eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
برپا شده دنیا به وجودی ازلی این وعده حق بوده که با مِهر ولی در روز قیامت است خندان آنکه با صوت بلند گفته مولاست علی ... گفتیم علی و باز احساس گرفت دیوان غزل رنگ و بوی یاس گرفت بی حرف و حدیث قافیه عشق شد و سینه به دلش هوای عباس گرفت ... آری به اذان فقط بگو نام علی زیباست همین واژه ی عشق ازلی لعنت به کسی که قدر او را نشناخت از روز نخست او فقط بوده ولی مولای منی و مظهر عدل و سکوت عرش و ملک و زمان به نامت مبهوت ای نام تو شیرینی هر بند اذان مظلوم ترین امیر ارض و ملکوت ... -حسامی
به سمت واقعه آمد به حادثه به توکل برای فرق دوتا و برای ذکر و توسل علی شکست به جودش به ذوالفقار وجودش به کعبه کعبه صعودش به پاس صبر و تحمل صعود عرشی او را به قاب قوس نوشته خدای سیب و بهانه خدای مهر و تغزل به صوت حضرت مولا سخن شنیده حبیبش به هر کجا که گذشته به هر چه بود تبادل چقدر جاذبه بوده، خدای حادثه بوده به جنگ های مداوم به فتنه های تسلسل به دوش خسته ی رزمش ،به باشکوهی عزمش کنار بزم تنوری ، نشسته رو به تکامل علی علیست همیشه چه در میانه ی میدان چه در کناره ی کوچه بدون هیچ تعلل حدیث عشق تو بودی ،تو راز بود و نبودی تو افتاب وجودی ،امیر مهر و تغزل به چاه هر شب کوفه ،به گریه های شبانه به استخوان گلویت به خار چشم تساهل حدیث دست و طناب و حدیث چشم پر آب حدیث بغض عذاب و حدیث مکر و تغافل سقیفه درد بزرگی به حرف های مگو شد به کینه های دمادم به خنده های تجاهل چه درد داشت به قلبش که در تواضع سجده به فزت.... گفت حدیثش ،امیر صبر و تحمل ... -حسامی
السلام علی قلب صبور شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب‌ است چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است هاله‌‌ای از نور دورش را همیشه میگرفت آری آن مستوره‌ی دور از تماشا زینب است آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف چشم همسایه ندیده سایه‌اش را زینب است خم به ابرویش نیاورده‌است درطوفان غم آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینب‌است آنکه با آن خطبه‌ی غرّای خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه با احیاگری‌اش کرده غوغا زینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است