eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. کنج زندون نفسم بریده و  دلم  شده خون حال و روزم بَده و نداره سامون غریبونه گوشه ای دارم میدم جون بی قرارم سر روو میله های بی کسی میذارم غیر اشک و ناله سودایی ندارم مثه بارون بهارم و می بارم خلصنی یارب ،  ذکر لبم شد افطارم هرشب ،  تاب وتبم شد رضاجانم۲ غم روی قلب ، زارم نشسته با تازیوونه ، بالم شکسته رضاجانم۲ (ای وای ای وای ای وای غریب آقا) __ غل و زنجیر با تموم پیکر من شده درگیر لحظه های آخرم شدم زمینگیر خیلی وقته که از این زندگی ام سیر خونه چشمام خیلی دلتنگه دلم واسه یتیمام بین تاریکی و ظلمت تک وتنهام مرهمی نداره درد بی کسی هام بالا نمیاد ، دیگه نفسهام نایی نمونده  ، توو دست و پاهام رضاجانم۲ کنج سیه چال ،  توو احتضارم در بین غربت ، چشم انتظارم رضاجانم۲ (ای وای ای وای ای وای غریب آقا) چِش به راهم خیره سمت درِ زندونه نگاهم حرفای نگفته داره بغض و آهم دم آخری به یاد قتلگاهم کربلا و روضه های تشنگیه خیمه هاو لحظه ی بُریدن سر از قفا و تن مونده زیر سم مرکبا و جدم رو تشنه ،  تا سر بریدن یک عده واسه ، غارت رسیدن حسین جانم ۲ زنها کجاو ،  رخت اسارت توو شام و کوفه ، کردند جسارت حسین جانم ۲ اهل حرم رو ،  می دادن آزار با خنده هاشون ، توو کوچه بازار حسین جانم ۲ می‌دونم عمه م ، توو ازدهام رفت وای از دمی که ، بزم حرام رفت حسین جانم ۲ (ای وای ای وای ای وای حسین مظلوم) ✍ 👇
. «یارَبِّ خَلِّصْنِی مِنَ السِّجْن» بخدا خسته شدم من از عـذاب و اذیتِ این بی حیا خستـه شدم آرزویِ مـــرگ می‌کنم رسیــده جانم به لبـم تو این سیه‌چالِ نمور یکی شده روز و شبم کسی نمیگیره خبر ز من بجز سندی چرا؟ خـدا کنــه که تازیـانـه بر نـداره بی حــیا با این یهودیِ پلیــد زندگی دشوار شده نصیـب من تازیونه بجـای افطار شـده دختر مظلومه‌ی من فدای غصه های تو خدا می دونه چقــــدر تنگه دلم برای تو خوب می دونم درد فراق چقــــدر تو‌ رو زجر میده هــمــــــش دعاگوی توام خدا بهـت صبــــــــر بده کبوترِ زخمیه‌ پر بسته تو کنج قفسم! جامعـه دور گردنم گرفتـه راهِ نفسـم سخته برام تو این قفس اسیــــر این بنـــد بشـــم به سجده که سر میذارم نمی‌تونــم بلنـــد بشــــم معــذبِ قـعـــر سیــه‌چالــم و گریـه می‌کنـم حس می‌کنم منـم تو‌ گودالم و گریه می‌کنم تا سینــــه ام تنگ میشه ابکی علی صدر الحسین تا نَفَســـــــــــــم بند میاد ابکی علی نحـــرالحسین .👇
. از غمت/گریه کرده غل و زنجیر گوشه ی/این زندون شدی زمین گیر با طناب/بستن راه نفست رو آه من/از این زندگی شدی سیر پهلوت که تیر می کشه،صدا می زنی( مادر ۳) زبونم لال آقا یه وقت ، نخوری زمین (با سر۳) گوشه ی سیاه چال /شده قتلگاهت چی به سرت آوردن مگه /چی بوده گناهت وای از این غریبی۲ وای من/از بی رحمی زمونه روزه هات/وا می شد با تازیونه رو تنت/جای زنجیر و طنابه حالتوکی غیر از خدا می دونه با دستای توو طناب،صدا می زنی (زینب۳) برا غریبی حسین ،گریه می کنی (هر شب۳) کی مث تو این‌قدر/ ناسزا شنیده باز خدا رو شکر خواهر تو /بزم می ندیده وای از این غریبی 👇
. اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین 👇
. شدی اسیر غم‌ها ای نور چشم مولا کنج سیاچال تنها افتادی آخر از پا برات بمیرم آقا با تو عداوت کردن بهت جسارت کردن تو رو اذیت کردن با هتک نام زهرا برات بمیرم آقا از خصم بد بنیادین بلند میشد فریادت ثانی می اومد یادت می‌رفت تا شلاق بالا برات بمیرم آقا گر چه تو رو آزردن تنت رو  رو در بردن کفن برات آوردن شد جسر بغداد غوغا برات بمیرم آقا اینجا رو تل زینب نیست کسی به تاب و تب نیست صحبت از مرکب نیست جسم تو بین گلها برات بمیرم آقا جدتو مظلوم کشتن با تیر مسموم کشتن آروم آروم کشتن وای از غم کربلا برات بمیرم آقا این بی هوا میزد آه اون با عصا میزد آه یکی با پا میزد آه خون دل از عاشورا برات بمیرم آقا .👇
. رضا جان بیا این دم آخری غربتم رو نگاه کن دلم بی قراره تو درد دلم رو دوا کن واویلا رضا جان میون سیاهچال نفسهام رو لبهام رسیده بعیده که زنده بمونم امیدم بریده واویلا شده تازیونه رضا جان افطارم داره میده سِندیِ ملعون آزارم کجاست دختر مهربونم معصومه سرم رو روی خاک غربت میذارم رضا جان توونی ندارم زمین‌گیر شده پیکر من میدونم رسیده دیگه لحظه ی آخر من واویلا رضا جان دلم لک زده بی قرارم برای یتیمام کجایی ببینی که چون کاسه ی خونه چشمام واویلا میخنده به اشکای چشمام این نامرد طناب بسته رو دست و پاهام این نامرد داره میده حرفاش عذابم واویلا نمک میزنه روی زخمام این نامرد ✍️ .👇
. بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم لحظه اخره که چشم به رامو منتظر رسیدن رضامو منتظرم بالا سرم بیادُ وا کنه زنجیرای دور پامو خدا الهی برا کسی نیاره ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره ……… تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه زمزمه لبام ولی همینه خداروشکر نیومد از مدینه هرچی باشه نمی تونه یه دختر تن باباش و روی خاک ببینه ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر …. وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو یادم می یادازکوچه های شامو ملأعام و بام و ازدهامو کنار اون سرای روی نیزه بزم شراب می بردن عمه هامو یه نامسلمون می بست دست ربابو کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو ✍ 👇
. بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم لحظه اخره که چشم به رامو منتظر رسیدن رضامو منتظرم بالا سرم بیادُ وا کنه زنجیرای دور پامو خدا الهی برا کسی نیاره ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره ……… تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه زمزمه لبام ولی همینه خداروشکر نیومد از مدینه هرچی باشه نمی تونه یه دختر تن باباش و روی خاک ببینه ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر …. وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو یادم می یادازکوچه های شامو ملأعام و بام و ازدهامو کنار اون سرای روی نیزه بزم شراب می بردن عمه هامو یه نامسلمون می بست دست ربابو کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو ✍️ 👇
. بازم نشستم واسه مرگم دعاکردم با تازیونه ای خدا روزم رو وا کردم لحظه اخره که چشم به رامو منتظر رسیدن رضامو منتظرم بالا سرم بیادُ وا کنه زنجیرای دور پامو خدا الهی برا کسی نیاره ولی منو می ذارن روی یه تخته پاره ……… تو این سیاچال هیچکی نیست دورو برم باشه قسمت نشد معصومه هم بالا سرم باشه زمزمه لبام ولی همینه خداروشکر نیومد از مدینه هرچی باشه نمی تونه یه دختر تن باباش و روی خاک ببینه ولی تو صحرا یه روزی دید یه دختر تن باباشو رو خاک اونم پاره و بی سر …. وقتی که می بینم رد زخم و کبودی رو یا وقتی می بینم نگهبان یهودی رو یادم می یادازکوچه های شامو ملأعام و بام و ازدهامو کنار اون سرای روی نیزه بزم شراب می بردن عمه هامو یه نامسلمون می بست دست ربابو کنار طشت می اورد همش ظرف شرابو ✍ 👇
1737577910006_-2147483648_-210187.ogg
2.41M
(ع) عالم سر سفرت، مهمونه آقا جان آدم توو کار تو، می مونه آقا جان از بس کریمی تو، یه عمره که دارم روزی میگیرم از، این خونه آقا جان خدا رو شکر منم گداتم بیچاره ی تو و رضاتم منم مثه تموم ایران یه عمره پای سفره هاتم کارم من الازل، از تو گداییه کارت الی الابد، مشکل گشاییه اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره   ...... تا صحنتو دیدم، حالم که بهتر شد به لطف تو آقا، غمام همه سر شد توو هر گرفتاری، حتی توو بیماری با گریه ذکرم یا، موسی بن جعفر شد دلتنگ صحن با صفاتم دخیل یه تار عباتم همسایه ی معصومه ام من من خاک پای بچه هاتم ما رو الی الابد، بردی تو زیر دین جونم فدای تو، ای شاه کاظمین اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره ...... حکایت عمرت، پر از غمه آقا بمیرم از داغت، بازم کمه آقا توو ظلمت زندان، هر روز و هر ساعت بساط آزارت، فراهمه آقا زدن تو رو با تازیونه زدن تو رو به هر بهونه بعیده از تن نحیفت آقا دیگه چیزی بمونه بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند هیشکی روی تنت، مرکب نمی دووند بازم خدا رو شکر، که دخترت ندید خاکسترِ تنور، روی سرت ندید ای بی کفن حسین... ✍ ۳ بهمن ۱۴۰۳ ع مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
1737577910006_-2147483648_-210187.ogg
2.41M
(ع) عالم سر سفرت، مهمونه آقا جان آدم توو کار تو، می مونه آقا جان از بس کریمی تو، یه عمره که دارم روزی میگیرم از، این خونه آقا جان خدا رو شکر منم گداتم بیچاره ی تو و رضاتم منم مثه تموم ایران یه عمره پای سفره هاتم کارم من الازل، از تو گداییه کارت الی الابد، مشکل گشاییه اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره   ...... تا صحنتو دیدم، حالم که بهتر شد به لطف تو آقا، غمام همه سر شد توو هر گرفتاری، حتی توو بیماری با گریه ذکرم یا، موسی بن جعفر شد دلتنگ صحن با صفاتم دخیل یه تار عباتم همسایه ی معصومه ام من من خاک پای بچه هاتم ما رو الی الابد، بردی تو زیر دین جونم فدای تو، ای شاه کاظمین اون که تا کاظمین، دل ها رو میبره باب الحوائجه، موسی بن جعفره ...... حکایت عمرت، پر از غمه آقا بمیرم از داغت، بازم کمه آقا توو ظلمت زندان، هر روز و هر ساعت بساط آزارت، فراهمه آقا زدن تو رو با تازیونه زدن تو رو به هر بهونه بعیده از تن نحیفت آقا دیگه چیزی بمونه بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند هیشکی روی تنت، مرکب نمی دووند بازم خدا رو شکر، که دخترت ندید خاکسترِ تنور، روی سرت ندید ای بی کفن حسین... ✍ ۳ بهمن ۱۴۰۳ ع
. آخر در زندان چه مظلومانه وا شد باب الحوائج همه حاجت روا شد ای وای اگر زجنت ؛ زهرا کند نظاره تن نحیف او را ؛ بر روی تخته پاره باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر از آن همه دختر یکی دور و برش نیست یک جای سالم ای خدا بر پیکرش نیست تنش میان تابوت ؛ آهسته تر گذارید شکسته استخوانش ؛ مگر خبر ندارید باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر شکر خدا معصومه محنت کشیده زنجیرِ روی گردن بابا ندیده شکر خدا که خنجر ، بر حنجرش نبردند بین طبق سرش را ، بر دخترش نبردند باب الحوائج ؛ موسی بن جعفر 👇