عباس طهماسب پور - یه خواهر مضطر و حزینم.mp3
8.89M
#زمینه
#حضرتمعصومهسلاماللهعلیها
بند اول
یه خواهر مضطر و حزینم
یه آرزو مونده توی سینهم
یهبارِ دیگه تورو ببینم ۳ - رضاجان
جونمو به لب میرسونه
ندیدنت رضا جان
شوق تو منو میکشه از
مدینه تا خراسان
آتیش افتاده به جونم
دوری از تو میسوزونم
زیرلب به عشق دیدنت میخونم:
برای دیدنت چشم انتظارم؛
برادر، برادر
خدا میدونه که طاقت ندارم؛
برادر، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند دوم
زمونه چه پست و نابکاره
نذاشته برام یه راه چاره
نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضاجان
یاد تو میافتم، به دلم
آتیش غم میشینه
خیلی سخته خواهر نتونه
داداششو ببینه
بیتو از همه بریدم
آخرش تورو ندیدم
کاشمیدیدی چه سختیهایی کشیدم
غریب و خسته و دلخون و تنها؛
برادر، برادر
ندارم طاقت موندن تو دنیا؛
برادر، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند سوم
تو این دم آخریِ عمرم
نشست رو دلم یهکوهی از غم
دلم میگیره بهیاد عمهم ۳ - رضاجان
میمیرم برات و میبینم
به آرزوم رسیدم
اما شکر حق که سر تو
رو نیزهها ندیدم
آخ بشم فدای زینب
رنج و غصههای زینب
میخونممن این شعرو بهجای زینب؛
گلی گم کردهام میجویم او را؛
حسین جان۲
به هرگل میرسم میبویم او را؛
حسین جان۲
گل من یک نشانی در بدن داشت؛
حسین جان۲
یکی پیراهن کهنه به تن داشت؛
حسین جان۲
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_معصومه_سلاماللهعلیها
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
#وفات_حضرت_معصومه
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Mirdamad_1401_a.mp3
19.28M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊 بهشت پنجره ای رو به بی کرانه نداشت
اگر حریم تو میدان آستانه نداشت..
◾️ روضه #شهادت #حضرت_معصومه #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
🎤 حاج سید مهدی #میرداماد
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Banifatemeh_1400.mp3
6.28M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊 من از زبان رضا با تو درد و دل دارم
◾️ #شهادت #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
🎤 حاج سیدمهدی #بنی_فاطمه
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خداکند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی
توآمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
#مجیدتال ✍
.
|⇦•به محضرت چو غبار..
#مدح_خوانی و توسل به حضرت معصومه _ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
به محضرت چو غبار اوفتاده می آیم
اراده نیست مرا بی اراده می آیم
بر آستان تو ای آستین معجزه ریز
به روی دست دلم را نهاده می آیم
چنان غبار به پیشت ز اشتیاق حضور
گهی سواره و گاهی پیاده می آیم
کسی چنان که تو دستم گرفته ای نگرفت
چو ذره دست به خورشید داده می آیم
اگرچه در به رویم میگشایی اما من
فقط به خاطر روی گشاده می آیم
السلام علیک دلتنگم
ای بمیرم که مایۀ ننگم ..
رسید محضر امام رضا(ع) حضرت فرمود ریان ابن شبیب میدونی امروز چه روزیه؟ گفت آقا نمیدونم میشه شما بفرمایید ! فرمود ریان ابن شبیب امروز اول محرمِ .. میخوام بگم یا امام رضا، از خواصِ شما نمیدونست اولِ ماهِ محرمِ .. میدونی این مردم از کی منتظرِ مُحرمند .. حسین ..
من که در پیچ و خم جادۀ دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!
یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟
در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم
حلّ این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالی است که در حسرت فردا ماندم
در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چه قدَر منتظر یوسف زهرا ماندم؟!
من به دنبال تو امّا تو کنارم هستی
آه ... من با لب تشنه، لب دریا ماندم
چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟! غلط است
منِ آلوده در این غیبت کبری ماندم
نوکری روسیهم ... جای تعجّب دارد
با تمام بدی ام باز هم «آقا» ماندم
یا بگویید:«بیا» یا که بگویید: «برو»
خسته ام بس که در این «شاید و امّا» ماندم
پسر فاطمه! نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم
کربلا، پای پیاده، چه قدَر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم
شاعر : #محمد_فردوسی
این همه راه دویدم ز پی دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پای خود از سینۀ او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهی بازار شدن بیزارم
ک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
با چه از روی زمین جسم تو را بردارم
به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب
خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم
شاعر: #سعید_خرازی
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه .. این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن .. منم .. سکینه .. دخترت .. شناختی؟
شاعر: #رضا_حاج_حسینی
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یك یك تماماً رو سوی اموال بردند
هر آن چه را كه بود در گودال بردند
تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر!
شاعر : #علی_اكبر_لطیفیان✍
#کربلایی_مهدی_رسولی🎤
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Rasouli_1401.mp3
14.13M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمه المعصومة
🔊 نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
◾️ روضه #شهادت #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
🎤 حاج مهدی #رسولی
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر
.
#وفات_حضرت_معصومه
سلام بر تو که اسطوره ی حجاب شدی
جواب های سؤالات بی جواب شدی
سلام بر تو که در آسمان علم و ادب
شعاع نور شدی مثل یک شهاب شدی
به خاک کشور ایران دو نور تابان شد
رضا چو شمس شموس و تو آفتاب شدی
برای یاری دین و امام عصر خودت
شبیه عمه ی خود پای در رکاب شدی
ز بس که دست کریمت گره گشایی کرد
برای نام کریمه تو انتخاب شدی
برای شأن تو این واژه تا ابد کافی ست
رضا حسین شد و زینبش حساب شدی
خدا کند بنویسی مرا به نوکری ات
تو دختری ولی عالم فدای مادری ات
نگاه مرحمتی کن به این گدا بی بی
بده به حق رضا حاجت مرا بی بی
میان صحن تو جارو به دست میگیرد
برای خادمی ات صاحب عصا بی بی
قسم به جان خودم جبرئیل می میرد
اگر که پر نزند دور این سرا بی بی
پی زیارت زهرا به قم سفر نکنم
بگو کجا بروم من بگو کجا بی بی
مراجع و علما حلقه دور تو بستند
برای اینکه تویی باب علم ها بی بی
غمی نمانده برای اهالی ایران
دمشق ما توئی و کربلا رضا بی بی
غمی که سوخت دلت را شرار زهر نبود
تو از دیار خود افتاده ای جدا بی بی
تو آمدی که انیس دل رضا بشوی
تو آمدی که در ایران بزرگ ما بشوی
مرا خدات نوشته برای نوکری ات
برای بال زدن در هوای زائری ات
از آن زمان که به موسی بن جعفرت دادند
رضا همیشه بنازد به مهر خواهری ات
تو آمدی که سپاه برادرت باشی
رواست اینکه بنازد به این دلاوری ات
زبس مقام تو بالاست آفریننده ت
نیافت هیچ کسی را برای همسری ات
گل همیشه بهار امام هفتم ما
دلم شکسته برای خزان پرپری ات
"شاعر:مهدی نظری"
ای سایه ی بالا سرِ خواهر برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر برادر
ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یک بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
چیزی به غیر از چشم تر دارم ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم ندارم
دیدم کمالاتِ پدر را در برادر
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی؟
دارالشِفای من دوایی می فرستی؟
افتاده ام در گوشه ی بستر برادر!
اینجامسیرِ کوچه هاخوب است خوب است
وقتی نگاهِ مردها خوب است خوب است
حالا که احوالِ رضا خوب است خوب است
از بس فنا گردیده ام من در برادر
در کوچه ها با حالِ بیمارم نبردند
وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند
این معجری را که سرم دارم نبردند
اینجا چه شأنی دارد این معجر برادر
ای کاش مرغی را کسی بی پَر نبیند
جسمِ برادر را کسی بی سر نبیند
هر کس ببیند کاش که خواهر نبیند
افتاده روی تلِ خاکستر برادر
نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت
نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت
پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر
با نیزه ای تا شاه را از حال بردند
یک یک تماماً رو سوی اموال بردند
هر آنچه را که بود در گودال بردند
تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر برادر
"شاعر:علی اکبرلطیفیان"
.
7aa388416c925ddd055cca18fd87b0fd.mp3
5.88M
#حضرت_معصومه
(مییونِ شلوغیِ شهر ،تا دلی دوباره گم شد
یادش افتاد که تو هستی،پا شد و راهیِ قم شد،(۲))
مییونِ شلوغیِ شهر ،تا دلی دوباره گم شد
یادش افتاد که تو هستی،پا شد و راهیِ قم شد،(۲)
رو به رویِ گنبدِ تو ،قلبامون میشه کبوتر
تشنه ی یه جرئه نوریم
فاطمه، دختر کوثر(۲)
(حالا اینو با من بگو).
سلام ای خواهرِخورشید ،سلام ای حضرتِ بارون(۲)
به شوقِ ؛ مهربونی هات ،دوباره اومده مهمون
(سلام ای خواهر خورشید ،سلام ای حضرتِ بارون(۲))
به شوقِ ؛مهربونی هات، دوباره اومده مهمون
گنبدِ طلایی تو،به دلِ همه نشسته(۲)
با چه امیدی رسیدند ،زائرای دل شکسته (۲)
چه غریبونه یه زائر،پیشِ تو رضا رضا کرد (۲)
گره ها شد دستایِ تو ،چِقَد عاشقونه وا کرد (۲)(حرف دلت)
حالا که مدینه دورِ، تو بیا و مادری کن (۲)
با نیگات ملیکه ی قم،این دلا رو حیدری کن(۲)
(از حرم تا جمکرانش،جاده ای چشم انتظاره
تا همین ؛روزا رو خاکش،آقامون قدم بذاره۲)
(سلام ای خواهر ِخورشید ،سلام ای حضرتِ بارون۲)
به شوقِ، مهربونی هات، دوباره اومده مهمون
✅ حاج سید مهدی میرداماد.
.
#وفات_حضرت_معصومه
بسم الله الرحمن الرحیم
✅روضه وفات حضرت معصومه سلام الله علیها.
السلام علیک یا بنت ولی الله
السلام علیک یا،اُختَ ولی الله
السلام علیک یا عمةَ ولی الله
السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر
ورحمة اللهِ، و برکاته
شهر متروک،زمین سوخته
قحطی سرشار،
شهر متروک،زمین سوخته،
قحطی سرشار،
دعا پی در پی و ،اندوهِ فروان بسیار
شهرِ قم بود و ،مصیباتِ مکرر در آن
آیینه ،از نفسِ مرگ ،مکدر در آن
سالها شهر،در اعماقِ سیاهی، سخت است
روز و شب بگذرد اما به تباهی، سخت است.
این که عمری فقط از، سفره کپک برداری،
گندم و پنبه بکاری و، نمک برداری
(این مقدمه برا چیه).
ناگهان ، نگهان شهر قم از ،رنج و بلا عاری شد
برکت از در و دیوار بر آن جاری شد
ناگهان شهر قم از رنج و بلا عاری شد
برکت از در و دیوار ،بر آن جاری شد
پس به همراهِ ،همان ابر،که باران آورد،
مهربانی خدا در زد و مهمان آورد
از تبارِ ،گل و آئینه،کسی آمده بود،
(اهل زمزمه)
از تبارِ گل و آئینه،کسی آمده بود,
مژده ای دل که مسیحا ،نفسی آمده بود
آب در دست اگر هست، زمین بگذارید
و به تعظیم ،بر این خاک ،جبین بگذارید
(هیوده روز قبل کی اومد تو شهر قم ،همه چی به هم ریخت،دل قمی ها رو با خودش تا قیامت برد)،
دختری آمده از ،ایل و تبار حیدر
از هر آنچه، بنویسید، فراتر برتر،
(اگه مدحِ بی بی رو اینجوری دل بدی و اشک بریزی،می ببنم خیلی ها چشمشون آروم اروم داره خیس میشه،اون وقت روضه میخواهی چی کنی ،الله اکبر ،کیه این خانم ،)
بی بی جان دختری آمده از ،ایل و تبار حیدر
از هر آنچه بنویسید فراتر برتر،
(خیلی این بیتش به جانت میشینه)
وصف او را ،نتوان گفت،به صد منظومه
گفته معصوم به او فاطمه ی معصومه
ای خانم ،
گفته معصوم به او، فاطمه ی معصومه،
(داری اشک می ریزی آفرین ،صاحب مجلس ما امام رضاست)
آفتابی که به سر ،چادری از شب دارد
(کیه این خانم)
جلوه ی فاطمی و هیبتِ زینب دارد (ای)
آفتابی که به سر ,چادری از شب دارد ،
جلوه ی فاطمی و، هیبتِ زینب دارد.
آفتابی است که اعجازِ فروان دارد،
چادر فاطمی اش، عطرِ خراسان دارد...(امشب باید یه جوری ناله بزنی حق این روضه و مجلس بی بی رو اداء کنی)
از سفر امده ای، خسته ی راهی بانو
زنده کن،وادی ما را به نگاهی، بانو
(یه نگاه به ما کن، ممنونم اومدی تو ایران ما،به ما ابرو دادی ،به ما اعتبار دادی.)
(این یه بیت خیلی خیلی با جانت بازی میکنه)
ما اسیریمو ،یتیمیمو،فقیر ای ،مهتاب
دختر حضرت موسی دل ما را ،دریاب
شهر از شوقِ تو، در سینه تلاطم دارد ،
چادرت را بتکان،قصدِ تیمم دارد
بی بی جانم . به تماشایِ خدا آمده بود، اما حیف،(این اما حیفش هزار تا حرف داره)
به تماشایِ خدا آمده بود ،اما حیف،
او به دنبال ِرضا آمده بود ،اما حیف.
آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید
عشق همواره به مقصود و به مقصد، نرسید
که اویسِ قرنی هم به محمد نرسید
(آخ بمیرم )عاقبت حضرت معصومه به مشهد، نرسید
قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند،
داغِ دیدار برادر به دلِ خواهر ،ماند
(آخ بمیرم برات خانوم)
ماند تا آینه ی مادر دنیا باشد
(میخوام حرمتو ببنم این یه بیتو بخونم)
ماند ،تا آینه ی مادر دنیا باشد
حرمِ او ،حرمِ حضرت زهرا باشد.
(آخ قربون اسمت برم،اسمشم فاطمست،قبرشم قبرِفاطمه ست،معروفه ،میگن پدر آیت اللهِ العظمی مرعشی نجفی چله نشینی کرد ،قبرِ مادرشو بهش نشون بِدن،بعد از چهله نشینی بهش گفتند،علیکَ بکریمةُ اَهلَ البیت ،قبر فاطمه رو نمی تونی پیدا کنی ،میخوای فاطمه رو زیارت کنی برو قم ،اونم فاطمست،من نمی دونم چون..... میگم، شما سوال منو با گریه جواب بدید من رد شدم ،به من بگید چرا فاطمه ها عمرشون کمه،عمری نداشت،سنی نداشت این خانم،تو تاریخ نوشتن هر خواستگاری میومد در خونش ،میگفت بابام زندانه ،بابام ازاد بشه بعد ،انقدر چشش به در موند داغ بابا دید،دیگه بعد بابا قرار نگرفت ،انقد، بعدِ شهادت باباش گریه کرد ،شهادت پدر از یه طرف ،دوریِ برادر از یه طرف ،خیلی به امام رضا وابستهبود این خواهر و برادر از یه مادرند .انقد بی تابی کرد آخ بمیرم ،دیگه دلت محیای روضست
آقا جان یا امام رضا ،روضه من از اینجا شروع میشه ،زود تحویل بدم ،اما به من قول بدید گریتون قطع نشه .
امام رضا زن و بچشو جمع کرد می خواست از مدینه خارج بشه
،حتما خواهر هم بوده،مگه میشه خواهر تو وداعِ برادر نباشه،همه گریه کنید ،گفتند آقا پُش سرِ مسافر گریه خوب نیست ،فرمود اون مسافری که برگرده نه من ،دیگه مدینه رو نمی بینم ،خداحافظ مدینه،خدا حافظ قبر پیغمبر،خدا حافظ قبر مادر،خدا حافظ خواهر ،یه نگاه به خواهر،گریه امانِ بی بی رو بریده بود ،یا امام رضا، ما تا اینجای تاریخ رو خوندیم ،به ما بگو چی جوری خواهرتو آروم کردی ،اصلا آرومش کردی یا نه ،کربلا یه خواهری هی دنبال برادر دوید،هی خورد زمین ،مهلا مهلا.یا بن الزهرا ...یا حسین
✅ حاج سید مهدی میرداماد.🎤
.👇
.
#شور
#حضرت_معصومه سلام_الله_علیها
✍ #امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای روح و ای روانم ، بی بی معصومه جانم
تسکین قلب و روحم ، ورد روی زبانم
به کلام تو ، به دعای تو ، خدا میبره منو جزو بهشتیا
به ضریح و به پرچمت قسم ، من شما رو دوس دارم مثل امام رضا
تو ملیکه ای ، من یه سائلم ، بی بی جون رقم بزن برام یه کربلا
"یا معصومه"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
عطر مدینه داره ، صحن و سرای شما
بهترین باب جنت ، باب الرضای شما
به شما سلام ، به شما درود ، از دلِ من که شبیهِ یه کبوتره
همه اولیا ، اینو میدونن ، که نگات شفیعِمون تو روز محشره
تو دعام کنی ، تو نگام کنی ، شک ندارم که داداشت منو میخره
"یا معصومه"
.👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
ترکیب بند مرثیه
#وفات_حضرت_معصومه
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربة سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_معصومه
.
.
#شهید_ارمان_علی_وردی
وداع جانسوز مادر شهید «آرمان علیوردی» با فرزندش
«امیر عباسی» مداح نوشت:
🔹مادر «آرمان» در مراسم تدفین فرزندش میگفت: «بچهام و آروم بذار تو قبر، همه بدنش زخمی و کبوده»
🔹گفتم: «خیالتون راحت باشه، آرمان تو بغل امام حسینه»
.🇮🇷