eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
130 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5819092086581889826.mp3
5.56M
‍ شب هفتم محرم الحرام 🏴 🏴 سبک زمینه یا ضرب تک کربلایی جواد مقدم 🎤 🎤 ای غنچه ی ناز ، ای حسرت آب ای عشق حسین ، ای جون رباب بیچاره ی تو لب های فرات گهواره ی تو کشتی نجات داری میزنی پرپر ای پرستوی بی تاب رو زدش به این لشکر واسه تشنگیت ارباب ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... تو خیمه ی غم مادر نگرون قنداقه ی تو غرقابه ی خون رو دستای من پرپر گل روت مشتم شده پُر از خون گلوت آخ نداره که بابات پای به حرم رفتن بیرون بکشم تیرو سر میشه جدا از تن ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... شیش ماهه ی من قربون نگات مونده هنوز هم خنده رو لبات از تو چجوری من دل بکَنم جون میکَنم و خاکت میکنم رفتی و دعام اینه با دلی که شد پُر خون قنداقه ی تو از خاک با نیزه نیاد بیرون ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
4_556979832915756032.mp3
256.4K
‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
⚜️🍂⚜️دودمه _ شبِ هفتم محرم 95 _حضرت علی اصغر علیه السلام _ حاج مرتضی محمود پور ⚜️🍂 ⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ میرسد از خیمه‌ها یارب صدایِ آب آب وای بر حالِ رباب .... آب آوردن به خیمه بهرِ اصغر شد ثواب وای بر حالِ رباب .... کودکی در خیمه افتاده به دامانِ رباب مادرش گوید بخواب .... حرمله داده به جایِ آب بر اصغر جواب مادرش گوید بخواب .... ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
4_556979832915756026.mp3
866.1K
‍ ‍⏺دودمه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای تمام بود و هستم بر روی دستم بخواب ، وای بر حال رباب آرزو دارم ببینی ای علی جان خواب آب ، وای بر حال رباب ┏━━━⏺⏺⏺⏺⏺━━┓ کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi ┗━━━⏺⏺⏺⏺⏺━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_556979832915756025.mp3
395.8K
‍ ‍⏺دودمه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است ، در شجاعت حیدر است گرچه باشد شیرخواره ، شیر مرد لشگر است ، در شجاعت حیدر است کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه ایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozevanoheayammoharramsoghandi
صدای کمان حرمله می آید به جنگ صغیـر قافله می آید نوای غم از این غائله می آید عزا در عزا بی فـاصله می آید ** کمـانـه انـدازی آمـده بـا کمـانـش گرفتـه نـورِ یک حنجـره دیدگـانـش کودک بی شیری برده عطش توانـش بانـگ عمـو آب آب بریـده از لبانـش برده عطش خواب او از تـن بـی تـاب او بـر دل مــادر زده نغـمــه آب آب او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** از غـم بـی آبـی حوصلـه سـر آمـده وسّـط میـدان بـر دوش پــدر آمـده گوش حـرمگـاه این سوزِ خبـر آمـده حرملـه این دفعـه با تیر سه پر آمـده تیـر سـه پَر دارد او به سینه شـر دارد او کیــن پــدر دارد و میـل پســـر دارد او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** زوزة تیـر جفـا غـائلـه پـا مـی کنـد از سه جهـت حلقة حنجره وا می کنـد رنـگ عـزا بر رخ قافلـه جـا می کنـد دوش پـدر مقتـل طفـل نـوا می کنـد مـانـده سرِ دوش او خـون بنـا گـوش او چهـره صحـرا شـده نـای بــلا نـوش او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** تشنـه لبـان کرده بر بوسـه تیر اکتفا قلب رباب حزین خون شده از این جفا زینـب غمـدیده در قحطـی مهر و وفا پاره تن از غـم شده پاره تن مصطفی غـم زده اَبــروی او تیـره شــده روی او آمده در دشـت خون تیـر بـلا ســوی او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** سه شعبه ای گفته ایم شنیده اید با عزا امان از آنکس که خود دیده به دشت بلا به خون سرخی که شد از کف او بر سما گرفتـه بغضی عجیـب گلویِ خون خدا غمیـن شـده حال او شکستـه تـر بـال او عزای شش ماهه شد هــوای احـــوال او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** شکسته خاطر حسیـن تا حرمش آمده بـرای تقسیـم غـم با حـرمـش آمده سرشک چشم حسین یا حرمش آمده که سیل خون سوی دریا حرمش آمده سـروری در بنــد او دل زده پیـونــد او کاش که مـولا شـود زین همه خرسنـد او عزا در عزا بی فـاصله می آید صدای کمان حرمله می آید ** برچسب ها : (ع) ، ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ . دشمن این کودک،طفل بی تاب است اصغرم دشمن،تشنه ی آب است اصغرم لای لای۴ کودکم اصغر،گشته رزمنده دین حق از او،شده پاینده اصغرم لای لای۴ ناگهان از دور،تیر کین آمد بر گلوی آن،بی قرین آمد اصغرم لای لای۴ حرمله آمد،رو به روی او زده با تیرش،بر گلوی او اصغرم لای لای۴ زد بر او با تیر،دشمن کافر گل من اصغر،شد ز کین پرپر اصغرم لای لای۴ گل من اصغر،وقت بشکفتن شده پرپر با،دست اهریمن اصغرم لای لای۴ در بغل دارم،طفل شیرخواره روی دستم شد،گلویش پاره اصغرم لای لای۴ از سوی دشمن،کینه شد افزون از غم اصغر،شد حسین دلخون اصغرم لای لای۴ شد گلم پرپر،از غمش سوزم از دلم زین غم،شعله افروزم اصغرم لای لای۴ ای خدای من،قسمتم غم شد از غم اصغر،قامتم خم شد اصغرم لای لای۴ کودک نازم،طفل خاموشم کشته از کینه،شد در آغوشم اصغرم لای لای۴ شد شهید کین،طفل دلبندم پشت خیمه من،قبر او کندم اصغرم لای لای۴
۱۹ . تو به بحر ولا در نابی در سپهر ولا آفتابی شافع محشری ای علی جان گرچه لب تشنه طفل ربابی آه-نوه ی زهرایی آه-در کرم دریایی آه-هر گره بگشایی آه مددی یا اصغر۳ غنچه ی گلشن آل طاها غربت من شده با تو معنا جان دهی روی دستم گل من می روی در جنان سوی زهرا آه-خیمه در بی آبی آه-از عطش بی تابی آه-تو چه سان می خوابی آه مددی یا اصغر۳ تویی ای کودک بی نظیرم گل بابا و خیر کثیرم پسرم خونجگر گشته ام من داغ تو یا علی کرده پیرم آه-تو چه جولان دادی آه-تشنه لب جان دادی آه-جان به جانان دادی آه مددی یا اصغر۳ حرمله آمده رو به رویت او گرفته نشانه گلویت تا که شد حنجرت پاره پاره کربلا را گرفت عطر و بویت آه-روی دست بابا آه-تو زدی دست و پا آه-ریزد اشک زهرا آه مددی یا اصغر۳ تو زدی دست و پا روی دستم بعد داغ تو از پا نشستم چون نهالی که خشکیده گشته از غم و سوز داغت شکستم آه-رنگ من پریده آه-کس چو من ندیده آه-حنجرت ببریده آه مددی یا اصغر۳ ای گل پرپرم ای علی جان می روی از برم ای علی جان می نهم من تو را در دل خاک با دو چشم ترم ای علی جان آه-غنچه ی بستانی آه-اصغرم عطشانی آه-شده ای قربانی آه مددی یا اصغر۳ مادرت می کشد انتظارت شده در خیمه اش بی قرارت پشت خیمه کنم پیکرت خاک بود اشکم علی جان نثارت آه-ای مه رخشنده آه-شده ام شرمنده آه-بعد توام زنده آه مددی یا اصغر۳
۱۱ شب هفتم شب عطش افتاده ام یاد اصغر یاد شش ماهه ی حسین غنچه گل یاس پرپر غنچه ی شش ماهه پرپر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر دل ها بسوزد بر علی آخرین سرباز حسین گرچه کودک اما بود کودک جانباز حسین جان دادی بر دست پدر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر جانم فدای لب های خشک تو یا علی اصغر بر کشتی نجات بابایت حسین تویی لنگر بر سینه ی بابا زیور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر خون گریه می کرد از برای تشنگی تو رباب برده پدر تو را سوی میدان تا که گردی سیراب در خیمه گریان شد مادر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر بر روی دستان پدر رفتی سوی میدان علی در پیش چشم دشمنان داده ای تو جولان علی تابیدی چون ماه انور مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر تو بر دست بابا حرمله نشسته رو به رویت با سه شعبه زد از ستم دشمن دین بر گلویت شد بریده از کین حنجر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر حنجر تو بریده شد قنداقه ات پر خون شده مادر غمدیده ی تو در خیمه ها دلخون شده داغت زده بر دل آذر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر مولانا یا علی اصغر
🔶 نشان مظلومیت 🔶 السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ‏]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ. و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال‏ ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول‏... و نقل است كه وقتى أصحاب و تمام نزديكانش به رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود: اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مى‏فرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!. گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود: همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند. در گذشته و فرزندش كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند. همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم. واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم و گرد آوردند. سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم. در ريختن خون من براى كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند. و با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند. و اين بخاطر مسأله‏اى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى: يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند. پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيده‏ام. نقره‏اى كه از طلا خالص شده، و من نقره‏اى هستم كه فرزند دو طلا مى‏باشم. چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم. زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار و است. ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده. و او در روز احد يورش و حمله‏اى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد. سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود. اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند. عترت نيكوى مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه. علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مى‏پرستيد. از ابتدا به بتها كينه مى‏ورزيد و لحظه‏اى با قريش آنها را سجده نكرد. دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت. 📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱ 🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
مرثیه جان به لب اصغروبر صورت جانان خندد، ژاله برچهره واین غنچه گریان خندد، تا که فزون نکند داغ علی اکبر را، تشنه لب اصغر از آن بررخ جانان خندد، شد کباب از اثر خنده او قلب رباب ، طفل شش ماهه که دیده است بمیدان خندد، هدفش بود درآغوش پدر جان دادن، چون علی دید که شد مشکلش آسان خندد، یا رب این تیر سه شعبه چه با اصغرگوید، که از ره تحقیر به پیکان خندد، میهمان بود علی اصغروعطشان جان دادن، سنگ دل حرمله بسر غربت مهمان خندد. سلام بر علی اصغر امام حسین علیه السلام
🍃✨ ره: وقتی بعضی‌ها از قبر بیرون می‌آیند، یک نفر جلوی آنهاست که می‌گوید بیا که تو را مژده می‌دهیم به کرامت و بهشت! 🌾دختری جهاز نداشت و تو رفتی جهاز او را تهیه کردی و حتی نگذاشتی کسی بفهمد. من همان [عمل تو] هستم. 🌾راه را برای او باز می‌کند و به بهشت می‌بردش. در دنیا، حتی یک نفر را هم که شده خوشحال کنید.
❣﷽❣ ♨️ (3) ♨️ ♦بر نور جمال پاک احمد صلوات ♦برعطر وجود حی سر مد صلوات ♦بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول ♦برخاتم انبیاء محمدوآل محمد صلوات ( ) ☇ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر ☇مهمان حسینیم  بگو یا علی اصغر ☇این کودک شش ماهه گل باغ رباب است ☇پرپر شده درگلشن زهرا علی اصغر ☇ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید ☇چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر ☇طفلش مشماری که بود باب الحوائج ☇پرونده ما را کند امضاء علی اصغر 🔲 السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ.. المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ... المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ ⬅️بریم در خانه ی باب الحوایج ، شیرخواره ابی عبدالله .. بریم کربلا... کنار قبر شش گوشه ارباب بی کفن ... اون آقایی که پایین پاش علی اکبر ع خوابیده... آخ رو سینه اش علی اصغر ع ... امان از دل حسین ... یا حسین 3 ⬅️در حالات میرزای قمی نوشتن گاهی 10 روز روضه می‌گرفت سفارش میکرد .. میگفت هر 10 روز روضه علی اصغر رو بخونند .. (گفتن آقا کسای دیگه هم بودند کربلا که شهید شدند.. علی اکبر بوده .. قاسم .. ابالفضل بوده چرا هر ده روز روضه علی اصغر (چرا؟؟)) فرموده بودند..برا اینکه علی‌اصغر مظلوم بود.. اونایی که تو کربلا بودن زبون داشتند.. از عطش ناله میکردند.. شمشیر داشتن جنگ میکردند.. اما علی اصغر شش ماهه زبون برای حرف زدن نداشت ... آخ مرد جنگ نبود .. لباس رزم به تن نکرد.. تو آعوش ابی عبدالله پرپر شد.. 🔰 بعد فرمودند اگه مشکل دارید اگه هر دری میزنید مشکلتون حل نمیشه.. روضه علی اصغر ع بگیرین .. خیلی در خونه علی اصغر امام حسینو بزنید .. امان از دل ابی عبدالله .. بمیرم برا دل داغدارت یا حسین .. 🎇آی حاجت دارا... جوون دارا ..آی مریض دارا... ( یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..) ☆هر چه آمد به سرم دست به زانو نزدم ☆جزخداوند به عمرم به کسی رو نزدم ☆روی دستم گل بی برگ و برم را کشتن ☆رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن ☆حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود ☆کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود ⬅️(راوی میگه دیدم ابی عبدالله زیر عبا قنداقه ی خونی پنهان کرده ..متحیره) آخ یه قدم سمت خیمه برمیداره دو قدم برمیگرده .. (میگه اینقده دلم برای حسین سوخت منم براش گریه کردم) با خودم گفتم چرا نمیره سمت خیمه ها .. دیدم یه عده زن و بچه جلوی خیمه ها منتطرند .. چشم براهند علی برگرده .. 🍁بچه ها دست بابا خونی شده 🍁گمونم شیش ماهه قربونی شده 🍁عبارو طوری رو اصغر کشیده 🍁معلومه خیلی خجالت کشیده ⬅️میگه دیدم ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها با غلاف یه قبری کند .. این بدن مطهرو دفن کرد.. (یه جمله بگم آقا جان یا اباعبدالله..) آقا جان زخمی ندیده بود این بدن .. (فقط یه تیر خورد ،، ) نخواستی این بدن رو کسی ببینه ،، نخواستی خواهراش ببیننه .. آقا جان نخواستی مادرش رباب ببینه .. نخواستی عمه اش زینب ببینه .. آقا جان ... بمیرم برا اون ساعتی که همه ی این زن و بچه اومدن قتلگاه... دیگه حرف یه زخم نبود.. (تو ناحیه مقدسه داریم) فرقةٌ بالسيوفِ .. فرقةٌ بالرماح .. فرقةٌ بالحجارةِ .. فرقةٌ بالخَشَبِ والعصا .. یه عده با شمشير زدن، یه عده با نيزه، یه عده اى با سنگ، عده اى هم با چوب وعصا چه کردند با عزیز برادر زینب ... ◾️خاک عالم به سرم کز اثر تیغ سنان ◾️جای یک بوسه ی من بر همه اعضای تو نیست ⚜صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله یا لیتنا کنا معک فافوز فوزا عظیما دعا👇👇 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِه ِوَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ الفائزینَ بلِقائه 🔰جهت شادی روح امام و دو فرزند امام علما صلحا شهدا گذشتگان علی الخصوص گذشتگان این جمع و بانی محترم مجلس بخوانید رحمه الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات
🔰 🏴روز ششم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟ 🌾حصین بن تمیم با چهارهزار نفر، حجازبن ابجر ‏عجلی با هزار نفر و یزیدبن حارث با ۸۰۰ نفر وارد کربلا شدند تا به سپاه عمر سعد ‏بپیوندند و ‏موافق بعضی از روایات، پیوسته لشکر آمد تا به تدریج تعداد سپاه عمربن سعد به ۳۰ هزار سوار نفر رسید. 🍂در این روز بود که ابن زیاد میان خود و اردوی عمربن سعد سوارانی تیزرو گماشت ‏که پیوسته اخبار را گزارش می‌دادند.