eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. دانشجویانی که مخالف بازگشت جنازه شهدا بودند. 📑 +سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 +این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐 +به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔 +کیا موافقن؟؟؟ ✅ +کیامخالف؟؟؟؟ _اکثر دانشجویان مخالف بود😡 _بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 _بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤 _بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰 تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 _همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 ولی استاد جواب نمیداد...😐 _یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓ _ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ _همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخوای _گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 _درس خوندیم📚📖🖊 _هزینه دادیم💵💶💷 _زمان صرف کردیم...🕒 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓ _یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 +استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. _صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 _دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 _چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 💔تنها کسی که موافق بود .... 💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔😔😔😔😔 یادشہداباذڪرصلوات 🌷 بیاد سردار سلیمانی و بیاد و حاج احمد متوسلیان ‌.
. سروده ای جدید تقدیم به صاحب الزمان عج: با پر و بال شکسته پر زدن مقدور نیست پای ما لنگ است، مقصد ناکجایی دور نیست ظلمت از دیوارهای خبط می آید پدید دل که شد دالان گمراهی خبر از نور نیست سفره ی دجال ها هر روز رنگین تر شود بین شهری که دم پیغمبرش مشهور نیست دور کبریت زوالیم و به دور از محفلیم در حصار شمع،پروانه مگر محصور نیست؟ «یا غیاث المستغیثین»های ما بی فایده است تا زمانی که سخن ها با عمل ها جور نیست قفل غیبت وا نمیگردد مگر با سوختن مدعی بودن کلید غیبت مذکور نیست باید از چشمان بسته گرد عصیان را زدود خیمه ی دیدار جای چشم های کور نیست... تقدیم به شهید طهرانی مقدم .
4_5870597252791142097.mp3
6.09M
توسلی زیبا به (عج) و حضرت زهرا (س)💐 خبرت آنقدر نمی آيد تا به دیوار ميخورد خبرم یک سلام وعلیک هم کافیست حالی از من بپرس ای پدرم حاج اميرحسين محمودیان مکاشفه شیخ جعفری مجتهدی در حادثه کوچه
. خبرت آنقدر نمی آید تا به دیوار میخورد خبرم! در هوای وصال دربه درم  شاهدم گریه زاریِ سحرم  جگرت خون شده ز غفلت من  من‌ هم از غصه ی تو خون جگرم  اذن داخل شدن که‌ نیست مرا  از درِ خیمه تو میگذرم  خبرت آنقدر نمی آید  تا به دیوار میخورد خبرم!  یک سلام علیک هم کافیست  حالی از ما بپرس ای پدرم  بی کسم ای کس همه عالم  بخدا خالی است‌ دور و برم  نده دست کسی مرا آقا  که دخیل تواند بال و پرم  به همان‌روضه های ناحیه ات  یک‌ سفر‌ پیش جد خود ببرم  تو که هرشب مسافر حرمی  برسان این حقیر را به حرم  بین‌ مقتل چهارده قرن است  مادرت داد میزند پسرم..  شاعر: سید پوریا هاشمی ......................... امیربی قرینه کی میایی سحرخیزمدینه کی میایی عزیزم مادرت چشم انتظاره ای شفای زخم سینه کی میایی کی میایی ............ من به یک باره در از قلعه خیبر کندم داغ زهرای جوان از نفس انداخت مرا .......... نخلی که شکسته ثمرش را نزنید  مرغی که زمین خورده پرش را نزنید  دیدید اگر که دست مردی بسته  دیگر درِ خانه همسرش را نزنید  ***  بر سوخته باغ ما دگر سر نزنید  این خانۀ آتش زده را در نزنید  از ما گذشت، مادری را دیگر  در خانه به پیش چشم دختر نزنید   شاعر:غلامرضا سازگار. .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیلی ملعون سگش رو میفرسته تا پدر و پسر فلسطینی رو که کنار خیابون نماز می‌خونن بگیره ولی ببینید خواست خدا چیه؟؟
. عزیزان و همراهان گرانقدر وضعیت بانک خون کشور متاسفانه خوب نیست و بسیاری از عمل های جراحی کنسل شدند لطفا حتما اگه در توانتون هست برای اهدای خون به مراکز سازمان انتقال خون مراجعه کنید. مراکز سازمان انتقال خون به طور مستمر ضدعفونی و پایش میشه. ❤️🌹 .
. 🏴 (ع) به عشق خاک تو، وقت نماز آقا پیشونیمو رو مهر می زارم دست خودم که نیست، این قانون عشقِ هر کی دوست داره دوسش دارم با هر سلام صبح من حس میکنم توی حرم ایستادم با تربتت یک قطعه از کرب و بلا دارم توی سَجادَم من با توام من با توام من با تو تنها من بی تو هرگز بی تو عمراً بی تو اصلا حسین واای هر جای این دنیا،هر کس حسینی شد تو قلب من جا داره واللهِ اجر ذَویِ القربی، تفسیرش این میشه هر کس حسینی نیست، گمراهه ای ساحل آرامشم سمت حرم پر میکشم از هیئت من اعتقادم اینه که هیچکی نمیشه زائرت بی دعوت من با توام من با توام من با تو تنها من بی تو هرگز، بی تو عمراََ، بی تو اَصلا حسین واای من اشک می ریزم، تا آب میبینم آخه شنیدم تشنه جون دادی صد بار میمیرم، تا روضه خون میگه از روی مرکب با سر افتادی فرموده پیغمبر که جز عَرش بَرین جای تو نیست ای آقا ای زینت دوش نبی، روی زمین جای تو نیست ای آقا صل الله علیک یا اباعبدالله 👇
. السلام علیک یا مولانا سیدالکریم علیه السلام ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی» مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی   بوی حسن می آید از صحن وسرایت تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت   با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو «ری» را حسینیة زهرا می کنی تو   ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم   عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری «تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»   از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی الحق زیارانِ امامِ هادی هستی مارا تو از دستان غم آزاد کردی از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی این سرزمین را تو حسین آباد کردی   بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران مدیون تو هستیم وآقای خراسان   خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم با نوکران بی قرارت گریه کردیم هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم   شاید تسلایِ دل مادر نماییم شاید که از شرمندگی ها در بیاییم   صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست   دلداده و سرگشته ایم الحمدلله مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله   با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم   راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است   شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد   گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی   مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت   خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو   بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت   با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد .👇
. صل الله علیک یا اباعبدالله ۳ همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی میان روضه‌ی اَمنَت به من امان دادی رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو… به بالهای زمین خورده آسمان دادی بساطِ نوکری‌ام را به هم نزن دیگر خودت جوازِ گدایی به این دکان دادی چقدر زار زدم؛ التماس‌ها کردم ولی براتِ حرم را به دیگران دادی سلام دادم و دادم به باد، تا برسد و در جواب، تو هم پرچمی تکان دادی نبود، لایق این حرفها؛ ولی آخر… به چشمِ غرقِ گناهم حرم نشان دادی میان روضه نمُردم ببخش، اما تو… برای اینکه نمیرم به من توان دادی برای اینکه بدُزدد عقیقِ سُرخت را خودت اجازه به دستانِ ساربان دادی به سینه‌ی احدی دستِ رَد نزد جسمت لباسهای خودت را به این و آن دادی هزار مرتبه مُردم میان گودالت از اینکه لحظه‌ی آخر چگونه جان دادی : 💔 صد شکر که قسمت شده هر روز ببوسیم ما کنان شما را... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
روزی ام را ،روزگارم تا که آجر می کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کندت من کمی سختی که می بینم شکایت میکنم آدم عاقل ولی اول تفکر می کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می کند سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد از غلام مادرش آقا تشکر می کند سینه ام می سوزد گاهی تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می کند مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند ... .
🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪 حضرت موسی به عروسی دو جوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید!!! از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟ عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس و داماد است ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگزاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت. اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه را دید !!! از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرائیل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت. موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعد از ظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم، لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید. بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم، غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا بدهید او نیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. با خجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را آورد و بمرد داد و او در هنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت. وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب ما بود گشت، پس ما هردو دیشب را تا اکنون بعبادت گذراندیم و تعجب و شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید. جبرائیل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باش که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت. * خدایا به خون امام حسین ع قسمت میدهم هر کس این را کپی کرد غم دلش رو رفع کن و حاجت دلش را برآورده کن. آمین
KarimNemisheBaaram_337859.mp3
8.68M
🔷نمیشه باورم که وقت رفتنه.. | حاج محمود کریمی تنظیم استودیویی نمیشه باورم به مناسبت عاشورای حسینی کاری از مجموعه‌ رسانه‌ای‌ عبرات، نمیشه باورم که وقت رفتنه، تموم این سفر بارش روی شونه ی منه، کجا می خوای بری چرا منو نمی بری، این دم آخری چقدر شبیه مادری...
[WWW.FOTROS.IR]Nohe-HazratRoghaye[27].mp3
1.71M
روضه ( یه شب جا موندم از همه به روی دست فاطمه... ) نوحه های حضرت رقیه (س) بـا نـوای : حاج محمود کریمی هیئت رایة العباس (ع)
Kari_336900.mp3
6.71M
🔷حکایت عشق | حاج محمود کریمی [تنظیم استدیویی] تنظیم استودیویی حکایت عشق حاج محمود کریمی، شب سوم محرم ۱۳۸۹، کاری از گروه استودیویی عبرات ای بابا حکایتی شده مویم/ ای بابا شکستگی ابرویم/ ای بابا ببین کبوده بازویم/باشه کوچه به کوچه روی نیزه ها رفتی/ خونه ی ما نیومدی
عشق محبوبم یارقیه.mp3
3M
متن: عشق محبوبم رقیه... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عشق محبوبم یارقیه کردی مجذوبم یارقیه تو روضت آرامش می‌گیرم وقتی آشوبم یارقیه آرامشِ دل بی‌قرارمی دار و ندارمی فصل بهارمی تا قیامت عشق موندگارمی یعنی کنارمی تو کس و کارمی ای جانم جانم رقیه ، ضربانم رقیه مدح دلیل هیجانم رقیه کوثر رقیه ، دل و دلبر رقیه زیباترین نام یه دختر رقیه یارقیه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نامت تسکینه یارقیه چه دلنشینه یارقیه شعور حسینی تو روضت شورت شیرینه یارقیه شیرینه با تو تلخی زندگیم همینه بندگیم یارقیه زندگیم تو سختی‌ها چراغ راهم میدی سر پناهم میدی تکیه‌گاهم میدی ای جانم خاتون رقیه ، بده سامون رقیه لیلای این همه دل مجنون رقیه یارم رقیه ، غمخوارم رقیه خوشبختی یعنی تو رو دارم رقیه یارقیه 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
vayQalb_337758.mp3
12.14M
ای وای قلب سجاد بی قرار... | حاج محمود کریمی ای وای قلب سجاد بی قرار، می خونه با اضطرار، علی کن بالفرار، ای وای تو قلب این شام تار، از بین صدها سوار علی کن بالفرار... روضه زمینه ویژه شهادت امام سجاد علیه السلام با نوای حاج محمود کریمی
. 🏷چشام تاره همه جا را مثل ۲۵_۰۷_۱۳۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشام تاره همه جا را مثل دود میبینم چشام تاره روبه روم سپاهی از حسود میبینم چشام تاره صف نیزه ها رو در فرود میبینم چشام تاره روبه خیمه لشکر یهود میبینم واویلا نفسم هست ولی قدرت جنگیدن نه ببر انگشتر رو انگشتمو پیراهن نه نکند آنکه به چشم آمده زینب باشد هرکسی خواست بیاید کمک اما زن نه واویلا علی الخیم واویلا واویلا علی الحرم واویلا حسین من همه جا رو خاک و خون میبینم حسین من تن صد پارتو نیمه جون میبینم حسین من زین مرکبت رو واژه گون میبینم حسین من توی گودی زن قد کمون میبینم واویلا به که این خواهر غم دیده ی تو رو بزند پیش خنجر نکند حنجرِ زانو بزند آه ذولف تو برادر چه پریشان شده است نکند شمر لعین دست بر آن مو بزند وایلا علی الخیم واویلا واویلا علی الحرم واویلا حسین من سر کشتنت غمار میکردن حسین من به جنایت هاشون افتخار میکردن حسین من به تنت نیزه و سنگ نثار میکردن حسین من سر گوشواره دیدی چکار میکردن واویلا چقدر زخم از اعضای تنت میریزد ته گودال تمام بدنت میریزد خواستی فاطمه را باز صدایش بزنی نشد آنقدر که خون از دهنت میریزد واویلا علی الخیم واویلا واویلا علی الحرم واویلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻
. امام زمان عاشقانه منتظر توست 🕊کبوترباز ها، کبوترهای جَلدشون رو میبرن راه‌های دور، حتی شهرستان های دیگه؛ رهاشون میکنن، بعد تو مقصد میشینن تا کبوترها برگردن. ما هم جَلد امام زمانمونیم 🕊💖 ما رو آوردن تو یه فاصله دور قرار دادن؛ امام تو مقصد نشسته، آغوششم باز کرده و میگه بیاین!💕 حالا ما همه حرکت کردیم که به اماممون برسیم💞 💔واسه همین میگن به دنیا زیاد دل نبند. توشه، آب و غذا لازم داری، استفاده کن!ولی دل نبند که تو رو اونجا نگهت داره💘 یکی تو مقصد منتظرته...💗 💖مثل کبوتر ها که با این پرواز قدرت پیدا میکنن و چون جَلدن اون شوق، طی مسیر رو راحت میکنه براشون برای ما هم، خدا شاهده که امام زمان منتظر تک تک شیعه هاست؛ بعد از ظهور منتظر همه اس💞😭💗 🌴بارها شده بعضیا بعد از چقدر مشقت مشرف شدن خدمتشون☺️ ❣حضرت فرمودن تا الان کجا بودی؟! میدونی من چقدر صبح و شام منتظر تو بودم!!! یعنی اذیت شدم که تو نیامدی کلام رو ببین: صبح و شام .....😢 🤑ظواهر دنیا حواس ما رو پرت کرده و از اون پرواز اصلیه موندیم الان نه بال پرواز داریم نه چیزی 🛤این حرکت باید اتفاق بیفته، بعضی ها رو هم به زور برمیدارن میبرن (عج) ۲۴ آبان بزرگداشت گرامیباد. .