eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.2هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5782875706866272392.m4a
545.6K
یا اَباَالزّهرا  رسول‌اللّه ختم‌المرسلین رحمةٌلِلعالمیٖن /۲/ سنگِ عشقت را به سینه زد امیرالمؤمنین رحمةٌلِلعالمیٖن /۲/ .
به نام خدا با سلام و احترام، 28 صفر رحلت جانگداز پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص)، شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا(ع) به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) و نائب برحقش امام خامنه ای مدظله العالی و یاران با وفا رهبر عزیز بزرگوار را تسلیت عرض می نمایم . ✨خدایا... به حرمت این شب معنوی دوای درد همـه دردمندان باش پنـاه همـه بی کسان باش گره از مشکلات همه باز کن ای مهـربان... دستی که به سوی تو بلند شد خالی برنگردان "شبتون پر از نگاه خداوند" التماس دعا.ارادتمند محبان اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام صابرطبقی ازشهرستان دارالمومنین خوی
🖤حسن یعنی تمام هست زهرا 🖤حسن یعنی کریم هر دو دنیا 🖤حسن یعنی سکوت و رازداری 🖤حسن یعنی شب و دل بی قراری 🖤حسن یعنی غروری که شکسته 🖤حسن یعنی شهود دست بسته 🖤حسن یعنی غروب و رنگ نیلی 🖤حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی 🖤حسن یعنی بقیع تیره و تار 🖤حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار 🖤حسن یعنی نه شمعی نه مزاری 🖤حسن یعنی نداری گریه داری 🖤حسن یعنی به رنگ ارغوانی 🖤حسن یعنی شکسته درجوانی 🖤حسن یعنی شهید زهر کینه 🖤حسن یعنی غریب اندر مدینه 🖤حسن یعنی تمام عشق مادر 🖤حسن یعنی عزیز قلب حیدر پيشاپیش شهادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)  و شهادت  پیامبر (ص)  و شهادت امام رضا«ع» را به شما تسلیت عرض میکنم🖤شهادت امام رضا«ع» را به حضورتان تسلیت عرض میکنم🖤 😭😭😭😭😪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. صلی الله علیک یا رسول الله ای که با تو دو جهان جلوه ی داور شده است آسمان ها و زمین بر تو مسخر شده است اولین نور وجودی و وجودِ هستی خلقت هر دو جهان با تو مقدّر شده است عقل کل هستی و هم معنی عشق مطلق عقل و عشق آمده و نذر تو دلبر شده است اولین واسطه ی فیض خدا بر خلقی دومین واسطه هم ساقی کوثر شده است دین فقط دین تو و راه فقط شارع تو از تو تبلیغ کند هر که پیمبر شده است انبیا جمله به ابلاغ تو مأمور شدند چون وجود تو برای همه محور شده است هر زمان دیده ات از اشک غریبی تر شد آسمان از غم چشم تو مکدّر شده است خاک و خاشاک چرا بر سر و رویت ریزند از چه خاکستری آن چهره ی انور شده است رأس فرزند تو هم غرق به خاکستر شد سنگ ها سهم همین رأس مطهّر شده است تا که شد وقت سفر قلب زمان درد گرفت آسمان غرق عزا بهر تو سرور شده است قدسیان نوحه گر داغ عظیمت هستند گریه کن بهر غمت زهره ی اطهر شده است ساعت آخر و هنگام جدایی و فراق وقت نجوای پدر با دل دختر شده است دخترم بعد فراقم تو شوی غرق بلا بنگری هم نفست شعله ای از در شده است سرخی چهره ی مسمار چنین می گوید یعنی آغاز غم و غربت حیدر شده است شب ۲۸ صفر ۱۴۴۵ چهارشنبه ۲۲ شهریور ✍ .
. بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه... و الشمر جالس علی صدره شمر روی سینه حسین هر کجا نشستی صدا بزن... ای غریب حسین... یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله... خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر... اما دیر رسید... از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن... چکار کنه بی بی زینب، یا الله... دستهاش رو گذاشت روی سر... صدا زد... وا محمدا... واعلیا... یا رسول الله منو ببخشید آقا... چیزی نگذشت... یکدفعه زینب کبری ببینه... زمین و زمان بلرزه در اومد... هوا متغیر شد... نگاه کرد دید... سر حسینش روی نیزه... 🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب .
. گریز دوم: تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از روی سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... با دست هایی که رمق نداشت... حسن و حسینش رو در آغوش گرفت... عرضه بداریم یا رسول الله... لحظات آخر طاقت نداشتید ببینید بچه ها رو از کنار شما دور کنند... اما ای کاش شما کربلا میبودین... وقتی دختر ابی عبدالله اومد کنار بدن بابا... صدا زد عمه جان زینب... (هذا نعش من) عمه جان این بدن کیه خدایا با بدن حسین چکار کردند... دختر... بدن بابا رو نمیشناسه... سر در بدن نداره... همه بدن غرق خون... انگشت و انگشتر نداره... صدا زد جانان عمه... این بدن بابای غریبت حسینه... خودش رو انداخت روی بدن بابا... شروع کرد به درد و دل کردن... یدفعه دیدن چند نفر با تازیانه دارن می آیند... خدایا اینا میخوان چکار کنن... کنار بدن بابا ... هم دختر رو زدن هم عمه جانش زینب رو زدن... یدفعه دختر بی تاب شد... صدا زد بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند هر کجا نشستی... دهانت رو خوش بو کن... بگو یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) .
. ایام گریز سوم: عرضه بداریم یا رسول الله... طاقت نداشتید ببینید... نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن... اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند... منو ببخشید یا رسول الله... بعد شما... 🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین 🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود یا رسول الله... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید یا رسول الله... چقدر سفارش کردید... فرمودید حسنم غریبه... یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب... 🔸از دو لب های حسن خون میچکید بگم یا نه آی کربلایی ها... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید... هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد... 🔸خورد لب های حسین چوب یزید الا لعنت الله علی القوم الظالمین . .
4_5782898027811310304.mp3
1.33M
#رحلت_پیغمبراکرم_ص ☑️بند اول مدحی رسول الله یا زوج الخدیجه الکبری (س) یا سیدی یا ابالزهرا(س) صل علیک یا مولانا ..... ختم الانبیاءِ و المرسلین ادرکنی یا حضرت مصطفی(ص) یا ابوالقاسم ایهاالرسول(ص) بأَبی و أُمّی لک الفدا صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند دوم یا مصطفی(ص) بعد از رحلت شما آقا نشناختند حق تو رو مولا به دین تو شد جسارت ها .... گفتی کتاب الله وَ عترتی بی حرمتی ها کردن به ساحتت قرآنت رو کردن ورق ورق جسارت ها کردن به عترتت صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند سوم دم آخر تا اشکای دختر و دیدی روی دخترت رو بوسیدی دادی به فاطمه امیدی ..... میگفتی زهرا جان گریه نکن جون بابایی ای نور دو عین بعد من خیلی زود فاطمه جان به من ملحق میشی ام الحسین(ع) صل الله علیک یا رسول(ع) ☑️بند چهارم همونایی که اسم تو رو می آوُردن نمک سفره تو میخوردن خیلی دخترت رو آزردن ..... خونه ی حیدر و آتیش زدن قوم نمرودی های خیره سر برا بیعت گرفتن از علی(ع) ثانی با لگد میکوبید به در صل الله علیک یا رسول(ع) .
. و علیهم السلام سبک مرهم واسه چشمِ .... یه بغضِ سنگینه تویِ سینه‌َم زائری تو حرم نمی‌بینم فرشِ حرم گرد و غبار شمع و چراغ ستاره‌ها صحنِ کرم چه خلوته چه سوت وُ کوره این شبا باز به سرم زده بگم غریب شمایی یا رضا جانم‌حسن جانم‌حسن جانم‌حسن غریبِ مادر/۴/ خوب یادمه آقام کجا پیر شد روزی که روضه‌ها نفس‌گیر شد یادم میاد کوچه رو بست به رویِ ما یه بی‌حیا ای وای پیشِ چشام سیلی زد و گذاشت رویِ چادری پا ای وای یه تیکّه گوشواره‌یِ یاس مونده روخاکِ کوچه‌ها ای وای جانم‌حسن جانم‌حسن جانم‌حسن غریبِ مادر/۴/ (حضرت رسول) مزد رسالتو میدن مَردم چند روز دیگه با آتیش و هیزم پشت درِ بیتِ ولا گُر می‌گیره شعله‌هایِ کینه میخِ در وُ ضربِ لگد چه می‌کنه با پهلو وُ سینه دستِ علی بسته میشه غلافی رویِ بازو می‌شینه وای مادرم وای مادرم وای مادرم آه و واویلا/۴/ .👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️بند اول لحظه ی وداعه پیمبر خاتم است چشم زهرای او ز اشک غم پر نم است با دله غرق خون چشم او لاله گون ناله زند او از غم فردا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند دوم ناله بس کن عزیزم بعد من زود زود نزد من میایی با رخ تار و کبود شام تارت سحر ،گردد آن لحظه تا آیی کنارم دخت جوانم با بی‌قراری ای قد کمانم آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر...... ☑️بند سوم فاطمه ای گلم ضیاء چشم ترم بنشین در برم دختر غم پرورم میشوی تو یتیم غرق داغی عظیم بعد فراقم ای گل بابا آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداعه پیمبر..... ☑️بند چهارم بعد میشوی بهار تو خزانی روی تو میشود کبود و ارغوانی پشت در پشت در میزنی بال و پر آتش بگیرد خانه ی حیدر عدو زند با لگد به آن در آه و واویلا آه و واویلا لحظه ی وداع پیمبر.... .
. ☑️بند اول زهرا جانم دختره مضطره من ناله نکن بر من بابا بابابابا بیا بشین کنارم حرفایی باتو دارم بابا بابا میخونم این دم آخر ازدلی که زاروحزینه میخونم این دم آخر روضه از این شهرمدینه میخونم این دم آخر از جسارت ازبخل و کینه ... قربونت بشه بابات قربونه اشکه چشات بعد من میشه تازه زهرا(س) نوبت درد و غصه هات واویلا واویلتا ☑️بنددوم بابا زهرا بیا با قلب خونم روضه برات بخونم زهرا زهرا یه روز کنار حیدر می‌افتی پشت یک در زهرا زهرا .... چن روزه دیگه بابا جون چشم تو روز بد می بینه چن روزه دیگه بابا جون می‌کشی آه از عمق سینه چن روزه دیگه بابا جون سیلی روی گونت میشینه .... با قلبی زار و حزین می افتی روی زمین دستای حیدرو می‌بندن یه عده ای پست و لعین واویلا واویلتا 👇
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر ، ای مه تابان ِ احمدی جانها به لب رسیده و بیرون نیامدی مانده هنوز روی لب شیعه بی امان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان هر روز ما گذشته چرا با نبودنت مانده همیشه در دل ما شوق دیدنت در پای منبر تو نشد سینه زن شویم با تو نشد که ثانیه ای هم سخن شویم قسمت نشد که گریه کند پا به پای تو این دیده، بین روضه ی صبح و مسای تو روز عزای حضرت سلطان طوس شد برپا دوباره هیئت شمس الشموس شد روی کتیبه ضامن آهو نوشته ای یک (یا رئوف)گوشه ی هر سو نوشته ای قربان شال مشکی و اشک عزای تو در زیر خیمه زمزمه ی یا رضای تو این روزها تو زائر سلطان مشهدی دل را به بحر صحن و سرای رضا زدی داری برای غربت او گریه می کنی بر آن عبا و محنت او گریه می کنی در زیر آن عبا که به رأسش کشیده است در بین قصر و حجره قد او خمیده است خورده زمین و پا شده با زحمت زیاد از دست زهر و دوری فرزند خود جواد جوری به خاک حجره سرش را نهاده است گویا به صورت از روی مرکب فتاده است افتاده باز یاد تن غرق خاک و خون داغ عظیم،اشک حرم ،زین واژگون یاد تنی که گوشه ی صحرا رها شده با نیزه عضوعضو تنش جابه جا شده دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم کین جسمش بدون غسل و کفن مانده بر زمین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
مناجات مهدوی جدید گریز: ماه صفر گذشت بدون شما چرا؟ گویا هنوز در سفری ماه ما چرا؟ شاه جهان که ساکن صحرا نمی شود! هستی همیشه در به در  ِذی طُویٰ چرا؟ دشمن که جای خود، چه توقّع از آن ولی از یاد برده است تو را آشنا چرا؟ غیر از دعا برای ظهورت که چاره نیست اما نمی رسد به اجابت دعا چرا؟ هستی کجای مجلس ما،صاحب  ِعزا؟ حاضر شوی به مجلس ما در خفا چرا؟ روضه برای حضرت سلطان گرفته ایم کشته شده ست جدّ رئوفت رضا چرا؟ ای منتقم بگیر دگر انتقام  ِاو اجر امامتش شده زهر جفا چرا؟ در بین قصر و حجره ی خود خورده بر زمین انداخته به روی سرش یک عبا چرا؟ حالا که روی خاک، سرش را گذاشته جدّش حسین را زده دائم صدا چرا؟ گوید: حسین از چه تو را تشنه کشته اند موی سپید تو شده با خون حنا چرا؟ وقتی که پیش عمّه، سرت را بریده اند دیگر جدا شده سر تو از قفا چرا؟ در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد عضوعضو پیکر تو جابجا چرا؟ جسمی که جای بوسه ندارد سه روز و شب شد روی خاک گودی مقتل رها چرا؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله چگونه نوحه کنیم این عزای سنگین را شهید گشت و نفهمید امتش این را شهید گشت کسی که به دست عاطفه اش پناه داد فقیر و یتیم و مسکین را شهید گشت امامی که فیض رحمت او گرفته تا به ابد خلقت نخستین را چگونه پیرو قرآن شوند قومی که دهند نسبت هذیان کلام یاسین را مدینه شرم نکردی به پیش دختر او که رو به قبله کنی خاتم النبیین را عجب که داغ تسلا شود به داغ دگر کشد به خنده ی مرگ آن نگاه غمگین را از این سو آتش دل ، آن سو آتش خانه بگو که صبر نماید علی کدامین را علی که غسل تن سید البشر با اوست به دوش خویش کشیده است داغ تدفین را به روی سینه ی او گوشوار عرش افتاد بغل گرفت گل سرخ ، برگ نسرین را به گریه گفت حسینم کجا یزید کجا به گریه دید مگر آن غروب خونین را همان غروب که شمر آمد و سنان میرفت که پایمال کنند آن سلاله ی دین را همان غروب که قرآن ورق ورق میشد همان غروب که آتش زدند آیین را که دیده قاری قرآن میان بزم شراب به گریه دید سر و چوب و طشت زرین را .
. ۸۲۸ عزیز برادرم گریه مکن حسین کنار بسترم گریه مکن حسین گریه مکن کنار من ای جانم که من خودم برای تو گریانم @emame3vom از سوز زهر کین هستم به پیچ و تاب باشد برای من آماده ظرف آب اما تو در کرب و بلا عطشانی عطشان به زیر نیزه ها می مانی دور و برم اگر یه عده بی قرار ولی به دور تو یه عده نیزه دار صورتت از خونابه رنگین میشه یه دفعه سینه ی تو سنگین میشه ✍ .👇
. ۸۲۹ مادر رسیده جان من برلب ببین که هستم من به تاب و تب شد لحظه های آخرم امشب ای مادر من دانی چه آمد بر سرم مادر شد پاره پاره جگرم مادر ازظلم و جور همسرم مادر ای مادر من مادر ببین گل تو پژمرده مانند تو حسن زمین خورده کسی نداند که چها دیدم تنها نهواز بیگانه نالیدم از آشناهم طعنه بشنیدم ای داد بیداد بدتر به مسجد بر روی منبر دیدم نشسته قاتل مادر می کرد اهانت بر من و حیدر ای داد بیداد عدو زده از بغض بابایم عصای زهرآلوده بر پایم از کودکی پاره جگر باشم ز داغ کوچه شعله ور باشم نشد برای تو سپر باشم ای مادر من عدو دو ست خود به بالا برد یادم نمی رود تو را آزرد صورت تو محکم به دیوار خورد ای مادر من سیلی به رویت بی هوا دیدم بر چادر تو جای پا دیدم ✍ 👇
. ۸۳۲ بر درد و غم شد اجل طبیبم حتی در خانه ی خود غریبم آه و واویلا خواهرم زینب بیا در برم گریه کن بر من جای مادرم آه و واویلا تنها نه از دشمن جفا دیدم از آشنا هم طعنه بشنیدم آه و واویلا قاتل مادر بر روی منبر ناسزا می داد بر من و حیدر آه و واویلا دیدم پیش چشمم ظالمانه مادرم را زد قنفذ تازیانه آه و واویلا 👇
. 🎋 💠 سلام من به تو یا صاحب الزمان، به فدایت  چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت  سلام من به تو ای روح حج حقیقت ایمان عزیز گم شدهٔ دل، یگانه مهدی دوران  سلام من به مدینه، به آستان رفیعش به مسجد نبوی، به لاله‌های بقیعش سلام من به علی‌و به حلم‌و صبر عجیبش سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا تو ای مسافر شهر مدینه، در دل شب ها  نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا 🎋یا زهــــــــرا سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی  ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی سلام من به بازو، کبودی رویت به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت 🎋مدینه شهر پیغمبر مدینه منزل قرآن، مدینه محفل قرآن  درون دل خبر داری، تو از درد دل قرآن مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر  خدا بر تو نظر دارد،که هستی شهر پیغمبر  مدینه شهر گلهایی چه گلهایی همه پر‌پر 🎋مدینه شهر پیغمبر بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا 🎋مدینه شهر پیغمبر چرا خاموش و دلگیری مدینه شور و شینت کو امام مجتبایت کو، حسینت کو حسینت کو 🎋مدینه شهر پیغمبر به بالای سر محبوبهٔ حق آه و تواویلا نشسته ساقی کوثر، شکسته آه و واویلا 🎋مدینه شهر پیغمبر .