eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
سهمی مرا ز داغِ جگرگوشه ها دهید  این دو امیدِ آبروی من به محشرند  تا زیر كعبِ نیزه نیفتاده ام ز پا  بگذار تا به پای تو از خویش بگذرند  دغ می كنند معجر من جا به جا شود  حساس و غیرتی به سرانجام مادرند  اسباب خجلت است كریمانه كن قبول  این دو ذبیح تحفه ی ناچیزِ خواهرند  در ازدحامِ نیزه و شمشیرها اگر  دیدی كه قطعه قطعه و در خون شناورند  دلخوش نكن به یاوری خواهرانه ام  پاها مرا ز خیمه برونم نمی برند  شرمِ حضورِ خواهرِ خود را قبول كن  قربانیانِ اصغرِ خود را قبول كن 
عون اُفتاده زمین پیکرِ او پیچیده ازدحامیست ولی رویِ سرش بیشتر است وَ محمد نَفَسش کمتر و کمتر می‌شد زخمِ رویش زِ تنِ محتضرش بیشتر است آه بر سینه‌‌شان قاتل و قاتل پُر شد وای از ضربه‌‌شان سخترش بیشتر است پُرِ زخمند پر از نیزه و شمشیر ولی از میان همه زخمِ تبرش بیشتر است پیرمرد است چگونه دو جوان بردارد از علی‌اکبر هم دردِ سرش بیشتر است بیشتر می‌شود این حجم اگر جمع شود تن پاشیده زِ هم مختصرش بیشتر است.... همه جای بوی تنِ عون محمد دارد همه جایند ولی دور و برش بیشتر است مادر است اینکه در آن خیمه سرش درد گرفت اینکه از فاطمه درد کمرش بیشتر است....
دو گل از باغ عبدالله جعفر به دشت کربلا گردید پرپر دو فرزانه، دو بخشنده، دو دانا دو رزمنده، دو عارف، دو دلاور دو آرام و قرار جان زینب دو نور دیده ی زهرای اطهر دلیر و مرد میدان شجاعت کریم و دین شناس و نیک منظر یکی هجده بهار از عمر دیده یکی با بیست گردیده برابر به نام نامی عون و محمد سراپا مثل گل پاک و مطهر شب و روز از دل و جان هر دو بودند حسین بن علی را یار و یاور
ای یادگار مادر و جد و برادرم هم خواهر تو هستم و، هم بر تو مادرم رخصت بده که فرصت دیدار کم شده مهمان جان زینب تو درد و غم شده دو دسته گل نثار تو آورده ام حسین دو جان به کف برای تو پروده ام حسین این دو ،شکوفه های بهشتی جعفرند نوباوه گان فاطمه و جان حیدرند رخصت بده که دِین خودم را ادا کنم پروردگان مکتب خود را فدا کنم بگذار از محبت بر تو اثر دهم بگذار مثل مادر خود من پسر دهم مانند مادرم که ولایت مدار بود در غربت پدر همه جا ذوالفقار بود بگذار روز غربت تو مثل او شوم تیری مهیب بر دل و چشم عدو شوم گل های گلشنم چو به روی زمین فتد حاشا که روی چهره ی من خط و چین فتد پا را برون نمی نهم از خیمه گاه خویش هرگز رها نمی کنم از سینه آه خویش من افتخار می می کنم آنان فدایی اند از کشتگان راه تو و کربلایی اند اکنون اگر فدایی و در محضر تواند هر دو به نیزه همسفران سر تواند یا ایهالعزیز دو گل را قبول کن ام الشهید می شوم آقا قبول کن از بس که ناله کرد دلم از نوا فتاد خاموش شد«وفایی» و در پای ما فتاد
〰〰〰〰〰〰〰 بند اول از دختر شهید به دختران مکتب پیغمبر از خواهر شهید به زینبیون، سپاه حیدر از مادر شهید به رهروان فاطمی کشور من زینبم دانش آموز کلاس فاطممم من زینبم آیت االلهم، فقیه و عالمم من زینبم استوار و محکمم «زینب رشیده ایست که بر شانه ی کسی تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد» یا زینب یا عقیله العرب 〰〰〰〰〰〰〰 بند دوم تو راه این قیام نیفتادم حتی یه لحظه از پا درس مقاومت با انقلابم زنده شد تو دنیا با حفظ معجرم ثمر گرفته نهضت عاشورا من زینبم آتش قهر خدا در هیبتم من زینبم کربلا شد محترم از حرمتم من زینبم الگوی یک امتم «زینب شکوه خواهریش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی دهد زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس میدهد نخ معجر نمیدهد» یا زینب یا عقیله العرب 〰〰〰〰〰〰〰〰 بند سوم خوش به سعادتش کسی که باشه در پناه چادر ثابت قدم میشه اونی که واسش خیمه گاهه چادر ای لشکر خدا وقت جهاد با سلاح چادر من زینبم تکسوار ارتش پیغمبرم من زینبم مثل زهرا یک تنه یک لشکرم من زینبم ذوالفقار حیدرم «او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد» یا زینب یا عقیله العرب شعر و سبک: «تضمین:
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ با نگاهی پر از ناله و آه آمدم سائلی هستم و به نزد شاه آمدم بر دلم شور و شین ، سیدی یا حسین «وا حسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️ آبروی دل شکسته ام را بخر از خطای من غرق گنه درگذر تویی نعم الامیر ، دست من را بگیر «واحسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️ دل به دریا زدم سوی شما آمدم پسر فاطمه نزن تو دست ردم به من روسیاه ، بده آقا پناه «وا حسینا» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شب چهارم محرم الحرام ۱۴۰۳ ابناءالزینب سلام الله علیها 🏴بند اول غریب بی پناهی،برات بمیره خواهر تنها و بی سپاهی،برات بمیره خواهر بذارمنم یه سهمی،کربلا داشته باشم از بچه هام براتو،میگذرم ای داداشم برات آوردم،دو تا دلاور،از نسل جعفر دارن نشونه،رزم آوری از،بابامون حیدر ازم قبول کن،بذاربرن میدون جون خواهر نذار که داداش،بدم قسم من،تورو به مادر کفن پوشیدن تا برن میدون رزم،بذار برن داداش داداش حسینم 🏴بند دوم بذار برن فدات شن،فدای غصه هات شن قبول کن این گلامو،فدای کربلات شن بذار برن داداشم،تو راهه تو شهید شن بذار که بچه های،من فدا بچه هات شن میبینی داداش،مستن و مدهوشن از رجز ها واسه شهادت،لحظه شماری،میکنن اینجا سوز و گدازم،گلای نازم،خدانگهدار برید نبینید،مادرتونو،که میره بازار شما برید تا من بشم پیش حسین،کربلا رو سفید داداش حسینم 🏴بند سوم برید عزیزای من،برید خدانگهدار برید و یاره دایی،بشید خدانگهدار برید که وقتشه تا،جای بابا بجنگید جفتتونم فدایی،بشید خدانگهدار از مادر حالا،بشید جدا که،وقته جهاده رجز بخونید،حالا که دایی،اجازه داده شما برید و،تو خیمه من منتظر میمونم بدرقه ی راهتون باشه این،اشکه روونم از خیمه من بیرون نمیام تا نشم،روبرو با حسین داداش حسینم ۱۴۰۳/۰۳/۱۳ 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ✍️کربلایی سعید نوروزیان
〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ماه و خورشید - میرن میدون از این غربت - عالم حیرون گل های من - نذر اکبر راهی شون کن - جون خواهر قربون به کسیت برم/ رحمی به چشمای ترم داداش رومو زمین نزن / تو رو قسم به مادرم ای بی کفن حسین من ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اشک چشمام - باز می باره زینب جز تو - کیو داره دوریِ تو - سخته واسم روی گلوت - من حساسم حساسم بی پنا(ه) بشی / روی خاکا رها بشی حساسم توی قتلگاه / با نیزه جا به جا بشی ای بی کفن حسین من ۴ ✍
