#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍️ #محسن_ناصحی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#محاوره
عمه تا دیر نشده بذار برم
مثل تو دلواپسم خیلی براش
انگاری دیگه نفس نمیکشه
حرمله ببین چیکار کرده باهاش !
عمه جانِ مادرت بذار برم
تا به دادِ زخم پهلوش برسم
سنگای بدی زدن، میخوام برم
به جراحتای ابروش برسم
عمه خواهش میکنم بذار برم
شبیه خودت حالم خیلی بده
تنها نیستم اونجا غصه مُ نخور
مادرت هم توی گودال اومده
واسه تشنگیش میخوام توو قتلگاه
عکس قطرههای بارون بکشم
هی تقلا میکنه ! بذار برم !
از گلوش نیزه رو بیرون بکشم
اگه دیر برم بازم یتیم میشم !
بیشتر از عمو، پدر بوده برام
وقتی سایهش نباشه رویِ سرم
دنیا رو یه لحظه حتی نمیخوام
خیلی بَر خورده به غیرتم، ببین
اهل کوفه چی آوردن به سرش !
عمه جان اگه به موقع نرسم
زیر چکمههای شمرِ پیکرش
فدای چشات بشم گریه نکن
تو هوامو خیلی داشتی همیشه
به جون بابام قسم اگه برم
عمو از دست تو دلخور نمیشه
سن و سالمو نبین ! نمیذارم
خولی و سنان بیان دور و برت
اگه دیگه ندیدیم همدیگه رو
حواست خیلی باشه به معجرت
✍️ #وحید_قاسمی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
ما سائلان هر شب دربار عبدالله
نان میخوریم از سفرهی پربار عبدالله
مانند بابای کریمش دست و دلباز است
ضرب المثل شد رأفت بسیار عبدالله
دستان او عطر امام مجتبی دارد
ارث حسن شد گرمی بازار عبدالله
در یک شب عمرش ره صد ساله را طی کرد
از بس خردمندانه بود افکار عبدالله
امشب بیا با من بگو وای از دل زینب
آتش به جان عمه زد اصرار عبدالله
سوی شهادت میدوید از جانب خیمه
حکمت نهفته در دل رفتار عبدالله
از " لااُفارِق عَمّیِ" او میتوان فهمید
حُسن توجه بود در گفتار عبدالله
میرفت در گودال دستش را سپر سازد
قیمت ندارد این همه ایثار عبدالله
زیر سر تیر و کمان حرملهها بود
کلی گره افتاد اگر در کار عبدالله
::
در راه دین، راه خدا، راه عمو جانش
جان داد، جان بچههای ما به قربانش
دستی که آویزان شود از پوست میلرزد
ما را مدینه میبرد با دست لرزانش
دست حسین بن علی با زحمت بسیار
خون لختهها را میگرفت از روی دندانش
وقتی در آغوش امام عصر خود جان داد
نقش تبسم بود بر لبهای عطشانش
روی تن غرق به خونش راه افتادند
تکبیر گویان دشمنانِ نامسلمانش
پیش نگاه اهل خیمه عصر عاشورا
میرفت زیر سم مرکب جسم عریانش
روشن کند مانند ماهی از سر نیزه
شبهای تار نجمه را چشم درخشانش
✍️ #علیرضا_خاکساری
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در یازده بهارم، تنها حسین گفتم
یاد حسن که کردم، یک یاحسین گفتم
عمه نوازشم کرد، زیرا حسین گفتم
به تو عمو نگفتم، بابا حسین گفتم!
باید همه بدانند، در زیر دین هستم
عبداللهم ولی من، عبدالحسین هستم
مانند قاسم عزمِ کشته شدن که دارم
در رگرگ وجودم، خون حسن که دارم
گیرم زره ندارم! یک پیرهن که دارم!
جای کلاهخودم، عمامه من که دارم
بگذار من بیایم تا راه حل بسازم
مثل حسن بجنگم صدها جمل بسازم
بی اکبر و ابالفضل، دور تو بود خلوت
گفتی بمان به خیمه، گفتم عمو اطاعت
عمه مراقبم بود، با صد هزار زحمت
تنها زدی به میدان، آخر چقدر غربت!
دیدم بهقصد قتلت، لشکر به راه افتاد
تا پیکر شریفت، در قتلگاه افتاد
بر پیکرت کشیدم، با گریه پیکرم را
دادم نشان به عالم، آن روی دیگرم را
نذر سر تو کردم، دستان لاغرم را
بازو شکست و دیدم بازوی مادرم را
شکر خدا که من هم، پای تو جان سپردم
دیدی که من دلیرم! دیدی به درد خوردم!
