.
#مناجات
#حضرت_رقیه
#رضا_دین_پرور ✍
یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی
درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی
هر بار گریه کردم، شکر ترا نکردم
ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی
جای عذاب، فرصت دادی برای توبه
هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی
بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند
زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی
سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم
کسری دخل من را، وقت زیان خریدی
رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست
ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی
گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد
من را برای زهرای قدکمان خریدی
جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن
معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی
در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی
گفتم حسین و من را با دیگران خریدی
جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب
مهمان رسید و از من اشک روان خریدی
سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب
ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی
بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو
تو نیز درد تازه از خیزران خریدی
در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه
حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی
#مرثیه_مناجات
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
👇