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ تو امیری و نعم الامیر ای حسین از کرم دست ما را بگیر ای حسین مثل خورشیدی که ، بر جهان می تابی حضرت ثارالله ، بهترین اربابی «یا حسین ◾️◾️◾️◾️◾️ ای قرار دل بیقرارم حسین جز تو دیگر پناهی ندارم حسین سید و سالارم ، حضرت ثارالله به شما دل بستم ، یااباعبدالله «یا حسین» ◾️◾️◾️◾️◾️ مثل حرم که رو به تو آورده ام رو نگردان که خیلی زمین خورده ام مهرم و مهتابم ، مهربان اربابم من بیاد صحن و ، حرمت بیتابم «یا حسین» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
ای دل و دلبر ، عزیز برادر ، به قلب خواهرت تو جونی با دلی عاشق ، توو این دقایق ، چطور ببینم نگرونی کاش نبینم که مبهوت ، وایسادی اینجا مَسکوت زندگی مو میدم تا ، خَم نیاری به ابروت داداش ، من مگه مُردم که غریب بمونی توو این صحرا داداش ، جون خودم رو هم میدم برات به جون زهرا عزیز من حسینم به جان بابا ، تو رو به زهرا ، قُربونیِ منم قبول کن از طرف من ، این دسته گل رو ، هِدْیه به زهرای بتول کن کریمِ با کرامت ، بذار سَرم یه منّت جز تو ؛ برام مهم نیست ، حسین سرت سلامت داداش ، قبول کنی یا نکنی بازم ازت ممنونم داداش ، من خودم و تا به ابد کنیز تو می‌دونم عزیز من حسینم  زینب فدا شِه ، غمت نباشه ، نذار که سنگین بشه سینم از دنیا سیرم ، می‌خوام بمیرم ، شرمندگی تُ و که می‌بینم  نزن به غصه دامن ، اینطور نکن تو بامن  نخور غم منو که ، مهم تویی برامن داداش ، اینجوری هی دامن نَکِش از توی دست زینب! داداش ، فدای یک نخِ عبات تموم هست زینب عزیز من حسینم ✍بهمن عظیمی
قربونِ غم نگات ، بمیرم داداش برات خواهرت نَمُرده که ، زندگیم یه جا فدات ای عزیز مادرم ، خواهرت زِنده ست هنوز غم نخور برادرم ای عزیز مادرم ، به فدای غربتت هر دوتّا پسرم ای عزیز مادرم ، ای جگر گوشه ی من ای دردت به سرم دیدم چشمای تر داری ، واسه مُردن خواهر داری حسین جانم  زندگیم فدای تو ، بمیرم برای تو الهی که خونِ شون ، بریزه به پای تو  ای عزیز مادرم ، کاش می شد چادُرم و بِبَندم کمرم ای عزیز مادرم ، کاش اجازه میدادی برات میدون بِرَم ای عزیز مادرم ، ندارم ترسی روی نیزه بِرِه سرم وقتی چشمات دریا میشه ، زینب غرق غم‌ها میشه حسین جانم  کاش که روسفید بشم ، نَذا نااُمید بشم کاش عنایتی کنی ، مادر شهید بشم ای عزیز مادرم ، منکه با قیمت جون غم هات و می‌خَرم ای عزیز مادرم ، هرکسی تنهات گذاشت ازش نمی‌گْذَرم ای عزیز مادرم ، من خودم پرچمت و روی دوشم می‌بَرم قربون این اشک آهت ، دسته گل هام نذر راهت حسین جانم ✍بهمن عظیمی
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ غلام این دربارم تویی فقط سالارم پای روضه ی تو ارباب ، شده جاری اشک و آهم مثل حر بن ریاحی ، توبه کردم از گناهم هر چه که دارم آقا فدای روی ماهت آرزوی هر نوکر شهادتِ در راهت در راه تو باید بپذیرم که بمیرم حسین سالار زینب اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم حسین سالار زینب ◾️◾️◾️◾️◾️ گدای دوره گردم دور سرت میگردم به دل شکسته ی ما ، گوشه ی چشمی کن آقا تو بگیر از کرم خود ، دست ما را جانِ زهرا تو دست خالی ما را رد نکن از این درگاه دست من و دامانت حسین اباعبدالله با کوله ای از بار گنه آمدم اینجا حسین سالار زینب راهم بده ای شاه که افتاده ام از پا حسین سالار زینب ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
  همیشه توو روضه ت چشامون گریونه هر روز و شب  چه خوبه جون دادن از مصائب تو بی بی زینب ای به درد عالَم درمان زینب  هستی تو سراپا قرآن زینب معنای عفاف و عشق و مَردی ای کوه صلابت ای جان زینب خواهر حسین ، بعد فاطمه بودی تو مادر حسین  خواهر حسین ، آرامش و تکیه گاه و دلبر حسین خواهر حسین ، هم مونس و هم همیشه یاور حسین یازینب مدد خواهر شاه عشق یازینب مدد  به لطف تو بوده که شده خون حسین پاینده بدون شک بی بی کربلا به نام تو شد زنده مدیون تو شد تا روز محشر ارباب دو عالم شاه بی سر مثل ذوالفقار هستی یازینب  نُطقِ بی نظیرت همچون حیدر  خواهر حسین ، گریه کردنِ ما صدقه سر توئه خواهر حسین ، من کجا ابالفضله که نوکر توئه خواهر حسین ، در وصف تو بس حسین برادر توئه سراپا دردی و نام تو دردا رو درمون کرده کلام بُرَّندَت کوفه و دمشق و ویرون کرده خورشید غم تو عالمتابه بین روضه هات مهدی بی تابه میگه یاحسین بند بندِ جسمت کُلّ زندگیت وقف اربابه... خواهر حسین ، ای فاتحِ قُلّه های عشق و معرفت  خواهر حسین ، هستی مو به پات همیشه می‌ذارم فقط خواهر حسین ، من زندگی مو یه عمره که دارم ازت ✍بهمن عظیمی
غریبیت داره ، منو می‌کُشه منو وا نکن اینجوری از سرت عزیز دلم ، ازم رو نگیر حالا که شده نوبتِ خواهرت  بمیرم برات ، که تنها شدی  الهی فدای غمِ توو چشات دوتا بچه هام ، که جای خودش باید زندگی مو بریزم به پات  می‌دونی خودت ، که وابسته تم می‌دونی می‌میرم دلت خون بشه دیگه وای از اون ، دمی که بخواد  چشات از غم و غصه گریون بشه حسین جان حسین  دیگه هرچی شد ، تو پیشم بمون دل من به این بودنِ تو خوشه  دیگه بعد ازین ، غمت با منه یه روزی همین غم منو می‌کشه  فدای تو و ، غم غربتت دوتا بچه هامم فدای سرت می‌خوام از خدا ، که امروز بِشَن فدای تو و اکبر و اصغرت پسرهای من ، فدا دخترت نیار خَم به اَبروت که تر شِه نگام به فکر من و ، عذابم نباش که قول میدم از خیمه بیرون نَیام حسین جان حسین ✍بهمن عظیمی
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ارباب تویی دلدارم ، ارباب تویی سالارم امید قلب زارم ، جانم حسین دیدی خودت اشکامو ، شرمنده ی زهرامو آقا بگیر دستامو ، جانم حسین با قلب شکسته و محزون اومدم مثل فطرست در خونه ت رو زدم میمیرم اگه ببینم کردی ردم آقا ، همه میگن تو بی نظیری ای حسین جانم آقا ، امیری و نعم الامیری ای حسین جانم آقا ، خودم میدونم که بهت حسابی بد کردم آقا ، نزار که دست خالی از پیش تو برگردم ◾️◾️◾️◾️◾️ اسمت به دل میشینه ، واسه دلم تسکینه اما سرم پایینه ، جانم حسین هستم پریشون آقا ، با چشم گریون