eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
13.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. علت احترام ها حیدر آخر با مرام ها حیدر اعظم کل نام ها حیدر آبروی غلام ها حیدر ذکر ناب امام ها حیدر از تو تکریم میکند عالم به تو تعظیم میکند عالم سوره والضحی خودت هستی رازق ماسوا خودت هستی انتهای وفا خودت هستی همه انبیا خودت هستی جانشین خدا خودت هستی با ولای تو با خدا هستم جام مستی بده تو در دستم با خدایت برو بیا داری در کنارش همیشه جا داری از خدا چهره بر ملا داری تو به قدر خدا سخا داری سَرُ و سِر با خدا شما داری دل سجاده با تو مانوس است لب محراب دست و پابوس است از عبایت ستاره میریزد ذکر هو از مناره میریزد کرمت هر کناره میریزد دانه استخاره میریزد هرقدم ماه پاره میریزد یاعلی ای محول الاحوال روزیم کن زیارتت هر سال محضرت میبرم ارادت را تانصیبم کنی زیارت را اذن جان دادن و شهادت را در تو دیدم دم اجابت را عشق پر شور و پر حرارت را رعیتم در پی عطای توام تا ابد خاک زیر پای توام با تو از زندگی هدف دارم نعره هو به هر طرف دارم جام عشق و جنون به کف دارم دم ایوان طلا شعف دارم مهر تربت من از نجف دارم جوشن عشق بر تنم کردی در حقیقت تو آدمم کردی .
. من مسلمان ربنای علی با خدا می کنم ثنای علی مهر والا مقام سجادم اندکی خاک زیر پای علی حسن و زینبی و ثارالله همگی حامل لوای علی و خدا گفت در حرا به نبی اقرا با لحن خوش صدای علی حضرت حق مکررا گفته همه هستیم فدای علی از مریدان سینه چاکت عشق پدر خاک خاک پاکت عشق... ✍محمد حبیب زاده ۴۰۰/۸/۱۶ .
. وقتی که جوِلان میدهی عالم هراسان میشود ابرو به هم می افکنی فرمان طوفان میشود با ذوالفقارت می کِشی کفار را در خاک و خون هر ضربه ای را میزنی تنزیل قرآن میشود دست خدا در پیکرت از ترس رعد باورت دشمن فراری میشود یا اینکه پنهان میشود با حق خُوشی یا مرتضی مرحب کُشی یا مرتضی صد مرحب دیگر به یک ضرب تو قربان میشود در را ز جا کندی و در فریاد زد هو یا علی با شاهکار دست تو کافر مسلمان میشود... .
. وقتی که جوِلان میدهی عالم هراسان میشود ابرو به هم می افکنی فرمان طوفان میشود با ذوالفقارت می کِشی کفار را در خاک و خون هر ضربه ای را میزنی تنزیل قرآن میشود دست خدا در پیکرت از ترس رعد باورت دشمن فراری میشود یا اینکه پنهان میشود با حق خُوشی یا مرتضی مرحب کُشی یا مرتضی صد مرحب دیگر به یک ضرب تو قربان میشود در را ز جا کندی و در فریاد زد هو یا علی با شاهکار دست تو کافر مسلمان میشود... ................. حیدر مدد، حیدر مدد، ای ساقی کوثر مدد ای سد رویین تن علی ای سیل بنیان کن علی شیران اسیر پنجه ات ای مرد شیر افکن علی محشر کند با نعره اش هر دم اشارت می کند از میمنه تا میسره حیدر قیامت می کند چشمش ببین خشمش ببین او منتهای هیبت است همت نگر غیرت ببین حیدر خدای هیبت است در قلب میدان نبرد شیری دلاور آمده دشمن هراسان در فغان ای وای حیدر آمده تیرش به سان صاعقه تیغش چه غوغا می کند عالم همه گوید علی او ذکر زهرا می کند لشگر همه پاشد ز هم طوفان مگر گرد علی است وصفش همین بس در جهان عباس شاگرد علی است آتشفشان را جنبش است شیر است وقت غرش است وقتی که می خواند رجز گویی که کوه آتش است میدان ببین یا لاالعجب می لرزد از جولان او دشمن زمین گیرش شود از گردش چشمان او یک سو تمام خصم دین یک سو تک و تنها علی وقتی به میدان می رود گوید خدا هم یا علی هر ضربه اش رعد آفرین هر جنبش او آتشین زان ضربه شست آهنین آید ز ایزد آفرین بر شرزه شیران بر یلان گر خم به ابرو آورد هم لرزه بر جان می زند هم زهره ها را می درد از هر نفس بی حب او بیگانه ام بیگانه ام عقلم چنین قد می دهد دیوانه ام دیوانه ام با هر نفس می خوانمش حق با علی، او با حق است با هر تپش می گویمش حیدر ولی مطلق است کارم بود یارم بود او شور گفتارم بود زان دم که گفتم یا علی زهرا خریدارم بود ذکر ملک ذکر فلک ذکر تمام انبیا ذکر نماز فاطمه ذکر نبی ذکر خدا ای شاه بزم کردگار مرد آفرین روزگار هو لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
. شب قدر علی و اولادش گریه کردن برای زهرا بود گریه کن چشم های بارانی روضه خوانش صدای زهرا بود و دوای دل شکسته یشان خواندن روضه های زهرا بود چادر پاره ی لگد خورده آخرین مانده های زهرا بود رد نامردیِ در و دیوار اثرش هر کجای زهرا بود وقت قرآن به سر فقط گریه کارشان در هوای زهرا بود اشکشان یا برای فرق پدر یا برای شفای زهرا بود ذکر یافاطمه دوای علی یاعلی هم دوای زهرا بود همگی پلکشان شده زخمی علتش زخمهای زهرا بود حسنش بیشتر زند ناله بین کوچه عصای زهرا بود آتش سینه ها یشان بهر آخرین ماجرای زهرا بود .
. سی سال پیش جان مرا کوچه ها گرفت سی سال پیش دست یدالله عصا گرفت سی سال پیش زخم علی را نمک زدند سی سال پیش چادر زهرا به پا گرفت سی سال پیش فاطمه ام بین شعله سوخت سی سال پیش جان مرا شعله ها گرفت سی سال پیش آینه ی غیرتم شکست سی سال پیش چشم مرا اشک ها گرفت سی سال پیش ضربه ی قنفذ به پر نشست سی سال پیش خانه من را عزا گرفت سی سال پیش حضرت پروانه خاک شد سی سال پیش پهلوی زخمی شفا گرفت سی سال پیش از نفس افتاد ذوالفقار سی سال پیش داغ دلم تازه پا گرفت سی سال پیش خانه من سوخت شعله اش سی سال بعد کرببلا خیمه ها گرفت سی سال پیش قلب من از غصه ها شکست سی سال بعد دامن زینب بلا گرفت سی سال پیش زینب من بر سرم گریست سی سال بعد روضه تشت طلا گرفت... .