.
#امام_حسین_مناجات
احساس میکنم که شبیه کبوترم
هرگز به غیر بامتو جایی نمیپرم
از لحظهای که پای بساط تو آمدم
مشمول لطف دائم زهرای اطهرم
حتی حبیب هم به دلم غبطه میخورَد
هرجا میان روضهی تو فیض میبرم
بالای عرش میرسم از بین روضهها
آندم که در عزای تو پایین منبرم
هرگز ملائکه به مقامم نمیرسند
وقتی که در حسینیه پای سماورم
هیات، محل تربیت خانوادههاست
سینهزدم کنار پدر، با برادرم
گریهکن مجالس روضهست مادرت
جاروکش مجالس روضهست مادرم
جاماندم از زیارت ششگوشه یاحسین
این غصه را کجا ببرم؟ خاک بر سرم
شبهای جمعه فاطمه مهمان کربلاست
آید صدای نالهی بیبی بیحرم:
از فرط غصه موی سر من سفید شد
لبتشنه و گرسنه حسینم شهید شد
#محمد_زوار✍
#امام_حسین
...................
#امام_حسین_مناجات
امید آخر دل های بی قرار حسین
مرا هزار امید است و هر هزار حسین
به کوه امنیت و بندگی رسید سریع
به کشتی توهرآن کس که شدسوار حسین
تویی که شان نزول تبارک الهی
خدا به خلقت تو کرده افتخار حسین
خدا به طالع ما مهر نوکری زده است
به غیر نوکریت نیست کار و بار حسین
غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم
گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین
گناهکارم و در بین خلق محترمم
غلامی تو به من داده اعتبار حسین
ازاین محبت واین عشق واین حسینیه ها
هزار شکر که لایمکن الفرار حسین
اگرحبیب به عشقت دوبارجان داده ست
هزار جان بده تا من هزار بار حسین
#مجتبی_خرسندی✍
................
#امام_حسین_مناجات
از کودکیِ خود به غمت مبتلا شدیم
دلداده و اسیرِ غمِ کربلا شدیم
ازجنسِ سنگ بوده دلِ ما واز کرم
دستی گرفته ای و همه از طلا شدیم
درراه اربعین تو "لبّیک یا حسین"
گفتیم و باصدای خدا همصدا شدیم
دربین روضه های تو با گریه آمدیم
مارا خریدی و ز دو عالم سوا شدیم
مارا نوشته اند:((شاهان این جهان))
ازآن دمی که باکرمت آشنا شدیم
#امیرحسین_عظیمی✍
.
👆
#مناجات_با_خدا
با غُل و زنجیرِ دورِ دست و پام
آخرش هر طوری که بود اومدم
هیچکسی جز تو محلم نمیداد
تا تعارفم زدی، زود اومدم
حالا که من اومدم خودت بگو
روسیاه با چشم گریون نمیخوای؟
خیلی وقته پشت در مُعطلم!
درو وا کن خدا، مهمون نمیخوای؟
واسه جبران بدیهام اومدم
لااقل بهم یه راهِ حل بده
کتابِ روی سرم واسطمه
تورو قرآن به منم محل بده
معصیت حس خوبی بهم نداد
حال خوبِ سحرو ازم گرفت
بغلم کن، منو تحویلم بگیر
آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت
برا عاقبت بخیر شدن، باید
از همه غیر خودت فرار کنم
اگه امشب منو عَفوَم نکنی
با شب اول قبر چکار کنم؟
یه کاری کن که شب اول قبر
رو لبم ذکر خدا خدا بیاد
قَسَمِت میدم منو تنها نذار
زود خبر بده امام رضا بیا
بیا امشبو به جای غضبت
مهربونیتو بهم نشون بده
آی اونی که به بدا امون میدی
یه باره دیگه بهم امون بده
تو بزرگی پس بزرگی کن برام
جلو خوبات بدیمو وجب نکن
جونمو بگیر ولی جونِ حسین
با عقوبتت منو ادب نکن
تورو به جون اونی قسم دادم
که تو گودالم تورو صدا میزد
قربونش برم نه واسهی خودش
واسه خاطر ما دستوپا میزد!
#مناجات #شب_قدر
#محمد_زوار ✍
.
Mohjat.NetShab 24 Ramazan 1403 Salahshor [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
3.22M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_مهدی_سلحشور
رود سرگردانم و سر در گریبان زیستم
حیف دیگر بنده ی خوبی که بودم نیستم
در به رویم باز کن عبد فراری آمده
در ضیافت با لباسِ شرمساری آمده
رزق من را سفره ی رنگین شیطان کور کرد
دام های او مدام از تو دلم را دور کرد
چشم هایم میشود از حال و روز خویش تر
نزد تو هرکس که اشکش بیش عفوش بیشتر
من که لایق نیستم تو لایق بخشیدنی
از گدا رو بر مگردان گرچه دلگیر از منی
هرچه را که هست غیر یاد خود از من بگیر
اصلا امشب کار سائل را خودت گردن بگیر
میشود آیا گدا را غرق آغوشش کنی
آن همه کوه گناهم را فراموشش کنی
من که با آن کوه عصیان باز مهمان تو ام
بعد مرگم بیشتر محتاج احسان تو ام
در سرازیری قبرم کیست در دور و برم
ضامن آهو بیاید کاش بالای سرم
کاش زهرا مادرم آغوش خود را وا کند
کاش حیدر برگه ی عفو مرا امضا کند
قبر تاریک مرا روشن کن از نور نجف
باز شیرین کن دهانم را به انگور نجف
هرچه باشم هرکه باشم ریزه خوار حیدرم
نیست جز عشق امیرالمومنین در باورم
خانه ی دل را مصفا کن برای مرتضی
جان من قربان نام بچه های مرتضی
بارها گرچه فتادم من ز چشمانت ولی
بر گدایت رحم کن جان حسین ابن علی
جان آنکه در تنور نان سرش میسوخته
جان آنکه پیش چشم مادرش میسوخته
ای خدا آسان بگیر این بار برما با حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین
شعر: #محمد_زوار
#ماه_رمضان 1403
.
.
#مناجات_با_خدا
باز کن در را که با حال پریشان آمدم
درد دارم، نیمه شب دنبال درمان آمدم
از رجب تا ماه مهمانی که چیزی راه نیست
بندهی خوبی نبودم، بهر جبران آمدم
يا مَنْ اَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْر، بیرونم نکن
سائلم، اینجا به شوق فضل و احسان آمدم
اٙعطِنی گفتم که دستم را بگیری، یاکریم
با امیدی بر در خان کریمان آمدم
تو رئوفی و بدی را هم به خوبی میخری
آبرویم را نبر، با کوه عصیان آمدم
مثل آب جاری یک رود بودم، عاقبت
سخت طغیان کردم اما باز آسان آمدم
خوب میدانم نمیسوزانیٙم اما بدان
مهربان، اینبار با شاه خراسان آمدم
ای خدا میترسم از دنیا وٙ شَرِّ الْأخِرَة
رحم کن بر من، غلط کردم، پشیمان آمدم
نفس سرکش از دل من نور ایمان را گرفت
معصیت کردم، ولی با اهل ایمان آمدم
باز شد درهای رحمت تا که گفتم یا حسین
ناگهان دیدم که با چشمان گریان آمدم
...
گوشهی گودال، خواهر گفت با صوتی حزین:
ای برادر، بین نامحرم به میدان آمدم
بر زمین یا بر فراز نِی، چه فرقی میکند؟
پابهپایت هرکجا رفتی حسینجان آمدم
#محمد_زوار ✍
#اعتکاف
.