آقا ، رو برنگردون آقا ، جانم حسین آقاجون قسم میدم جون مادرت باشم بین کربلا یار و یاورت باشم من هم از شهیدای لشکرت آقا ، نگاه بکن این دل زار و خسته حالم رو آقا ، بگیر خودت دوباره زیر پر و بالم رو آقا ، بزار برم مدافع آل عبا باشم آقا ، بزار منم شهید دشت کربلا باشم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ باورم نیست که تو اومدی کنارم سرمو روی زانوی تو بزارم غیر شرمندگی که حرفی ندارم دست من رو گرفت ، یه نگاتون حسین شکر حق زندگیم ، شد فداتون حسین من بمیرم برا ، بچه هاتون حسین کربلا ، بعد ازین بدتره قصه ی ، خنجر و حنجره صحبت از ، غربت خواهره ◾️◾️◾️◾️◾️ کوفیا نقشه دارن برا تو آقا هر زمان که بمونی غریب و تنها فرصتِ کشتن تو میشه مهیا نیزه بارون میشه بدنت یا حسین کم میاد جا برا کشتنت یا حسین تیکه ای بوریاس کفنت یا حسین می بینه ، چشمای خواهرت میریزن ، همه دور و برت تو دست ، شمردونِ سرت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ الا اهل عالم امیری حسین و نعم الامیر بجز راه ارباب نمیرم به والله تو هیچ مسیری من اومدم بگم مدافع حسینم بدون اینکه یک نفس دلم بلرزه من اومدم بگم که تار موی ارباب به همه ی مردم این دنیا می ارزه دردونه ی زهراس ، دنیا تو دستاشه جاذبه ی خلقت ، نگاه زیباشه ◾️◾️◾️◾️◾️ اگه قسمتم شه هزار بار دیگه م بیام توی دنیا به والله محاله بشم نوکر هرکسی جز تو آقا اونقده با کرامت و بزرگواری از من روسیاه نداری انتظاری نمیزاری هیچکسی نا امید بمونه همیشه واسه بخشیدن بهونه داری نگیری از عالم ، سایه ی دستاتو با گریه میبوسم ، خاک قدمهاتو ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر
کربلا چشم به راه زینب آمده وقت سپاه زینب مثل خورشید به تابندگی اش این دو هستند همه زندگی اش می چکد عشق ز آه زینب این دو طفل اند سپاه زینب عشق را تا که تک و تنها دید تکیه بر نیزه ی غربت را دید گفت غم را به دلت راه مده به لبت فرصت یک آه مده دو نفر دل به هوایی داری تو هنوز عشق فدایی داری عهد و پیمان من از یادت رفت؟ نوجوانان من از یادت رفت؟ نوجوانند ولی دلداده به حسین بن علی دلداده پیش عباس سیاهی لشکر هر دو قربان علیِ اکبر هر دو تا حیدری و کرارند از دلت کاش غمی بردارند هر دو از عشق سبک بار شدند جلوه ی جعفر طیار شدند وای اگر پس بزنی هدیه ی من تویی و آه من و گریه ی من من و وابستگی غیری نیست زندگی بی تو در آن خیری نیست بهتر این است پس از تو مردن پسر بی تو نمی خواهم من جسم را فارغِ از جان می کرد عشق را راهیِ میدان میکرد باز در دل هیجان ها افتاد نام حیدر به زبان ها افتاد نفس کوفه شماره افتاد پرچم شام دوباره افتاد از هیاهوی دو آقازاده ترس بر کوفه و شام افتاده کینه اما ز علی اوج گرفت تیرها سمت گلو موج گرفت نیزه افتاد به جان هر دو ضرب شد پیکر هر دو بر دو سنگ ها پر زده بر دامن شان نیزه ها کاشته شد در تن شان تا حسین آن دو گل پر پر برد زینب از خیمه تکان خورد نخورد در دل عرش مقرّب شده است اینچنین است که زینب شده است
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها می‌رود دست به دامان برادر زینب شده هر لحظه به قربان برادر زینب غم تنها شدن از لحن برادر خوانده می برد شمع وجودی که برایش مانده دو گل خرمن جان نذر برادر آورد تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند عشق را از ادب درس من آموخته اند عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند انتقام است فقط در نظر این هر دو یاد حیدر برسد از جگر این هر دو حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند برسد خاک روی چادر من می سوزند غیرتی آخته بر معجر مادر دارند این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد من نباشم که غباری به سر و پات رسد تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
السلام علی قلب صبور شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب‌ است چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است هاله‌‌ای از نور دورش را همیشه میگرفت آری آن مستوره‌ی دور از تماشا زینب است آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف چشم همسایه ندیده سایه‌اش را زینب است خم به ابرویش نیاورده‌است درطوفان غم آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینب‌است آنکه با آن خطبه‌ی غرّای خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه با احیاگری‌اش کرده غوغا زینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است
زینت پنج تن آل ولایت زینب کربلا از قدمت یافت شرافت زینب با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید ناجی مرحله ی سخت امامت زینب عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب امتحانی ز ازل بود که الله گرفت با شهادت ز حسین و به اسارت زینب ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو مریم از درس تو آموخت نجابت زینب کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟ یافتی در دل آن دشت به خون آکنده آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
بسم الله الرحمن الرحیم به چه دردی بخورد بی تو پسر داشتنم چه کنم بعد تو با داغ جگر داشتنم نه پسرهای من‌اند این دو نه خواهر زاده به تو سوگند که هستند دو حیدر زاده تیغ آماده رویِ دامنشان است ببین حرزِ یا فاطمه بر گردنشان است ببین این دو پولادِ جگر تافته یعنی زینب این دو سرباز و دو سرباخته یعنی زینب بر سر عهد تو هستیم و همان خواهد شد خواهرت مرد شود این دو جوان خواهد شد یار بی یار رسیدم که دلت غم نخورد آمدم در دلِ تو آب تکان هم نخورد دست و بازوی علمدار حرم آوردم پیشِ تو بر سرِ دوشم دو علم آوردم دو سپاه حرمِ فاطمه را می‌بینی ذوالفقار دو دم فاطمه را می‌بینی به درِ خیمه امّیدم امید آوردم تا که ردم نکنی موی سپید آوردم خواهرت موقع حج نذر دو قربانی کرد وقت نذرش شده قربانی عید آوردم دو علی‌اکبر و عباس ولی کوچکتر دو سلحشور دو شیر و دو رشید آوردم دو حسن روی دو سید دو حسینی زاده قابلت را که ندارد دو شهید آوردم این دم و بازدمم این ضربانهای من‌اند این حسین و حسن و تیر وکمان‌های من‌اند ای جوانمرده بگو که جگرم را چه‌کنم سر به زیرِ حرمِ دو رو برم را چه‌کنم تو اگر اذن دهی لشگر عالم با من مادرم گفته برو اذنِ حسینم با من.... * * * * مانده دایی که چگونه خبرش را بِبَرد خبر سوختن بال و پرش را بِبَرد با چه رویی برود دیدن زینب از دشت با چه جانی به حرم دو پسرش را بِبَرد دو جگرگوشه‌ی او روی زمین می‌غلتند ولی از خیمه نیامد جگرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو بزند تیغش را یک نفر رفته به آن‌سو تبرش را بِبَرد یک نفر آمده این‌سو تن این را بکشد یک نفر رفته به آن‌سو که سرش را ببرد تنشه بودند و نشد جرعه‌ی دیگر بینند یا که یکبار دگر چهره‌ی مادر بینند  دید آخر چه بلایی سرشان آوردند زخمها بر جگرِ مادرشان آوردند قصدِ جانِ دو برادر دو برادر کردند ضربه‌ی تیغ و سنان را دوبرابر کردند مانعِ بُردنشان پشتِ خَمِ دایی بود  اِرباًاِربا شدنِ این دو تماشایی بود کمرش خم شده باید که عصا بردارد باید او خیمه رود تا دو عبا بردارد زینب انگار نه انگار که بی سر شده‌اند دید بر نیزه  ولی سایه مادر شده‌اند (حسن لطفی)
واى من از داغ اكبر چشم شاه دين تر است اى برادر يا حسين (٢) از على خون پسرهايم مگر رنگين تر است اى برادر يا حسين (٢) آمدم در كربلا با اذن تو محشر كنم يا حسين و يا حسين (٢) عون و جعفر را به قربان سر اصغر كنم يا حسين و يا حسين (٢) وقت قربان آمده امروز حجم كامل است اى برادر يا حسين (٢) پيش تو شرمنده ام قربانى ام ناقابل است اى برادر يا حسين (٢) بعد از اين جان مى دهد با غصه ی تو خواهرت من به قربان سرت (٢) عون نذر اكبرت جعفر فداى اصغرت من به قربان سرت (٢) روى لب معنا ندارد بعد اكبر خنده ام ياحسين و ياحسين (٢) كاش من يك طفل ديگر داشتم شرمنده ام ياحسين و ياحسين (٢) سوى ميدان آيه هاى (قل هو الله) آمدند ياعلى و ياعلى (٢) نوه هاى حيدر كرار از راه آمدند ياعلى و ياعلى (٢) دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است یا ابا عبدالله شیرهای مرتضی را از حرم آورده است یا ابا عبدالله (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹)
کودکانم نذر چشمان علی اصغرت ای فدایت خواهرت رد مکن این هدیه ام را جان زهرا مادرت ای فدایت خواهرت ما ز طفلان حرم فرزند پاک جعفریم خاک پای اکبریم رد مکن ما را که نور چشم دخت حیدریم خاک پای اکبریم جان زهرا مادرت بنما قبول از من اخا این دو قربان مرا ای همه هستی زینب بهر اصغر کن فدا این دو قربان مرا من دو گل دارم که پرپر می کنم در راه تو جان به قربانت حسین کاش من هم می شدم در رزمگه همراه تو جان به قربانت حسین افتاده دو جانباز حسین در دل صحرا حسین عزیز زهرا از بهر تماشا تو بیا زینب کبری حسین عزیز زهرا جانم ز خجالت به خدا آمده بر لب دو طفلم به فدایت ای هستی زینب تو ببین هستی زینب دو طفلم به فدایت هر دو گل من ای گل من خار تو هستند به جان یار تو هستند بر موی تو سوگند گرفتار تو هستند به جان یار تو هستند ای برادر خواستم تا اذن میدانم دهی یابن زهرای بتول آن نشد، این اذن خواهم بر دو طفلانم دهی یابن زهرای بتول خون زینب به رگ ماست هوایی شده ایم کربلایی شده ایم دو کبوتر دو شقایق دو فدایی شده ایم کربلایی شده ایم زینبم من زینبم ثانی زهرای بتول یا حسین یابن الرسول رد مکن دست مرا این هدیه ها را کن قبول یا حسین یابن الرسول به فدای پسرانت پسران زینب مهربان زینب تو فقط غصه نخور راحت جان زینب مهربان زینب نوبت یار فرستادن خواهر باشد لک لبیک حسین همه ی زندگی ام وقف برادر باشد لک لبیک حسین مرد میدان نبردیم و حسینی نسبیم پسران زینبیم پیرو حیدر و قربانی دین و مذهبیم پسران زینبیم غم به دل راه مده من به غمت حساسم دو پسر آوردم پایش افتد خود من چند نفر عباسم دو پسر آوردم این دو سرباز دلاور از تبار حیدرند هدیه های خواهرند لاله های گلشنم از جان غلام اصغرند هدیه های خواهرند نعره ی حیدری ام تیزتر از شمشیر است من خودم یار تو ام دختر شیر به میدان بزند چون شیر است من خودم یار تو ام خون حیدر دارم و بر خصم هم‌ چون آتشم زینب کبری منم بر هوا خواهی تو از خیمه لشگر می کشم زینب کبری منم سوى ميدان آيه هاى قل هو الله آمدند يا على و يا على نوه هاى حيدر كرار از ره آمدند يا على و يا على آمدم در کربلا با اذن تو محشر کنم ای برادر یا حسین عون و جعفر را به قربان سر اصغر کنم ای برادر یا حسین این دو در روز مبادا همه ‌ی جان من اند دو حسین و حسن اند این دو امید من و تیغم و طوفان من اند دو حسین و حسن اند غرق میدان نبردیم و حسینی نسبیم پسران زینبیم نوه ی جعفر طیار و امیر عربیم پسران زینبیم تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید آبرو داری کنید از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید آبرو داری کنید تو سلیمان تر از آنی که نگاهم نکنی یابن الزهرا یا حسین فرق بگذاری و میلی به سپاهم نکنی یابن الزهرا یا حسین ای غزالان حرم درد مرا درمان کنید آبرو داری کنید نذر زینب را به پای دلبرش قربان کنید آبرو داری کنید باید که نشانت بدهم خواهریم را لبیک حسینم من نذر سرت کرده ام این مادریم را لبیک حسینم ما دو از جام شهادت به خدا سر مستیم یا اباعبدالله تربیت یافته ی مکتب زینب هستیم یا اباعبدالله ماغزالان حرم فرزند بنت الحیدریم جان نثار اکبریم ردمکن مارا که هر دو نور چشم زینبیم جان نثار اکبریم بند بندِ پیکرِ ما نذرِ عشقِ دلبر است ذکرِ ما یا حیدر است شیر مردانیم این تاثیرِ شیرِ مادر است ذکرِ ما یاحیدر است هر دو پسرم فدایِ یک مویِ سرِ تو برادرِ غریبم سوزد جگرم بیادِ سوزِ جگرِ تو برادرِ غریبم
بسم الله الرحمن الرحیم *نام اثر: قبولشون کن* ✔️بند اول اگر نمیشه جونمو برات تو میدون بیارم ولی دوتا سرباز دارم قبولشون کن نمیشه باشم کنارت همینه دل بیقرارم ولی دوتا سرباز دارم قبولشون کن عون و محمّد باید پیشِ شما رو سفید بشن آرزو دارم داداش پایِ رکابت شهید بشن دسته گلایِ زینب فدایِ تو فدایِ تو حسین فدایِ تو گل پسرامو میدم برایِ تو برایِ تو حسین برایِ تو ✔️بند دوم تو خیمه میمونم اینبار مبادا شرمندت کنم نشه سرافکندت کنم عزیزِ خواهر میسوزم اینبار بی صدا نباید آزردت کنم نشه سرافکندت کنم عزیزِ خواهر عون و محمّد مادر حلالتون شیرِ مادری سرم بلنده امروز از این وقار و دلاوری نورِ چشایِ خواهرت فدایِ تو فدای توِ حسین فدایِ تو گل پسرامو دادم برایِ تو برایِ تو حسین برایِ تو ✍️🏻امیرحسین پارسا ؛ علیرضا افشار