شهید مهران اقرع می گوید: شهیدبزرگوار مهران اقرع علاقه شدیدی به قرائت قرآن کریم داشت در دانشگاه هرچند ساعت رو به پایان شب می رفت صدای دلنشین مهران را می شنیدیم که آیات وحی الهی را تلاوت می نمود و بردل می نشست. نشستن صدای دلنشین قرآن حکایت عجیبی از رمز و رازهای آن شهید بزرگوار بود.هدیه ایشان نیز به من این بوده است که گاهی اوقات گوش دل می سپردم به تلاوت زیبای ایشان و مهارت روانخوانی خود را افزایش می دادم.اینکه آن شهید انس عجیبی با قرآن داشت، آیه 79 سوره واقعه را به یادم می آورد آنجا که خداوند متعال می فرمایند: جز پاک شدگان از هرنوع آلودگی، به حقایق و اسرار قرآن دسترسی ندارند. زندگی شهدا اینگونه بوده است که خدا آن ها را برای خود انتخاب کرده است. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
یازدهمین_روز_چله_زیارت_عاشورا 🌱🥀 به نیابت از : 🌷شهید والامقام مهران اقرع 🌷 اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک🤲 ‌ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»