eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
81 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سایه ی بالا سرِ خواهر برادر ای جانِ از جانِ خودم بهتر برادر خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می شوم مادر برادر ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز یک بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز بر خواهرانش سایه دارد هر برادر چیزی به غیر از چشم تر دارم ندارم از گوشه ی زندان خبر دارم ندارم اصلاً نمی دانم پدر دارم ندارم دیدم کمالاتِ پدر را در برادر از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟ با التماس من دعایی می فرستی؟ دارالشِفای من دوایی می فرستی؟ افتاده ام در گوشه ی بستر برادر! اینجامسیرِ کوچه هاخوب است خوب است وقتی نگاهِ مردها خوب است خوب است حالا که احوالِ رضا خوب است خوب است از بس فنا گردیده ام من در برادر در کوچه ها با حالِ بیمارم نبردند وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند این معجری را که سرم دارم نبردند اینجا چه شأنی دارد این معجر برادر ای کاش مرغی را کسی بی پَر نبیند جسمِ برادر را کسی بی سر نبیند هر کس ببیند کاش که خواهر نبیند افتاده روی تلِ خاکستر برادر نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر با نیزه ای تا شاه را از حال بردند یک یک تماماً رو سوی اموال بردند هر آنچه را که بود در گودال بردند تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر برادر
آیتى از خداست معصومه لطف بی ‏انتهاست معصومه جلوه‏اى از جمال قرآن را          چهره‏اى حق نماست معصومه عطر باغ محمدى دارد زاده مصطفى است معصومه پرتوى از تلألوء زهرا گوهرى پربهاست معصومه ماه عفت نقاب آل كسا دختر مرتضى است معصومه اخترى در مدار شمس شموس یعنى اخت الرضاست معصومه زائران! یک در بهشت اینجاست تربتش باصفا است معصومه در توسل به عترت و قرآن باب حاجات ماست معصومه از مدینه به قصد خطه طوس رهروى خسته پاست معصومه تا زیارت كند برادر خود فكر و ذكرش دعاست معصومه روز و شب عاشق بیابان گرد خواهرى باوفاست معصومه یا مگر اوست زینب دگرى كز برادر جدا است معصومه تا بدانى كه نیمه ره جان داد بنگر اكنون كجاست معصومه از وطن دور و از برادر دور حسرتش غم فزاست معصومه گر چه نشكسته سینه و پهلویش در دلش داغ‏هاست معصومه داغ زهرا و داغ اجدادش وارث كربلاست معصومه هر حسینیه بیت اوست حسان چون كه صاحب عزاست معصومه‏
اگر به دست خزان باغ بی بری بانو ولی به روی فلک سایه گستری بانو به سوی قم که قدم می نهی علم بردوش به شانه عرش خدا را می آوری بانو زشور عشق برادر به برکت قدمت نمک به سفره این شهر می بری بانو دیار قم شده صحرای حشر منتظر است به پا شود به قیام تو محشری بانو اگر رضاست حسینت تو زینبی و اگر رضاست ساقی کوثر تو کوثری بانو کسی که کفو تو باشد جهان ندیده و نیست مگر که زاده شود باز حیدری بانو اگرکه نایب زهرا شدی یقین داری به روی گردن ما حق مادری بانو چنین که برده قرار از تو شعله های فراق چنان سپند پریشان به مجمری بانو اگر چه سینه ات از غصه گشته مالا مال ولی دمیده به قم با تو کوکب اقبال در انتظار برادر زجاده های امید به دست هر مژه ات لاله های استقبال چه قدر پیر و شکسته شدی از این دوری که لحظه های فراق است هریکی صد سال گرفته زلف رضا را زمانه از دستت گره به زلف غمش خورده رشته آمال شبیه زینب کبری تویی تو سرتا پا حسین وجه علی وار و فاطمه تمثال ولی تفاوت شهر تا به شهر بسیار است که قم کجا و بیابان و زینب و گودال اگر تو در پی روی مه رضا هستی هلال زینب کبری به نی شد استهلال تمام شهر اگر که به پات افتادند فتاد پای حرم لشگری پی خلخال تن برادرتو غرق بین گل ها شد تن برادر او زیر نعل ها پا مال
فراق رفته نشانه دلی مطهر را گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا کشیده بر رخ خواهر غم برادر را فقط نه اینکه برادر برای او پدر است همان که برده دل بی قرار دختر را یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را شده است حب علی علت غریبی شان شدند وارث جرمی که کشت مادر را همان کبوتر زخمی که پشت در افتاد برای حفظ ولی داد از کفش پر را همان که خورد لگد از حرامزاده ی پست ولی نکرد رها دست های رهبر را میان جنگ در و سینه میخ شد پیروز شکست آینه ی حق نمای حیدر را همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد زمین زدند به ضربی امیر خیبر را نفس اسیر قفس شد میان سینه تنگ که آخر این نفس تنگ کشت کوثر را...