✍️ #سیدپوریا_هاشمی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
در رگ رگش نشانهی خوی کریم بود
او وارث کمال پدر از قدیم بود
دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود
این کودک شهید که گفته یتیم بود؟
وقتی حسین سایهی بالای سر شود
کو آن دل یتیم که تنگ پدر شود؟
در لحظههای پر طپش نوجوانیاش
با آن دل کبوتری و آسمانیاش
با حکم عمّه، عمّهی قامت کمانیاش
بر تل زینبیه بود پی دیده بانیاش
اخبار را به محضر عمّه رسانده است
دور عمو به غیر غریبی نمانده است
خورشید را به دیده شفقگونه دید و رفت
از دست ماه، دست خودش را کشید و رفت
از خیمهها کبوتر عاشق پرید و رفت
تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت
میرفت پا برهنه در آن صحنهی جدال
میگفت: عمّه! جانِ عمو کن مرا حلال
دارد به قتلگاه سرازیر میشود
مبهوت تیر و نیزه و شمشیر میشود
کم کم خمیده میشود و پیر میشود
یک آن تعلّلی بکند دیر میشود
در موج خون حقیقت دریا نشسته است
دورش تمام نیزه و تیر شکسته است
::
دستش برید و گفت: که ای وای مادرم
رنگش پرید و گفت: که ای وای مادرم
در خون طپید و گفت: که ای وای مادرم
آهی کشید و گفت: که ای وای مادرم
وقتی که ضربه آمد و بر استخوان نشست
در عرش قلب فاطمه چون پهلویش شکست
خونش حنا به روی عمویش کشیده است
از عرش، آفرینِ پدر را شنیده است
مشغول ذکر بانوی قامت خمیده است
تیری تمام قد به گلویش رسیده است
تیری که طرح حنجرهاش را بهم زده
آتش به جان مضطر اهل حرم زده
یعقوب را بگو که دو تا یوسفش به چاه
ماندند در میانهی گرگان یک سپاه
فریاد مادرانهای آید که: آه، آه
دارد صدای اسب میآید ز قتلگاه
ده اسب نعل خورده و سنگین تن آمدند
ارواح انبیا همه با شیون آمدند
✍️ #محسن_عرب_خالقی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد!
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعلهور کرد
با نعرهی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
اینجای مقتل عمهاش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد
✍️ #مسعود_یوسف_پور
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
بارگاهی که شده عرش خدا کَفشکَنش
لشکری پای نهادند به روی بدنش
این حسین است که مانده است تنش روی زمین؟!
یا روی خاک، به لب آمده جان حسنش
یک نفر درصدد غارت عمامهی او
یک نفر آمده تاکه ببرد پیرهنش
دورتادورِ حرم دست حرامیها بود
وارد معرکه شد شیر یل صف شکنش
رجز شیر جمل نعرهی مستانهی اوست
یاحسن بود که میریخت ز کنج دهنش
آمد و داشت به لب آیهی "فَاخْلَعْ نَعْلَيْك"
گفت سیناست همین سینهی غرق محنش
بی وضو آنکه نبرده است دمی نام عمو
بود با شمر درآن مهلکه روی سخنش
به ادب نافهگشایی کن ازآن زلفِ سیاه
*جای دلهای عزیز است به هم بر مَزَنَش*
ساربانا سر من سهم تو اما عوضش
دست بردار از انگشت و عقیق یمنش
بود آن لحظه دعای لب عطشان عمو
که میان دل خود داشت غم یاسمنش
*یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش*
وای از بال و پرش، رفت به غارت با تیغ
وای از حنجرهاش، حرمله شد راهزنش
وطن آغوش حسین است، خوشا عبدالله
لاأقل جان نسپرده است به دور از وطنش
✍️ #محسن_حنیفی
*جناب حافظ (ره)
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
برادر تشت خون را لالهباران کرد، یادم هست
و بغض خویش را در سرفه پنهان کرد، یادم هست
صدا زد: رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود
برادر! با تو تا هنگامۀ گودال خواهم بود
برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد
برادر پا به پایم با همان خونِ جگر آمد
برادر آنکه شمشیرش خرافات جمل را کشت
شکوهش جبت و طاغوت جهان، لات و هبل را کشت
سخن فرمود با لبهای قاسم، مرگ شیرین شد
و ثاراللّهیام با خون عبداللّه رنگین شد
درون مقتل اینک لطف خود را بیشتر کرده
برایم دست خود را سایۀ سر نه، سپر کرده
بیا خواهر، ببین خون جگر بر خونم افزوده
شکست آن شیشۀ عطری که لبریز از حسن بوده
شمیمِ عطر او را در مشامم از ازل دارم
به عبداللّهِ آغوشم، حسن را در بغل دارم
عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار
که از بوی حسین آکنده، از عطر حسن سرشار
یکی شد پیکرم با او، تو هم این را روایت کن
شباب اهل جنّت را بیا با هم زیارت کن
تو هم مانند من دور از وطن هستی، بیا خواهر
اگر دلتنگ آغوش حسن هستی، بیا خواهر
شبیه کودکیهامان بساط گریه برپا کن
بیا یک بار دیگر چادرت را خیمۀ ما کن
بیا خواهر، بیا این حنجر کوچک سخن دارد
گلوی سرخِ عبداللّه آهنگ حسن دارد
بیا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر
صدای روضه میآید، صدای روضۀ مادر
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
تا که عمامه از سرت افتاد
تیر خوردی و پیکرت افتاد
یک سه شعبه دوباره حرمله زد
تپش قلب اطهرت افتاد
ای عمو جان تو رفتی از حال و
بر سرم اشک خواهرت افتاد
مثل اصغر سرت که بالا رفت
نیزه ای زیر حنجرت افتاد
نفست را گرفته این نیزه
آه آهِ مکررت افتاد
صورتت تا به روی خاک آمد
فاطمه در برابرت افتاد
آمده مادری کند زهرا
بر سر دامنش سرت افتاد
در کنار نگاه تو دستِ...
...یادگار برادرت افتاد
با صدای شکستن دستم
عمه ام یادِ مادرت افتاد
حنجر من شبیه اصغر شد
سر من مثل اصغرت افتاد
جان بابا قبول کن از من
هدیه ای که به محضرت افتاد
✍️ #مجتبی_شکریان
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
كار بالا گرفت و افتادي
وسطِ عدهای پُر از كينه
آخرِ قصهی تو معلوم است
شمر خواهد نشست بر سينه
خيمه بودم خدا نظر كرد و
پرده از پيشِ چشمِ من برداشت
عمه میخواست مانعم باشد
عشق اما گريزِ ديگر داشت
ناگزير آمدم به دنبالت
تا رسيدم كنارِ اين گودال
با تنِ زخمیات بلند شدی
آمدی سَمتِ من به استقبال
به تنت زخم روي زخم آمد
به سرم خاك تيره میپاشم
با لبِ تشنهات نگو برگرد
آمدم تا كنارِ تو باشم
تك و تنها نشستی و لشكر
نَفَست را بريدهاند اينجا
تيغها را به قصدِ آزارت
روی زخمت كشيدهاند اينجا
قبل از اين كه كنارِ تو برسم
ديده بودم به جانت افتادند
روی زخمِ گلوي مجروحت
نيزهای را فشار میدادند
شمر و خولی و حرمله هر سه
نوبتی میزدند روی تنت
آنقدر زخم خوردهای ديگر
جای سالم نمانده بر بدنت
قدِ من كوچک است اما باز
من جلودارِ اين خطر بشوم
نفسي تازه كن عزيزِ دلم
آمدم كه تو را سپر بشوم
نيزه و تيغ و تيرها حالا
بدنم را پُر از نشان كردند
نوک سرنيزههای اين مردم
روي قلبِ من آشيان كردند
در شلوغي، فقط خدا نكند
دستم از دستِ تو رها بشود
كاش اينجا شبيه عباست
دستم از پيكرم جدا بشود
دستم افتاد اگر، فدای سرت
از سرت كاش دست بردارند
ولی انگار اين همه لشكر
يك سر از پيكرت طلب دارند
اين دمِ آخري در اين گودال
راحتِ جان من شد آغوشت
قتلگاهم به روی سينه توست
پيكرم مانده بر سرِ دوشت
آخرِ قصه، وقتِ تاريكي
بينِ گودال، هر دو میمانيم
پيشِ چشمانِ عمهام زينب
هر دوتا زيرِ سُمِ اسبانيم
✍️ #مهدی_قربانی
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
ظهر عاشورا که پور بوتراب
تشنهلب افتاد بر روی تراب
در حرم بودش برادرزادهای
لالهرویی، عاشقی، آزادهای
عشق را مشتاق و خاطرخواه بود
نام آن شهزاده، عبدالله بود
شاهدی در صحنهی پیکار بود
الفت او با عمو، بسیار بود
بسکه الفت داشت با خون خدا
لحظهای از او نمیگشتی جدا
آه از آن دم کز حرم آمد برون
دید دشت کربلا را لالهگون
تا شود آگه ز احوال عمو
جستوجوها کرد دنبال عمو
چون مریدی بر مراد خود رسید
تا عمو را دید، آهی برکشید
غنچهی لعل لب خود، باز کرد
با عمو اینسان سخن، آغاز کرد:
ای عمو جان! دیدهی خود، باز کن
همچو گل، عبداللَّهت را ناز کن
باورم این پیکر صدچاک نیست
جای تو عرش است، روی خاک نیست
آمدم تا سوی خرگاهت برم
نزد عمّه با دوصد آهت برم
طاقت دوری ندارد، عمّهام
تاب مهجوری ندارد، عمّهام
سینهسوزان با دو چشم اشکبار
میکشد در خیمه عمّه انتظار
ناگهان آمد لعینی روسیاه
تیغ بر کف در میان قتلگاه
تیغ بالا بُرد تا آرد فرود
بر حسین بن علی، دریای جود
از عمویش تا کند دفع خطر
دست خود را کرد عبداللَّه، سپر
خون، بسی رفت از تن و بیهوش شد
با عموی خویش، همآغوش شد
✍️ #ژولیده_نیشابوری
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شمعها از پای تا سر سوخته
مانده یک پروانۀ پَرسوخته
نام آن پروانه، عبدالله بود
اختری تابندهتر از ماه بود
خون پاکش زاد و جانش راحله
تار مویش، عالمی را سلسله
صورتش مانند بابا، دلگشا
دستهای کوچکش، مشکلگشا
رخ چو قرآن، چشم و ابرو آیهاش
آفتاب، آیینهدار سایهاش
مجتبایی با حسین آمیخته
بر دو کتفش، زلف قاسم ریخته
از درون خیمه همچون برق آه
شد روان با ناله سوی قتلگاه
پیش رو، عمّو خریدارش شده
پشت سر، عمّه گرفتارش شده
برگرفته آستینش را به چنگ
کای کمر بهر شهادت بسته تنگ!
ای دو صد دامت به پیش رو! مرو
این همه صیّاد و یک آهو، مرو
کودک دهساله و میدان جنگ؟!
یک نهال نازک و باران سنگ؟!
دشمن اینجا گر ببیند طفل شیر
شیر اگر خواهد زند او را به تیر
تو گل و صحرا پُر از خار و خس است
بهر ما داغ علیاصغر بس است
با شهامت گفت آن دهساله مرد:
طفل ما هرگز نترسد از نبرد
بیعمو ماندن، همه شرمندگی است
با عمو مردن، کمال زندگی است
تشنگی با او لب دریا خوش است
آب اگر او تشنه باشد، آتش است
بوده از آغاز عمرم، انتظار
تا کنم جان در ره جانان، نثار
جان عمّه! بود و هستم را مگیر
وقت جانبازی است، دستم را مگیر
عمّهجان! در تاب و تب افتادهام
آخر از قاسم، عقب افتادهام
نالهای با سوز و تاب و تب کشید
آستین تا از کف زینب کشید
تیر گشت و قلب لشکر را شکافت
پَر کشید و جانب مقتل شتافت
دید قاتل در کنار قتلگاه
تیغ بگْرفته به قصدِ قتلِ شاه
تا نیاید دست داور را گزند
کرد دست کوچک خود را بلند
در هوای یاری دست خدا
دست عبدالله شد از تن جدا
گفت: نه تنها سر و دستم فدات
نیستم کن، ای همه هستم فدات!
آمدم تا در رهت، فانی شوم
در منای عشق، قربانی شوم
کاش! میبودم هزاران دست و سر
تا برای یاریات میشد سپر
ای همه جانها به قربان تنت!
دست عبدالله، وقف دامنت
چون به پاس دست حق از تن جداست
دست ما هم بعد از این دست خداست
هر که در ما گشت فانی، ما شود
قطره، دریایی چو شد، دریا شود
تا دهم بر لشکر دشمن شکست
دست خود را چون عَلَم گیرم به دست
با همین دستم، تو را یاری کنم
مثل عبّاست، عَلَمداری کنم
بود در آغوش عمّش ولوله
کز کمان بشْتافت تیر حرمله
تیر زهرآلود با سرعت شتافت
چون گریبان، حنجر او را شکافت
گوشۀ چشمی به عمّو باز کرد
مرغ روحش از قفس، پرواز کرد
با گلوی پاره در دشت قتال
شه تماشا کرد و او زد بالبال
همچو جان بگْرفت مولا در برش
تازه شد داغ علیّ اصغرش
گریۀ ما، مرهمِ زخمِ تنش
اشک «میثم» باد وقفِ دامنش!
✍️ #غلامرضا_سازگار
این کانال3هزارنفری گرامی می داریم
■■■■■■■کانال ایتا
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/madahanpirbakran
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج