eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. (روضه خوانی حضرت ام کلثوم وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام) باز هم بر پا شده بزم عزا در میان خانه ی امّ البنین در حیاط خانه زیر آفتاب سفره ای شد پهن بر روی زمین در کنار سفره بین ازدحام هر دلی از ناله ی زینب شکست در میان روضه ی گودال باز زینب ِ قامت کمان از پا نشست تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ روضه های امّ کلثوم ِ حزین گفت: دیدم کربلا تا شام، من داغ روی داغ ای امّ البنین نیم روزی باغ گلهای علی روبه روی چشم من رفته خزان روی نیزه رأسشان را دیده ام کربلا تا شام بودم نیمه جان بس دویدم روی سنگ وخارها بر کف پایم نشسته آبله شد جواب ناله هایم روز وشب خنده های تلخ زجر و حرمله وای از بازار شام و بزم می ما کجا و مجلس نامحرمان روبه روی دختران بی گناه خون دندان حسینم شد روان خارجی خواندند ما را شامیان شد خرابه،خانه ی ما روز و شب دم به دم آزارها دیدیم ما از نگهبانان بی شرم و ادب در میان قحطی آب و غذا کودکان بودند تشنه،نیمه جان وای من از لحظه و از ساعتی که رقیه خواست از من آب و نان گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان کام عطشانت مرا داده عذاب من فدای لعل خشکیده ی تو نیست آب و نان دگر اینجا بخواب او بهشتی بود روی دامنم خلق و خویش بود مثل مادرم هر زمان دلتنگ مادر می شدم می شد او آرامش چشم ترم هر زمانی که سخن می گفت او بوی جنت از دهانش می وزید هر زمان که دست من را می گرفت تازه می شد در دل ِخونم امید او شبیه مادر من فاطمه قدکمان چون‌لاله ای پژمرده بود مثل او از کینه های مرتضی از عدوی پست،سیلی خورده بود بس که او طعنه شنید از شامیان شد میان کوچه ها مویش سپید شد شکسته از مصیبتها ولی قامتش از هجر بابایش خمید آن زمان که در خرابه ناگهان نیمه شب بی تاب شد از هجر او از جفای شامیان در بین اشک با سر بابای خود شد روبه رو گفت بابایی فدای حنجرت دشمن از چه رأس پاکت را برید با چه جرمی ای امام مهربان پیکرت در بین خاک و خون تپید لعل تو زخمی،لب من سالم است دیدمش که خورد چوب خیزران می زنم لطمه به لب تا که شود مثل تو خون از لب خشکم روان ✍️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. زمینه شب تاسوعا - حضرت ابالفضل (ع) بند1️⃣ امشب ، شب گرفتاراس شب اون دلای درمونده ی بیچاره هر کی خیلی حاجت نگفتنی داره شب علمداره بگه یاابالفضل ، هر کی تُو زندگیش افتاده گره خودش ناامید شد ، نمیزاره کسی نا امید بره مرد مرداس این آقا عین دریاس این آقا ما که جای خود داریم پناه بچه‌های زهراس این آقا یا ابوفاضل (الدخیل)۳ بند2️⃣ ای مشک ، جون علی اصغر ببین التماس‌مو برام یه کاری کن تا برم به خیمه ها یه خورده یاری کن آبرو داری کن امید خیامی ، نذاری یه وقتی آبروم بره حرم چشم به راهه ، دختر برادرم منتظره درد و درمونی ای‌مشک آرزومونی ای‌مشک تو بیُفتی از دستم برای من می‌مونه حیرونی ای مشک یا ابوفاضل (ای غریب)۳ بند3️⃣ ای تیر ، دلم پُر از خونه بستی واسه ی همیشه دیگه چشمامو آخ دیگه نمی‌بینم صورت آقامو می‌دونی دردامو امونم بریده ، ای سه شعبه چی آوردی سر من شدم من زمینگیر ، وای به حال حنجر اصغر من فکر حلق اصغر باش تو نری سمتش ای‌کاش خواهشم اینه ای تیر تشنه ذبحش نکنی تُو بغل باباش یا ابوفاضل (ای غریب)۳ 🖍️به‌قلم؛ .👇