آیه ی انتظار معصومه عزت پایدار معصومه مایه ی افتخار معصومه همه جا سفره دار معصومه دختر و خواهر امامت بود خانه اش معدن کرامت بود چه قدَر حامیِ ولایت بود از پدر یادگار معصومه دستهای گره گشایی داشت تا سحر ذکر ربنایی داشت سجده می کرد و های هایی داشت عبد شب زنده دار معصومه روضه می خواند با خودش هرشب اینچنین بود روضه اش بر لب السلام علیک یا زینب عاشق بی قرار معصومه نیمه شب ناقه را سوار شد و مثل زینب چه باوقار شد و به بلا هم کمی دچار شد و غربت بی شمار معصومه در دلش عکس ماه افتاده از مدینه به راه افتاده در پیِ سر پناه افتاده دل برید از دیار معصومه بین راه از دلش هوار کشید ناله از دل بی اختیار کشید آه، از هجر روی یار کشید بارها زد هوار معصومه غربتش داشت بیشتر می شد لشکر کفر حمله ور می شد و به زینب شبیه تر می شد زینب روزگار معصومه لشکرش روی خاک افتادند با تن چاک چاک افتادند بی نشان و پلاک افتادند شد به غم ها دچار معصومه چشم هایش هماره دریا شد شاهد جسم ارباً اربا شد کربلایی دوباره بر پا شد اشک بی اختیار معصومه حاجتش دیدن امامش بود یارضا یارضا کلامش بود خنده این روزها حرامش بود خواهر غمگسار معصومه حیف حاجت روا نشد خانم دردهایش دوا نشد خانم از روی خاک پا نشد خانم به رضا جان نثار معصومه بین بستر دلش قرار نداشت غیر اوضاع سوگوار نداشت غیر یک نامه یادگار نداشت هست ابر بهار معصومه حال که من نیامدم، تو بیا نصفی از راه آمدم، تو بیا من زمینگیرتر شدم، تو بیا قلب او گشته زار معصومه گرچه در غربتی رضاجانم! من هم از راه دور گریانم! پس به فکر غریب عطشانم روضه ی آشکار معصومه بدنت زیر و رو نشد هرگز با سنان روبرو نشد هرگز نیزه سهم گلو نشد هرگز هست در احتضار معصومه
یوسف چرا به گوشه ی کنعان نمی رسد این هجر، این عذاب به پایان نمی رسد خشکم زده، ترک ترکم، تشنه ام، چرا بارانِ رحمتی به بیابان نمی رسد راهی شدم ز شهر و دیاری که داشتم چشم ترم به حضرت باران نمی رسد آه ای برادرم سر و سامانِ من تویی این خواهرِ تو به سر و سامان نمی رسد هم نیست قسمتم برسم محضرت رضا هم بر لبِ ترک زده ام جان نمی رسد در بینِ بسترم، نفسم با تو می زند جانانِ من، به این دلِ ویران نمی رسد؟ قسمت نبود پیش تو باشم عزیز من کارم دگر به دارو و درمان نمی رسد آنقدرْ ناخوشم که در این لحظه های تلخ دستم به سمتِ زلفِ پریشان نمی رسد گرچه برادرانِ مرا سر بریده اند آهم به آهِ زینبِ نالان نمی رسد زینب دلش گرفت و صدا زد، خدای من یک تن به دادِ این لب عطشان نمی رسد؟ شکرخدا نه نیزه، نه شمشیر خورده ای نه از کمان حرمله ها تیر خورده ای
دستی دوباره سوی حرم می کشد مرا شکر خدا دوباره شدم زائر شما بی بی چقدر نور و صفا دارد این حرم دل را چه می برد طرف مشهد الرضا چرخی میان صحن و رواق و قدم قدم پایین پای می برد این واژه ها مرا وقتی که قاب چشم ترم شد ضریح تو مجنون و مست قافیه دم زد ز کربلا حس می کنم دوباره دلم پر گرفت و رفت آری زمان اذن دخول است و وهل أتی از این به بعد واژه به دادم نمی رسد تا دم زنم ز نای نی و سوز نینوا بی بی دوباره بال خیالم گشوده شد آری دوباره سوی حرم می کشد مرا
ای بهشت آرزوهای بهشت ای سراپا کوثر و کوثر سرشت ای گل عطر آفرین باغ عشق ای تجلی گاه بانوی دمشق فاطمه نامت دل تو زینبی هم به دل جای تو هم ذکر لبی عمق ذاتت از وجود زینب است در حقیقت تار و پود زینب است ریشهءاخلاق و رفتارت ز اوست خون او داری به رگ در زیر پوست تو زنسلی پاکدامانی و بس زاده ای از شاه مردانی و بس بسکه تو هستی دل آرا و شریف در جدال حسن هستی بی حریف حوریان شاگرد درس خوبیت شهره ء آفاق شد محبوبیت دوست و دشمن به مهرت مبتلا چون کریمه هستی و مشکل گشا قدرت احسان تو فوق بشر هرکسی دارد از این شأنت خبر خاکبوس خاک تو خاک جهان زائرانت را بهشت حق مکان کوی تو خود جنت الاعلی بود تربت تو تربت زهرا بود عشق را سرمشق نا مختومه ای عصمت حق هستی و معصومه ای ای تو شمس سینه ء شمس الشموس ای تو ناموس امیر ملک طوس بارگاهت معدن لبریز جود هرچه گشتم مثل کوی تو نبود خاک تو دارالشفای سینه هاست کوی تو هرشب پذیرای رضاست ای برادر زائر همواره ات ای دل دلدادگان آواره ات شوق دلبر داشتی کردی سفر تا بگیری یکدم از یارت خبر عاقبت با سینه ای محزون و زار بی خبر جان دادی از هجران یار کاش میشد عمر زینب چون تو طی تا نمی دید از جفا یارش به نی
دوبیتی مرغ روح حضرت معصومه زین دار جهان پر زده با اِذن داور جانب باغ جنان تسلیت گوییم ما با قلب سوزان از غمش در حضور فخر عالم مهدی صاحب زمان ▪️ ای که در یثرب نمایی قبر زهرا جست و جو بعضی از صاحبدلان گفتند این راز مگو باید آیی در قم و معصومه را زائر شوی شاید از ایشان بگیری حاجتت را جای او
باز در سینه غمی هست عیان خواهد شد گلی از گلشن سادات خزان خواهد شد او غریب است و به امید رضا آمده است دل خواهر به برادر نگران خواهد شد از غم دوری رخسار تو گریان شده ام هم به شوقت به خدا راهی ایران شده ام غم هجران تو آشفته و بیمارم کرد باعث رنج و غم و محنت بسیارم کرد همه ی آرزویم دیدن رخسار تو بود در وطن مضطرب و بی کس و بی یارم کرد خواهرت دل نگران است کجائی آقا به رهت منتظرم تا که بیائی آقا ای همه صبر و قرارم دل من تنگ شده خسته از این همه نامردی و نیرنگ شده جمع سادات در این قافله مشتاق تواند کربلا در نظرم تازه شده جنگ شده مردم این جا به علی دوستی عادت دارند و به سادات عنایات و ارادت دارند پیش چشمان ترم باغ گلی پرپر شد کوهی از غم به خدا همدم این خواهر شد جمعی از همسفرانم که ز پا افتادند زین مصیبت به خدا دیده ی زهرا تر شد شکر لله که به ما هیچ جسارت نشده معجری از سر این قافله ات کم نشده اهل قم آمده و عرض ارادت کردند با چه لطفی به من خسته محبت کردند همچو مادر که به فرزند دهد دلداری لطف کردند به ما جمله عنایت کردند شهر قم در هیجان است که گوهر دارد عطری از باغ گل موسی جعفر دارد دیده بگشا و ببین حضرت دلدار آمد غم به دل راه مده مونس و غمخوار آمد خیز و بنگر که رضا آمده نزدت بی بی چون طبیبی که به بالین تو بیمار آمد دیده بگشا و ببین لاله ی خوش بو آمد نور باران شده قم ضامن آهو آمد شعر این جا که رسید من ز نوا افتادم مات و مبهوت شدم یاد شما افتادم دل سفر کرد به بین الحرمینت ارباب یاد غم های شه کرب و بلا افتادم خواهری آمد و از غم به دلش شیون و شین قد او خم وَ ذکر لب او بود حسین
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ به آرزوی وصال برادرش نرسید کسی به داد دل درد پرورش نرسید رواست گریه کند در مصیبتش یعقوب چرا که فصل جدایی به آخرش نرسید تمام هم و غمش دوری از برادر بود چه خوب شد که بلایی به دلبرش نرسید تن برادر او زیر پای مرکب نیست کسی برای جدا کردن سرش نرسید نه دست هیچکسی خورد بر محاسن او نه پای هیچکسی روی پیکرش نرسید امان ز کرببلا و غروب و گودالش به گوش هیچکسی داد مادرش نرسید برای عمه ی سادات این میان سهمی بغیر بوسه به رگهای حنجرش نرسید... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ به شهر قم به شما غیر احترام نشد بجز زنان احدی با تو همکلام نشد چقدر خوب که از قم گذشته اید شما مسیرتان گذر از کوچه خای شام نشد چقدر دسته ی گل ریختند بر سرتان دگر نصیب شما سنگ روی بام نشد برای عرض ادب صف کشیده اند اما برای هلهله کردن که ازدحام نشد نبرده اند شما را به کاخ دشمنتان نصیب حضرتتان مجلس حرام نشد نه جسم بی کفنی دیده ای ، نه روبرویت جدال ، بر سر پیراهن امام نشد... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
🏴سبک زمینه یا شور ایام وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها زبانحال 🏴بند اول میریزه دونه دونه،اشکه چشمام به یادت رسیده دیگه جونم،روی لب هام به یادت کی میگه خواهرِ تو،تورو کرده فراموش داره میشه چراغِ،عمر معصومه خاموش بیا که توی غربت،تویی تنها امیدم بیا دل تنگتم من،بیا ای نور دیدَم بیا دستاتو محکم،توی دستام بگیرم بیا سر روی پای،تو بذارم بمیرم بی تو حالم مغمومه به جدایی محکومه ای رضای معصومه ای رضای معصومه 🏴بند دوم اجل ای کاش که مُهلت،بده باشی کنارم ‌کاشکی میشد میدیدی،که رو به احتضارم نیستی و بردی توون،از تنه نیمه جونم توی تقدیرم نبود،بیشتر از این بمونم کاشکی میشد ببینم،تورو حتی یه بارم کاشکی میشد ببینی،از فراقت میبارم منکه هیچکیو جز تو،توی دنیا ندارم میرم از دنیا تورو،به خدا میسپارم خواهر تو مظلومه به جدایی محکومه ای رضای معصومه ای رضای معصومه 🏴بند سوم خالی بود جات کنارم،روزی که اومدم قم رو سرم گل میریختن،داداشی اینجا مردم من تو این شهر آوردم،واسه مردم برکت و من تو غربت بودم و،حس نکردم غربت و رد میکردن منو از،کوچه ها با احترام رو لب مردم اینجا،تحیت بود و سلام کسی دستامو نبست،کسی تحقیرم نکرد کسی که طعنه نزد،کسی که پیرم نکرد نبودم با نامحرم نشدم من قامت خم امون از شام ماتم امون از شام ماتم ۱۴۰۳/۰۷/۲۰ 🙏التماس دعای خی ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
New Recording 13.mp3
1.56M
دریای کراماتی تو بانوی حاجاتی مثل حضرت زینب عمه جان ساداتی السلام علیکِ ایتها الکریمه خاک چادر تو برکت زندگیمه سیدتی م‌ولاتی یا حضرت معصومه عطر‌ روح و ریحانی تو زهرای ایرانی شان تو همین بس که خواهر رضا جانی جز رضای تو بانو چیزی میخواد دلم ؟ نه حاجتم از تو خانوم اشفعی لی فی الجنه سیدتی مولاتی یا حضرت معصومه تو از نور زهرایی سایه رو سرم داری مثل حضرت سلطان لطف دم به دم داری هر کسی شد گدای این خواهر و برادر شد جیره بگیر از دست موسی بن جعفر سیدتی مولاتی یا حضرت معصومه
شور شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها(1).mp3
2.41M
وقتی که غرق تلاطم می‌شم توی دنیای خودم گم می‌شم یا میرم تا مشهد و یا اینکه زائر کریمه‌ی قم میشم شیرین‌ترین لحظه زندگیمه نفس کشیدن تو هوای حرم کریمه یه جورایی حس می‌کنم خونه‌ی مادریمه بس که شمیم عطر زهرا توی این حریمه حرم که روبرومه /قلب من آرومه آخه هرچی دارم از دعای این خانومِ زائر زهرا می‌شم/ تو حرم تا میگم السلام علیکِ سیدتی معصومه یا حضرت معصومه ۳ # زائرات به جنت هم میگن نه زندگیِ بی شما؟ اصلا نه به امید گوشه چشمی خانوم میگیم اشفعی لنا فی الجنّه آرامش دل امام رضایی کریمه ی آل علی داری عجب عطایی حاتم طایی هم میاد تو حرمت گدایی همیشه با امضای تو میشیم ما کربلایی بازم زیارت میخوام عطر جنت میخوام دو رکعت نمازِ تو ایوون آینه ات میخوام حتی توی محشر هم ، پی تو میگردم خواهر امام رضا ازت شفاعت می‌خوام یا حضرت معصومه۳
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی ای کاش وقت احتضار من بیایی   قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در ودیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ماخاطراتی تلخ از بازار داریم باز است هرسو معبرم الحمدلله تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا دارم تمام ِ زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبُردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه مویم نپیچیده به هم الحمدلله تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ  دختر گریه میکرد
ای نگین شهر قم ای خواهر و بِنت امام قبله ی حاجات مایی بانوی عالی مَقام با دل دریاییِ خود مثل زهرا مادرت زائرت را کن دعا ای شافعِ روز قیام سفره ی لطفت برای هر بد و خوبی بپاست تو کریمه هستی و احسانتان مشمولِ عام گر چه قبر فاطمه مخفی بُود از دیده ها از مزارت می رسد بوی مدینه بر مشام آسمانِ شهر قم بوی غریبی می دهد عمه ی ساداتِ عالم بر دلِ خونت سلام آمدی اما نشد رویِ رضا را بنگری از مدینه تا به ساوه خونِ دل خوردی مُدام لحظه ی آخر نبوده هیچ کس بالین تو مانده بر دل داغِ دیدار برادر وَالسًَلام
ای وارث پاک کوثر معصومه اُخت الرضایی ای دُخت موسی بن جعفر عمه ی صاحب زمانی هستی کریمه تو بانو مائیم و جود و عطایت گشته دوباره دل ما مشتاق صحن و سرایت معصومه یا فاطمه جان (۴) مثل شما کشور ما بانوی اطهر ندارد همچون شما اِی کریمه هستی فراتر ندارد حتی رضا در غریبی مثل تو یاور ندارد ریحانه ای چون تو دختر موسی بن جعفر ندارد معصومه یا فاطمه جان از داغ تو فاطمه جان دل های ما غم گرفته ایران ما شد سیه پوش زیرا که ماتم گرفته داغ پدر دیده ای وُ هجر برادر کشیدی تو در دیار غریبی آخر رضا را ندیدی معصومه یا فاطمه جان شکر خدا مثل زهرا قبر و مزار تو گم نیست صحن و سرای بزرگی مثل تو در شهر قم نیست هر چند که آخر تو بانو روی برادر ندیدی شکر خدا مثل زینب داغ مُکَرر ندیدی داغ حسین و ابوالفضل شام غریبان ندیدی بر روی نیزه تو بانو خورشید تابان ندیدی معصومه یا فاطمه جان
سبک کریمی : گریه نکن ایشالا بارون میباره توبنت الولایی فاطمه اخت الرضا تو نورالهدایی فاطمه اخت الرضا ‌ معصومه جان٬آئینه دارسرمدی معصومه جان ٬ سلاله محمدی اخت الرضاای بانوی عالی مقام معصومه جان٬تویادگار احمدی معصومه جان٬یافاطمه اخت الرضا(۳) خواهرولایت معصومه جان فدایت شفاعت کن ز ما ای بانوی کرامت یافاطمه٬ بحق زهرامادرت یافاطمه٬ جان رضابرادرت یافاطمه٬ بنگربه حال دل ما یافاطمه٬ مارا مرانی از درت معصومه جان٬ یافاطمه اخت الرضا(۳) توی عرش خدا نوای ماتم بپاست ثامن الائمه ببین که صاحب عزاست واویلتا ٬ شد شهر قم دارالعزا واویلتا٬محزون شده امامرضا دلخونشده قلب همه فرشتگان واویلتا٬ از رحلت اخت الرضا معصومه جان یافاطمه اخت الرضا(۳) غربت وغم ودرد توراه حق کشیدی لحظه ی آخره برادر و ندیدی شکرخدا ٬ تازیونه ندیده ای شکرخدا٬توکعب نی ندیده ای توشهرقم ٬ تو مثل زینبِ علی شکرخدا٬ شراب و مِی ندیده ای معصومه جان ٬یافاطمه اخت الرضا(۳)