1. پسر فاطمه سلام.mp3
16.9M
#روضه_اربعین
#حاج_محمود_کریمی
پسر فاطمه سلام سلام
خواهرت زینب آمده از شام
.
#امام_زمان
#رباعی_مهدوی
داغی به دلش ز ضرب سيلیست ؛علی
بیش از همه مشتاق فرج کیست؛ علی
در پیش مزار فاطمه با حسنین
مشغول دعا برای مهدیست علی
.
#رباعی_مهدوی
عالم همه جسم است و تو جانی مهدی
یعنی تو همان جانِ جهانی مهدی
تنها نَه گُذشته، حال و آینده ز توست
حَقّا که تو صاحبالزّمانی مهدی
#رباعی_مهدوی
وَالشّمس، که بیروی تو من حیرانم
وَالفجر، که بیوصل تو در بُحرانم
وَاللیل، که بیموی تو روزم تاریک
والعصر، که بیعشق تو در خُسرانم
.
#فراق_کربلا
سلام علی ساکن کربلا
سلام علی روح قالو بلی
دلم تنگ کرببلاته حسین
هواییه صحن وسراته حسین
دل من به این اربعین ها خوشه
منو دوری کربلات میکشه
توی سینه ی من فقط حسرته
میدونم که این دوری از غفلته
چقد یادگاری چقد عکس دارم
نیام کربلا ازهمین ترس دارم
داره آتیشم میزنه این فراق
توو این روزا بودم پراز اشتیاق
نشد قسمتم باز کنارت باشم
نشدکه مقیم دیارت باشم
آقاجون غم هجرو دوری بسه
صبوری صبوری صبوری بسه
دلم لک زده واسه ی موکبات
رفیقای ساده رفیقای لات
دوباره بگم یاعلی و برم
پیاده مسیر حرم تاحرم
پاهامون میشد توی این قافله
به یاد رقیه پراز آبله
کنار رفیقام کنار فرات
میخوردیم باگریه یه چای نبات
همین جا به روی زمین مشک آب
یه ساقی که شرمنده شد از رباب
سکینه می گفت ای عمو العطش
تووآغوش مادر پسر کرده غش
ولی دست و مشک وعلم روزمین
به ساقی زدن ازیسار و یمین
صدا زد همین جا که ادرک اخا
برادر برادر برادر بیا
رفیقا بیاین ردشیم ازاین محل
جلوتر جلوتر بریم روی تل
رسیدیم به اونجا که یه خواهری
باحال خراب و دل مضطری
صدا زد کجا میری ای هم نفس
بلندشو به فریادزینب برس
نباشی میشه دورمن ازدحام
منو میبرن کوفه بازار شام
به زخم دل ما نمک میزنن
اینا خواهرت رو کتک میزنن
میدونی کجا قلب زینب شکست
همون جاکه قاتل روسینه نشست
یه دفعه دل آسمونا طپید
گل زینب و ازقفا سر برید
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
.
.
#اربعین
#زمزمه #زمینه #شور
سبک تلفیقی مگه یادم میره زخم روی بال کبوتر
اومده زینبت کرببلا باقامتی خم
اومده تابگه از اون همه غصه و ماتم
مگه یادم میره از روی تل دیدم توو گودال
به زیر خنجرشمر لعین زدی پر و بال
مگه یادم میره اشکای زینب و میدیدی
پیش چشمای من روی زمین پامیکشیدی
مگه یادم میره هجده گلم روسربریدن
مگه یادم میره اونارو از روشاخه چیدن
دیگه.سویی نداره برادرم این چشمام چشمام
ازغم.چهل روزه که برات میباره اشکام اشکام
ای وای.هستی خواهر
ای وای.شهید بی سر
ای وای.رفتی برادر
ای وای غریب مادر
مگه یادم میره شیرخواره و گلوی پاره
مگه یادم میره سه شعبه و زخم ستاره
مگه یادم میره همراه من رونیزه بودی
مگه یادم میره میخورد به تو سنگ یهودی
مگه یادم میره اون روزای دربه دری رو
مگه یادم میره اون روزای بی معجری رو
مگه یادم میره اون روزای تلخ اسارت
سیلی و تازیونه آتیش و سنگ و جسارت
ای وای.مردم شامی به ما میدادن دشنام دشنام
ریختن.خاکسترارو روی سرمون ازبام ازبام
ای وای.هستی خواهر
ای وای.شهید بی سر
ای وای.رفتی برادر
ای وای غریب مادر
مگه یادم میره نامحرم و اون همه آزار
خواهرت رو همه دیدن حسین توو دل بازار
دیدم اون روز به دست ساربون انگشترت رو
دیدم اون روز توی طشت طلا داداش سرت رو
مگه یادم میره اون ناله ها که بی صدا بود
مگه یادم میره لبهات زیر چوب جفا بود
مگه یادم میره اومد سرت توی خرابه
نیاوردم رقیت رو برام خیلی عذابه
ای وای.امانت تو جامونده توو شهرشام ای وای
ای وای.خیلی بهوونه گرفت بابامو میخام ای وای
ای وای.هستی خواهر
ای وای.شهید بی سر
ای وای.رفتی برادر
ای وای غریب مادر
#ابوذر_رییس_میرزایی(بهار)✍
👇
474.2K
#سبک_مگه_یادم_میره من بودم و یه گل پرپر
.
#اربعین
#زمینه
دوباره اهل عالم.فصل عزا رسیده
زینب غم کشیده.به کربلا رسیده
نیمه جون اومده.روضه خون اومده
باحال خسته و.قدکمون اومده
ای پاره پاره پیکر.ای برادر.زینبم من
آرووم جون خواهر.زارو مضطر.زینبم من
برادرم (یاحسین) 4
ای بی کفن حسینم.همه دار و ندارم
یک اربعینه رفتی.ببین که بی قرارم
دیدم سر تورو.توی طشت طلا
لبت شد ارغوون.زیر چوب جفا
پاشوخدالتریبم.بی شکیبم.ای حسینم
پاشو شیب الخضیبم.ای غریبم. نور عینم
برادر (یاحسین) 4
رقیه دخترتو.جاگذاشتم توو خرابه
حلالم کن حسین جان.دلم ازغم کبابه
هیشکی نمیدونه.داغش بامن چه کرد
حالم خرابه و.قلبم یه کوه درد
شبیه مادرتو.دخترتو.خورده سیلی
گل نیلوفرتو.کوثرتو.روی نیلی
برادرم (یاحسین) 4
ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍
👇
.
#رباعیات_اربعین قسمت1
چه رنجی از فراق تو کشیدم
چه زهری از غم و داغت چشیدم
بریدند چون سرت را ای برادر
منم از هر دو عالم دل بریدم
زده آتش به جانم ماتم تو
کشد آخر مرا درد و غم تو
الهی کاش میشد تا نبینم
تن پر زخم و خون و درهم تو
چکد خون از دوچشمان پر آبم
عدویت خارجی کرده خطابم
زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار
که من خونین دل از بزم شرابم
به پیش پیکرت دشمن مرا زد
دو دستم بسته بود و از جفا زد
ز کوفه تا به سوی شام ویران
مرا با کعب نی در هر کجازد
چرا دیگر نمی آید صدایت
شده پرپر تمام لاله هایت
برادر جان ببین با قامتی خم
رسیده خواهرت در کربلایت
ببین خواهر ز داغت پیرتر شد
شب و روزم چگونه بی تو سر شد
مزارت را به آب دیده شویم
که بی تو دیده ام همواره تر شد
غمت آخر ز خواهر جان ستاند
همیشه داغ تو در دل بماند
دعا کردم که از بعد تو،زینب
دگر در وادی دنیا نماند
دوچشمانم زهجرت اشکباراست
دلم از ماتمت اندوهبار است
امان از سیلی مردان شامی
برادر خواهرت نیلی عذار است
خزان از من بهارم را گرفته
همه دارو ندارم را گرفته
دو عالم درد دارم از غم تو
غمت صبر و قرارم را گرفته
سخن گو با مَنِ افتاده از پا
قیامت در دلم گردیده بر پا
نشستم در کنار تربت تو
کنم ناله به همراهی زهرا
#اسلام_مولایی ✍
#رباعی #اربعین
.
((رباعیات اربعین قسمت2))
تمام لاله هایت ارغوانی ست
قدم همچون هلالست وکمانیست
هزاران درد دارم در دل اما
غمم یاد لبان خیزرانی ست
نمیشد باورم هجران و دوری
چه مشگل بودبعد از توصبوری
تنت افتاد بر خاک بیابان
سرت افتاد در کنج تنوری
نشد آخر بمیرم در بر تو
نشد بوسم دوباره حنجر تو
ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر
نشد در بر بگیرم پیکر تو
برایت تحفه آوردم برادر
قدی از غم کمان و دیده ای تر
ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی
رُخی دارم چُنان رُخسار مادر
خمیده آمدم از کوفه و شام
شنیدم از عدویت طعن و دشنام
جسارت شد به رویت بر سر نی
امان از سنگهای بر لب بام
چسان گویم چه آمد برسرمن
شکسته چون دلم بال و پر من
ز بسکه تازیانه بر تنم خورد
شده نیلی تمام پیکر من
چه رنجی شد نصیب کاروانت
چه وسعت داشت درد بیکرانت
الهی بشکند دستی که از کین
سرِنیزه فروکرد بر دهانت
چهل منزل سرت روی سَنان بود
نشان سنگ بر رویت عیان بود
تو قرآن با لب خشکیده خواندی
جواب خواندن تو خیزران بود
غمت در این دلم کاشانه کرده
دو عالم درد در دل خانه کرده
سه ساله ماند در کنج خرابه
دلم یاد غم دردانه کرده
غمت آتش زده بر حاصل من
فراقت خون نموده این دل من
به هر درد و مصیبت صبر کردم
ولی داغ تو گردد قاتل من
((رباعیات اربعین قسمت3))
ربوده داغ تو تاب از وجودم
غمت آتش زده بر هست و بودم
زبسکه سیلی و شلاق خوردم
زسر تا پا برادر جان کبودم
مشو راضی که بر گردم مدینه
که خواهر بی تو محزون و غمینه
دعا کن جان دهم پیش مزارت
قسم بر مادر بشکسته سینه
صدای آب آبت را شنیدند
سرت را پیش چشمانم بریدند
دریدند پیکرت، اما ز کینه
تنت بر خاک با نیزه کشیدند
زدی آتش تمام تارو پودم
پناهی بهر طفلان تو بودم
امان از سیلی و از تازیانه
ز سر تا پا برادر جان کبودم
خراب از هجر تو رکن دلم شد
غم و داغ تو نقل محفلم شد
ز کوفه تا به شام و تا به اینجا
قدی خم،روی نیلی حاصلم شد
چه سازم با غمت آه ای قرارم
به هر جا بودی ای دلدار، یارم
نشستم در کنارت دل پریشان
تو رفتی دل پریشان از کنارم
بیا با من مدارا کن برادر
حلالم کن برادر جان خواهر
مگیر از من سراغ دخترت را
تو را سوگند بر زهرای اطهر
مگیر از من سراغ دخترت را
سراغ دختر غم پرورت را
مسوزان این دل پر آه و دردم
مکن شرمنده دیگر خواهرت را
توان دیگر ندارم تا که خیزم
ز دیده اشک از داغت بریزم
تورفتی از بر خواهر ولیکن
چگونه زنده باشم من عزیزم
امان از لحظۀ جان کندن تو
امان از زخمهای بر تن تو
زده زخم زبان آتش به جانم
امان از طعنه های دشمن تو