#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#السلام_علیکِ_یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#شب_دوم_ورود_به_کربلا
ای همیشه شبیه مادر من
کوه ایمان،عقیله خواهر من
جاری کوثر است چشمانت
عصمتی دیگر است چشمانت
قلب تو تا همیشه با من هست
نظرت مثل صبح روشن هست
ای که چشمت دوباره بارانی ست
کربلا ایستگاه پایانی ست
خسته ی راه آمدی خواهر
دیگر اینجاست منزل آخر
لشکر چشم ها کنار روید
خواهرم خواهشأ پیاده شوید
خاطرت جمع محرمان هستند
سایه ات را نگاه بان هستند
آب هم در دلت تکان نخورد
پرده ی محملت تکان نخورد
یک بیابان اسیر پیش شماست
باد هم سربه زیر پیش شماست
اینکه دارد رکاب می گیرد...
از نگاهت ثواب می گیرد...
آسمان بلند احساس است
روشنی دل تو عباس است
چادرت را غبار ننشیند
سایه ات را کسی نمی بیند
استوار همیشگی زینب
ذولفقار همیشگی زینب
ای پناه کبوتران حرم
ملجأ آه دختران حرم
خاک این دشت را مزین کن
کربلا را حریم ایمن کن
مریم خانواده ی زهرا
انتخاب قیام عاشورا
عشق بی تو چه بی بها بشود
کربلا با تو کربلا بشود
با جدایی بساز از این لحظه
کربلا را بساز از این لحظه
فکر روز دهم کن از حالا
فکر گودال و عصر عاشورا
تو مرا بی سپاه میبینی
خیمه را بی پناه میبینی
سنگ هایی که پرتوان هستند
نیزه هایی که خون چکان هستند
عشق خود را غریب میبینی
آه شیب الخضیب میبینی
باورت می شود حسینت را
نیزه ها میبرند از اینجا
از جسارت تو خسته خواهی شد
بعد من دست بسته خواهی شد
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#السلام_علیکِ_یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
کربلا چشم به راه زینب
آمده وقت سپاه زینب
مثل خورشید به تابندگی اش
این دو هستند همه زندگی اش
می چکد عشق ز آه زینب
این دو طفل اند سپاه زینب
عشق را تا که تک و تنها دید
تکیه بر نیزه ی غربت را دید
گفت غم را به دلت راه مده
به لبت فرصت یک آه مده
دو نفر دل به هوایی داری
تو هنوز عشق فدایی داری
عهد و پیمان من از یادت رفت؟
نوجوانان من از یادت رفت؟
نوجوانند ولی دلداده
به حسین بن علی دلداده
پیش عباس سیاهی لشکر
هر دو قربان علیِ اکبر
هر دو تا حیدری و کرارند
از دلت کاش غمی بردارند
هر دو از عشق سبک بار شدند
جلوه ی جعفر طیار شدند
وای اگر پس بزنی هدیه ی من
تویی و آه من و گریه ی من
من و وابستگی غیری نیست
زندگی بی تو در آن خیری نیست
بهتر این است پس از تو مردن
پسر بی تو نمی خواهم من
جسم را فارغِ از جان می کرد
عشق را راهیِ میدان میکرد
باز در دل هیجان ها افتاد
نام حیدر به زبان ها افتاد
نفس کوفه شماره افتاد
پرچم شام دوباره افتاد
از هیاهوی دو آقازاده
ترس بر کوفه و شام افتاده
کینه اما ز علی اوج گرفت
تیرها سمت گلو موج گرفت
نیزه افتاد به جان هر دو
ضرب شد پیکر هر دو بر دو
سنگ ها پر زده بر دامن شان
نیزه ها کاشته شد در تن شان
تا حسین آن دو گل پر پر برد
زینب از خیمه تکان خورد نخورد
در دل عرش مقرّب شده است
اینچنین است که زینب شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی