.
#حضرت_زهرا
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _کربلایی حسین #سیب_سرخی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
«السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»
بخند ، گریه ات آخر مرا زِ پا انداخت
مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت
به جانِ من بخورد درد تو ، نخور غصه
غم تو لرزه به اندام مرتضی انداخت
غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب
بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت
بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟
تو را حمایتِ از من در این بلا انداخت
دو تا نشان زده با تیرِ خود ، زمین خوردم
همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت
ببینمت! چقدر بد زده تو را نامرد
که ضرب پنجۀ او رویِ گونه جا انداخت
ببین نتیجۀ سیلیِ بی هوا این است
زِ هر کلام تو یک در میان هجا انداخت
نفس کشیدی و من بند آمده نفسم
لباس خونی تو از نفس مرا انداخت
شاعر : علی اکبر نازک کار
تو داری میری ..
سه ماهه که از شوهرت رو میگیری
دعا میکنی هی که زودتر بمیری
تو داری میری
دارم میسوزم ..
رو دیوار و در مونده خونِت
ببین که چی آورده زهرا به روزم
دارم می سوزم
{من زِ ثانی اشاره را دیدم
ضربه های دوباره را دیدم
مادرم رونشان نداد ولی
قطعۀ گوشواره را دیدم }
ای دادِ بیداد ..
مگه آتیش و میخ در میره از یاد
در سوخته خونه روی تو افتاد
ای داد بیداد
ای وای از این در ..
تو رو بی هوا زد توی کوچه نامرد
دیگه صورت و زیر چشمات ورم کرد
ای وای از این در
*گفت دستم تو دستِ مادرم بود .. با مادر داشتیم میومدیم سمتِ خانه .. یه وقت نانجیب جلو راهمونُ گرفت ، چنان به صورتِ مادرم زد .. الله اکبر .. (مرغ دل یک بام دارد دو هوا ، گه مدینه میرود گه کربلا ..) فرج امام زمان ، شفایِ همۀ مریضان .. مادربزرگُ مدینه زدن گوشوار از گوشش افتاد .. غروبِ عاشورا هم دنبالِ این زن و بچه ... هرجا نشستی فرج امام زمانمون یا حسین ...*
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حسن_حسینخانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
👇
حسن-حسین-خانی-کاشف-الکربی-و-تمنا-من.mp3
1.05M
#مرثیه_خوانی
#حضرت_عباس
#کربلایی_حسن_حسینخانی
کاشف الکربی و تمنا من
دستهای همیشه بالا من
تو بر این خاک ها بکش دستی
اگر این خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسکینم
نکش از دست خالیم دامن
چقدر فاصلست ای دریا
از ظهور مقام تو تا من
تو بزرگ قبیله ی آبی
تو غدیری فراتی اما من
خشکسالم کویر بی آبم
روزگاریست تشنه می خوابم
از نگاه کبوتری وارم
به مقام تو قبطه می بارم
ارمنی هم اگر حساب کنی
دست از تو بر نمی دارم
بده آن مشک پاره ی خود را
تا برای خودم نگه دارم
بی سبب نیست گریه ی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند کف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نکنید
شب ما را از آن جدا نکنید
پای ما را به جان خالی مشک
در حریم فرات وا نکنید
دست بر زیرتان نمی آرد
آب ها انقدر دعا نکنید
تیر ها روی این تن زخمی
خودتان را به زور جا نکنید
تازه طفل رباب خوابیده
جان آقا سر و صدا نکنید
تا که از مشک پر آب چکید
رنگ از چهره رباب پرید
حسن-حسین-خانی-کاشف-الکربی-و-تمنا-من.mp3
1.05M
#مرثیه_خوانی
#حضرت_عباس
#کربلایی_حسن_حسینخانی
کاشف الکربی و تمنا من
دستهای همیشه بالا من
تو بر این خاک ها بکش دستی
اگر این خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسکینم
نکش از دست خالیم دامن
چقدر فاصلست ای دریا
از ظهور مقام تو تا من
تو بزرگ قبیله ی آبی
تو غدیری فراتی اما من
خشکسالم کویر بی آبم
روزگاریست تشنه می خوابم
از نگاه کبوتری وارم
به مقام تو قبطه می بارم
ارمنی هم اگر حساب کنی
دست از تو بر نمی دارم
بده آن مشک پاره ی خود را
تا برای خودم نگه دارم
بی سبب نیست گریه ی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند کف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نکنید
شب ما را از آن جدا نکنید
پای ما را به جان خالی مشک
در حریم فرات وا نکنید
دست بر زیرتان نمی آرد
آب ها انقدر دعا نکنید
تیر ها روی این تن زخمی
خودتان را به زور جا نکنید
تازه طفل رباب خوابیده
جان آقا سر و صدا نکنید
تا که از مشک پر آب چکید
رنگ از چهره رباب پرید