🌼آخرین دوشنبه سال را
💗معطر می کنیم به
🌼عطر دل نشین صلوات
💗بر محمد و آل محمد(ص)
🌼اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@madadazshohada🌸🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای این چله🌸
۱🌷شهید نوید صفری
۲🌷شهید علی رضا کریمی
۳🌷شهید مصطفی صدرزاده
۴🌷شهید احمد علی نیری
۵🌷شهید عباس ذوالفقاری
روز اول👈🏼 ۲۲ اسفند❇️
روز دوم👈🏼 ۲۳ اسفند❇️
روز سوم👈🏼 ۲۴اسفند❇️
روز چهارم👈🏼 ۲۵ اسفند❇️
روز پنجم👈🏼 ۲۶ اسفند❇️
روز ششم👈🏼 ۲۷ اسفند❇️
روز هفتم👈🏼 ۲۸ اسفند✅
روز هشتم👈🏼 ۲۹ اسفند
روز نهم👈🏼 ۱ فروردین
روز دهم👈🏼 ۲ فروردین
روز یازدهم👈🏼 ۳ فروردین
روز دوازدهم👈🏼 ۴ فروردین
روز سیزدهم👈🏼 ۵ فروردین
روز چهاردهم👈🏼 ۶ فروردین
روز پانزدهم👈🏼 ۷ فروردین
روز شانزدهم👈🏼 ۸ فروردین
روز هفدهم👈🏼 ۹ فروردین
روز هجدهم👈🏼 ۱۰ فروردین
روز نوزدهم👈🏼 ۱۱ فروردین
روز بیستم👈🏼 ۱۲ فروردین
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۳ فروردین
روز بیست دوم👈🏼 ۱۴ فروردین
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۵ فروردین
روز بیست وچهارم👈🏼 ۱۶ فروردین
روز بیست وپنجم👈🏼 ۱۷ فروردین
روز بیست وششم👈🏼 ۱۸ فروردین
روز بیست وهفتم👈🏼 ۱۹ فروردین
روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۰ فروردین
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۱ فروردین
روز سی ام👈🏼 ۲۲ فروردین
روز سی ویکم👈🏼 ۲۳ فروردین
روز سی دوم👈🏼 ۲۴ فروردین
روز سی سوم👈🏼 ۲۵ فروردین
روز سی وچهارم👈🏼 ۲۶ فروردین
روز سی وپنجم👈🏼 ۲۷ فروردین
روز سی وششم👈🏼 ۲۸ فروردین
روز سی وهفتم👈🏼 ۲۹ فروردین
روز سی وهشتم👈🏼 ۳۰ فروردین
روز سی ونهم👈🏼 ۳۱ فروردین
روز چهلم👈🏼 ۱ اریبهشت
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعـای روز هفتم
مـاه مبـارک رمضـان 🌸
#ماه_رمضان
@madadazshohada🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینطوری باشین که زندگی و مرگ تون دیگران رو به یاد خدا بندازه، وقتی برای خدا باشی تازه همه چیزت رو بدست میاری!
شهید مدافع حرم🕊🌹
#مصطفی_صدرزاده
@madadazshohada
هرگُلیبویِخودشراداردامادرکَرَم
مثلِآقایمحسندربیناینگلخانهنیست💚
#السلامعلیڪیاحسنبنعلی
دوشنبه های امام حسنی💖
حضرت امام صادق (علیه السلام):
⏪هفتاد هزار فرشته از یکدیگر سبقت می گیرند تا به رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)برسانند #صلوات های
کسی را که در هر روز صد مرتبه بر محمد و آل محمد(صلی الله علیه واله) #صلوات می فرستد.
📚 صلوات حلال مشکلات صفحه۱۱۵
🔷ختم شکرانه ۱۸۰۰۰ صلوات🔷
🌷به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان (عج)
🌷 به نیابت از شهید سید کوچک موسوی هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها
⭕️نیت بانی👇
سلام
من نذر شهید سید کوچک موسوی کرده بودم حاجتم را گرفتم
ختم ۱۸۰۰۰ صلوات از طرف ایشون تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها
مهلت ختم: ۳ روز
تعداد رو به آیدی اعلام کنید👇
@yazaahrah
⭕️ تا الان ۷۸۱۰ صلوات هدیه شده
چقدر ساده برایم از آسمان گفتی
ز شوق لحظهی دیدار حاجیان گفتی
مرور میکنم اینک طنین لبیکی
که روز واقعه با خشکی زبان گفتی
✍🏻زهرا دشتیار ۱۴۰۲/۱۲/۲۸
🕊📿🕋
#شهید_حسن_خواجه_پور
#شهدای_فاجعه_منا
#روز_هفتم
https://eitaa.com/madadazshohada
🕋
📄همسر شهید خواجهپور
تا قبل از شهادت حاج حسن، یک سری از خصوصیات و اخلاقیات روزمرهاش برایم عادی و طبیعی جلوه میکرد.
آن جملهی معروف حاج قاسم سلیمانی که فرمود: «لازمه شهید شدن شهید زندگی کردن است» را که شنیدم خیلی به فکر فرو رفتم. همان لحظه انگار چیزی در من فرو ریخت.
یکییکی کارهایش از جلو چشمانم رد شد. رفتارهایی که روزها از او دیده بودم ولی هیچوقت فکر نمیکردم لازمه شهید شدنش همینها بوده باشد.
مثلا حاج حسن عادت داشت در خانه و در مواقع معمولی ذکرش «اللهم لبیک» باشد. لبیک گفتنی که لازمه رسیدن به مقام شهادت بود.
مدام قرآن میخواند. حتی وقت آخرین تماس، با لبخند به من گفت: «بهجای گل و شیرینی با قرآن به اسقبالم میآیی!» تا مدتها بعد از شهادتش فکرم این بود که چه آگاهانه، و از انسی که با قرآن داشت از شهادت و نوع شهادتش باخبر بود!
حتی در روزهای بیقراری و بیخبری از مفقودین شهدای مظلوم فاجعه منا، به خوابم آمد و مکرر تاکید کرد که سوره واقعه را ۱۵ بار بخوانم. بعد از آن، خبر شهادت و زمان بازگشتش را به من اطلاع دادند. و بیشک آن هم از توجهش به انس با قرآن بود.
یا مثلاً به صله رحم و احترام به بزرگترها بسیار مقید بود و رفتارش برای همه درس زندگی بود.
و در آخر اینکه حاج حسن، به نماز اول وقت بسیار تاکید داشت. وقت نماز در هر مکانی که بود به محض شنیدن صدای اذان نمازش را میخواند. حتی اگر همان لحظه در جادهای تاریک، بدون نمازخانه و مکان مناسبی برای اسکان باشد. چه مجتمع خرید و تفریح باشد چه پمپ بنزین و ... برایش فرقی نداشت.
همیشه میگفت شاید تا چند دقیقهی دیگر من زنده نباشم که بتوانم نمازم را بخوانم.
برای رفتن از این دنیای فانی لحظهشماری میکرد که این دنیا زودگذر و هر چه هست در سرای دیگر است.
به راستی مزد همه این کارهایش شهادت بود و چه زیبا خداوند او را در آغوش خود پذیرفت و آسمانی کرد.
🕊📿
#شهید_حسن_خواجه_پور
#شهدای_فاجعه_منا
#روز_هفتم
@madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴
*خب دوستان*
*امشب*
*مهمان 💕شهید خواجه پور💕بودیم
*هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام*
*در هیاهوی محشر*
*فراموشمون نکنید*
* برادر شهید*
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_ســے_و_هفتم
@madadazshohada
خانم جان خودت یه کاری بکن منم عروستون بشم☹️
قرآن رو اروم باز کردم
سوره نور اومد
شروع کردم به خوندن معنیش تا رسیدم به ایه 26 سوره
فک کنم جواب من همین آیه بود
لخَْبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئکَ مُبرََّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ(26)
زنان ناپاک شایسته مردانى بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانى بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه نیکو لایق مردانى چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانى همین گونهاند، و این پاکیزگان از سخنان بهتانى که ناپاکان درباره آنان گویند منزهند و بر ایشان آمرزش و رزق نیکوست.
ولی خدایا؟!😰
من جزو زنان نا پاکم یا زنان پاک
خودت که میدونی ته دل چیزی نیست
اگه قبلا کاری هم کردم از روی ندونستم بوده
اخر هفته شد و استرس تمام وجودمو فرا گرفته بود...دفعه ی قبل دوست داشتم زودتر شب بشه و آقا سید اینا بیان ولی الان واقعا میترسیدم...بدنم داغ شده بود...😓
خلاصه شب شد و زنگ خونه صدا خورد😁
-خدایا خودت کمکم کن
از لای در اشپزخونه نگاه میکردمشون....بازم مثل دفعه اول پدر و مادرش اومدن تو وپشت سرشون آقا سید و زهرا.👌
میدیدم بابام خیلی سرد تحویلشون گرفت. چند دقیقه ی اول به سکوت و گذشت و هیشکی چیزی نمیگفت.😶
از استرس داشتم میمردم
سید هم سرش رو پایین انداخته بود و اروم با تسبیح عقیقش داشت ذکر میگفت
شاید اونم استرس داشت
همه تو حال خودشون بودن که صدای پدر سید سکوت رو شکست:
خب آقای تهرانی...امر کرده بودید خدمت برسیم...ما سرا پا گوشیم.☺️
-بزارید دخترمم بیاد بعد حرفامو میگم...
مامانم رو کرد سمت اشپزخانه و گفت ریحانه جان...بیا دخترم
پاهام سست شده بود انگار..چادرمو سرم کردم و اروم رفتم بیرون و بعد از گفتن یه سلام اروم یه گوشه ای نشستم...
مامانم بلند شد پذیرایی کنه که بابام گفت بشین...برای پذیرایی وقت هست😕...
-خب...اقای علوی...من نه قصد ازار و اذیت شما رو دارم و نه قصد جسارت...
من روز اول که اومدید فکر میکردم قضیه یه خواستگاری ساده هست ولی هرچی بیشتر جلو رفتیم با حرف هایی که آقا پسر شما زدن و حرکتهای دخترم فهمیدم قضیه فجیع تر از این حرفهاست
@madadazshohada
میدونم این دوتا قبلا حرفهاشونو باهم زدن...اما رسمه که شب خواستگاری هم باهم صحبت کنن
منم مشکلی ندارم...
ولی بعد از اینکه من حرفهامو زدم..
من با ازدواج اینها مشکلی ندارم...
فقط...
حق گرفتن عروسی و جشن رسمی ندارن..چون دوست ندارم کسی داماد تهرانی بزرگ رو اینجوری ببینه.😒..خرج عروسیشونو هم میدم به خودشون.
اقا سید سرش رو پایین انداخته بود و هیچی نمیگفت
دخترم قدمش روی چشم ما و هروقت خواست میتونه بیاد و مادر و پدرشو ببینه ولی این اقا حق اومدن به اینجا رو نداره و ما هم خونشون نمیایم😠
و جایی هم حق نداره خودشو به عنوان داماد من معرفی کنه
حالا اگه شرایط من رو قبول دارین برین تو اتاق صحبت کنین
بغضم گرفته بود😢 اخه ارزوی هر دختریه که لباس عروسی بپوشه و دوستاش تو عروسیش باشن.
اشکام کم کم داشت جاری میشد...
یه نگاه با بغض به سید کردم و اونم اروم سرشو بالا اورد.
ادامه دارد ...
@madadazshohada
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_ســے_و_هشتم
سکوت عجیبی جمع رو فرا گرفته بود
در ظاهر تصمیم سختی بود
ولی من انتخابمو کردم.😬
(در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/شرط اول قدم آن است که مجنون باشی)
یه لحظه باز با سید چشم تو چشم شدم
چشمامو آروم به نشونه تایید بستم و باز کردم
که یعنی من راضیم
لبخند کمرنگی توی صورت سید پیدا شد🙂
فهمیدم اونم مشکلی نداره
همون دیقه سید روکرد به بابام و گفت پس اگه اجازه بدید ما بریم اتاق حرفامونو بزنیم✋
همه شوکه شدن...این حرف یعنی که اقا سید شرطها رو قبول کرده.😳
بابام رو کرد سمت من و پرسید: دخترم تو نظرت چیه؟!
هیچی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم🙊
@madadazshohada
که مادر سید گفت خوب پس به سلامتی فک کنم مبارکه
بابام هم گفت: گفتم که عمق فاجعه بیشتر از این حرفهاست
مامانم اتاق رو به زهرا نشون داد و زهرا هم اروم ویلچر سید رو به سمت اتاق هل داد...منم پشت سرشون رفتم🚶♀
وارد اتاق که شدیم زهرا گفت: خب ریحانه خانم اینم آقا سید ما...نه چک زدیم نه چونه بالاخره اومد توی اتاق شما 😄
یه لبخند ریزے زدم و سید با یه چشم غره زهرا رو نگاه کرد و گفت خوب زهرا خانم فک کنم دیگه شما بیرون باشین بهتره
بله بله...یادم نبود دوتا گل نوشکفته حرفهای خصوصی دارن 😍
@madadazshohada
-لا اله الاالله
-باشه بابا الان میرم بیرون...خوب حرفاتونو بزنینا...جایی هم کمک خواستین صدام بزنین تقلب برسونم و زهرا بیرون رفت
هم من سرم پایین بود هم اقا سید
اروم با صدای گرفته و ضعیفم گفتم:
-آقا سید خیلی معذرت میخوام ازتون به خاطر رفتار پدرم😞
-خواهش میکنم ریحانه خانم..این چه حرفیه...بالاخره پدرن و نگران شما ...ان شاالله که همه چیز درست میشه...فقط الان که از دستشون دلخورید مواظب باشین حرفی نزنین که دلش بشکنه و احترامشون حفظ نشه...
@madadazshohada
-نمیدونم چی بگم راستیتش فکر میکردم از وقتی که دیگه به قول خودم به خدا نزدیک شدم باید دیگه دنیام قشنگ و راحت میشد ولی هر روز سخت تر از دیروز شد
اقا سید یه لبخند آرامش بخشی زد و سرش رو پایین انداخت و شروع کرد به بازی کردن با تسبیح قشنگ عقیقش و اروم این بیت رو خوند:
(پاکان زجور فلک بیشتر کشند/گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیاب)
@madadazshohada
ریحانه خانم نگران نباشین...شما با خدا باشین خدا هم همیشه با شماست...اگه گاهی هم امتحاناتی میکنه به خاطر اینه که ببینه حواستون بهش هست..میخواد ببینه واقعا دوستش دارین یا فقط ادعایین...مطمئن باشین اگه بهش ثابت بشه دوستش دارین یه کاری میکنه که صد برابر شیرین تر از قبل هست.☺️
@madadazshohada
ادامه دارد ...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
✨ #چنـد_دقـیقـہ_دلـت_را_آرام_کن
#قسـمـت_ســے_و_نهــــــم
حرفهاش بهش ارامش میداد...نمیدونستم چی بگم..فقط گوش میکردم.
-خوب ریحانه خانم...شما سوالی ندارید که بپرسین؟!
-نه آقا سید
-اما من یه حرفهایی دارم
-بفرمایید
-میخواستم بگم یه ادم نظراتش شاید با گذشت زمان تغییر کنه
شاید تفکرش به یه چیز عوض بشه
شاید یه کسی یا چیزی رو که قبلا دوست داشت دیگه دوست نداشته باشه
به نظرم باید به همچین ادمی حق داد
-این حرفها یعنی چی آقا سید؟!
-یعنی که....چطور بگم اخه..
-چیو چطور بگید
-میدونید شما حق دارید با خونواده و کنار خونوادتون زندگی کنین..راستیتش من هم نظرم نسبت به شما...
اینجا که رسید اشکام بی اختیار جاری شد
-راستیتش من هم نظرم نسبت به شما همون نظر سابقه و دوستتون دارم
اخییشش از اشکاتون معلوم شد شما هم دوستم دارید
-خیلی بد هستین !
-خواهش میکنم...خوبی از خودتونه
-به قول خودتون لا اله الاالله
-خوب بهتره خانواده ها رو بیشتر منتظر نزاریم...شما هم اشکاتونو پاک کنین فک میکنن اینجا پیاز پوست کندیما...بریم بیرون ؟!
-بله بفرمایین
-فقط زهرا رو صدا کنین بیاد کمکم کنه که بیام...
-اگه اجازه بدین خودم کمکتون میکنم
و اروم ویلچر اقا سید رو هل دادن و به سمت خانواده ها رفتیم...مادر اقا سید با دیدن این صحنه بی اختیار شروع به دست زدن کرد و مامان منم یه لبخندی روی لبش نشست
اونشب قرار عقد رو گذاشتیم و یه روز بی سر و صدا و هیچ جشن گرفتنی رفتیم محضر ومراسم عقد رو برگزار کردیم...پدر اقا سید یه خونه کوچیک برامون خرید و با پول عروسی هم چون من گواهینامه داشتم یه ماشین معمولی خریدیم...
یک ماه پس از عقد...
-ریحانه جان
@madadazshohada
-جانم آقایی
-خانمی دلم خیلی برا امام رضا تنگ شده...همسفرمون میشی یه سفر بریم؟!
-شما هرجا بخوای بری ما در رکابتیم فرمانده
-اخه چه قدر یه نفر میتونه خانم باشه حالا با هواپیما بریم یا قطار؟!
-هیچکدوم
-یعنی چی؟!با اتوبوس بریم؟!
-نوچچچ....من خودم میخوام راننده آقای فرمانده بشم
-ریحانه نه ها...راه طولانیه خسته میشی...
-هرجا خسته شدیم میزنیم بغل استراحت میکنیم...
-لا اله الا الله...میدونم الان هرچی بگم شما یه جواب میخوای بیاری...بریم به امید خدا...داعش نتونست مارو بکشه ببینم شما چیکار میکنی؟!
اماده سفر شدیم و به سمت مشهد حرکت کردیم...تمام جاده برام انگار ورق خوردن یه خاطره شیرین بود تو ماشین نشسته بودیم و من پشت فرمون و داشتیم اولین سفر دونفره با ماشین خودمونو تجربه می کردیم
-ریحانه جان چرا از این جاده میری جاده اصلی خلوته که
@madadazshohada
-کار دارم
-لا اله الا الله...اخه اینجا چیکار داری؟!
-صبر داشته باش دیگه
راستی آقایی؟!
-جانم ریحانه بانو؟؟
-اون مسجده کجا بود دقیقا ؟!
-کدوم مسجد؟!
@madadazshohada
-همون مسجده که اونروز وایساده بودیم برای نماز درش بسته بودا...
-اها...اها...یکم جلوتره...حالا اونجا چیکار داری؟؟
-اخه اونجا اولین جایی بود پی بردم شما چه قدر خوبی
-امان از دست شما بانو
@madadazshohada
-ریحانه جان؟
-جان ریحانه
-اونموقع ها یه اهنگی داشتی نداری الان؟
-ااااا سید
-خوب چیه مگه..چی میگفت اهنگه ؟!؟اها اها خوشگلا باید برقصن
-سید؟!
@madadazshohada
-باشه باشه...ما تسلیم...
ریحانه ؟!
-جان دل
@madadazshohada
-ممنون که هستی
جلوی مسجد ترمز کردم و پیاده شدم و به سیدم کمک کردم رو ویلچرش بشینه...و رفتیم سمت مسجد...
-اااا ریحانه انگار بازم درش قفله
-چه بهتر مثل اون موقع بیرون نماز میخونیم...
-اخه الان وقت اذان نیست که
-دو رکعت نماز شکر میخوام بخونم...
-ریحانه همه چی مثل اون موقع به جز من و تو...اون موقع من دو تا پا داشتم که الان ندارم...ولی الان شما دوتا بال داری که اونموقع نداری...
ریحانه جان الان میفهمم که تو فرشته ای...
✍ سیـد مهـدے بـنـے هـاشـمـے
💥پـایـان
@madadazshohada
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
سـ🌸ـلام
روزتون پراز خیر و برکت 💐
🗓 امروز سه شنبه
☀️ ۲۹ اسفند ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ۸ رمضان ١۴۴۵ ه.ق
🌲 ۱۹ مارس ٢٠٢۴ ميلادی
@madadazshohada🌸🍃
🌼در آخرین سهشنبه اسفند ماه
💖برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج
🌼صلواتی ختم کنیم به نیت
💖تعجیل در فرج حضرت ولی عصر
🌼ارواحنا لتراب مقدمه الفداء
🌼اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
💖وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@madadazshohada🌼🍃
﷽
#سلام_امام_زمانم
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہے توییم
از نوڪران مُنتظـــــر آقا تو را ســـــــلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای این چله🌸
۱🌷شهید نوید صفری
۲🌷شهید علی رضا کریمی
۳🌷شهید مصطفی صدرزاده
۴🌷شهید احمد علی نیری
۵🌷شهید عباس ذوالفقاری
روز اول👈🏼 ۲۲ اسفند❇️
روز دوم👈🏼 ۲۳ اسفند❇️
روز سوم👈🏼 ۲۴اسفند❇️
روز چهارم👈🏼 ۲۵ اسفند❇️
روز پنجم👈🏼 ۲۶ اسفند❇️
روز ششم👈🏼 ۲۷ اسفند❇️
روز هفتم👈🏼 ۲۸ اسفند✅
روز هشتم👈🏼 ۲۹ اسفند✅
روز نهم👈🏼 ۱ فروردین
روز دهم👈🏼 ۲ فروردین
روز یازدهم👈🏼 ۳ فروردین
روز دوازدهم👈🏼 ۴ فروردین
روز سیزدهم👈🏼 ۵ فروردین
روز چهاردهم👈🏼 ۶ فروردین
روز پانزدهم👈🏼 ۷ فروردین
روز شانزدهم👈🏼 ۸ فروردین
روز هفدهم👈🏼 ۹ فروردین
روز هجدهم👈🏼 ۱۰ فروردین
روز نوزدهم👈🏼 ۱۱ فروردین
روز بیستم👈🏼 ۱۲ فروردین
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۳ فروردین
روز بیست دوم👈🏼 ۱۴ فروردین
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۵ فروردین
روز بیست وچهارم👈🏼 ۱۶ فروردین
روز بیست وپنجم👈🏼 ۱۷ فروردین
روز بیست وششم👈🏼 ۱۸ فروردین
روز بیست وهفتم👈🏼 ۱۹ فروردین
روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۰ فروردین
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۱ فروردین
روز سی ام👈🏼 ۲۲ فروردین
روز سی ویکم👈🏼 ۲۳ فروردین
روز سی دوم👈🏼 ۲۴ فروردین
روز سی سوم👈🏼 ۲۵ فروردین
روز سی وچهارم👈🏼 ۲۶ فروردین
روز سی وپنجم👈🏼 ۲۷ فروردین
روز سی وششم👈🏼 ۲۸ فروردین
روز سی وهفتم👈🏼 ۲۹ فروردین
روز سی وهشتم👈🏼 ۳۰ فروردین
روز سی ونهم👈🏼 ۳۱ فروردین
روز چهلم👈🏼 ۱ اریبهشت
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