|⇦•با وضو از دیدۀ تر مینویسم..
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ مسعود پیرایش
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
با وضو از دیدۀ تر مینویسم فاطمه
مثل فضه مثل قنبر مینوسم فاطمه
باطن الله اکبر می نویسم فاطمه
هستی موسیبنجعفر می نویسم فاطمه
تا قیامت آفتاب روشن دین فاطمه ست
نور زهرا! صبر زینب! جمع دراین فاطمه ست
حضرتمعصومۀ طاهاست! عصمت را ببین
محملش نور است نور الله عزت را ببین
*با چه احترام و عزت و مقامی بی بی وارد قم شد .. بهترین نقطه قم بی بی رو اسکان دادن ..*
سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین
جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین
*یا امام رضا یه نگاهی به ما کن اقا .. این مردم به عشقِ شما و خواهرِ بزرگوارتون اومدن .. بعضیا رزق برا فاطمیهشون میخوان .. درست اومدید ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
هر موقع دلم یادِ مادر میافته میرم قم حرم این بانو .. من که نمیدونم قبرِ خاکی کجاست .. نقل کردن پدرِ مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله چهل شب تو حرم امیرالمومنین چله گرفت، بعد از چهل شب تو عالم مکاشفه مشکل گشای عالم امیرالمومنین رو مشاهده کرد .. حضرت فرموده باشند چی میخوای چهل شب تو حرم بیتوته کردی؟! .. عرضه داشت اگه میشه قبرِ مادرم فاطمه رو بهم نشون بدید .. آقا فرموده باشند این وصیتِ فاطمه سلام الله علیهاست اما اگه میخوای قدر و منزلت فاطمهم رو بدونی برو قم قبر دخترم فاطمه معصومه رو زیارت کن ..
هر زمان دلتنگِ زهرا میشوم قم میروم
میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم میروم
چند روزیهست تب دارد نگاهشبر درست
آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغرست
*به عشق علی ابن موسی الرضا این همه راه از مدینه آمده .. اما بیشتر از همه این دردها، این غم دوری اذیت میکنه:*
دردِ دوری از تمام درد و غمها بدترست
باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است
بریم مدینه ..
این دردِ فراق و دوری از علی رو داره .. بی بی هم همینطور .. گریهکنا، بی بی حتی نتونست یه لحظه صبر کنه .. به خدا اگه یه مرد پشتِ در اونجور مجروح شده بود دیگه بلند نمیشد ..
دنبال حیدر میدوید
از سینه اش خون میچکید ..*
رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش
روی ناقه بین محمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بیبی زخمی از خارِ مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لبِ تشنه رضای خویش را بی سر ندید
دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید
غارت چادر ندید و غارت معجر ندید
عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود
بین آن نامردهای پست تنها مانده بود
شاعر : سید پوریا هاشمی
پا برهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر……..؟
ای حسین ...
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه
#کربلایی_مسعود_پیرایش
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Shahadat_Hazrat-Masoumeh_Mirzamohamadi_1400.mp3
9.01M
🏴 ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة
🔊 روضه شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_حضرت_معصومه
.
#سینه_زنی توسل به #حضرت_معصومه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده اِی کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خدا کند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این ” اشفعی لنا ” بدهی
تو آمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی ، رخصت عزا بدهی
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
شاعر : مجید تال
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
|⇦•پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام...
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ استاد حاج عباس #حیدرزاده
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
حضرت معصومه سلامٌ عليك...
پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام
من غلامِ حضرتِ معصومه ام
*حضرت معصومه در شهر قم غريب بود، اين همه راه از مدينه به عشقِ برادر اومد، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، دَمِ آخري صدا ميزد: رضاجان! رضاجان!...
امشب مجلسِ عزايِ حضرتِ معصومه است، مگه ميشه مجلسِ عزاي خواهر باشه، برادر نياد؟ مگه ميشه امشب امام رضا نظر نداشته باشه...*
برسانيد خبر را به برادر امشب
كه بيايد به كفن كردن خواهر امشب
* از مدينه حركت كرد بياد بره خراسان برادر رو ببينه، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، اما مَردم من يه خواهر رو سراغ دارم راهش به برادر خيلي نزديك بود...*
از حرم تا قتلگه زينب صدا ميزد: حسين
دست و پا ميزد حسين، زينب صدا ميزد: حسين
* همچين كه بي بي مي دَويد سمت قتلگاه، چادر مي رفت زيرِ پاش هي ميخورد زمين، هي بلند ميشد مي گفت: حسين!...*
از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين!
هر جا به هر بهانه، زینب صدا ميزد: حسين!
*خوب شد حضرت معصومه نرسيد خراسان ببينه برادرش مثلِ مارگزيده به خودش ميپیچه، اما بي بي جان! عمه جانتون اومد بالايِ بلندي، نگاه كرد ديد شمر رويِ سينه ي حسينش نشسته، حسين....*
از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين!
با قامتی خمیده، زينب صدا ميزد: حسين!
رنگش ز رخ پریده، زينب صدا ميزد: حسين!
در زیر تازیانه، زينب صدا ميزد: حسين!
* از لابه لاي دستاي شمر، يه مرتبه ابي عبدالله نگاهش افتاد ديد زينب آمده، ديگه صداش جوهره نداشت، ديگه دستاش حركت نداشت، با گردشِ چشم اشاره كرد برگرد زينب، خواهرم تو طاقت نداري ببيني...*
آتش است اينجا نسوزي چون سپند
يا برو يا چشم هايت را ببند
با نگاهش حرف ها ميزد حسين
پيشِ زينب دست و پا ميزد حسين
* مرد قم برا حضرت معصومه گُل آوُردن، خيلي احترام كردن، وقتي وارد شهر قم شد گُل بارونش كردن...گفت: داداش!*
در كوچه ها با حالِ بيمارم نبردن
وقتي رسيدم سمتِ بازارم نبردن
اين معجري كه رويِ سر دارم نبردن
اي كاش مرغي را كسي بي پر نبيند
جسمِ برادر را كسي بي سر نبيند
هر كس كه بيند كاشكي خواهر نبيند
*داداش من اومدم شمارو ببينم، ولي نديدم، ولي زينب اومد نگاه كرد، يه بدنِ بي سر، حسين....*
ــــــــــــــــــ
#وفات_حضرت_معصومه
#روضه_حضرت_معصومه
#حاج_عباس_حیدرزاده
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
👇
ShamVafatHazratMasoumeh1394[02].mp3
10.59M
|⇦• یک صبح می شود...
#روضه_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثممطیعی
مناجات امام زمان ماهور.mp3
12.14M
#وفات_حضرت_معصومه
#دستگاه_ماهور گوشه های داد و خاوران و اوج
#روضه_حضرت_معصومه با #آواز_دشتی اجرا شده
#امام_زمان
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نور امید ، روشنی چشم ما بیا
در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا
ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است
شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا
حق زیر پای لشکر تزویر له شده
رسواگر ضلالت قوم ریا بیا
بدعت میان دین نبی رخنه کرده است
در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا
حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد
بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا
حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء
بنما خودت برای ظهورت دعا بیا
آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو
بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا
در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم
در ماتم شهیده ی راه رضا بیا
َآمد به قصد دیدن روی برادرش
اما به راه دیدن او شد فدا بیا
چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست
گردیده است کشته ی زهر جفا بیا
در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو
بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا
سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها
بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.https://eitaa.com/madahanpirbakran