eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که میخواد پیشرفت کنه در عرصه مداحی ، باید هیات داشته باشه ‼️ جایی برای استمرار در خواندن داشتن 🎤 🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅
هدایت شده از 
تور قم و جمکران ✅خدمات: رفت و برگشت و پذیرایی 💵350 هزار تومان برای ثبت نام وهماهنگی بااین شماره پاسخ گوی شما هستیم. ☎️شماره تماس:09130857625_09138677708 https://eitaa.com/joinchat/3070623745C5c521258d9
. بودن یا نبودن مات و مبهوت!! اگرچه خبرش کوتاه است صحنه‌ی جنگ چرا در دل دانشگاه است!!؟ صلح و آزادیِ شان پشت نقاب است فقط و دموکراسیِ‌ آن‌ها که سراب است فقط درس دانشکده ها تا دم آخر این است ظلم تلخ است ولی حق طلبی شیرین است چه شد امروز که میدان فلسطین آنجاست!؟ ای جهان، خط مقدم وسط آمریکاست... با چه تفسیر کند معنی آزادی را!؟ آن که در خون و خطر ذبح کند شادی را این‌طرف اینهمه آزادیِ سرکوب شده آن‌طرف ارتش پوشالیِ مغلوب شده ظلم در غزه و تگزاس ندارد فرقی عقل با غیرت و احساس ندارد فرقی تن به تن با غم این حادثه رو در رویند حق طلب ها وسط حادثه دانشجویند در سکوتند ولی حنجره‌ی فریادند در پی حق طلبی روی زمین افتادند آی غزه، همه با اشک و غمت بیدارند همه در سینه‌ی خود حُب فلسطین دارند ثمر واقعی خون شهیدان این بود راه جمهوری اسلامی ایران این بود تا که بیدار کند خواب همه دنیا را بشکند هیبت پوشالی آمریکا را ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تصاویری از شبستان جدید حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که به دست هنرمندان ایرانی ساخته شده است. ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم یک‌شب حرم رقیه جان باشیم و... یک‌شب حرم حضرت زینب باشیم ✍ .
. سلام الله علیه بند اول مدّعی رو به علی گفت: نِما آیتی! ناگه از پرده برون شد، قمر صولتی خودِ حق هم متحیّر، زِ رُخسارِ او متکبّرانه گفتا: عجب خلقتی! شیعه که جای خودش ذکر مسیحی قمره قصد هر ثنا نویس به هر مدیحی قمره یا قمر شیری، خود تقدیری، از اساطیری تو نمیمیری، تو نمیمیری کُلُّهُم هالِك، غَیرُ تِمثالِك، و کَفیٰ ذٰلِك حَمدُ لِجمالِك، حَمدُ لِجمالِك بند دوم ای بشر هرچه که داری، در این عرصه کن و هنر هرآنچه داری، بیا عرضه کن تا ببینی به تقابل، نیابی توان پس خودت بیا و اقرار، به این نقصه کن تو که در جای خودت اسوهٔ قاسم قمره نقش بر رایت حق به دست قائم قمره یا قمر شاهی، از دل آگاهی، به شبم ماهی قمر اللهی، قمر اللهی لَیلُ آمالي، خَيرُ أقوالي، حَوِّل أحوالي رَبُّنَا الْغالي، رَبُّنَا الغالي _محمدحسین_کاظمی(مَهموم)✍
322.8K
ترکیبی از وقتی که رو کام من... ی ذره تربتت نشست دست خودم نبود توی.. دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا.. گریه می کنم3 تا نبریم به کربلا.. گریه می کنم3 گریه می کنم.. تو اشک بده منم برات گریه می کنم.. بارون میشم روی لبات گریه می کنم.. برات قَتیلَ العَبَرات گریه می کنم
. ... گریه میکنم ‍ امین عسگری حسینیه معلی تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ▪️ ▪️ لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمزمه از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم ... برات قتیل العبرات ، گریه می کنم ... « حسین وای ...» یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم ... با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم ... سینه میزنم ... تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم... « حسین وای ... » اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... « حسین وای ... » ____
. عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‌ءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ -علیه‌السلام- مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ».[۱] عبد اللَّه‌بن‌بکیر با امام صادق (ع) گفتگو می‌کرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مى‌گوید: محضر امام (ع) عرض کردم: اى پسر رسول خدا (ص) اگر قبر حضرت حسین‌بن‌على (ع) را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مى‌کنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین (ع) با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا (ص) بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‌مند مى‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‌کند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آن‌ها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاه‌تر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و براى آن‌ها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مى‌کنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مى‌کنند، مى‌فرمایند: اى کسى که گریه مى‌کنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مى‌گردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکى که ریخته‌‌اى مى‌‌آمرزد.» توضیحات: در این روایت پس از آنکه به جایگاه امام حسین (ع) در حال حاضر در کنار پدر، مادر و جد بزرگوارشان اشاره شده است ، در ادامه بیان می‌شود که حضرت (ع) آگاهی و توجّه کامل به حال زوّار خود دارند. و در مورد گریه کنندگان بر ایشان آمده است که هم امام حسین (ع) برای این گریه کنندگان طلب استغفار و آمرزش می‌کنند و هم از پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین امام علی (ع) در خواست چنین کاری را می‌کنند و خوشا به حال کسی که این امامان بزرگوار، برایش در درگاه الهی طلب آمرزش و استغفار کنند. و در ادامه به این گریه کنندگان مژده می‌دهند که خداوند تمامی گناهان و لغزش‌های آن‌ها را به خاطر این اشک، می‌آمرزد. .
‍ . این نفسای آخرو بزا بکشم تو حرمت همه اومدن و من نیومدم این دوره از کرمت هرکی اومده حرمو دیده میگه ببرم ببرم ببرم ببرم یه ضریحه و یه کرب و بلا یه حسینِ و یه حرم یه حرم یه حرم .............. *حالا چشم سرتو ببند و با چشم دل نگاه کن فکر کن تو راهه کربلایی: (مگه نگفتن:وصف العیش نصف العیش) مثلاً تو قبول کردی کوله بارمو من بستم  مثلاً من الآن توی راه کرب و بلا هستم  مثلاً رسیدم دارم زیارت نامه میخونم  مثلاً رو به ایوونِ حرمت زیر بارونم  مثلا دم شیش گوشه پیشِ قبر حبیبم من خونهء مادریم اینجاس کی میگه که غریبم من ای باوفا منو ببر به کربلا .👇
. [بند اول] آقای من راه رسیدن به تو رو خراب کردم هرجا بجز هیئت و انتخاب کردم غیر تو روی آدما حساب کردم تک تکشون و بهترین خطاب کردم آقای من حالا پشیمون شدم و باز اومدم ب جون زهرا نکنی یه وقت ردم خوب میدونم یه نوکر خیلی بدم صفرم و میزارم برای تو صدم حالم و میفهمی، ب حال من رحمی دست منو بگیر شدم غرق در این دنیا خسته ازین حالم ، شکست پر و بالم رحمت واسعه بیا منو بخر آقا (حسین حسین مولا) [بند دوم] آقای من راهم و از راه همه جدا کردم خیلی تو روضه ها برو بیا کردم چشام و با غم تو آشنا کردم سینه زدم سینمو کیمیا کردم آقای من ارادتم از اون قدیم و ندیمه عشق تو معجزهِ این زندگیمه حب تو تنها دلیل بندگیمه دوری ازت برام ی درد عظیمه قدیم الاحسانم ، حسین حسین جانم تو هیئتا دادی بهم رفیقای خوبم مرهم این قلبم، در خونت کلبم خوبی بی حد تو‌ کرده اقا مجذوبم (حسین حسین مولا) به قلم: ✍ .👇
. [بند اول] بهونه ی قشنگ زندگیمی تنها دلیل عشق و بندگیمی دست منو گرفتی تو همیشه برا من اسمت آب رو آتیشه اباعبدالله خدای قلبم اباعبدالله برا تو کلبم اباعبدالله عشقو جنونم اباعبدالله فدا تو جونم ذکر مناجاتم خاک کف پاتم جانیم سنه قوربان خیلی خاطر خواتم عشق تو شیرینه تو دلا میشینه این عشق بین ما، ی عشق دیرینه (یاحسین یامولا) [بند دوم] بارون میلم ب تو بند نمیاد شدم خرابت منو کردی آباد تموم دلخوشی من همینه مادرتو سینه زن و میبینه اباعبدالله فلک نجاتی اباعبدالله اب حیاتی اباعبدالله خون خدایی اباعبدالله امید مایی صاحب دنیایی، دم مسیحایی زخم دل ما رو ، شما تسلایی خدای احساسی گوهر و الماسی خیلی دوست دارم حضرت عباسی (یاحسین یا مولا) [بند سوم] کعبه ای و طواف تو واجبه نوکر تو عشق تو رو طالبه معنی ارامش محضی برام من از خدا فقط خودت میخوام اباعبدالله پناه عالم اباعبدالله نگین خاتم اباعبدالله دوای دردم اباعبدالله دورت بگردم دلبر و دلداری ، شاه بی تکراری ب نوکرای خود خیلی وفاداری خورشید جاویدی، بر همه تابیدی تو بارون رحمت، بر همه باریدی (یاحسین یامولا) به قلم: ✍ .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. [بند اول] علی همان است که دست خود را از پرده ی غیب بیرون کشیده کون و مکان را با اذن الله شخصا خود حیدر آفریده خاک او گیراست اطفال نجف وقت بازی جای زو هو میکشند اعتقادات قدیمم آرزوست کودکان تمثال از رو میکشند قل هو الله احد حیدر بود ستون مسجد پایه ی منبر بود نمی‌گویم از بازوان او شاهد زورش قلعه ی خیبر بود (علی مولا) [بند دوم] زده دل لشگر شدن همه مضطر سکوت این میدان میشود نفس گیر یلای دشمن شدن فراری چون دل میدان آمده یک شیر روبهان اینک در حال فرار میرسد از راه یک دلدل سوار رعشه افتاده بر جان همه امده مولا علی با ذوالفقار به میمن میزد به میسر میزد عدو مثل مرغ سرجدا پر میزد دلاور میزد به لشگر میزد میشِست روی دلدل و فقط سر میزد (علی مولا) به قلم: رضا جعفری،محمد محمدی ✍ مداح: کربلایی محمد عطایی‌نیا 🎤 👇
. [بند اول] مردن و خاک شدن برام بهترِ بی تو بودنه دنیا می خوام چکار تا که کربلا دنیای منه خوبی یکی از اون هزار پیرایه ی توعه اقا سایه تو از سرم نگیر سایه ی رحمتِ خدا کسی مث تو برام یار نمیشه کاری مث نوکریت کار نمیشه تو زمونهای که دور شدن همه من سگ توام برام عار نمیشه تو پرِ پروازمی نقطه ی اغازمی اصول دینِ منو تو همه ی نیازمی تو سوز وساز منی محرم راز منی تویی ک قشنگترین صدای اواز منی (حسین جانم حسین) [بند دوم] اشک چشام روونه و بهارِ من شده خزون تشنه ی دیدارِ توام آقای خوب و مهربون رحمت به عشقو عاشقی،رحمت به بختو سرنوشت به اون خدا که عشق تو ، تو سرنوشت من نوشت تا ذکر حسین حسین توی گوشه تورگ من عشق تو هی میجوشه دلخوشی من شده حرم فقط باعطر حرم دل مست و مدهوشه مال و منالِ منی بخت و اقبال منی همه ی ارزومو تو احسن الحالِ منی عشق ایده آل من ذکر بی مثال من تا میگم اسم تو رو حالی میده ب حال من (حسین جانم حسین) [بند سوم] دوس داشتن تو عمریه،ک شده تنها کار من خلاصه حرفم و بگم زندگیمی نگار من دردونهٔ خدا تویی پشت و پناهِ زندگیم روشنیِ شبای من تنها دلیلِ بندگیم میدونی که این دلم باتو جوره تو ظلمت من عشقت مثل نوره به جهانی تو سلیمان و ارباب نوکر تو محضرت مثل موره شور و شیدای منی دین و دنیای منی چراغِ هدایتی امیدِ فردای منی تویی لیلایِ منو سرو طوبایِ منو تو روز قیامتم میگیری دستای منو (حسین جانم حسین) به قلم: ✍ .👇
. علیه السلام بند1⃣ از خونه ای، بالا میره، آتیش و دود این اولین دفعه نبود بی حرمتی، زخم زبون، چشم حسود این اولین دفعه نبود ریختن توی خونه شبونه، از در و دیوار انگار واسه کشتن آقا، اومدن این بار وقتی که با دستای بسته، بردن آقا رو شد روضه ی غربت حیدر، دوباره تکرار در میسوخت، حیدر میسوخت وقتی که، مادر میسوخت قرآنه، ناطق میدید آیاته، کوثر میسوخت بند2⃣ از طعنه ها، درد و غمش، شد بی حساب دستاشو بستن با طناب لطفش رو با، ظلم و ستم، دادن جواب دستاشو بستن با طناب با پای برهنه پیاده، بردنش اما یک لحظه نرفت، تن پاکش، زیر دست و پا هر بار که میفته با گریه، زیر لب میگه ای وای چی کشیده رقیه، تو دل صحرا تو صحرا، خسته تنها رقیه، افتاد از پا از خولی، سیلی میخورد هر بار که، میگفت بابا بند3⃣ دلخون شده، از این همه، رنج و بلا گریونه واسه کربلا میخونه از، لب  تشنه ی، رو نیزه ها گریونه واسه کربلا آقایی که یاد حسینه، شصت و چند ساله حالا خودشم غریبونه، بین جنجاله وقتی میریزن رو سرش با، نیزه و شمشیر داغش دوبار میشه تازه، یاد گوداله مضطر بود، بی یاور بود تنها و، بی لشکر بود نامردی، توی گودال دنباله، انگشتر بود شعر و سبک: .👇
. علیه السلام بند1⃣ ای معیار ایمان الگوی عبادت صاحب کمال و علم بی نهایت قال الصادق علیه السلام مبنای فقاهت فقیه و عالم و عامی همیشه مهمون توان حکیم و عارف و زاهد بی سر و سامون توان مسیح و نوح و ابراهیم همه مسلمون توان مذهب من حیدریه منصب من نوکریه با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه بند2⃣ نطق تو با قرآن از یک خونواده نور تو به اسلام جون تازه داده قال الصادق علیه السلام معراج السعاده دلیل و منطق و برهان زانو زدن محضر تو زمین و آسمون و عرش گدای پشت در تو نجوم و کیمیا و طب نتیجه ی منبر تو مذهب من حیدریه منصب من نوکریه با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه بند3⃣ آشناترینی به علم غریبه درسِت بی نظیر و علمت بی رقیبه قال الصادق علیه السلام نقش رو کتیبه نماز و مسجد و محراب با دم تو زنده شدن هشام و جابر وصفوان به عشق تو بنده شدن حدیث و حکمت و دانش با تو درخشنده شدن مذهب من حیدریه منصب من نوکریه با افتخار اینو میگم مکتب من جعفریه شعر و سبک: انجمن تکیه نوکری مشهد 👇