eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. شهادت امام حسین (ع) -( همه هستی به ثنای تو زبان است، حسین) همه هستی به ثنای تو زبان است، حسین باز وصف تو فراتر ز بیان است، حسین همه اوصاف تو گفتند و شنیدند ولی این عیان است که قدر تو نهان است، حسین مرده آن نیست که بهر تو گذشت از تن و جان مرده آن است که فکر تن و جان است، حسین بی زبان کودک شش ماههء خکشیده لبت بهر هر ملت مظلوم زبان است، حسین خط سبزی که شد از خون علی اکبر، سرخ خط آزادگی نسل جوان است، حسین خون یاران تو از پیکر ما، در پیکار پیش رگبار بلا در فوران است، حسین می توان یافت خدای دو جهان را به دلی که به تیر غم عشق تو نشان است، حسین گر امان نامه دهد خلق جهان را نه عجب آنکه را از تو به کف خطّ امان است، حسین شادی هر دو جهان را به غمت نفروشیم که در این بیع و شرا سخت زیان است، حسین شود از یک نگهش آتش دوزخ خاموش دیده ای کز غم تو اشک فشان است، حسین تا ابد هست چراغ ره انسانیت سر پاک تو که بالای سنان است، حسین شاعر: .
. 🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید 🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید شب شهادت آقامون امیرالمومنینه... امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین... خدایا امشب خانه حضرت چه خبره... 🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب 🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید شب یتیمی اربابمون حسینه... شب یتیمی خانم زینب کبری است... خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید... هی مياد کنار بستر بابا... مثل پروانه... دور بستر بابا میگرده... به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... هی میگه بلاخره خوب میشی بابا... بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا... بلاخره از جات بلند میشی... بابای خوبم... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند... هی میگن مادر اون آقایی که... هر شب برای ما نان و خرما میآورد... چرا ديگه نمیاد... مادر ... اون آقای که مثل پدر... هر شب ما رو نوازش میکرد... چرا نیومد... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد 🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید تا یتیمان کوفه فهمیدند... برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه... هر کدوم از این بچه ها... یک ظرف شیر رو به دست گرفتند... اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین... () اما دلها بسوزه برا... اون طفل شش ماهه ای که کربلا... از شدت تشنگی داشت جان میداد... یا صاحب الزمان منو ببخشید... بجای اینکه براش آب بیارند... با تیر سه شعبه جوابش رو دادند... من فقط همینو بگم... بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه... دید علی اصغرش داره جان میده... 🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود 🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود فایل صوتی👇
. یا سرود میلاد عجل الله ای که میان دلبران از همه دلرباتری با اون نگاه حیدری دل از همه تو می بری اگر زتو جدا شوم ، ز من جدا نمی شوی منم که بی وفا شدم ، تو بی وفا نمی شوی ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ سایه ی تو بر سر من ، صفای چشم تر من ببین به خاطر گناه ، شکسته بال و پر من به گوشه چشمت بِنَما ، گره ز کار ما گُشا به جان زهرا مادرت ، یوسف فاطمه بیا ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ وصل تو آرزوی ما ، سوی تو جست و جوی ما یار سفر کرده ی ما ، سفر نما به سوی ما امان ز لحظه ای که من ، اسیر درد و غفلتم مَبین تو رو سیاهی ام ، مده دگر خجالتم ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) ۲ غروب جمعه که رسد ، غمت به دل شرر زند به لحظه های بی کسی ، از تو طلب کنم مدد شعر من و ترانه ام ، نام من و نشانه ام به وقت دلتنگی من ، تویی فقط بهانه ام ( مهدی صاحب الزمان ۴ ) در دوسبک👇👇 .
. علیه_السلام نام ‌تو را بر سر در دلها نوشتند نبض و تپشهای دل زهرا نوشتند ای اعظم الاذکار نام اعظمت را بر روح و جان زینب کبرا نوشتند ای کشته اشک ای دلیل اشک عاشق ذکر تو را بر قلب لب زیبا نوشتند نام بلند آوازه ات معشوق عشق است عشاق عشقت را همه دنیا نوشتند زیبا ترین نامی که با خود مستی آورد بر سینه جام خماران تا نوشتند ای خوش دلی که مست و همراه حسین است گریه کن و سینه زن راه حسین است... ۹۹/۱/۲۸ .
🎼دختر بگو ملیکهء هفت آسمان.. |⇦• مدح و توسل ویژۀ ایام ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ رقیه ، رقیه قلبِ منم جلا بده رقیه ، رقیه به خاطر خدا بده رقیه ، رقیه عیدی یه کربلا بده دختر بگو ملیکهء هفت آسمان بخوان دختر بگو فرشتهء کون و مکان بخوان در مکتب سه سالهء توحید پا گرفت چادر نماز کوچک او را جنان بخوان بنویس دختر از دو‌طرف خط فاصله یعنی برایِ حضرت عباس جان بخوان *برات تولد گرفتن خانم .. اما بی بی جانم ما میخوایم به عالم بگیم برا دختر سه ساله گل میارن .. عروسک میارن .. براش تولد میگیرن .. بگو خانم کادو چشمِ خیس به کارت میاد .. طرف شاید تو خرج زندگیشم مونده باشه ما وقتی صحبت روضه میشه میگه این سهم خانم .. ان شالله فردا قیامت این خانم میاد شفاعتِ ما رو میکنه ، دست ما رو تو دستِ باباش میزاره .. خانم .. بابات حرفِ تو رو زمین نمیزنه .. به بابات بگو ما دلمون برا حرمش تنگ شده ..* داری گره به کار فرو بسته ای اگر هر وقت دل شکسته شدی آن زمان بخوان ما را بر آستان بطلب زائرت شوم *پیر مردامون برا دختربچه ت گریه میکنن ، اما به مشت پیرمرد هم کربلا .. با عصا اومدن ..* ما را بر آستان بطلب زائرت شوم ما را بر آستان تو به پابوستان بخوان از مُلک تا مَلک سر این سفره سائلند او را کریم زادهء گسترده خوان، بخوان او را همیشه فاطمهء کربلا بگو اما همیشه فاطمهء قد کمان بخوان وقتی قدم ‌به ساحت خورشید میزنی خاموش محتشم ولی ای روضه خوان بخوان... کشتی شکست خورده نه ، او خود سفینه است اصلاً دمشق بی بیِ‌مان خود مدینه است جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش *هر کی چشماش بارونی شد برا همه دعا کنه .. بی بی جان ، حاجت دارم ، خانم جان ، میدونی ما اجدادمونم کنیز و غلامت بودن .. بی بی جان دلمون گرفته .. الهی دورت بگردم .. پا داری بیای روضه ی ما ؟! نه والله .. * جشنی گرفته بود پُر از دلبری براش جشنِ تولدی که شده محشری براش کیکی که یا رقیه به رویش نوشته بود آماده کرده بود دم آخری براش گیسویِ تاب خوردهء با تور بسته داشت یک‌ بال هم گذاشته عین پری براش نجمه گرفته جای عمویِ بزرگ او یک سینه ریز نقره ای مرمری براش در سومین بهاره ی جشن تولدش هدیه گرفته بود عمو روسری براش آورده بود یک گل سر یک نفر که هست در بین دختران چقدر مشتری براش *چه گل سری .. با مو کشیدن ..* اکبر برای هدیه عروسک گرفته بود از این نداشت تحفه ی زیباتری براش اصلاً حسین موافق با گوشواره نیست اصرارِ عمه بود که یا می خری براش - - یا لا اقل اجازه بده من بیاورم تا خاطرِ خوشی شود این آخری براش ... اما چه حیف شد ز فلک تاج برده اند هر چه گرفته بود به تاراج برده اند شاعر : چون شده حیدری تبار؛ رقیّه هست اعجوبه‌ی وقار؛ رقیّه مثل عمّه شد استوار؛ رقیّه گرچه دیده سه تا بهار؛ رقیّه در کمالات؛ او مثال ندارد غیر راه علی مسیر ندیدم داخل خانه‌اش صغیر ندیدم سر بلندند؛ سر به زیر ندیدم من در این خانه غیر شیر ندیدم شیر بودن که سنّ و سال ندارد دست به دیوار رفت مسخره کردند کوچه هر بار رفت مسخره کردند بین انظار رفت مسخره کردند سر بازار رفت مسخره کردند معجر پاره قیل و قال ندارد .
إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلاَلِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً اى خدا مرا از آنان قرار ده كه چون او را ندا كنى تو را اجابت مى ‏كند و چون به او متوجه شوى از تجلى جلال و عظمتت مدهوش مى‏ گردد پس تو با او در باطن راز مى‏ گويى و او به عيان به كار تو مشغول است إِلَهِي لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّي قُنُوطَ الْإِيَاسِ وَ لاَ انْقَطَعَ رَجَائِي مِنْ جَمِيلِ كَرَمِكَ‏ اى خدا بر حسن ظنم به تو يأس و نااميدى مسلط مساز و دست اميدم از دامن كرم نيكويت جدا مگردان إِلَهِي إِنْ كَانَتِ الْخَطَايَا قَدْ أَسْقَطَتْنِي لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنِّي بِحُسْنِ تَوَكُّلِي عَلَيْكَ‏ اى خدا اگر خطاهايم مرا نزد تو پس و خوار گردانيده هم بواسطه حسن اعتمادم به تو از من عفو كن إِلَهِي إِنْ حَطَّتْنِي الذُّنُوبُ مِنْ مَكَارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِي الْيَقِينُ إِلَى كَرَمِ عَطْفِكَ‏ اى خدا اگر گناهانم مرا از لطف و كرامتهايت دور كرده مقام يقينم مرا به كرم و عطوفتت تذكر مى ‏دهد إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلاَئِكَ‏ و اگر غفلت مرا از مهياى لقاى تو شدن به خواب غرور افكند معرفتم به نعمتهاى بزرگوارت بيدار مى‏ گرداند إِلَهِي إِنْ دَعَانِي إِلَى النَّارِ عَظِيمُ عِقَابِكَ فَقَدْ دَعَانِي إِلَى الْجَنَّةِ جَزِيلُ ثَوَابِكَ‏ اى خدا اگر عقاب و انتقام تو مرا به آتش دوزخ خواند ثواب و عنايتت مرا بسوى بهشت ابد دعوت كرد إِلَهِي فَلَكَ أَسْأَلُ وَ إِلَيْكَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اى خدا پس من هر چه بخواهم از تو درخواست مى ‏كنم و به درگاه كرمت با ناله و زارى و شوق و رغبت مى‏ نالم و از تو مى ‏طلبم كه درود فرستى بر محمد (ص) و آل محمد وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُدِيمُ ذِكْرَكَ وَ لاَ يَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ لاَ يَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَ لاَ يَسْتَخِفُّ بِأَمْرِكَ‏ و مرا از آنان قرار دهى كه دايم به ياد تواند و هرگز عهد تو نشكنند و شكر و سپاست را لحظه‏اى فراموش نكنند و امرت را سبك نشمرند إِلَهِي وَ أَلْحِقْنِي بِنُورِ عِزِّكَ الْأَبْهَجِ فَأَكُونَ لَكَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاكَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْكَ خَائِفاً مُرَاقِباً اى خدا و مرا به نور مقام عزتت كه بهجت و نشاطش از هر لذت بالاتر است در پيوند تا آنكه شناساى تو باشم و از غير تو رو بگردانم و از تو ترسان و مراقب فرمان باشم يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً اى خداى صاحب جلال و بزرگوارى و درود خدا بر رسولش محمد (ص) و بر اهل بيت پاكش و سلام و تحيت بسيار باد.
. . شبهایِ جمعه،" قصهٔ ما "کربلایِ" توست مضمونِ هر سخن،همه از ماجرایِ توست "زهراست" نوحه خوان و جهان، سینه میزند عالَم چه قابل است، خدا خونبهایِ توست یاحسین(ع) .
. بسم الله الرحمن الرحیم صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ السلام علیک یا خلیفه الله فی ارضه عيد جديدي آمد و آغاز ساليست آقاي من! اين بار هم جاي تو خاليست وقتي که لب مي‌خندد و دل غرق آه است يعني که بي تو عيدهاي ما خياليست ما غائبيم از محضرت که روسياهيم آثار با خورشيد پيوستن زلاليست در حلقه ی‌ زلفت گرفتارم، دروغ است هر چه که مي‌بينم گرفتاري مالـيست چشمان تو از غصه هاي ما پر از اشک اوقات ما از ياد تو اما چه خاليست ماه رُخَت را در شب گيسو مپوشان در شام هجران بي‌گمان صبح وصاليست دلـهـاي بيدار و جـهـانـي چشم در راه در انتظارت جمعه هاي ما سؤاليست : در بنده نوازی و بزرگیِ تو شک نیست من خـوب نیاموختم آداب گـدایی عمـریست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه ی برگشتن مـایـی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... معطر بنام .
اگرعبدگنه کارم تورادارم چه غم دارم اگرمرغ گرفتارم تورادارم چه غم دارم اگرآلوده وپستم وگرخالی بوددستم وگرسنگین بودبارم تورادارم چه غم دارم اگرآتش برافروزی تن وجان مراسوزی چه باک ازشعلۀ نارم تورادارم چه غم دارم هم ازلطفت بودهستم هم ازجام توسرمستم هم ازشوق توسرشارم تورادارم چه غم دارم چه درصحراچه دردریاچه درپایین چه دربالا به هرجانب که روآرم تورادارم چه غم دارم کیم من عبدشرمنده سیه روی وسرافکنده که بااین جرم بسیارم تورادارم چه غم دارم تهی ازبرگ وازبارم میان لاله هاخارم نباشدکس خریدارم تورادارم چه غم دارم قرارمن شکیب من طبیب من حبیب من دوایم ده که بیمارم تورادارم چه غم دارم توستّارالعیوب ستی توغفّارالذّنوب ستی الاستّاروغفّارم تورادارم چه غم دارم سیه رویم سیه بختم بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که میبارم تورادارم چه غم دارم نه آبی درسبودارم نه نائی درگلودارم نه برروآبرودارم تورادارم چه غم دارم منم"میثم"که پیوسته به احسان تودل بسته به غیرازتوکه رادارم تورادارم چه غم دارم