eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.2هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه؛ پناه آخر.mp3
1.06M
علیهاالسلام 🔹پناه آخر🔹 زبان‌حال حضرت سکینه(علیهاالسلام) جانم، به قد و قامتش که می‌شه سایه‌بون من جانم، به دست و بازوی عموی پهلوون من جانم، به بهترین عمو، عموی مهربون من هم دلاوره، هم از همه دلاورا سره از قدش نگم، نگم که قامتش چه محشره تو روزای سخت، برای ما پناه آخره از عموم می‌گم که آخر شجاعته تا عمو باشه خیال عمه راحته «ماهه، عمو اباالفضل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خیلی، دلم می‌خواد شبیه عمه زینبم بشم تازه، منم دارم یه خورده از غمش رو می‌چشم وقتی، میون بغض و خنده می‌کنه نوازشم از غمش بگم، که غصه می‌خوره برای ما من خودم دیدم، که گاهی گریه می‌کنه شبا تو نماز شب، همه‌ش دعا می‌کرد برا بابا از دل اونا فقط خدا خبر داره کاش خدا دوتاشونو برام نگه داره «جانم به عمه زینب» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دنیا، برام قشنگه وقتی که بابا کنارمه وقتی، کنارمه روزای خوب در انتظارمه بابا، تموم دلخوشی‌مه آروم و قرارمه عشق یعنی همین، همین که می‌تپه دلش برام شعر برام می‌گه، می‌گه تویی دلیل خنده‌هام من فداش بشم، می‌گه تو رو یه جور دیگه می‌خوام ای خدا یه کاری کن ازم جدا نشه کاش که دختری تو دنیا بی بابا نشه «جانم، بابای خوبم» شاعر و نغمه‌پرداز: .
4_5987929261032345257.m4a
1.61M
یه شب توی خواب میدیدم تو آغوش تو خوابیدم ناز منو می کشیدی روی تورو می بوسیدم لالایی می خوندی برام سرم رو شونه تو بود چشام خواب گرفته بود بهشتُ انگار می دیدم اما یه دفه درد به پهلوهام نشست تو خواب بودم بابا که اون مردک پست مهلت نداد حتی چشامو واکنم زد بی هوای یه طوری که پرم شکست انقد دویدم توی صحرا که بریدم هی زجر کشیدم منو هی زجر کشیدم از درد دیگه خوابی به دیده هام ندیدم بابا حسینم حسینم حسینم موی سپیدمو ببین ، قدخمیدمو ببین چین افتاده رو پیشونیم زجر کشیدمو ببین نه گوشواره دارم بابا نه چادر نه زیوری حتی دیگه تار میبینم زخمای دیدمو ببین اما هنوز تو ویرونه منتظرم حتما میایی لحظه های آخرم بابا اگه نمردم از این همه زجر میخوام تو اغوشت از این دنیا برم سر روی خاک به یاد پاهات که میزارم میگم که روشن میشه با تو شب تارم مردمم می بینن که منم خدایی دارم بابا حسینم حسینم حسینم
🥀مردم حسینی اصفهان میزبان شهدا می‌شوند 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 تشییع شهدای هشت سال دفاع مقدس پنج شنبه ۱۳ مرداد ساعت ۱۸ پل بزرگمهر به سمت گلستان شهدا @samen_pirbakran
فرزندآوری_دکتربانکی پور.m4a
13.39M
🔊 صوتِ نشست تصویری 🍃🌹🍃 💠 موضوع: «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» 🎙 سخنران: دکتر امیرحسین بانکی پور - «نماینده مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل اجتماعی» 🕒 زمان: دوشنبه - ۱۰ مرداد ماه @samen_pirbakran
●━━━━━──────🔹🔸▪️ احکام محرم: آیا راه انداختن دسته های عزادارای در معابر و.... اشکال داره❓ ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوربین مخفی | حالا بگو قیمت چند؟ 🔹دختر شهید مدافع حرم از مردم میخواهد برای پدرش نامه بنویسن... @samen_pirbakran
. ◾بنداول میان خیمه عمو رباب چشم انتظار ز علقمه ای عمو جرعه‌ی آبی بیار به دامنش از عطش فتاده طفلی صغیر اگر که ششماهه‌‌هست به عالمی شد امیر لعل لبانش گشته کبود پشت و پناهم جز تو نبود ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بنددوم ببین تلظی کند کودک دردانه‌ام شکسته شد ای عمو ساغر و پیمانه‌ام مشک ترا دیدم و رنگ ز رویم پرید رقیه از تشنگی آه و فغان میکشید چشم طفلان همه سوی تو آب روان آبروی تو ای عمو ای عموی رشید(۲) ◾بندسوم از عطش کودکان بند دلم پاره شد زاده‌ی ام‌البنین ز عضه آواره شد اشک ز دیده روان مشک بدوشش عیان راهی شط فرات به دیده‌ی خونفشان شرمنده از روی کودکان بهر یک جرعه آب روان واویلا واویلا ای عمو(۲) ✍ 👇
. ◾حضرت ششماهه کربلا ◾بنداول در کربلا قحطی آب اصغر به دامان رباب از تشنگی رفته ز هوش بین حرم در التهاب ای خاک عالم بر سرم شرمنده سقای حرم گوید میان خیمه‌ها ای وای علی اصغرم ای وای علی اصغرم ای وای علی اصغرم (۲) ◾بنددوم گهواره‌ی اصغر ببین گشته چو آه آتشین مادر نهاد صورتش زین غصه بر روی زمین ذکر لالایی بر لبش شد گریه قوت هرشبش با ناله میگوید خدا تسکین این غم زینبش ای وای علی اصغرم ای وای علی اصغرم (۲) ◾بندسوم اشک دو چشمان رباب جاری شده چون در ناب گوید به طفل شیرخوار مادر بخواب مادر بخواب رفته عمو آب آورد تا بر لب خشکت نهد چند لحظه‌یی طاقت بیار تا تاب بر جسمت دهد ای وای علی اصغرم ای وای علی اصغرم(۲) 👇
. بند اول: لالا لالا لالا اصغر بخواب عزیزم ای مادر نکن تلظی ای جونم لالا لالا گلِ پونم رفته عمو، برا، تو آب بیاره (عزیزه دلِ من ، لالایی گلِ من۲) جونه رباب علی بخواب (همه ی حرم شده واسه تو بی تاب۲) لالایی لالایی علی بند دوم: میبینمت که بابایی دیگه نداری تو نایی ولی نمیتونه بابات برای خشکی لب هات برسونه، یه قطره آب علی جان (خجالت کشیدم ، لباتو که دیدم۲) جلو چشام پیشِ نگام (داری جون میدی آروم میونِ دستام۲) لالایی لالایی علی بند سوم: با یه امیدی باباجون آوردمت توی میدون الهی من فدای تو بگیرم آب برای تو که یه دفه، اومد، تیرِ سه شعبه (سرِ تو که برید ، من شدم نا امید۲) یاره پدر بگو آخر (کی جوابِ مادره تو میده اصغر۲) لالایی لالایی علی بند چهارم: بگو بهم آخه بابا چه جوری من برم حالا با این گلوی بریده با این لبای خشکیده با چه رویی، برم، دیگه تا خیمه (بی قراره رباب ، میکشه هِی عذاب۲) چی به رباب بدم جواب (که بریدن سره تو ندادنت آب۲) لالایی لالایی علی 🎵: 📝: (طاها تحقیقی) 👇
. سید پوریا هاشمی از ابتدای خلقت  تا انتها حسین است روح خدا پرستی در انبیا حسین است هرچه بلاست آقا  یکجا بجان خریده در امتحان ایمان قالو بلی حسین است اوج کمال احمد بوسیدن حسین است معراج رفته داند معراج تا حسین است هنگام مرگ باید بالا سرم بیاید رویش حساب کردم چون باوفا حسین است تربت به هر مریضی دادم شفا گرفته لعنت به منکرش باد سر شفا حسین است این ارج و قرب کعبه مدیون خون آقاست حاجی نباش غافل سنگ بنا حسین است هریک قدم پیاده  صد حج ثواب دارد هرجوره سود کردیم تا کار با حسین است دراین حرم عبادت یعنی که ذکر ارباب صوت همه ملائک صلو علی حسین است لبیک داعی الله  من آمدم زیارت حالا تمام شورم لبیک یا حسین است چه روزگار تلخی دارند این دو عاشق پایین نیزه زینب بر نیزه ها حسین است سید پوریا هاشمی✍ .......................... محمد جواد شیرازی حضرت علی اصغر(ع)-شهادت مادری بین خیمه غمگین بود سرش از شرم رو به پایین بود پیش چشمان بانوان حرم دیده اش پر شد از نم و شبنم بانویی که دگر نظیر نداشت کودکش تشنه بود و شیر نداشت دست خود را تکان تکان می داد کودکش تشنه داشت جان می داد چه کند با دل گرفتارش؟! داد دست رقیه گهوارش پیش او هم علی نشد آرام زینب آمد ولی نشد آرام کودکی زیر لب در آن محفل گفت با گریه یا ابوفاضل آه، از شرم ساقی توحید پیکرش بین علقمه لرزید ناگهان نور مشرقین آمد پدرش حضرت حسین آمد عمه گهواره را به آقا داد به دل مادرش تسلا داد گفت: او هم دلاوری شده است تشنه ی جام کوثری شده است رفت آقا به سوی آن لشکر رفت در روبروی آن لشکر گفت: این طفل را چه تقصیر است دست او نه کمان نه شمشیر است آتشی بر دل فلک خورده لبش از تشنگی ترک خورده نیست کس تا دوای او بدهد؟! جرعه آبی برای او بدهد طفل خود را گرفت بالاتر عمر سعد بود و یک لشکر بین شان سخت ولوله افتاد ناگهان یاد حرمله افتاد گفت: برخیز و صید کن در دم با سه شعبه تو هر دو را با هم قلب کون و مکان شراره گرفت تیر را سوی شیرخواره گرفت تیر از چله ی کمان رد شد در حرم حال مادرش بد شد طفل خنده به روی لب آورد روی دست پدر تلظی کرد دست و پا زد میان آغوشش ذبح شد بچه گوش تا گوشش سر اصغر میان یک دستش پیکرش شد از آن یک دستش روضه، مافوق هر تصور شد پدر از خون محاسنش پر شد عرش را داشت شعله ور می کرد متحیر به او نظر می کرد این همه اظطراب را چه کند؟! مانده حالا رباب را چه کند؟! در عبا گرچه طفل پنهان بود خونِ زیر عبا نمایان بود بیش از این بین این مسیر نماند پیکرش را به پشت خیمه رساند وای از ناله ی مهیب رباب وای از غربت عجیب رباب رفت خیمه، نه این که دل بکند خواست گهواره را تکان بدهد 🎤 👇