.
#شور #لطمه_زنی #عبدالله_بن_الحسن_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#شب_پنجم_شد
🔘🔘🔘
☑️بنداول
شب پنجم شد می خونم با اشک و اه
شب پنجم شد می خونم از داغ شاه
شب پنجم شد دل میره تا قتلگاه
شب پنجم شد شبه بی قراریه
شب پنجم شد شبه گریه زاریه
شب پنجم شد چشمامون بهاریه
شب پنحم شد«۲»
مسیر روضه میره گودال و
می ره به سمت تنه پا مال و
می خونیم از دست بریده ی
ابن کریم این شب و هر سال و
السلام علی یابن المجتبی«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
نگاه کن عمه نفس عمو برید
نگاه کن عمه شمر بی حیا رسید
نگاه کن عمه تیغ زیر گلوش رسید
نگاه کن عمه
رهام کن عمه که کنارش رسیدن
رهام کن عمه اَمونش رو بریدن
رهام کن عمه گیسوهاشو کشیدن
چکمه به پهلوش می زنه ببین
نیزه به بازوش می زنه ببین
یه پیر مرد قد خمیده ای
عصا به ابروش می زنه ببین
السلام علی یابن المجتبی«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
رهام کن عمه یه کاری کنم براش
رهام کن عمه بزار تا بشم فداش
رهام کن عمه که رمق ندارن پاش
رهام کن عمه«۲»
شلوغه گودال نفس اخرشه
شلوغه گودال غرق خون پیکرشه
شلوغه گودال روضه خون مادرشه
شلوغه گودال«۲»
......
ببین که خنجر کشیده عدو
میزنم تا پاره بشه گلو
سرم بره نمیزارم دیگه
کم بشه یک مو از سرعمو
السلام علی سیدالشهداء«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#حضرت_عبدالله #شب_پنجم_محرم
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
👇
.
#شب_سوم_محرم
#زمینه
#لطمه_زنی #حضرت_رقیه
#سبک_نوشته_مقتل
#نزن_ای_نامرد
🔘🔘🔘
☑️بنداول
نزن ای نامرد درد گرفته کمرم
نزن ای نامرد نا ندار ه پیکرم
نزن ای نامرد آخه بابا ندارم
نزن ای نامرد نزن ای نامرد
نزن ای نامرد«۲»
نزن ای نامرد/نیا دنبالم نیا
نزن ای نامرد/برو گم شو بی حیا
نزن ای نامرد/نکشونم رو خاکا
....
نزن ای نامرد«۲»
نزن دیگه درنمیاد صِدام
نزن نزن لگدبه پهلوهام
وقتی که سیلی میزنی دیدم
توودستته انگشتره بابام
من یتیمم من یتیم بی پناهم
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
نبودی بابا دادنم خیلی عذاب
نبودی بابا دنیا شد سرم خراب
نبودی بابا توی مجلس شراب
خودم می دیدم پیشه چشم این و اون
خودم می دیدم می زدش چه بی امون
خودم می دیدم به لب تو خیزرون
....
خودم می دیدم «۲»
دخترت از زمونه دلخوره
دلش دیگه ازین و اون پره
دیدم با نوک تیز خیزرون
داره بابا لب تو می بره
السلامُ علی مُرمل باالدِما
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند سوم
همه خوشحال و/دخترت پریشونه
همه مسرور و /دختر تو محزونه
همه خندون و /دختر تو گریونه
....
همه خندون و«۲»
می بینی بابا /پیر و قد کمون شدم
می بینی بابا / رنگ ارغوون شدم
می بینی بابا /دیگه نیمه جون شدم
....
می بینی بابا«۲»
نیگا کنی نمی شه باورت
پیر و خمیده شده دخترت
موهام سفید و تنم کبود
درست شدم شبیه مادرت
....
السلامُ علی مُرمل باالدِما
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بند چهارم
می دونی بابا / ازغما لبالبم
می دونی بابا / داره ماجرا لبم
می دونی بابا / نخورده غذا لبم
می دونی بابا«۲»
می بینی بابا خیلی خون جگر شدم
می بینی بابا تنها درد سر شدم
می بینی بابا چقدر لاغر شدم
می بینی بابا«2»
راستی نگفتم از رخ کبود
نگفتم از محله ی یهود
صدا زدن مارو همه کنیز
وقتی عمو کنار ما نبود
السلامُ علی مُرمل باالدِما
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
4_5886564085771813272.mp3
4.51M
.
#حضرت_رباب
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
#سبک_می_بینی_تو_دسته
بند اول
علی جون
می بینی پر از غصه و اضطرابم
علی جون
منم مثل تو تشنه ی جرعه آبم
علی جون
غم تشنگی تو میده عذابم
لالابی
بخواب ای گله خوشگله من
لالایی
بخواب ای عزیزه دله من
لالایی
بخواب عمر من حاصله من
لالایی. لالایی لالایی. لالایی. لالایی. لالایی
بند دوم
خدایا.
چی میشه که چند قطره بارون بیاره
خدا یا
آخه اصغرم تاب موندن نداره
خدایا
می ترسم من و دیگه تنها بزاره
می ترسم
که غنچم بشه پر پر اخر
می ترسم
بشم بی علی اصغر آخر
می ترسم
عزیزم بشه بی سر آخر
می ترسم.
لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی لالایی
بند سوم
می بینی
بابات دیگه چاره نداره علی جون
غم تو
داره گریمو در میاره علی جون
رو دستم
تو موندی با حلقوم پاره علی جون
رو دستم
همش در پی رفتنی تو
رو دستم
داری دست و پا می زنی تو
عزیزه
دلم داری جون می کنی تو
علی جون
هنوز یادمه خنده ی آخره تو
علی جون
چراروی نی بند نمیشه سر ه تو
علی جون
هنوز می چکه خون از اون حنجره تو
می خنده
بهم حرمله بین لشگر
می خنده
از این شاده که هستی بی سر
می خنده
به چشمای غمگینه مادر
#سبک_حسین_جان
_______________
شعر. کاری مشترک
#رضا_نصابی
#حسین_جبرئیل_نژاد دلجو
.
#اذن_دخول_محرم
آقا سلام ماه محرم شروع شد
باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد
آقا سلام تحفه اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریههای ماه محرم شروع شد
قد قامتالحسین که تشنه شهید شد
شد قامتالعزا غم عالم شروع شد
ده روز اعتکاف دو چشمم برایتان
در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد
هاجر به پای روضه اصغر نشسته است
تا این که جوشش زمزم شروع شد
آقا سلام نیت گریه نمودهام
شیرینترین عبادت ما هم شروع شد
#رحمان_نوازنی✍️
.
.
#غزل
#امام_حسین
درخیمهیحسیننشستنفضیلتاست
اینجـانفسکشیدنتاصلاًعبادتاست
درروضهایکهحضرتِزهراستبانیاَش
یکیاحسینهمکهبگوییغنیمتاست
چون مجلسعزاستهمان«قُبّةُالحُسَین»
پس اَجر نوکریِ تو مثل زیارتاست
شُکرِ خدای عزّ وجل را بجا بیار
عُمر تو ایرفیق،اگر وقفِهیئتاست
نسبتبهروضهدَغدَغهداری اگر هنوز
اینحالتت؛نشانهیعشقومُودّتاست
هرچند روضه فرصتِ عرضنیاز توست
((درحضرتکریمتمنّاچهحاجتاست؟))
گریهکن حسین جزایش به روز حشر
همسایگی فاطمه در باغ جنّت است
قولِپیمبر استکهازکُشتنِحُسین
در قلب مؤمنان حقیقی حرارتاست
آنهم حرارتی که به سردی کشیدنش
حتّی بعید بعد قیامِ قیامت است
توفیقِ آمدن به عزاخانهی حُسین
ربطیبههمّتتو ندارد بهدعوتاست
گُفتند میکُشیم به بُغض علیتورا
پس او شهید غربت شاه ولایتاست
درحالِسجده است برآن رَملهای داغ
بایک اشارهمیگذرم چونمُصیبتاست
زینبرسیدهاستولیدرچهساعتی!
حالا کهپایشمر رویجسمحضرتاست...
((یٰامُولاتي،یٰافاطِمَةُأَغیثیٖني))
#محمدقاسمی
.
#واحد
#زمینه #زمزمه
#شب_اول_محرم ۱۴۰۲
#سبک_دلشوره_افتاده
#مسلمم_و
☑️بند اول
مسلمم و غریب این دیارم
غیر خدا کسی رو من ندارم
لحظه ی آخره با چشم خیسم
اسم تو رو به روی لب میارم
مردم این شهر ندارن حیایی
معروفن اهل شهر به بی وفایی
نقشه کشیدن واسه ی کشتنت
داره سرِ تو اینجا ماجرایی
مردم کوفه بی حیا و پستن
توو بی وفایی همه شون یه دستن
با دست بیعتی که داده بودن
با سنگاشون دندونم شکستن
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بند دوم
این کوفیا خیلی دادن عذابم
تشنه بودم حتی ندادن آبم
اونایی که نامه نوشته بودن
با سنگ دادن تو کوچه ها جوابم
چشمای من از غم تو پر آبه
از غم غربتت توو اضطرابه
حرمله داره توی این شهر
برا علیِ اصغره ربابه
تو سرشون دارن هزار تا فتنه
تو بازاراشون پرِ تیر و دشنه
ترسم اینم سر تو رو بِبُرن
به زیر تیغا با لبای تشنه
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بند سوم
تا وقت داری کوفه نیا و برگرد
می شنوی تو اگه صدامو برگرد
گوش بده ای پسر عمو میشنوی
بغض صدای گریه هامو برگرد
سرم جدا بشه فدای سرت
اصلا فدای علیِ اصغرت
آخرشم بی یار میشی میدونم
لشکر کوفه میریزن روو سرت
سرم جدا بشه فدای سرت
اصلا فدای دختره مضطرت
سرم فدای رینب صبور و
فدای چشم خیس آب آورت
حسین حسین حسین حسین جان
☑️بندچهارم
با دو تا چشم غرق خون و تارم
میگه نیا ای همه ی قرارم
ببین پسر عمو حالم خرابه
برای غربتت دارم میبارم
می ترسم آخرش تو نیمه جون شی
از روی مرکبت تو سر نگون شی
می ترسم آخرش رو خاک صحرا
بیفتی عریون و تو غرق خون شی
می ترسم اینجا بدنت رها شه
سهم تن تو تنها بوریا شه
می ترسم آخرش یه روزی زینب«س»
هم سفر خولیه بی حیا شه
#دهه_محرم
#رضا_نصابی ✍️
#مجیدمرادزاده✍️
.👇
4_5886564085771813258.mp3
3.31M
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
#سبک_می_بینی_تو_دسته
ـــــــــــــــــــــــ
علی جون
ببین اومده در کناره تو بابات
علی جون
ببین می زنه بوسه بر روی زحمات
علی جون
وا کن این دم آخریه تو چشمات
علی جون
غم من رو این قوم ندیدن
با تیرو
با نیزه تن تو دریدن
روی خاک
تورو پیشه چشمام کشیدن
عزیزم
علی جان علی جان علی جان
ــــــــــــــــــــــ
علی جون
میبینی چه داغی نشسته روسینم
علی جون
تنت رو دارم نا مرتب می بینم
علی جون
تو رو تو عبام من به سختی میچینم
علی جون
عزیزم
پس ازتو دیگه من بریدم
ببین که
زیره باز غصت خمیدم
می بینی
چجوری کنارت رسیدم
علی جان علی جان علی جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
می بینی
می بوسم با گریه چشای تره تو
علی جون
چی اوردن این لشکر پست سره تو
علی جون
شده خاک صحرا پر از پیکره تو
علی جون
چقدرنا منظم شدی تو
علی جون
زیرنیزه ها گم شدی تو
علی جون
چرا انقده کم شدی تو
علی جان علی جان علی جان
#سبک_حسین_جان
ـــــــــــــــــــــــــــ
شعر ـکاری مشترک
#رضا_نصابی
#حسین_جبرئیل_نژاد ـ دلجو