4_5852594815765577941.mp3
14.4M
|⇦•بر نفس خود دچارم...
#مناجات_با_امام_زمان به نفس سید رضا نریمانی
.
#مناجات
خود را حراج کرده ام آقا بیا بخر
من بینواتر از همه ام، بی نوا بخر
چانه نمی زنم بخدا حرف، حرفِ توست
بی ارزشم اگر چه مرا بی بها بخر
دیگر به روی دست خودم باد کرده ام
یا ورشکسته ام بکن آقا وَ یا بخر
آتش زدم به مال خودم، رحم کن به من
من بی وفا قبول تو ای با وفا بخر! !!
درهم قبول کن همه ام را هر آنچه هست
دیگر نکن تو خوب و بدم را سوا بخر
بی آبروتر از همه ام، بدترم نکن
یک گوشه مخفیانه مرا بی صدا بخر
من برده توام که به بازار برده ام
گر چه سیاه چهره ام این برده را بخر
تو پادشاه های جهان را خریده ای
این بار را ضرر بکن و یک گدا بخر
با من کتیبه یا که کُتَل می شود خرید
من را برای خرجیِ بزمِ عزا بخر
یا که مرا نبر به حرم، بی حرم بکش
یا نه مرا ببر وسطِ کربلا بخر
رضا قاسمی✍
.
.
#زمزمه
#امام_زمان
#امام_زمان_زمزمه
این جمعه هم گذشت و مولای ما نیامد
آن آفتاب روز آدینه ها نیامد
یابن الحسن کجایی
داداز غم جدایی
این جمعه هم گذشت و ما مانده ایم و تقدیر
با ناله از دل تنگ با یک غروب دلگیر
یابن الحسن کجایی...
این جمعه هم گذشت و دلها چه بی قرار است
معنای آن دوباره یک هفته انتظار است
یابن الحسن کجایی...
این جمعه هم گذشت و تازه شده مصائب
از کربلا بلند است فریاد( این طالب)
یابن الحسن کجایی...
ای آرزوی هر دل دل گشته نخل طورت
ای کاش زنده باشیم تا جمعه ی ظهورت
یابن الحسن کجایی....
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
4_5850554122184429439.mp3
12.9M
🎼 #شور #امام_حسین
📝دستم خالیه...
کربلایی #حسین_ستوده
٢۴ دی ماه ١۴٠٢
دستم خالیه
ولی خوب به جاش دلم پره
حال و روزه من
غیر قابل تحملِ
قلبم داره باز
چوب ساده گیش و میخوره
خوب آدم یه روز
یه جا کم میاره میبره
ضرر کردم غیر تو به هر کس رو انداختم حسین
کنارم بودی ولی یه بارم تو رو نشناختم حسین
خراب شد سقف سرم خراب شد هر چی ساختم حسین
قمار کرد دنیا روم و قافیه رو باختم حسین
گرفتارم اومدم
نجاتم حسین
کم آوردم دیگه
خوب شاهده حسین
آغوشت حسین
بهترین پناه نوکرت
دردام...
تو فقط بدونی بهتره
هر کی جز خودت
باشه آبروم و میبره
باره موندم و
آخه غیر تو کی میخیره
دلت واسم میسوزه تو میبینی اشکای من و
به جز تو هیچکی نبود بخواد حس کنه دردای من و
گرفتی دست حرّ و نمیگیری دستای من و
جوونی کردم آقا به دل نگیری حرفای من و
ببین بارونیِ
چشای خستم و
به امید اومدم
بگیری دستم و
رسیده کار به استخونم
ببین بند اومده زبونم
آبرو بردم
تو که عباست زمین خورده ببین من زمین خوردم
آخه دیگه چجوری بگم ننه من کم آوردم
.
.
🔊 #مناجات_شعبانیه l شب ششم
📆 سه شنبه ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۲
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 #مناجات_و_روضه | طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را
🔊 #مناجات_شعبانیه / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک
🔊 #روضه / از بس که زخم های دلم بی شماره بود
🔊 #ذکر_و_نغمه_خوانی / تو اولین امیر بودی که بین یک حصیر بودی
🔊 #شور / صدا صدای گریه، صدا صدای آهه، این نوکری که اینجاست بدون تو بی پناهه
👇👇👇
4_5997002087387369797.mp3
30.45M
.
طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را
چراغی نیست تا راحت از این سرما کنم خود را
تمام بندِ انگشتانِ دستم یخ زد از دوری
توانی در نفس هایم نمانده ، ها کنم خود را
من آن بیدم که مجنونبودنم را جار خواهم زد
چگونه در نگاه این و آن حاشا کنم خود را
به جرم سوختن از داغِ تو ، پروانه طَردَم کرد
دلت می آید اینگونه تک و تنها کنم خود را
کسی در شهر ، تابِ ناله هایم را نخواهد داشت...
همان بهتر که شبها راهی صحرا کنم خود را
مرا از دستِ مَنمَن کردنم راحت کنی ای کاش
وگرنه با " مَنیَّت " عاقبت رسوا کنم خود را
من از این چشمهای خیرهسر خِیری نمی بینم...
هر از گاهی دلم می خواست ، نابینا کنم خود را
ضمیر ناخودآگاهِ مرا بیدار باید کرد
مگر از خواب رِخوَتزایِ غفلت پا کنم خود را
" الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"..، تو حاجتم هستی!
جز این هر خواهشی کردم ، بگو دعوا کنم خود را
برای عاشقی سَرگشته مثل من..، بغل وا کن
مگر با گمشدن در عشق تو پیدا کنم خود را
عَلیٰ رَغمِ گنهکاری به زهرا دوستت دارم
قسم خوردم به مادر، در دل تو جا کنم خود را
تمام ذوق افطارم رطبهای علیجان است
کنار نخل حیدر سیر از خرما کنم خود را
کبوترزاده ام ، روی پَرَم مُهر نجف خورده
به دنیا آمدم تا جلد این مولا کنم خود را
دوای هر که دلمُرده است ، خاک صحن ششگوشهست
لبم را روی تربت می کشم..،احیا کنم خود را
تو را جان شهیدی که تنش پامال شد..، برگرد
همان تشنه که در سوگِ لبش دریا کنم خود را
▪️
دم مغرب..، همه رفتند..، تازه ساربان آمد...
نبودم ، پیشمرگِ خاتمِ آقا کنم خود را
#امام_زمان
#بردیا_محمدی
.
4_5997002087387369800.mp3
32.02M
.
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود
هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود
بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست
آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود
تشت از حرارت جگرم داد می کشید
از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود
«زهری که می شکافت دل سنگ خاره را »
با من چه کرد که نفسم در شماره بود
خون دهان مجال سخن را زمن گرفت
در بسترم وصیت من با اشاره بود
خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر
این راز سر به مهر گریبان پاره بود
درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز
آهی که از شکستن یک گوشواره بود
قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم
بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود
دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید
مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود
من که نخفته بودم از این غم تمام عمر
تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود
قسمت نبود در دل تابوت خفتنم
تشییع تیر روضه این سوگواره بود
تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ...
تشییع جسم پر پر او چند باره بود
بس که ستور از تن او رفت و باز گشت
چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود
#امام_حسن
#موسی_علیمرادی ✍