eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را به‌پا خیزید ای فریادها! هنگام ماتم نیست به بیرق‌ها بدل سازید چادرهای خونین را خبرها زرد، باورها همه خاکستری... پیداست که باد از دور آورده‌ست این ایمان رنگین را نخواهد کاشت بذرِ فتنه دیگر، خاک بیدار است وطن زنده‌ست، شب دیگر نگیرد جشن، تدفین را دروغ و فتنه و تزویر... سمت کیستند این‌ها؟ اجابت کرده‌اند این‌گونه نجوای شیاطین را اگر چه قله یخ بسته‌ست، رقص شعله‌ای در ماست که با هر گام، بر هم می‌زند این برف سنگین را تبی از نور می‌آید، زمان خواهد گرفت آن را طنین سورۀ فتح است، شب خواهد شنید این را .
. سروهای رشید رو به آیینه، پیش شاهچراغ یک‌به‌یک شمع‌ها شهید شدند سویِ چشم سپیدۀ فردا نورِ پیشانی امید شدند رنگ و روی صدایشان خون بود دست‌های دعایشان خون بود همه سرتابه‌پایشان خون بود این‌چنین شد که روسفید شدند فصل پاییز بسته بود کمر تا شود سهم باغ خون جگر هر یک از سروها به رغم تبر قد برافراشته، رشید شدند همه راهی شدند تا خورشید زیر پا ماند سایۀ تردید بوده‌اند آن‌چنان که «عاشَ سَعید» آخر عمر هم سعید شدند جهل این‌بار هم مرکّب بود باز آشوب و غم لبالب بود گرچه آغاز غصهٔ شب بود اولِ صبحِ روزِ عید شدند با صدای گلوله خواب شدند شب تاریک را جواب شدند ناگهان سوختند و آب شدند شمع‌ها این‌چنین شهید شدند ✍🏻 ✍ 🏷 🇮🇷
. باب‌الرضا در وسعتى از صحن تو ديدم اجابت را بر قامت گلدسته‌ها، باران رأفت را در آستان نور تو، «جاى ملالى نيست» بايد به‌جا آورد هردم شكر نعمت را از فتنه‌هاى بى امان بايد پناه آورد شاهِچراغ اينجا بشويد گرد غفلت را در آستان تو كبوترها سبكبال‌اند گردِ حرم دارند امّيد شفاعت را در حوضِ خون، آرى كبوترها ادا كردند لب‌تشنه با خون گلو، غسل شهادت را السّابقون السّابقون، از عشق مى‌گفتند آن عاشقانى كه چشيدند اين زيارت را.. بابِ شهادت باز شد در اين حرم يعنى آقا نشان دادى خودت راه سعادت را آقا خلاصه زائرانت خوب فهميدند باب‌الرضا هم مى‌دهد رزق شهادت را.. ✍🏻 🏷 🇮🇷
. عطر شهادت آن شب که سعدی در گلستان گریه می‌کرد آن شب که حافظ هم غزل‌خوان گریه می‌کرد در مطلع ماه، آسمان رنگ عزا داشت آن شب هلال ماه پنهان گریه می‌کرد بر گنبد شاهِ چراغ آن پرچم سبز یک‌پارچه با کل ایران گریه می‌کرد در هجر زوّاری که دیگر برنگشتند بیش از همه دروازه‌قرآن گریه می‌کرد عطر شهادت با اذان در شهر پیچید گلدسته همدم با شهیدان گریه می‌کرد بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودند شیراز با شاه خراسان گریه می‌کرد تا حرمت موسی‌بن‌جعفر را شکستند معصومه در قم دل‌پریشان گریه می‌کرد در آن شب پاییز، ایرانِ غم‌انگیز یک‌ریز چون ابر بهاران گریه می‌کرد حب الوطن ایمان ایران را نشان داد آن‌سان که حتی هفتِ آبان گریه می‌کرد بر جان آذربایجان هم آذر افتاد مازندان هم‌پای گیلان گریه می‌کرد یک ملت از داغ شهیدان حرم سوخت سردار دل‌ها هم به کرمان گریه می‌کرد ترک و لر و کرد و عرب هم‌ناله بودند حتی به سوگ فارس، افغان گریه می‌کرد از این جنایت حزب شیطان خنده می‌زد جن و ملک بر حال انسان گریه می‌کرد مادر کنار کودک بی‌جانش افتاد تا پای جان بر پارۀ جان گریه می‌کرد طفل یتیمی بی‌امان در صحن می‌گشت از دیدن آن صحنه حیران گریه می‌کرد آن شب ضریح از قلب سوزان زار می‌زد هر زائری کنج شبستان گریه می‌کرد هنگامۀ پرواز، پر از دستش افتاد خادم زمین افتاد و دربان گریه می‌کرد آیینه‌های دل‌شکسته غرق خون شد هر آینه، هر خشت ایوان گریه می‌کرد آن شب زیارت‌ها مفاتیح الجنان شد با هر زیارتنامه، قرآن گریه می‌کرد :: با آل یاسین، قلب قرآن گریه می‌کرد با آل طاها، آل عمران گریه می‌کرد یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم از شوق جانان با دل و جان گریه می‌کرد هر کس که می‌دید آن غروب غم‌فزا را بر غربت شام غریبان گریه می‌کرد باید که مقتل خواند اما با اشاره خاتم به انگشت سلیمان گریه می‌کرد.. :: آن شب دمید از خون طفل و پیر، لاله از هفت ساله بود تا هفتاد ساله وقتی گلوها با گلوله لاله‌گون شد ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد حتی در اوج گریه نستوه ایستادیم ابری ولی محکم‌تر از کوه ایستادیم ما با شهادت افضل‌الاعمال داریم تا مطلع‌الفجر فرج چشم‌انتظاریم ✍🏻 ✍ 🏷 🇮🇷
. هزار لالۀ عاشق شکوهمند شهیدی ‌که از نماز بگوید به مُهر سجدۀ خونین هزار راز بگوید فرازمند نمازی که در قیام و سلامش به شوق کرب‌وبلا با تو از حجاز بگوید طلایه‌دار کلامی که در قنوت شهادت سخن ز داغ دلیران پاکباز بگوید شهاب‌وار پیامی که واژه‌های سترگش ز سوگوارۀ خورشید سرفراز بگوید غروب شاهچراغ و چراغ خون شهیدان به مویه از غم این داغ جانگداز بگوید چه‌قدر چادر خونین چه قدر غنچۀ پرپر کجاست پیکر بابا؟ کجاست خندۀ مادر :: به دست زخمی خود می‌کند شکسته نگاهی سکوت کرده ولی گاه‌گاه می‌کشد آهی سکوت کرده و فریاد چشم‌های سیاهش زده‌ست تیر به قلب پلید شام سیاهی سکوت کرده در اندوه مادر و پدر امشب دل شهید برادر برای اوست پناهی چرا زیارت آخر به قتلگاه بدل شد؟ کبوتران حرم پرپرند از چه گناهی؟ نوشته‌ام به دلم عشق آب و خاک وطن را مقیم این حرمم تا ابد، خدا تو گواهی ز خاک لاله‌رخان شهید شاهچراغت هزار لاله برویان به لطف عشق، الهی مباد خاک تو زخمی، مباد چشم تو گریان فدای نام عزیز توییم، کشورم ایران :: جهان ز دفتر سعدی بخوان حکایت و پندی به شهر خواجه مبادا رسد ز غیر گزندی به کشوری که هزاران دل است بستۀ خاکش نمی‌رسد خلل از روزگار پست و بلندی گمان مبر که فراموش می‌کنیم یلان را دلاورانه ید واحدیم و سرو بلندی مباد خاک وطن رنگ خون ببیند و آتش مباد شاد شود دشمن دروغ‌پسندی بخوان نماز شهادت به صحن شاهچراغش به مجمر دل دلدادگان بریز سپندی شکوه شرقی شیراز و نور شاهچراغش هزار لالۀ عاشق کشیده است به باغش :: به روی مرمر و آیینه، خون چکیده چکیده نوشته‌ام غزلی خون‌چکان بریده بریده به روی فرش حرم پرپرند لاله و شب‌بو کبوتر از قفس جسمشان پریده، پریده سه کودک‌اند سه آیینۀ شکسته سه کوکب به جستجوی پدر هر یکی دویده، دویده کنار مادرش افتاده نیمه‌جان و هراسان مپرس ازو که چه دیده، مپرس ازو چه شنیده به گریه گفت پدر، همسرم شهید شد آری شهید شد پسر کوچکم مقابل دیده به جستجوی سه‌ساله فتاده مادر گریان به جستجوی رقیه، به جستجوی حمیده به آرتین و به دستان زخمی‌اش نظری کن زِ هر ‌گلوله گلی از دلی شکسته دمیده شما برادر شمس‌الشموس؛ شاهچراغی نگاه کن به دل تنگ آهوان رمیده صدای تیر، نفس حبس شد، شکست نمازش قنوت آخرش اما به گوش عرش رسیده: «در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم» ✍🏻 🏷 🇮🇷
. مهمان آسمان‌ها غروب وقت اذان بود شهر غوغا شد مسیر رفتنِ تا کربلا مهیا شد.. جماعتی به تمنای کربلا بودند که درب باغ شهادت به رویشان وا شد یکی کنار ضریح آمد و زیارت خواند که دردهای دلش ناگهان مداوا شد یکی به سجده سرش را گذاشت روی زمین که دید سرزده مهمان آسمان‌ها شد میان صحن در آغوش مادرش طفلی به خون نشست و در آغوش فاطمه پا شد خوشا به حال کسی که بهشت را دیده و زائر حرم احمد بن موسی شد ✍🏻 🏷 🇮🇷
. معراج دیگر طوفان خیال کرد که خشکانده باغ را خاموش کرده تابش شاهِ چراغ را جایی که مرگ سرخ به معنای زندگی‌ست پر کرد عطر سرخ شهادت رواق را لبخند میهمان لبش بود اگر شهید از یاد برد تلخی آن اتفاق را دنیا رسیده بود به معراج دیگری زین کرد جبرئیل دوباره براق را آن شب شهید دست خدا شد که باز هم از دوش کشورم بتکاند نفاق را ✍🏻 🏷 🇮🇷
. چه خون هایی که مظلومانه آن شب بر زمین می ریخت که در صحرای شبهه، چشمه در چشمه یقین می ریخت و آن بهتی که آن شب از نگاه آرتین می ریخت هزاران حرف در نقاشی روح الامین می ریخت... بخواب آسوده ای دنیا که این شیر کهن زنده ست وطن زخمی وطن لبریز غم اما وطن زنده ست ✍ .
. چه خون هایی که مظلومانه آن شب بر زمین می ریخت که در صحرای شبهه، چشمه در چشمه یقین می ریخت و آن بهتی که آن شب از نگاه آرتین می ریخت هزاران حرف در نقاشی روح الامین می ریخت... بخواب آسوده ای دنیا که این شیر کهن زنده ست وطن زخمی وطن لبریز غم اما وطن زنده ست ✍ .
زیارتت قبول آرتین.mp3
3.03M
«زیارتت قبول آرتین» زیارتت قبول آرتین زیارتت قبول آرشام با اسمتون شکست بغضم هوای گریه کرد چشمام غروب کم ندیده شیراز شهید کم نداده ایران ولی چقد دلا رو خون کرد غروب سرخ چار آبان صدای شیون شده شعرم یه گوشه غرق خونه مادر خدا کنه ندیده باشه علی‌اصغرش رو پرپر خون می‌چکه از شعر حافظ خون می‌چکه از باغ آواز اما بگو به باد وحشی خم نمی‌شن سروای شیراز باید برای گریه کردن پیدا کنم به گوشۀ دِنج بغل کنم یاد شما رو تو کوچۀ بهار نارنج زیارتت قبول آرتین زیارتت قبول آرشام با اسمتون شکست بغضم هوای گریه کرد چشمام ✍🏻 🏷 | 🇮🇷
حرمت خون شهیدان گرچه دل‌هامان ز داغ لاله‌ها آکنده است لاله از روز ازل با داغ دل زیبنده است درس صبر و استقامت را همه آموختیم از گذشته این چراغ روشن آینده است حرمت خون شهیدان را همیشه پاس دار کز شهیدانش هماره این وطن شرمنده است.. کی هراس افتد به دل از مکر این روبَه‌دلان بیشۀ شیران ایرانی پُر از رزمنده است.. چلچراغ این حرم هرگز نمی‌گردد خموش نور این خورشید، تا روز جزا تابنده است.. ✍🏻 🏷 🇮🇷
. صحن آزادی مشهد سلام ای مهربون آقای عالم دارم در می‌زنم، آغوش وا کن گرفتاره دلم... عین کبوتر منو تو صحن آزادی رها کن الهی سایۀ مهر تو ای ماه سر مرد و زن میهن بمونه چراغ شاچراغ و مشهد و قم الهی تا ابد روشن بمونه کجا واسه دلم بهتر ازاینجا ضریحت امن و اسمت هم امینه به تو تا گرمه پشت سرزمینم محاله روی ناامنی ببینه زیارتنامه رو از نو بخونیم امید سرزمین اینجاست مردم پناه شهر، صحن انقلابه امان اینجا امین اینجاست مردم سلام آوردن از شیراز آقا! شهیدای حرم شونه به شونه جوابش رو می‌گیرن دشمنامون به اون چادر که غرق خاک و خونه ✍🏻 🏷 (ع) | 🇮🇷