eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
130 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
دختری آمد از قبیله ی نور نذر راهش سبد سبد احساس صورتش مثل قاب نرگس بود سیرتش روح صد گلستان یاس هر فرشته که می رسید از راه یا اگر جبرئیل می آمد به پر روسریِّ گلدارش تا ببندد دخیل می آمد هر سحر بوسه می گرفتند از مقدمش کاروانی از خورشید یاسها چلچراغ ایوانش با همان بالهای سبز و سفید *عیده! قراره جشن بگیریم برای این خانم،همیشه جمعه بعد نیمه شعبان به یاد این بی بی جشن میگیریم ولی سراسر جشن میدونم که اشک وحاله عیبیم نداره ، بعضی اسم ها رو نمیتونیم به این راحتی از کنارش بدون گریه بگذریم کسی که تو سه سالگی بهش لقب میدن ... ان شاالله راه باز بشه بریم ببینیم از باب قبله وارد بشیم بالای حرم نوشته: آن که او در این مزار شریف آرمیده است اُُّم البُکَاء رقیه ی محنت کشیده است ... به عمش گفتن ام المصائب ، به سه ساله گفتن مادر گریه ها ... اینم دختر همون مادره دیگه ... مادری که تو هجده سالگی میشه سرآمد گریه ، باید دخترش تو سه سالگی بشه مادرگریه ... لذا بعضی وقتا حس میکنم حالت میخواد عوض بشه جلوش رو میگیری ... شعره همه چی توش هست هم حال روضه میخوای هم اشک وتوسل میخوای ... سوگلی اربابه دیگه ...* تا که لب را به خنده وا می کرد دل هر ماهپاره را می برد هر دلی را به لطف لبخندش به خدا تا خودِ خدا می برد ساره ، آسیِّه ، هاجر وُ مریم *عظمتو ببین...* زائر هر شب نگاه او وَ شکوه تمام این دنیا گرد وُ خاک غبار راه او به صفات حمیده اش سوگند آیِنه دار حُسن زهرا بود خاک راهش شفای هر درد است او مسیحا تر از مسیحا بود)2 *هر کدومتون رو الان بلند کنم تو زندگی یه کرامت ازاین خانوم دیدید ... محاله بهش رو بزنی دست خالی برگردید ...* در میان قبیلهِ ی خورشید در دل هر ستاره جایی داشت وَ روی موج آبی دلها مثل مهتاب رد پایی داشت آسمان است و گوشواره ی او خوشه های طلایی پروین مستجاب الدعاست این بانو عطر سبز قنوت او آمین آسمان مدینه ی دل را مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود (بین این خانواده این دختر همه ی عشق عمه زینب بود)2 *همه دوسش داشتن،عزیز دل همه بود ، اما بعد باباش حسین ،عمه براش میمرد ؛ بی خود نبود وقتی کاروان برگشت مدینه هر کی اززینب سراغ روضه میگرفت بی بی همه روضه ها رو میخوند حقم داره همه ی روضه ها رو فقط یه نفر دیده اونم زینبه ... اما زین العابدین میفرمایند: همه حرفاش رو که میزد - روضه خونا میدونن ماها به اون گریز آخر روضه میگیم مهم ترین جای روضه معمولا بهترین نقطه روضه ، اوج هیجان و مصیبت آخرشه-یکی دو دقیقه سکوت میکرد همه فکر میکردند روضه تمومه یه مرتبه یه آه بلندی میکشید میگفت: "فاماالرقیه ..." جانم ... اینو گفتم بدونی من بلد نیستم بدون اشک برای رقیه شعر بخونم* آسمان مدینه ی دل را مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود بین این خانواده این دختر همه ی عشق عمه زینب بود *حالا بعد زینب نوبت کیه که ازش دلبری کنه این دختر؟* (نه فقط عشق حضرت زینب آرزو و امید عباس است)2 زینت آسمان آبی شانه های رشید عباس است جلوه دارد میان چشمانش همه ی مهربانی ارباب گل بریزید آمده از راه دختر آسمانی ارباب آسمانها ستاره می ریزند جبرئیل از جنان به پای او دسته گل می فرستد از جنت مادرش فاطمه برای او مریم است این وَ یا خود زهراست که حریمش پر از کرامات است تا قیام قیامت این دختر افتخار تمام سادات است از ضریح بهشتی اش هر دم عطر جانبخش لاله می آید تا همیشه صدای جانسوز گریه ی یک سه ساله می آید *خیلی اهل کنایه و نکته میخواد حرف رو بگیری ...* اعتکاف بنفشه و لاله روی لبهای او چه دیدن داشت... *چرا بنفشه ولاله؟من روزی شب سوم محرمم رو آخر ماه شعبان میگیرم تو رو نمیدونم ... یکی از ظریف ترین قسمت های صورت یه دختر لبای دختره ... دختر دارا شما برای رقیه باید سنگ تمام بذارید ان شاالله این خانوم قیامت تلافی کنه ... گل بنفشه رنگش کبوده ... گل لاله رنگش سرخه ... همچین که نگاش به لبای بابا افتاد خودش یادش رفت ... درداش یادش رفت ... کلی گله آماده کرده بود به باباش بگه میخواست از شام و کوفه و زجر وحرمله گله کنه اما تا نگاش به سر بابا افتاد خودشو یادش رفت ... اول گفت:کی لباتو پاره کرده؟کی موهاتو خضاب کرده؟....
| و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ما از اول انتخابت کرده ایم *شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابی‌عبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را* ما از اول انتخابت کرده ایم در شرار عشق آبت کرده ایم حُر ما امروز خیر الناس ماست حُر ما آیینۀ عباس ماست سایه بودی آفتابت کرده ایم سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم *حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ،‌ اجازه بدید اینجور بگم ، حُر : خواهرم زینب صدایت میکند مادرم زهرا دعایت میکند ..* با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای یا که بر شش ماهه آب آورده ای *نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..* گر دوصد جرم عظیم آورده ای غم مخور رو بر کریم آورده ای تو بدی کردی ولی بد نیستی امتحان دادی ولی رد نیستی *تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست .. بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم .. حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن .. منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد .. مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد .. جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید .. هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همه‌ی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :* با رفتنت خالی نکن دور و برم را پاشیده تر از این نگردان لشگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم حالا بیاو جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را شب بودُ میرفتند مادر را بشویند با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند هر چند باید ابتدا سر را بشویند *بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید* ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد در حفظ گل امانتت کوشیدم اما چه کنم مغیره‌اش پر پر کرد نزن ، ببین که مادرم جوونه دلش گرفته از زمونه .. نزن ، ببین که بار شیشه داره ببین شکسته گوشواره .. *اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..* دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد ◾️◾️◾️◾️◾️
4_5785395916366153655.mp3
5.73M
| و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ◾️◾️◾️◾️
| و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ما از اول انتخابت کرده ایم *شمارو که نمیدونم اما من خودمُ میگم امشب اومدیم با ابی‌عبدالله آشتی کنیم حسین جا بخر همۀ ما را* ما از اول انتخابت کرده ایم در شرار عشق آبت کرده ایم حُر ما امروز خیر الناس ماست حُر ما آیینۀ عباس ماست سایه بودی آفتابت کرده ایم سنگ بودی دُّر نابت کرده ایم *حر میدونی چیکار کردی؟! گفت آقا من اول راه آبُ به شما بستم .. اجازه بده اول من فداییت بشم آقا ،‌ اجازه بدید اینجور بگم ، حُر : خواهرم زینب صدایت میکند مادرم زهرا دعایت میکند ..* با سرشگت دُرّ نایاب آورده ای یا که بر شش ماهه آب آورده ای *نمیدونی تو خیمه ها چه خبره حر .. شیرخوارم تو خیمه داره از تشنگی بال بال میزنه .. اینقدر حر خجالت کشید گفت آقا بذار برم فدا بشم .. بذار من نبینم بچه هاتو آب بشم از خجالت .. گفت سرتو بالا بگیر ..* گر دوصد جرم عظیم آورده ای غم مخور رو بر کریم آورده ای تو بدی کردی ولی بد نیستی امتحان دادی ولی رد نیستی *تا حضرت بهش گفت مادرت به عزات بشینه ، (ببخشید اینو میگم) یه وقت یکی تو ضعفه یکی تو اوج قدرته هزار مرد جنگی باهاشن یه پهلوانیِ یه فرمانده سپاهیِ .. سرشُ انداخت پایین گفت در عرب هرکی جز شما این حرفُ میزد من جوابشُ میدادم ، چه کنم تو مادرت زهراست .. بعضی ها زرنگن از همین جا گریزُ میزنن .. میدونن چی میخوام بگم .. حر تا نام فاطمه رو شنیدی ادب کردی .. اصلاً تو مادر مارو ندیدی اما اسمشُ شنیدی خجالت کشیدی .. کاش این مدینه ای ها هم یه ذره ادب داشتن .. منو حلال کنید روضه ی مادرِ .. شب چهارمِ .. اومد پشت در حضرت زهرا ، گفت یا بگو علی بیاد بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم ..میگه دستور داد هیزم آوردن .. در خونه رو آتیش زد .. مادر ما دستشُ جلو آوورد .. اینقدر فلانی با تازیانه به این دستا زد .. جوان نَنَه .. به خدا نمیخوام اینجوری مثال بزنم اما روضه خوان باید بتونه روضه رو جا بندازه .. اگر یه روز جلو چشمت تویِ مسیر داری با مادرت میری یکی جلو مادرتو بگیره مگه حالا حالا یادت میره !.. اونم یه نانجیبی همه بغضشُ تو دستش جمع کرد .. نمیتونم بگم آقا .. ما روضه گودالم میخونیم ولی به روضه مادر که میرسیم کم میاریم .. ان شاءالله هیچ موقع مادرت دست به دیوار نگیره راه بره .. بابا هجده سالش بود ، جوان بود ، بچه هاش کوچیک بودن میخواست راه بره خجالت میکشید .. هر وقت روضه حضرت زهرا میشنوی تا میتونی برای فاطمه داد بزن .. بعضیا میگن چرا؟! دلیل دارم. اون شب اینقدر بچه هاش دوست داشتن بلند گریه کنن اما حسن آستین به دهن گرفته بود علی گفت بچه ها آرام گریه کنید .. حالا تلافی اون شبِ مدینه رو کن .. ان شاءالله داغ مادر نبینی .. ان شاءالله هیچوقت مادرت جلوت زمین نخوره .. یه چیز دیگه هم میگم گوش بده دومین دلیل مو بگم :این مادر همه‌ی عمرش هجده سال بوده ، این مردم باید بدونن با این مادر هجده ساله چه کردند ..گفت زهرا :* با رفتنت خالی نکن دور و برم را پاشیده تر از این نگردان لشگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را تو بین آتش رفتیُ من گر گرفتم حالا بیاو جمع کن خاکسترم را هر شب حسن در خواب میگوید مغیره دست از سرش بردار کشتی مادرم را شب بودُ میرفتند مادر را بشویند با اشک ها جانِ پیمبر را بشویند شب بودُ گیسویِ سپیدش را ندیدند هر چند باید ابتدا سر را بشویند *بدنُ غسل داد کفن کرد علی میخواد خودش با دست خودش فاطمه شو تو خاک بذاره .. خیلی سخته .. یه وقت دید دو تا دستِ رسولِ خدا از خاک بیرون اومد تا دید دستایِ پیغمبرُ خجالت کشید* ای ختم رسل چرخ مرا مضطر کرد در حفظ گل امانتت کوشیدم اما چه کنم مغیره‌اش پر پر کرد نزن ، ببین که مادرم جوونه دلش گرفته از زمونه .. نزن ، ببین که بار شیشه داره ببین شکسته گوشواره .. *اینجا مادرُ زدن کربلا سه ساله رو زدن ..* دلم آغوش گرم تو رو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد •┄┅══༻○༺══┅┄ کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
4_5830232931100002677.mp3
5.73M
| و روضه جنابِ حر سلام الله علیه اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قبل از امام کنی، میشوی بعد از امام: ! کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @rozevanoheayammoharramsoghandi
با همین اشکی که شد جاری توسّل می کنم در سلامت یا که بیماری توسّل می کنم من گره دارم به کارم یا حسین بن علی ع در پی رفع گرفتاری توسّل می کنم
هر کس غم و محنتده ابوالفضلی چاغورسا ▪️🥀🌾▪️🥀🌾▪️🥀🌾 به حضرت ابوالفضل (ع) گریز به وداع و شهادت حضرت تبریزی .▪️🥀🌾▪️🥀🌾▪️🥀🌾 هر کس غم و محنتده ابوالفضلی چاغورسا هنگامه زحمتده ابوالفضلی چاغورسا . دامان ابوالفضلی اگر صدقیله دوتسا درمانده و حسرتده ابوالفضلی چاغورسا . قلبینده ریا اولماسا اخلاصیله گلسه پنهانیده خلوتده ابوالفضلی چاغورسا . مأیوس ایلمز آند اولا قارداشی حسینه هر کیمسه حقیقتیده ابوالفضلی چاغورسا . زهرا ایده جاق هر کسه صدقیله شفاعت گر روز قیامتده ابوالفضلی چاغورسا . غمدن قوتولار دار فناده او کسی که هنگام مصیبتده ابوالفضلی چاغورسا . بو باب الحوائجدی یتر کامه جهاندا هر کیمسنه حاجتده ابوالفضلی چاغورسا . قویماز بیرینی بندیده هر بندۀ آزاد وار بیله روایتده ابوالفضلی چاغورسا . . یاز سنده قلم واقعۀ کرب و بلاسین برپا ایله عبّاس و ابوالفضلین عزاسین . . ///اجازه جهاد حضرت عباس/// . گلزار امامتده گورن وقته خزان وار لب تشنه گوروب قانه باتوب هر نه جوان وار . بیکسدی کومک سیزدی حسین فاطمه اوغلی رخسار شریفونده اونون اشگ روان وار . بیر سمتده قزلار دولانور الده سو جامی گوز یاشی توکور اهل حرم آه و فغان وار . زهرا قزی زینب باخوری قارداشا آغلور دوردی دیدی منده نه قَدَر تاب و توان وار . گلدی شه دین محضرینه شوریله عباس عرض ایلدی باشیمدا منیم شوق جنان وار . ویر سیّدی رخصت منه میدانه قویوم یوز بیلمولّه ابوالفضل کیمی شیر ژیان وار . بو لشگر شامین داغیدوم نظم و نظامین آخر گوره لر اکبریوین قانین آلان وار . من شیر خدا اوغلیام ای شاه لب عطشان حق شیری علیدن بیلوسن منده نشان وار . قول باغلو عمر سعدی گتورّم بو حضوره بلمور او ستمگر هله بو جسمده جان وار . سقّا من اولام آب فراتی دوتا دشمن چیگنیمده منیم چون بیله بیر بار گران وار . . عبّاسی بو حالتده گورنده شه عطشان قول بوینونا سالدی دیدی قارداش سنه قربان . . ///وداع حضرت ابوالفضل با امام/// . سنسن بو بیاباندا منیم یاریم ابوالفضل گئتسن کیم اولار یار و هواداریم ابوالفضل . وارسان هله وار عترتیمون صبری بلایه سنسیز پوزولار ظلمیله پرگاریم ابوالفضل . هر چند بو صحراده باتوب قانه جوانلار اما وار علم الده علمداریم ابوالفضل . یوخ رحم و مروّت بو جماعتده گورورسن لب تشنه قالوب عترت اطهاریم ابوالفضل . سو آلماقا گیت ایمدیکه میدانه گیدورسن سیراب اولا بلکه گل و گلزاریم ابوالفضل . چوخ عرصه نی تنگ ایلمه بو لشگر شامه شامه گیده جاق زینب غم خواریم ابوالفضل . بیر مشک سو ممکن اولا آل اهل جفادن عجز ایلمه چوخ لشگره سرداریم ابوالفضل . من نیلرم ئولدورسه سنی دشمن کافر بُلّم که قالار محشره دیداریم ابوالفضل . بو عرصه ده بیز مکتب اسلامه فدایوخ دنیانی دوتار نهضت خونباریم ابوالفضل . . اسلام علمین آلدى اله گتدی قتاله بلمم او زمان اهل حرم قالدى نه حاله . . ///جهاد حضرت ابوالفضل/// میدانه گلوب سرعتیله حیدر ثانی بو منظره حیرتده قویوب اهل جفانی . چوخ موعظه ایتدی سپهه ائتمدی تأثیر بیر حمله ده تنگ ایلدی اشراره فضانی . سردارلر ئولدی داغلوب یاتدی علم لر توپراقه ویروب سالدى قباقنده دورانی . ناچار آچلوب یول اؤزینی سالدى فراته سو ایچمدی یاد ایلدی شاه شهدانی . سو مشکنی دولدوردی چخوب خیمیه گئتسون دوتدی قباقین جرأتیله دشمن جانی . ایستردی سویی خیمه ده اطفاله یتورسون دشمن ولی تهدید ایلوردی او جوانی . جرئت یوخیدی کیمسه مقابلده دایانسون اما اله آلموشدی هامو تیر و کمانی . اوخ یاغدی یاغش تک ایلدی مشکینی پاره قولّار قلم اولدی توکلوب ظلمیله قانی . بیر صدمه ده ویردی باشنا نوفل بیدین اولمادی رکاب اوسته دایانماقه توانی . قولسوز بدنی ظلمیله آتدان یره دوشدی عاجزدی قلم یازسون او غملو جریانی . آتدان یره دوشماقین ایدوب قارداشا اعلان میدانه گلوب سرعتیله شاه شهیدان . . ///شهادت حضرت عباس/// . سسلردی علمدارینی میدان آراسندا تا پدی یارالی قارداشنى قان آراسندا . فرمایش ایدوب یاتما عزیزیم بیله راحت قویما منی یالقوز بو بیابان آراسندا . دور گور نه قیامتدی منیم خیمه لریمده وار منظره اطفال پریشان آراسندا . مرهم اله گلسیدی بو صحرای بلاده باغلاردوم اوزوم یاره وی دونان آراسندا . قزلار اؤزون ئولدوردی امیدیم دور ایاقه آغلاتما منی بیر بیله میدان آراسندا . وئرموردوله سو مشکی قویوب کاش گلیدون کوثر یولوی گوزلوری رضوان آراسندا . بیر حاله سالوب جسموی بی رحم جماعت بنذر او سنق زورقه طوفان آراسندا . بو قوم ستمکار بیلور اوزلرین اسلام وار بیله ستم هانسی مسلمان آراسندا . . محنت شرری سینۀ سلطاندا آلشدی عبّاس او صون دمده دیله گلدی دانشدی . . ///شهادت حضرت عباس ابوالفضل/// . عرض ایلدی یا سیّدی سعییم هدر اولدی بو لشگر بی رحمه سوزوم بی اثر اولدی . چوخ سعی ایلدیم سو گتورم خیمیه قارداش او خلاندی سو مشگیم اوخا جسمیم سپر اولد
ای عالم از وفای تو حیران شده عبّاس 🌴🥀▪️🌴🥀▪️🌴 به حضرت ابوالفضل علیه السلام . سید قدرت الله رفیعی زنجانی . ای عالم از وفای تو حیران شده عبّاس از دست تو صفا بخش کریمان شده عبّاس . هر گل بدهد رخ به چمن چند صباحی با روی تو هر صحنه گلستان، شده عبّاس . سیمای تو گل سیرت تو فوق بصیرت خورشید ولایت چه دُر افشان، شده عبّاس . در علم و ادب فضل و کرم شهرۀ آفاق بَه قامت رعنا چه گل افشان، شده عبّاس . گر ماه دهد جلوه به شب تا سحر افتد دنیا ز فروغ تو فروزان، شده عبّاس . خورشید دهد نور به روی قمر هر شب با نور تو خورشید درخشان، شده عبّاس . گر کرب و بلا شد محک عشق و شهادت شمشیر تو سرمشق دلیران، شده عبّاس . ای ماه عشیره قمر لشگر مولا چشم تو تماشاگه مستان، شده عبّاس . بین الحرمین، قبله ی عشّاق جهان است ابروی تو محراب شهیدان، شده عبّاس . ای کان وفا معدن و معیار شجاعت با دست تو در علقمه طوفان، شده عبّاس . هر درد که عاجز شده از دست طبیبان با دست توانای تو درمان، شده عبّاس . وقتی که عمود آمد و دستان تو افتاد طفلان حرم زار و پریشان، شده عبّاس . ای وای چه شد بر دل و احوال سکینه از تشنگی خویش پشیمان، شده عبّاس . بعد از تو چه کرده است عدو با دل زینب دل خون و نگهبان اسیران، شده عبّاس . تو عاشق و جانباز حسین گشتی و او هم شیدای تو از سوم شعبان، شده عبّاس . اکنون پسر فاطمه بنگر تو به ایران ایران همگی بیشۀ شیران، شده عبّاس . از شمع حرمخانۀ ما لرزه فتاده ارکان یزیدان همه ویران شده عبّاس من مورم و گر دست تو باشد به سر من محتاج که باشد که سلیمان، شده عبّاس . در دل بود هیچ تمنّای «رفیعی» جز آنکه ببیند به تو مهمان، شده عبّاس
افتخاری (خدایا عاشقان را) توکل کرده‌ام بر تو خدای بی‌نیازم توسل می‌کنم بر اهلبیت چاره سازم تو دستم را گرفتی در دل روضه نشاندی به عشق مرتضی در مجلس زهرا کشاندی همه عالم فدای، علی آن شاه مردان خدایا قلب ما را، پر از مهرش بگردان به زیر لحد، علی جان مدد، تو دردم را دوا کن به زهرا قسم، که من بی کسم، شهادت سهم ما کن شما حیدر امیر مومنینی قسیم نار و جنت نازنینی بمیرم من برای غربتت که پس از زهرا شما خانه نشینی بمیرم من چه با دست خدا شد نمی‌گویم در آن کوچه چها شد پس از تو دخترت زینب چه گوید که زینب وارث کرببلا شد تو بابای حسینی علی نور دو عینی به اذن تو ولی شد عزیز تو خمینی الم را ز دست جانباز او بده بر دست مهدی علی جان نظر به ایران نما که داریم با تو عهدی از این فتنه‌ها، مرا کن رها، امید ما شمایی پناه همه، فقط فاطمه، عزیز شهدایی 🥀🌾🥀▪️🥀🌾▪️ @rozevanoheayammoharramsoghandi
. علیه‌السلام ✍ چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین با زبانِ اشک‌های بی‌صدا گفتم حسین یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین ماند هَل مِن ناصِرَت بی‌پاسخ اما بارها آمد از کرب‌وبلا لبیک تا گفتم حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین عاشقی‌گفت آن‌چه می‌خواهد دل‌تنگت بگو با دلی غم‌بار گفتم کربلا... گفتم حسین... «.
. علیه‌السلام عرش زیر علم توست اباعبدالله فرش خاک قدم توست اباعبدالله نه فقط دشت جگر سوختۀ کرب و بلا همه عالم حرم توست اباعبدالله آنچه داریم و نداریم خدا می داند ذرّه‌ای از کرم توست اباعبدالله مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزّت ما همه مرهون دم توست اباعبدالله شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی دل ما وقف غم توست اباعبدالله به خدایی خداوند دو عالم سوگند گریۀ خلق کم توست اباعبدالله تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل حرم محترم توست اباعبدالله دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی قامت کوه خم توست اباعبدالله «میثم» ازخویش‌چه‌دارد که‌به‌وصفت آرد هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله... «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .