🌺 مدد از شهدا 🌺
#مدافع_عشـــــق #قسمت_هفتاد_و_هفتم @madadazshohada ❤️ #هوالعشــــــق یک نان تست برمیدارم، تندتند
#مدافع_عشـــــق
#قسمت_هفتاد_و_هشتم
❤️ #هوالعشــــــق
شانه هایش میلرزد!میفهمم که دارد میخندد.همانطور که عبایس را روی شانه اش میندازم میپرسم
_چرا میخندی؟؟
_چون تو این تنگی وقت که دیرم شده،شما از پشت میچسبی!بچتم از جلو با اخم بغل میخواد
روی پیشانی میزنم
#آخ_وقت!
سریع عبارا مرتب میکنم.عمامه ی مشکی رنگش را بر میدارم و مقابلش می آیم.لب به دندان میگیرم و زیر چشمی نگاهش میکنم
_خب اینقد #سیدما خوبه...
ذوق میکنم و دورش میچرخم...سر تا پاییش را برانداز میکنم...او هم عصا بدست سعی میکنی بچرخد!
دستهایم را بهم میزنم!
_وای سیدجان عالی شدی!!!
لبخند دلنشینی میزند و رو به محمدرضا میپرسد
_توچی میگی بابا؟؟بم میاد یا نه؟
خوشگله؟...
او هم با چشمهای گردو مژه های بلندش خیره خیره نگاهش میکند
طفلی فسقلی مان اصلن متوجه سوال پدرش نیست!
کیفش را دستش میدهم و محمد رضا را در آغوش میگیرم.همانطور که ازاتاق بیرون میرود نگاهش به کمد لباسمان می افتد...غم به نگاهش میدود!
دیگر چرا؟...
چیزی نمیپرسم و پشت سرش خیره به پای چپش که نمیتواند کامل روی زمین بگذارد حرکت میکنم
سه سال پیش پای آسیب دیده اش را شکافتند و آتل بستند!میله ی آهنی بزرگی که به برکت وجودش نمیتواند درست راه برود!سه سال عصای بلندی رفیق شبانه روزی اش شده!
دیگر نتوانستی برود#دفاع_از حرم...
زیاد نذر کرد...نذر کرده بود که بتواند مدافع بشود!...امام رئوف هم طور دیگر جواب نذرس را داد!مشغول حوزه شد و بالاخره لباس استادی تنش کردند!سرنوشتش را خدا از اول جور دیگر نوشته بود.جلوی در ورودی که میرسد...
#لاحول_ولاقوة_الاباالله میخوانم و آرام سمتش فوت میکنم.
_میترسم چشم بخورد بخدا!چقدر استادی بهت میاد!
_آره!استاد با عصاش!!
میخندم
_عصاشم میترسم چشم بزنن...
لبخندش محو میشود
_چشم خوردم ریحانه..
چشم خوردم که برای همیشه جا موندم...
نتونستم برم!خداقشنگ گفت جات اونجا نیست...کمد لباسو دیدم...لباس نظامیم هنوز توشه...
نمیخواهم غصه خوردنش را ببینم. بس بودیک سال نمازهای شب پشت میز با پای بسته اش...
بس بود گریه های دردناکش...
سرش را پایین میندازد.محمدرضا سمتش خم میشودو سعی میکند دستش را یه صورت علی برساند...
همیشه ناراحتی علی را با وجودش لمس میکرد!آب دهانم را قورت میدهم و نزدیک تر می آیم...
_علی!...
تو از اولش قرار نبوده مدافع حرم باشی...
خدا برات خواسته..
برات خواسته که جور دیگه خدمت کنی!...
حتما صلاح بوده!
اصلا...اصلا...
به چشمانش خیره میشوم.در عمق تاریکی و محبتش...
_اصلا...تو قرار بوده از اول مدافع #عشــقمون باشی...
مدافع زندگیمون...
مدافع...
آهسته میگویم:
#مــن!
@madadazshohada
✍ ادامه دارد ...
💖 کانال مدداز شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج »