eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖ وقتی نَباشی تو، بهاری دَر زمین نیست تقویم های سال، غیر از نُقطه چین نیست شبهای جمعه تا سَحر، آشفته هستم تا عصر می گویم؛ قرارِ ما که این نیست! کِی می رسد صوتِ حِجازی ات به گوشَم؟ مانندِ لَحنِ تو، صدایی دلنشین نیست تو وارثِ آوازه های ذوالفقاری جُز تو کسی پورِ اَمیرَالمُؤمنین نیست ای همسُخن با پینه دوزِ گوشۀ شهر هرکَس گِدایت شُد، مَقامَش غیر از این نیست حالا که هستم بی تفاوت، به نبودَت... حالا که قلبم از فراقِ تو، حَزین نیست... بهتر که پشتِ پَرده ی غیبت بِمانی! اینجا عَقائِد اُستوار و آهنین نیست از من تَوقُّع داشتی دلداده باشم! افسوس... دل پیشِ تو یارِ نازنین نیست دُنبالِ راهِ خیمه ی سَبزت نبودم با عاشقانِ تو، مَسیرِ من قَرین نیست این نیمه شعبان ها مرا افسرده کرده هرسال گریه؟ گریه؟ عیدیِ من این نیست... حالا که دل تَنگ است از داغِ جُدایی یک "روضه ی عَبّاس" می خوانم بیایی 〰〰〰〰〰〰〰〰 .
⬆️⬆️⬆️ ✅✅🎵نوحه حزین و غمگین وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🎤بانوای مداح کربلایی مجتبی سعیدی شعر از استاد حاج رضا یعقوبیان
. تو گل گلزار ولا هستی همسر پاک مرتضی هستی بعدداغ حسین و عباست دیده گریان کربلا هستی آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو سراپا شوری و احساسی بیت حیدر ،غرق گل یاسی مرهم درد زینب و کلثوم یار حیدر، مادر عباسی آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی گلها شده پرپر تو ندیدی بریده شد حنجر تو شنیدی شهادت اکبر تو ندیدی صد پاره شد پیکر آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی عباس تو جان داد تو شنیدی براو شده بیداد تو ندیدی ز صدر زین افتاد تو ندیدی که تشنه لب جان داد آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی زینب خمیده شده تو ندیدی گلو بریده شده تو شنیدی که غنچه چیده شده تو ندیدی به خون تپیده شده آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی آتش به خیمه زدند سرپاک حسین به نیزه زدند تو ندیدی به ضربه ی سیلی بر رخ کودکان چه لطمه زدند آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی که بی بهانه زدند تو شنیدی که ظالمانه زدند تو ندیدی که عصرعاشورا کودکان را به تازیانه زدند آه و واویلا آه وواویلا(۳) تو شنیدی خون شد دل زینب تو شنیدی ذکرش شده یا رب تو ندیدی بوده به تاب و تب تو ندیدی روزش شده چون شب آه و واویلا آه وواویلا(۳) گرچه کرب وبلا ندیدی تو ماجرا را فقط شنیدی تو بهر داغ حسین و عباست از غم و غصه ها خمیدی تو آه و واویلا آه وواویلا(۳) همه عالم بود پریشانت شد فدایی دین جوانانت جان فدای پیکر بی‌جانت دیده ی ما همیشه گریانت آه و واویلا آه وواویلا(۳) دشمن دین شکسته حرمت تو مانده خاکی هنوز تربت تو ای صفابخش قلب هر شیعه جان عالم فدای غربت تو آه و واویلا آه وواویلا(۳) 🎤کربلایی مجتبی صمدی .
✍ بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 با سلام و دعای خیر. 🌷 داستانی زیبا در مورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست. 🌸 دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. 🌼 پريشان شد و آشفته و عصبانی، نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.   🍀 به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن" 🌻 لا به لای هق هقش گفت: ' اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ...' 🌟 خدا گفت: 'آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد، هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم يك روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن' 🥀 او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا‌به‌لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم.' 🌺 آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند.... 🌸 او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما... اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و سجده ای کرد و شکری به‌جا آورد، دستی به آسمان بلند کرد و تمام شد. 🌼 او در همان يك روز زندگی كرد. فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! '   🍀 زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می‌انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است. 💫 امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد؟! 🌷 روزتان پر از موفقیت و خوشبختی. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌹 «الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج» ۹۸/۱۱/۱۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واحد؛ عشق ما عباس توست.mp3
1.38M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
زمینه؛ روضه‌خوان حسین.mp3
1.08M
🎙 نغمه پیشنهادی در قالب وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن Join → @emame3vom |🏴
✍بسم الله الرحمن الرحیم ✨آیت الله بهجت: 🍀"حاج محمدعلی فشندی رحمه‌الله هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف عرض می‌کند: مردم دعای توسل می‌خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می‌خواهند، و دوستان شما ناراحتند. 🍁حضرت می‌فرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!"‌ 💫ای‌کاش می‌نشستیم و درباره اینکه حضرت غائب علیه‌السلام چه وقت ظهور می‌کند، با هم گفت‌وگو می‌کردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. ✨ اشخاصی را می‌خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. 🌟چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی‌کنیم؟" 🍀صلوات ضراب اصفهانی فراموش نشود. 🍁💫🍁💫🍁💫🍁💫🍁💫🍁💫🍁💫 🌟«اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِفاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا عَجِّل فِی فَرَجِ صاحِبَ الزَّمان» 🌟
. 🍃🏴 زبانحال؛ نذر وفاتِ مادر عشق و ادب 🍃🏴 چه عزادار شدم! در دلم افتاده شرر خبر آوردی و شد دلهره سوغاتِ سفر کاش می آمدم و محض تسلّایِ رباب(س) میزدم گریه کنان از غم ِ شش ماهه به سر میزدم بوسه بر آن پایِ پُر از آبله تا- چشم ِ کم سویِ رقیه(س) نشود تیره و تر خبر آوردی و تا مضطر و گریان گفتی: پاره شد مشک! فقط دست گرفتم به کمر علَم افتاد زمین! آب به خیمه نرسید! آیة الکرسیِ من کاش که میکرد اثر شدم از روی علی(ع) تا به ابد شرمنده پس نگویید به من أمّ بنین، أمّ قمر نان-خورِ سفرۂ حیدر شدم و با سختی ساختم از پسرانم همۂ عمر سپر- تا فدایِ پسر حضرت زهرا(س) بشوند تا که در واقعه زینب(س) نشود خون به جگر نگرانِ پسرانم نشدم!! وای...بشیر... نگرانم! بگو از حالِ حسینم چه خبر؟!؟ 🏴
4_5819194620336145073.mp3
5.18M
▪️وفات 🔰 لا تَدّعُوَنّي وَيكِ اُمّ البَنينِ 🔹️ تُذَكّرِيني بِليوثِ العَرِين  🎤 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
وفات حضرت ام البنین.mp3
5.53M
🍃سه محور زندگی حضرت ام البنین سلام الله علیها💠 ♨️وفات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
57482dceb400595cadf9eb73f4e3a8e8cb72ed41.mp3
14.45M
🔈صوت سخنرانی: ✅ ندبه خواندنی یا ندبه عمل کردنی؟ ✅ مبارزه با و ، مهمترین مأموریت امام زمان و یاران ایشان 🔷حجت الاسلام 🔶اراک، مسجد سیدالشهداء ۹۸/۱۱/۱۸
روضه و توسل _ ویژۀ وفات سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي السلام علیکِ یا اُمَّ البنین یا زوجَةَ امیرِ المؤمنین.السلام علیکِ یا اُمَّ اَبی الفضل العباس... دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم.... او ماند و دخترانِ یتیمِ قبیله اش اُم البنینِ بی پسر ؛ اُم البنات شد *مادر پسرها،مادر دخترها شد* قدم اگر خمید، فدای سر حسین جانم به لب رسید ، فدای سر حسین ام البنینِ سابقِ این شهر عاقبت شد مادر شهید ، فدای سر حسین از بعدِ کربلا کسی از مردمان شهر لبخندِ من ندید ، فدای سر حسین هر جمله ی بشیر مرا پیر کرده است مویم شده سفید ، فدایِ سر حسین گلچین چهار تا گُلِ گلخانه ي مرا چه وحشیانه چید ، فدای سر حسین هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها اشکم به رخ چکید ، فدای سر حسین هر شب به یاد تشنگی کودک رباب خواب از سرم پرید ، فدای سر حسین *رباب جان من شرمنده ات شدم...حسین....* عباس پاسبان حرم شد به جای من دستش اگر برید ، فدای سر حسین گویند جا شده به مزار مُحقَّری *شنیدم دست و پاتو بریدن.....* گویند جا شده به مزار مُحقَّری آن قامت رشید ، فدای سر حسین *حسین جان....حسین جان....* .
‍ ‍ زبانحال حضرت ام البنین (س) ئولور غملی آنون ای دردیمه درمان ابالفضل چیخور خسته بدنن بو یورولان جان اباالفضل گل ای ماه منور وئرور جان غملی مادر سنون هجرون ائدوبدی یانان قلبی مکدر گل ای نور عین مه عالمین قالوبدی یولدا گوزلر غلام حسین مه عالمین قالوبدی یولدا گوزلر ائدوب درد فراقون قلب زاری قان ابالفضل اولا جان دوعالم آدوه قربان ابالفضل منیم ای قهرمانیم شجاعتلی جوانیم سنی یاده سالاندا آخور اشک روانیم آنون خسته دی سفراوسته دی گوزوم نوری تز چاتوبدی اجل حسینیله گل منه آغلیان یوخ گوزوم یولدا قولاقیم سسده هاردا قالموسان گل منی سن درد جانسوزفراقه سالموسان گل گل ای ماه مدینه دولوبدی غمله سینه اوزون قولارون اولدی ستون دین مبینه آدوا فدا اولوم آی بالا باشیمی چوخ اوجاتدون سن ای باوفا یل کربلا باشیمی چوخ اوجاتدون ائشیتدیم لشگر کینه یولون اوسته دوروبلار جانیم چیخسین بالا شهلا گوزونن اوخ وئروبلار نجه من آغلامیوم سینمی داغلامیوم جماله اشک ماتم نجه من باغلامیوم وجودیم یانور اورک اودلانور گل ای نوردیده گوزوم باغلانور سینم داغلانور گل ای نور دیده با صدای محمد حسین ابراهیم پور خویی دوم .
. 📋 سنگ صبور حیدری ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ ✔️ "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سنگ صبور حیدری تو فاطمه ی دیگری ای مَحْرَمِ سرِّ حسین ای فدای تو نامادری ام الشهدایی   بانوی وفایی با قبر غریبت  تو کرببلایی ام البنین همسر مولا ام البنین یاور مــولا ام البنین مادر شیر نر مولا اسمت به زبون همه اومد به جای فاطمه جای تو هم اومد یه روز فاطمه کنار علقمه مثل خود زهرایی      ام الحسنینی سر حلقه ی وصل     عباس و حسینی ام البنین روح معذب ام البنین جان مؤدب ام البنین سنگ صبور دل زینب ابن امیر لو کَشَف عباس شرف بن شرف حرز حرم زینبین ای امیر سپاه نجف رزمنده شدم در گردان اباالفضل عالم همه تحت فرمان اباالفضل رزمنده ها لشکر سقا مدافع خیمه ی مولا مدافع و فدایی دختر زهرا وقتی یلت از صدر زین افتاد با صورت رو زمین برداشت سرش و فاطمه هنیئاً لکی ام البنین با فرق شکسته تا لحظه ی آخر می بارید و می گفت شرمـنده برادر شرمنده ی مشک و علم شد شرمنده ی اهل حرم شد قد حسین بعد اباالفضل تو خم شد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇👇
@babolharam.ir-E3zZ6.mp3
1.21M
و توسل _ ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي
. . راوی این داستان همسر حضرت علیه السلام است. وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقض لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد . امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد : *هنوز هم شمشیر می بنده؟! شمشیر ؟؟؟! نه! *پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده. یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟! از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟! می گفت : نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم . **من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟! *خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او را نصیب من کرد. @emame3vom 📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی