eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
13.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
قلب عوالم گر در این ایام شاد است از یمن میلاد جواد ابن الجواد است ما لذت هر جود را با او چشیدیم ورنه به ظاهر مرد بخشنده زیاد است وقتی کرامت های او بی حد و مرز است بازار حاتم های این عالَم کساد است هر کوچک این قوم خود مردی بزرگ است در پنج سالی او امامِ اعتقاد است در کاظمینِ او شود هر اشک، لبخند زیرا برای شیعیان باب المراد است روی نیاز ما به سمت بی نیاز است بر حاجت ما او اجابت را نهاد است مشهد اگر نزدیک باشد بستِ طوسی راه ورود ما فقط باب الجواد است 🔸شاعر: _____________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. حمله کردند سمت خانه ی وحی غاصبانی که خیره سر بودند تک و تنهاست پشت در مادر ولی آن سو «چهل نفر» بودند نا نجیبی به شعله دامن زد سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد بی حیا با لَگَد به دَر می زد میخِ دَر سُرخ از خجالت شد روضه را باز تر نباید خواند «دست بسته ست» حیدر کرار تلخیِ خاطراتِ آتش را هر "نفس" تازه می کند مسمار تاوَلِ دست های او می سوخت دردِ پهلو زیاد تر شده بود زینب از حال رفت…وقتی دید مادرش دست بَر کَمر شده بود شانه می زد به موی سوخته اش ولی انگار نا امید شده باورش هم نمی‌شود زینب گیسوی مادرش "سفید" شده بازویش باز هم وَرَم کرده مرهم درد پهلوی او چیست!؟ حرف های علی نشان می داد دلخور از «رو گرفتن» او نیست تار می دید خانه را می گفت: نکند! باز! آتش آوردند!؟ اشک می ریخت در غم محسن آخر آن ها چقدر نامردند... ............................ نشسته غمت کنج روز و شبم چقد خونه بی تو شده بی صفا عزیزدلم! فاطمه(س) رفتی و علی(ع) مونده و گریۂ بیصدا ندیدم از اونها به جز دردسر همونها که جز حق ندیدن ازم عزادار کردن من و یک شبه تو و محسنم رو گرفتن ازم نخواستی ازم چیزی و هیچوقت به غیر از یه چیزی که شد قاتلم نمی خواستی کاش تابوت ازم به این کار راضی نمیشد دلم همون شب که برگشتم از دفن تو کشیدم با گریه تویِ کوچه آه دیگه خونه ای که شده شعله ور نیازی نداره به پرچم-سیاه تو رفتی شبونه، به جز داغِ تو فقط از یه چیزی شدم اذیت نبستم «درِ» خونه مون و ولی نیومد کسی واسۂ تسلیت غم ِ بچه ها رو کشیدم به دوش ولیکن یه چیزی عذابِ منه حسن(ع) خیلی بیتابه! تو گریه هاش با دستاش تویِ صورتش میزنه گرفتم تو آغوشم اما چجور؟! بگیرم ازش اضطراب و تب و... چقدر آرزو داشتی و نشد- بمونی عروسش کنی زینب(س) و... دلش سوخته! مونده تو خاطرِش که مابینِ دیوار و «در» سوختی با دست ورم کرده واسه حسین(ع) روزِ آخری پیرهن دوختی! .
. برای جنت و دوزخ نمی کنم اصرار بهشت بی تو عذابی ست تحت الانهار مسیح زنده کند مرده را ،تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی شود انکار بیا نشان بده تا خصم زهره آب کند شتاب تیغ خودت را به لحظه ی پیکار چگونه؟ کَنده ای آن درب خیبری را که در استواری خود کم ندارد از دیوار کسی که منکر اعجاز رد شمس تو شد چه ساده رد شده از این مقوله ی دشوار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار ز شیرِ پاک گرفتم زَر ولایت را به اختیار کشیدی مرا درین اجبار بیا و خرده کلاف مرا بخر اقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی برین گفتار .
