eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
81 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
١ آمدى باباى من آخر سراغ دخترت من به قربان سرت (٢) رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت من به قربان سرت (٢) ٢ از سر ناقه مرا از جناح انداختند اى پدر جانم حسين (٢) با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند اى پدر جانم حسين (٢) ٣ شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده عمه! مهمان آمده (٢) آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده عمه! مهمان آمده (٢) ٤ اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند اى پدر جانم حسين (٢) اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟ اى پدرجانم حسين (٢) ٥ عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من امده باباى من (٢) از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من امده باباى من (٢) ٦ امشبى را شه دين در بغلم مهمان است مكن اى صبح طلوع (٢) روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است مكن اى صبح طلوع (٢)
بخش اول - طفلان حضرت زينب (س) ١ واى من از داغ اكبر چشم شاه دين، تر است اى برادر يا حسين (٢) از على، خون پسرهايم مگر رنگين تر است اى برادر يا حسين (٢) ٢ امدم در كربلا با إذن تو محشر كنم يا حسين و يا حسين (٢) عون و جعفر را به قربان سر اصغر كنم يا حسين و يا حسين (٢) ٣ وقت قربان امده، امروز حجم كامل است اى برادر يا حسين (٢) پيش تو شرمنده ام، قربانى ام ناقابل است اى برادر يا حسين (٢) ٤ بعد از اين جان مى دهد با غصه تو، خواهرت من به قربان سرت (٢) عون نذر اكبرت، جعفر فداى اصغرت من به قربان سرت (٢) ٥ روى لب معنا ندارد بعد اكبر، خنده ام ياحسين و ياحسين (٢) كاش من يك طفل ديگر داشتم، شرمنده ام ياحسين و ياحسين (٢) ٦ سوى ميدان ايه هاى (قل هو الله) آمدند ياعلى و ياعلى (٢) نوه هاى حيدر كرار از راه امدند ياعلى و ياعلى (٢) بخش دوم - حر عليه السلام ١ آب را بستم به روى تو، ملامت مى كشم يا حسين ابن على (٢) تا قيامت از على اصغر خجالت مى كشم يا حسين ابن على (٢) ٢ اذن ميدان گر دهى امروز جبران مى كنم يا حسين و يا حسين (٢) مثل قتال العرب اهنگ ميدان مى كنم يا حسين و يا حسين (٢) ٣ از زبان مستمعين : مثل حر مى گويم اقا اشتباهم را ببخش يا حسين و يا حسين (٢) جان زهرا مادرت امشب گناهم را ببخش يا حسين و يا حسين (٢) ٤ حضرت صديقه فكر ابرويم كرده است يا حسين ابن على (٢) يك نگاه زينب تو زير و رويم كرده است يا حسين ابن على (٢)
١ اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) ٢ از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم من ز نسل حيدرم (٢) كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم من ز نسل حيدرم (٢) ٣ امدم گودال امام خويش را يارى كنم اى عموجانم حسين (٢) چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم اى عموجانم حسين (٢) ٤ لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم (٢) بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم (٢) ٥ عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا امدم بابا حسن (٢) كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من امدم بابا حسن (٢) ٦ دست عبدالله مصداق يدالله مى شود يا على حيدر مدد (٢) عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد) يا على حيدر مدد (٢) ٧ امده تا راز دشمن را نمايد برملا يا علىِ مرتضى (٢) كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا يا علىِ مرتضى (٢) ٨ با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو ياحسين و ياحسين (٢) كارى از دستم بجز اين بر نيامد اى عمو ياحسين و ياحسين (٢) ٩ بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) ١٠ چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده وقت رفتن آمده (٢) نوبتى هم باشد اينك نوبت من آمده وقت رفتن آمده (٢)
۱ اكبرم بعد از شهادت اربا اربا مى شود قل هو الله احد (٢) امده ميدان و ذكرش يا على حيدر مدد قل هو الله احد (٢) ٢ كوفيان با ديدنش ياد جمل افتاده اند يا على و يا على (٢) گوييا با حيدر اينك در جدل افتاده اند يا على و يا على (٢) ٣ در ميان جنگ يادى از اباالفضل مى كند اين على اكبر است (٢) از رجزهايش اميرالمومنين حظ مى كند اين على اكبر است (٢) ٤ اين پسر از هر نظر، تمثالى از پيغمبر است اين على اكبر است (٢) نام نام على است و خودش يك حيدر است اين على اكبر است (٢) ٥ شيوه رزمش چنان عباس بى شك عالى است اين على اكبر است (٢) وقت جنگ او يقينا جاى ليلا خالى است اين على اكبر است (٢) ٦ كوفيان با يكدگر گفتند : حيدر آمده چون كه اكبر آمده (٢) از مدينه گوئيا شخص پيمبر آمده چون كه اكبر آمده (٢) ٧ جان برون شد بى گمان از جسم بابايت على خيز از جايت على (٢) جان بابايت فداى قد و بالايت على خيز از جايت على (٢) ٨ فكر من هم باش! مى بينى كه خواهر امده اى على اكبرم (٢) بهر تشييع تنت زهراى اطهر امده اى على اكبرم (٢) ٩ جان برون شد از تن من،اى تمام هست من اى على اكبرم (٢) بعد تو قدم خميده اى عصاى دست من اى على اكبرم (٢) ..
١ گرچه گمنامم ميان عالمى نام آورم من خودم يك حيدرم (٢) من اباالفضلم كه استاد نبرد اكبرم من خودم يك حيدرم (٢) ٢ رزم در كرب و بلا امروز صفين من است من ز نسل حيدرم (٢) اى بسا سلمان كه خاك بند نعلين من است من ز نسل حيدرم (٢) ٣ پاسبان خيمه ها در كربلا روز و شبم كوفيان من حيدرم (٢) تحت امر حضرت ام المصائب زينبم كوفيان من حيدرم (٢) ٤ محشرى با نام تو در كربلا برپا شود يا ابوفاضل مدد (٢) سينه زن هاى تو مى گويند بى حد و عدد يا ابوفاضل مدد (٢) ٥ در رجزهايم صداى شير يزدان منجلى ست يا على حيدر مدد (٢) مادرم ام البنين و نام بابايم على ست يا على حيدر مدد (٢) ٦ امنيت را من براى اين حرم مى آورم من علم مى اورم (٢) صبر كن اصغر برايت آب هم مى آورم من علم مى اورم (٢) ٧ من سرم را هم به راه زينبت اهدا كنم يا حسين و يا حسين (٢) واى بر من گر امانت نامه اى امضا كنم يا حسين و يا حسين (٢) ٨ اى برادر! چشم هاى من فداى اكبرت من به قربان سرت (٢) دست من گر شد جدا، نذر على اصغرت من به قربان سرت (٢) ٩ دست خود را كرده ام در راه اطفالت فدا يا اخا ادرك اخا (٢) شرم كردم كه بگويم خواهرم زينب بيا يا اخا ادرك اخا (٢) ١٠ نيستم در نزد تو در بين آن بزم شراب كن حلالم اى رباب (٢) داده بودم من به اصغر وعده يك جرعه آب كن حلالم اى رباب (٢)
١ امشب عالم با حسين بن على گريان شده ست يا حسين بن على (٢) شاه بين خيمه ها انگار سرگردان شده ست يا حسين بن على (٢) ٢ من به ياد نوحه خوان هاى قديمى عازمم يا حسين و يا حسين (٢) ياد دلجو، ياد شمشيرى و اكبر ناظمم يا حسين و يا حسين (٢) ٣ در ميان خيمه زينب نوحه خوانى مى كند يا حسين و يا حسين (٢) امشب عباس على هم پاسبانى مى كند يا حسين و يا حسين (٢) ٤ شاه امشب تا اذان صبح عبادت مى كند يا حسين و يا حسين (٢) اخرين بار است اصغر خواب راحت مى كند يا حسين و يا حسين (٢) ٥ شب شب اشك است و قارى سوى قران مى رود ياحسين و ياحسين (٢) ظهر فردا پيكرش در زير اسبان مى رود يا حسين و يا حسين (٢) ٦ ظهر فردا شاه بى لشكر قيامت مى كند الامان و الامان (٢) روى ني ها راس او قران تلاوت مى كند الأمان و الامان (٢) ٧ اين زمين فردا شود صحرايى از درد و بلا الامان از كربلا (٢) جمع كرده خارها را از زمين كربلا الامان از كربلا (٢) ٨ خواب در چشمان طفلان مى شود امشب حرام يا حسين و يا حسين (٢) مى شود فردا به دور خيمه هايت ازدحام يا حسين و يا حسين (٢) ٩ اى زمين! اين راس بر نى ها، پيمبر زاده است يا حسين و يا حسين (٢) كهنه پيراهن براى پيكرش اماده است يا حسين و يا حسين (٢) ١٠ دست هاى زينب از فرداست بسته مى شود زار و خسته مى شود (٢) حرمتش فردا در اين صحرا شكسته مى شود زار و خسته مى شود (٢)
كار را يكسره كرد و پا شد دور شد از همگان، تنها شد مقتل انگار پر از غوغا شد سر پيراهن او دعوا شد روح از حنجر او زد بيرون شمر از قتلگه آمد بيرون تا جدا شد سر شاه از بدنش شمر ماند و دل غرق محنش يادش آمد بدن بى كفنش لرزه افتاد بر اعضاى تنش بيشتر شد غم و دردش، هردم با خودش گفت چه كارى كردم سنگ با پيكر مولا ضد بود نيزه در كار خودش وارد بود سر او دست دو تا فاسد بود خواهرش هم روى تل شاهد بود كفن مادرى اش را بردند آه، انگشترى اش را بردند شمر هرچند كه نادم شده بود تازه آغاز مراسم شده بود خيمه خالى ز محارم شده بود وقت تقسيم غنائم شده بود حرمله سهم خودش را برداشت خیمه هم بوی علی اصغر داشت بين شان چهرۀ نامى بسيار عالم فقه و كلامى بسيار زن يكى بود و حرامى بسيار پيش رو مردم شامى بسيار كمر واژه از اين غم خم شد صحبت از زينب و نامحرم شد
بزن به چوبه محمل فلک کنون سر خود را  حسین راهى میدان نمود اکبر خود را  وداع کرد ولى هشت مرتبه که نفهمیم  چگونه آمد و آرام کرد خواهر خود را   چنان براى لقاء خدا ز خویش برون شد  به چشم هم زدنى ترک کرد محضر خود را  بپرس از همه گبریان, نظیر ندارد  که مسلمین بکشند این چنین پیمبر خود را   پدر محاسن خود را گرفته بود به دستش  پسر شنید صداى فغان مادر خود را  گمان کنم که اگر مانده بود, عمه سکینه  گرفته بود به بر, دختر برادر خود را  گمان کنم که اگر مانده بود, شاه شهیدان  ز نیزه پاره نمى دید گوش دختر خود را  کسى که زد سر او را به نیزه, جایزه اش را گرفت و خرج پسرهاش کرد این زر خود را   سخن خالصه کنم, عرض روضه این دو سه خط است  حسین گفت که محکم کنید معجر خود را!
آمدى باباى من آخر سراغ دخترت من به قربان سرت (٢) رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت من به قربان سرت (٢) از سر ناقه مرا از جناح انداختند اى پدر جانم حسين (٢) با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند اى پدر جانم حسين (٢) شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده عمه! مهمان آمده (٢) آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده عمه! مهمان آمده (٢) اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند اى پدر جانم حسين (٢) اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟ اى پدرجانم حسين (٢) عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من امده باباى من (٢) از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من امده باباى من (٢) امشبى را شه دين در بغلم مهمان است مكن اى صبح طلوع (٢) روى لب هاش هنوز، آيه اى از قرآن است مكن اى صبح طلوع (٢)
واى من از داغ اكبر چشم شاه دين تر است اى برادر يا حسين (٢) از على خون پسرهايم مگر رنگين تر است اى برادر يا حسين (٢) آمدم در كربلا با اذن تو محشر كنم يا حسين و يا حسين (٢) عون و جعفر را به قربان سر اصغر كنم يا حسين و يا حسين (٢) وقت قربان آمده امروز حجم كامل است اى برادر يا حسين (٢) پيش تو شرمنده ام قربانى ام ناقابل است اى برادر يا حسين (٢) بعد از اين جان مى دهد با غصه ی تو خواهرت من به قربان سرت (٢) عون نذر اكبرت جعفر فداى اصغرت من به قربان سرت (٢) روى لب معنا ندارد بعد اكبر خنده ام ياحسين و ياحسين (٢) كاش من يك طفل ديگر داشتم شرمنده ام ياحسين و ياحسين (٢) سوى ميدان آيه هاى (قل هو الله) آمدند ياعلى و ياعلى (٢) نوه هاى حيدر كرار از راه آمدند ياعلى و ياعلى (٢) دختر شیرخدا تیغ دو دم آورده است یا ابا عبدالله شیرهای مرتضی را از حرم آورده است یا ابا عبدالله (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹)
اكبرم بعد از شهادت اربا اربا مى شود قل هو الله احد (٢) امده ميدان و ذكرش يا على حيدر مدد قل هو الله احد (٢) كوفيان با ديدنش ياد جمل افتاده اند يا على و يا على (٢) گوييا با حيدر اينك در جدل افتاده اند يا على و يا على (٢) در ميان جنگ يادى از اباالفضل مى كند اين على اكبر است (٢) از رجزهايش اميرالمومنين حظ مى كند اين على اكبر است (٢) اين پسر از هر نظر، تمثالى از پيغمبر است اين على اكبر است (٢) نام نام على است و خودش يك حيدر است اين على اكبر است (٢) شيوه رزمش چنان عباس بى شك عالى است اين على اكبر است (٢) وقت جنگ او يقينا جاى ليلا خالى است اين على اكبر است (٢) كوفيان با يكدگر گفتند : حيدر آمده چون كه اكبر آمده (٢) از مدينه گوئيا شخص پيمبر آمده چون كه اكبر آمده (٢) جان برون شد بى گمان از جسم بابايت على خيز از جايت على (٢) جان بابايت فداى قد و بالايت على خيز از جايت على (٢) فكر من هم باش! مى بينى كه خواهر امده اى على اكبرم (٢) بهر تشييع تنت زهراى اطهر امده اى على اكبرم (٢) جان برون شد از تن من،اى تمام هست من اى على اكبرم (٢) بعد تو قدم خميده اى عصاى دست من اى على اكبرم (٢)
گرچه گمنامم ميان عالمى نام آورم من خودم يك حيدرم (٢) من اباالفضلم كه استاد نبرد اكبرم من خودم يك حيدرم (٢) رزم در كرب و بلا امروز صفين من است من ز نسل حيدرم (٢) اى بسا سلمان كه خاك بند نعلين من است من ز نسل حيدرم (٢) پاسبان خيمه ها در كربلا روز و شبم كوفيان من حيدرم (٢) تحت امر حضرت ام المصائب زينبم كوفيان من حيدرم (٢) محشرى با نام تو در كربلا برپا شود يا ابوفاضل مدد (٢) سينه زن هاى تو مى گويند بى حد و عدد يا ابوفاضل مدد (٢) در رجزهايم صداى شير يزدان منجلى ست يا على حيدر مدد (٢) مادرم ام البنين و نام بابايم على ست يا على حيدر مدد (٢) امنيت را من براى اين حرم مى آورم من علم مى اورم (٢) صبر كن اصغر برايت آب هم مى آورم من علم مى اورم (٢) من سرم را هم به راه زينبت اهدا كنم يا حسين و يا حسين (٢) واى بر من گر امانت نامه اى امضا كنم يا حسين و يا حسين (٢) اى برادر! چشم هاى من فداى اكبرت من به قربان سرت (٢) دست من گر شد جدا، نذر على اصغرت من به قربان سرت (٢) دست خود را كرده ام در راه اطفالت فدا يا اخا ادرك اخا (٢) شرم كردم كه بگويم خواهرم زينب بيا يا اخا ادرك اخا (٢) نيستم در نزد تو در بين آن بزم شراب كن حلالم اى رباب (٢) داده بودم من به اصغر وعده يك جرعه آب كن حلالم اى رباب (٢)