سیدرضا نریمانی4_5965041199923334220.mp3
زمان: حجم: 19.96M
بخش چهارم l هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش، چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او: شفا گرفته مَگر می برید پیرهنش !!! نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش بساط گریه ی ما می شود فراهم با خیالِ روضه ی سنگین زیرو رو شدنش به پایِ دشمن دین رفت کفش های امام به دستِ دشمن دین رفت خاتم یَمنش غلامِ شمر سرش را به روی نیزه گذاشت رها شده ست ولی روی خاک ها بدنش هنوز نغمه ی هَل مِن مُعین او بر پاست به گوش عاشق دلداده میرسد سخنش شاعر: ✍ .
سیدرضا نریمانی4_5965041199923334220.mp3
زمان: حجم: 19.96M
بخش چهارم l هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش، چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او: شفا گرفته مَگر می برید پیرهنش !!! نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش بساط گریه ی ما می شود فراهم با خیالِ روضه ی سنگین زیرو رو شدنش به پایِ دشمن دین رفت کفش های امام به دستِ دشمن دین رفت خاتم یَمنش غلامِ شمر سرش را به روی نیزه گذاشت رها شده ست ولی روی خاک ها بدنش هنوز نغمه ی هَل مِن مُعین او بر پاست به گوش عاشق دلداده میرسد سخنش شاعر: ✍ .
. السلام علیک یا عليه السلام عجیب نیست اگر فهم ما تو را نشناخت که جز خدا و رسول خدا تو را نشناخت قسم به نان و رطب های روی شانه ی تو چو ماه بودی و شب ها گدا تو را نشناخت سگان برای  غلامان   تو وفا دارند اگر چه کوفی پر ادعا تو را نشناخت ملاک بعثت پیغمبران محبت توست کسی نشد نبی الله  تا تو را نشناخت به چشم حضرت موسی فقیه خرده گرفت که تا ندید به عینه تو را تو را نشناخت میان دوزخ و برزخ معطّل است مدام کسی که با سند،انّما،تو را نشناخت هزار حج و هزاران هزار ذکر و دعا به قدّ بال مگس نیست تا تورا نشناخت چنان شبیه گل لاله سر به زیری که گذشت از درِ باغ و صبا تو را نشناخت چگونه وصف تو را گفته اند؟ چون هر کس گرفت از تو سراغ تو را ، تو را نشناخت قسم به حرمت یاسین کسی در این عالم به غیر نقطه ی در زیر با تو را نشناخت به غیر خانه ی تو راه دیگری رفته اگر غلامِ به غم مبتلا، تو را نشناخت کسی که سجده به سمت نجف نکرد یقین که یا خدای تو یا قبله یا تو را نشناخت غدیر امد و بیعت نمود شخصی که برای ختم نبی،از قضا تو را نشناخت! گمان کنم که ترک های کعبه می گوید طواف باطل آن اشقیا تو را نشناخت درآن میانه چهل تن زدند یاس تورا غریبه جای خودش,آشنا تو را نشناخت چگونه داغ امانت,نمود محتضرت که از خزان گلت,مصطفی تورا نشناخت چنان شکسته ی آن سرشکسته ها بودی عقیله هم وسط کربلا تورا نشناخت تنی که بی سرو عریان وغرق درخون است عجیب نیست که خواهرچرا تورا نشناخت مطلع از (بیت۱) (بیت۲) (بیت۳) (بیت۴) (بیت۵) (بیت۶و۷) (بیت۸و۹) (بیت۱۰) (بیت۱۱) (بیت۱۲) (بیت۱۳) (بیت ۱۴ تا ۱۷) (بیت آخر) .
حاج حسین سیب سرخی4_5983366386561323953.mp3
زمان: حجم: 21.28M
🎤 غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقا سه ساعته توی گودالی چشات جایی رو نمی بینه سینه ی تو چرا سنگینه می دید که هیچکسی دورت نیس می زد تو رو با طمانینه سنگ دلی شون /از حد گذشته چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته خیر نبینه/اون بی حیا که از روی پیکر تو با لگد گذشته ای غریب مادر حسین جان ......................................................... تو پادشاه عالمینی حق تو که سنگ و عصا نیست ای همه ی هستی زینب جای تو زیر دست و پا نیست چی بگم از این همه نیزه امون از این همه جسارت کار تو وقتی که تموم شه تازه میان برای غارت قلب زینب/چه بی قراره رسیده وقت بوسه از گلو دوباره توی گودال/افتادی بی حال پیکر تو یه جای سالمی نداره ای غریب مادر حسین جان ............................ تشنه و بی رمق و خسته و بی حال کشید دست تقدیر تورا در دل گودال کشید ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی بردباری تو را شمر به جنجال کشید اسب ها مُنزَجِر از پارچه های سُرخند کار را پیرُهن سرخ به پامال کشید ساربانی که عقیق یمنت را دزدید لشگری را به سوی غارت اموال کشید قرن ها رفته هنوز اهل بکا می گویند دست تقدیر تو را در دل گودال کشید ✍ ........... هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او شفا گرفته مگر میبرید پیراهنش نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش
. علیه السلام ✍️ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف ای رازق عوالم و ای ساکن نجف می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند جامی بریز باز برایم بدون صف جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید کَروبیانِ عرش معلی زدند کف بگذار تا به رقص در آییم روی دار ما را بِکِش چو میثم تمار در کَنف عیسی، مسیح شد چو دم "یا علی" گرفت موسی، کلیم شد چو شنید از تو "لا تَخَف" شأن خدایی تو که ما را به شک کشید نشناختند لات و هبل های معترف از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند خیل غلام های تو هستند با شرف هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست زیرا در آفتاب جمال تو دیده تَف شرمنده ایم از این که نداریم تحفه ای شرمنده ایم از این که گرفتیم جان به کف بر تار و پود وصله روی لباس تو بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا هستم کنار پنجره فولاد در نجف «در بارگاه قدس که جای ملال نیست» گاهی به گریه آمده ام گاه با شعف ما را کشید عشق تو در کشتی حسین برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف کردم بهشت بی تو تصور برای خود دیدم جهنمی ست که دارد می و علف ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل از راه تو عبور نکردیم بی هدف یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز! بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ .
ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف ای رازق عوالم و ای ساکن نجف می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند جامی بریز باز برایم بدون صف جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید کَروبیانِ عرش معلی زدند کف بگذار تا به رقص در آییم روی دار مارا بِکِش چو میثم تمار در کَنف عیسی مسیح شد چو دم یاعلی گرفت موسی کلیم شد چو شنید از تو لا تخف شأن خدایی تو که مارا به شک کشید نشناختند لات و هبل های معترف از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند خیل غلام های تو هستند با شرف هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست زیرا در آفتاب جمال تو دیده تف شرمنده ایم ازین که نداریم تحفه ای شرمنده ایم ازین که گرفتیم جان به کف بر تار و پود وصله روی لباس تو بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا هستم کنار پنجره فولاد در نجف «در بارگاه قدس که جای ملال نیست» گاهی به گریه آمده ام گاه باشعف مارا کشید عشق تو در کشتی حسین برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف کردم بهشت بی تو تصور برای خود دیدم جهنمی ست که دارد می و علف ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل از راه تو عبور نکردیم بی هدف یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ
جوابِ پرسشِ احوالِ ماست این جمله: به لطفِ حرزِ جوادالائمه محفوظیم ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
دود از سر و دوش خانه بالا می‌رفت هستی نبی و جان مولا می‌رفت در آتش خانه در جای علی، حضرت زهرا می‌رفت ✍️ مقدمتان رابه این کانال2هزارنفری گرامی می داریم
هر پاره سنگی در دِلِ دریا که گوهر نیست بیچاره آن چشمی که از داغ شما تر نیست زندان عقول ناقص این اهل دنیا بود زندان مکانی هست که موسی ابن جعفر نیست هر، روزه‌اش با تازیانه می‌شود افطار در قعر زندان‌های هارون چیز بهتر نیست؟ زنجیرها با شوق جسمش را بغل کردند آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست خورشید را بر تخته‌ای کوتاه می‌بردند تابوت او دست کم از زنجیر و خنجر نیست * * در روز عاشورا برای اشک ثارالله قطعاً دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست اسلام را در روز روشن زیر پا بردند شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی، می‌خواست در محمل رَوَد؛ اما برادر نیست ✍️ مقدمتان رابه این کانال3هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■کانال ایتا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/madahanpirbakran ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