🍂🏴🍂#روضه حضرت #زینب《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبَ اَلکُبرَی(س)》🔷🔹
✅یحیى مازنی می گوید :
من در مدینه مدّت زیادی همسایه حضرت علی(ع) بودم و منزل ما نزدیک خانه ای بود که حضرت زینب(س) در آن ساکن بود.
📜《فَلَا وَاللهِ مَا رَأَیتُ لَهَا شَخصَاً وَلَا سَمعِتُ لَهَا صَوتَاً》
♦️به خدا قسم در این مدت، نه من زینب را (بیرون) دیدم، و نه صدایش را (از داخل خانه) شنیدم!
و هر وقت زینب کبری(س) می خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا(ص) مشرّف شود، شبانه از منزل خارج می شد در حالی که امام حسن مجتبی(ع) در طرف راست او و امام حسین(ع) در طرف چپ او و امیرالمؤمنین(ع) در جلو او حرکت می کردند.
و هنگامی که حضرت زینب(س) به قبر شریف رسول خدا(ص) نزدیک می شد حضرت علی(ع) جلوتر می رفت و نور چراغ های حرم رسول خدا(ص) را کم می کرد.
یک مرتبه امام حسن(ع) علت این کار را از آن حضرت(ع) سؤال نمود ، حضرت علی(ع) در جواب فرمود :
📜《أخشِى أَن یَنظُرَ أَحَدُ إلى شَخصِ أُختَکَ زَینَب(س)》
♦️می ترسم کسی به قد و قامت خواهرت زینب نَظر کند!(۱)
🏴اما در یک صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان اسرای کربلا و سر مبارک امام حسین(ع) وارد کاخ یزید شد.
مجلس رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ حاضر شدند و به خاطر این پیروزی به یزید تبریک می گفتند.
یزید نیز در حالی که شراب می نوشید.
《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مبارک امام حسین(ع) می زند.(۲)
و در حالت مستی، با خویش شعری کفرآمیز زمزمه می کرد.
(لَيتَ أشياخي بِبَدرٍ شَهِدوا...)
♦️كاش پدرانم در بدر، اكنون بودند و بى تابى خزرج را از زخم سلاحم مى ديدند.(۳)
🔹ابوبرزه اسلمی با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد :
(ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین بن فاطمه(س) میزنی؟
با چشمان خودم دیدم که حضرت رسول اکرم(ص) این دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می مکید و میبوسید و به ایشان می فرمود :
《أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً》
♦️شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!
یزید عصبانی شد و دستور داد ابوبرزه اسلمی را از مجلس اخراج کنند.(۴)
📜شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند :
هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادندو میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبُرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید.
《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》
️آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین میریخت.(۵)
در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود :
《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》
♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى ميگردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مينگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۶)
📝شعر :
چوب مزن پیش نگاه همه،
بر لب و دندان گل فاطمه،
پاک کن از چهره گل خاک را،
ضربه مزن این رخ صد چاک را،
خاک فنا گیر و تو بر سر بریز،
جام شرابت سوی دیگر بریز،
این سر پر خون که به طشت زر است،
راس جگر گوشه ی پیغمبر(ص) است..
👤والی
📚منابع :
۱)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۳)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۷
۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها🥀▪️🥀▪️🥀▪️
《السَلَامُ عَلَی قَلبِ زَینَبِ الصَّبُور》🔷🔹
✅کاروان امام حسین(ع) بعد از مسافت راه سخت و طولانی به سرزمین کربلا رسید.
امام(ع) تا وارد سرزمین کربلا شد، غم عجیبی در قلب خویش احساس کرد.
《وَقَفَ جَوادُ الحُسَينِ(ع) ، وَكُلَّمَا حَثَّه عَلَى المَسيرِ لَم يَنبَعِثَ مِن تَحتِه خَطوَةَ وَاحِدَةَ》
♦️مرکب امام(ع) از حرکت ایستاد و قدم از قدم بر نداشت.(۱)
امام از این حرکت به شگفت آمد و فرمود :
《مَا يُقالُ لِهذِهِ الأَرضِ؟
فَقَالُوا : كَربَلاءُ
فَبَكى، وقالَ : كَربٌ وبَلاءٌ!》
♦️نام این سرزمین چیست؟
پاسخ دادند : کربلا!
پس گریه کرد و فرمود :
دشت اندوه و بلا!
《وَ قَبَضَ الْحُسَيْنُ(ع) قَبْضَةً مِنْها فَشَمَّها، وَ قالَ : هذِهِ وَاللهِ!
هِيَ الأَْرْضُ الَّتي أخْبَرَ بِها جَبْرَئيلُ رَسُولَ اللهِ(ص) أَنَّني أُقْتَلُ فيهَا》
♦️آن گاه كه به امام حسين(ع) مُشتى از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و فرمود :
به خدا سوگند اين همان سرزمينى است كه جبرئيل به پيامبر خدا(ص) خبر داده که من در آن كشته مى شوم.(۲)
حضرت(ع) فرمود :
《قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها!
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ》
♦️همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید.
پروردگارا! پناه می برم به تو از دشت اندوه و بلا!
سپس فرمود :
《هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ!
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️منزلگه مقصود ما همین جاست!
همين جا، جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ماست. جدّم رسول خدا(ص) به من چنين خبر داده است.(۳)
لذا امام حسین(ع) دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند.
🏴عصر عاشوراء فرا رسید.
از منظره های جانسوز کربلا، لحظه وداع اهل بیت(علیه السلام) با بدن های پاره پاره است.
وقتی اسرای کربلا را از کربلا راهی کوفه می کردند، اسراء را از کنار کشتگان و شهیدان کربلا گذر دادند.
اهل حرم در کنار همسفرانی، چون حسین(ع) و سایر شهیدان بنی هاشم و غیر بنی هاشم پا به سرزمین کربلا گذاشتند و اکنون به صورت اسیر به سوی کوفه می روند و پیکرهای همسفران خود را روی خاک گرم کربلا می گذارند و می گذرند.
زینب کبری(س) و به دنبال ایشان سایر زنان حرم، خود را به بدن های شهداء رساندند و زینب کبری(س) خود را بر سر جنازه ی مطهر امام حسین(ع) رساند و بالای جسد امام حسین(ع) ایستاد و سنگها و نیزه ها و شمشیرها را کنار زد و جسد مقدس را با دو دست بلند برد و بدن پاره پاره ی برادر را در آغوش گرفت و فرمود :
《اللَّهُمَّ تَقبَّل مِنَّا هَذا القُربَانَ》
♦️پروردگارا! این قربانی را از ما بپذیر!(۴)
و بر اثر ندبه زینب کبری(س)، در مقاتل این تعبیر دیده می شود که ؛
《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۵)
از طرفی نیز دشمن، آن ها را مجبور به حرکت می کرد و برای آنان چاره ای جز جدایی نبود.
یکی از ظالمان سنگدل به نام زجر بن قیس تازیانه به دست کنار قتلگاه آمد و بر سر اهل بیت(ع) فریاد کشید که زود سوار شترها شوید و به سوی کوفه حرکت کنید؛ ولی اهل بیت(ع) از کنار پیکرها، بلند نمی شدند.
《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
️پس زجر بن قیس با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زد تا سوار بر شترها کرد.(۶)
📝شعر :
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!
آیا تویی برادر من؟ نیست باورم!
عمر منی که از کف من رفته ای و من،
بی تو، گمان بودن خود را نمی بَرم،
با کعب نی کنند جدا از توام و لیک،
از جان خویش بگذرم و از تو نگذرم!
👤رجب زاده
📚منابع :
۱)ينابيع المودّة قُندوزی، ص۴۰۶
۲)تذكرة الخواصّ سبط بن جوزی، ص۲۵۰
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۰
۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۸
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۶)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۰۹
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها🍂▪️🍂▪️🍂▪️
《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ،
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ(س) وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅کاروان اهل بیت(ع) در روز ششم ربیع الاول وارد مدینه شدند که بشیر بن حذلم مى گوید :
هنگامى که به مدینه نزدیک شدیم، على بن الحسین(ع) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود آیند، خیمه ها را برپا کرده و در آن جاى گیرند.
آن گاه فرمود :
اى بشیر! خدا پدرت را رحمت کند، آیا تو نیز مى توانى شعر بگویى؟
گفتم : آرى، اى پسر رسول خدا(ص)، من نیز شاعرم.
فرمود : وارد مدینه شو و خبر شهادت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم ابلاغ کن!
بشیر مى گوید :
بر اسبم سوار و با شتاب وارد مدینه شدم.
هنگامى که به مسجد النبى(ص) رسیدم صدایم را به گریه بلند کردم و آنگاه چنین سرودم :
📜《یا اَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها،
قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَاَدْمُعی مِدْرار،ُ
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ،
وَالرَّاسُ مِنْهُ عَلَى الْقَناهِ یُدارُ》
♦️اى مردم مدینه، دیگر مدینه جاى ماندن شما نیست، زیرا حسین(ع)کشته شد که اشک من این گونه سرازیر است.
پیکر او در کربلا به خاک و خون غلطیده و سر مقدسش بالاى نیزه، شهر به شهر گردانده شد.
سپس گفت :
این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم.
با این سخن، حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند.
بشیر می گوید :
📜《..فَلَمْ ارَ باکِیاً وَلا بَاکِیَهً اَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ الْیَوْمِ، وَلا یَوْماً اَمَرَّ عَلَى الْمُسْلِمینَ مِنْهُ》
♦️هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۱)
🏴بعد از حضور و استقبال مردم مدینه از کاروان اهل بیت(ع) و ایراد خطبه توسط امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبرى(س) خود را به مسجد حضرت رسول اکرم(ص) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به حضرت رسول خدا(ص) عرضه داشت :
📜《یَا جَدَّاهْ! إِنِّی نَاعِیَةٌ إِلَیْکَ أَخِیَ الْحُسَیْنَ وَ هِیَ مَعَ ذَلِکَ لَا تَجِفُّ لَهَا عَبْرَةٌ وَ لَا تَفْتُرُ مِنَ الْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ کُلَّمَا نَظَرَتْ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ تَجَدَّدَ حُزْنُهَا وَ زَادَ وَجْدُهَا》
♦️یا جدّاه! من خبر مرگ برادرم حسین(ع) را براى تو آورده ام.
زینب(س) پیوسته گریه مى کرد و اشک و آهش تمامى نداشت.
و هر بار که به برادر زاده اش على بن الحسین(ع) مى نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى شد.(۲)
🏴و نیز حضرت سکینه(س) نیز فریاد می زد :
《اى جَدَّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم.
به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزید ندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم!
📜《فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ :
کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یا حُسَیْنُ(ع)؟!!》
♦️او با چوب دستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت :
ضربه ها چگونه است اى حسین(ع)؟!(۳)
📝شعر :
مدینه! کاروانی سوی تو با شیون آوردم،
ره آوردم بُوَد اشکی که، دامن دامن آوردم،
مدینه! در به رویم وامکن چون یک جهانماتم،
نیاورد ارمغان با خود کسی، تنها من آوردم،
مدینه! یک گلستان گل، اگر در کربلا بردم،
ولی اکنون گلابِ حسرت از آن گلشن آوردم،
اسیرم کرد اگر دشمن، به جان دوست خرسندم،
به پایان خدمت خود را به نحو احسن آوردم،
مدینه یوسف آل علی(ع) را بردم اکنون،
اگر او را نیاوردم از او پیراهن آوردم،
مدینه! گر به سویت زنده برگشتم مکن مَنعَمْ،
که من این نیمه جان را هم به صد جان کندن آوردم،
مدینه! این اسیری ها نشد سدّ رهم بنگر،
چه ها با خطبه های خود به روز دشمن آوردم!
👤غلامرضا سازگار
منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۹۸
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۴۷
۳)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۷۶
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها🏴🍀🏴🍀🏴🍀
《ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(ع)، یَا زَینَبَ الکُبرَی(س)》🔶🔸
✅از ابن عباس نقل شده است كه وقتی در جنگ احد حضرت حمزه سیدالشهداء شهيد شد، وحشی (قاتل حمزه) از طرف هند (مادر معاویه) اجیر شد که حمزه را بعد از کشتن، مُثله کند.
و او نیز سینه حمزه را شکافت.
بعد از پایان جنگ، صفيه (خواهر حمزه) آمد كه وضع نعش برادر خود را ببيند اما خبر نداشت كه برادرش را بعد از شهادت مثله كرده اند.
صفيه به امام على(ع) و زبير (پسر صفیه) برخورد كرد.
امام على(ع) به زبير فرمود :
📜《اُذْكُرْ لِأُمِّكَ!》
♦️مادرت را دریاب!
و به او تذكر و دلدارى بده!
و چون این کار قدری سخت بود، زبیر از آن سرباز زد و متقابلا به امام علی(ع) عرضه داشت :
📜《لَا بَلْ اذْكُرْ أَنْتَ لِعَمَّتِكَ!》
♦️شما به عمّه تان تذكر و دلدارى دهيد.
صفیه تا به علی(ع) و زبیر رسید پرسید :
📜《مَا فَعَلَ حَمْزَةُ؟
فَأَرَيَاهَا أَنَّهُمَا لَا يَدْرِيَانِ!》
♦️حمزه را چه شده است؟
پس صفیه از حال آن دو گمان کرد که آنان خبری ندارند.
پس نزد رسول اکرم(ص) آمد.
حضرت(ص) تا عمه خود را دید، فرمود :
📜《إِنِّي أَخَافُ عَلَى عَقْلِهَا》
♦️من مى ترسم بر عقل صفيه، از شدت ناراحتى بر حمزه، صدمه اى بر او وارد شود.
در این هنگام؛
📜《فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهَا فَدَعَا لَهَا فَاسْتَرْجَعَتْ وَ بَكَت》
♦️حضرت(ص) دست مبارک خود را بر روی سينه ی صفيه گذاشت و براى او دعا فرمود و صفيه نیز گفت :
(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) و سپس گريه كرد.(۱)
🏴یا رسول الله(ص)!
در کربلا وقتی کاروان اسراء را به سمت کوفه حرکت می دادند، حضرت زینب کبری(س) خود را به بدن بی جان امام حسین(ع) که داخل قتلگاه افتاده بود رساند.
وقتی بدن صد پاره ی امام حسین(ع) را دید، با صدایی غم انگیز، ندبه کنان به سمت مدینه، خطاب به حضرت رسول اکرم(ص)، عرضه داشت :
📜《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ!》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!
📜《وَاثَكْلاه وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا، اِلَي اللهِ الْمُشتَكيٰ وَ اِلي مُحَمَّدٍ الْمُصطَفيٰ(ص) و الي عَلِيٍ المُرتَضَيٰ(ع) و الي فَاطِمةَ الزَّهراء(س) وَ الي حَمزة سَيّدالشُّهداء!》
♦️وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند.
شكايت ميبرم به خدا و به محمّد مصطفي(ص) و علي مرتضي(ع) و فاطمه زهرا(س) و به حمزه سيدالشهداء!
📜《وامُحَمَّداه، وَ هَذا حُسينٌ بِالْعَراءِ تَسفي عَليه ريحُ الصَّبَاء، قَتِيل أولادِ البَغَايَا! وَاحُزْنَاه، وَاكرباه عَليك يَا اباعَبدِاللهِ، اَلْيَوم مَاتَ جَدِّي رَسُولُ اللهِ(ص)!
يَا اصحابَ مُحَمّد(ص)، هؤلاء ذُرِيَّةُ المُصطفي(ص) يُسَاقُونَ سُوقَ السَّبايَا!》
♦️وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش ميپاشد.
اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است.
آه اي اباعبدالله(ع) چه غصهاي و چه مصيبتي در شهادت تو، گويا امروز جدّم رسولخدا از دنيا رفته است.
اي ياران محمّد(ص)، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را می برند.(۲)
📝شعر :
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است،
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است،
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل،
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است،
رو «اَلَم نَشرَح لَکَ صَدرَکَ» بخوان کاین آیه را،
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است،
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد،
بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است،
خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد،
بانگ «اَلاِسلَامُ یَعلُو»، در ندای زینب است!
👤سید رضا موید
📚منابع :
۱)مسكن الفؤاد شهید ثانی، ص۷۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۳
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها▪️▪️▪️
یَا زِینَبَ الکُبرَی(س)، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔸
✅در روز عاشورا، در مقاتل در پنچ موقِف اسم حضرت زینب(ع) آمده است :
1⃣پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) :
در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه ی علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📜《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
امام حسین(ع)؛
📜《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۱)
2⃣هنگام وداع امام حسین(ع) با علی اصغر(ع) :
طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار میکرد.
📜《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》
♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
امام حسین(ع) به سمت خیمهها پیش افتاد.
📜《وَ قَالَ لِزَيْنَبَ(س) :
نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️و به حضرت زینب(س) فرمود :
خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.
حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۲)
3⃣قبل از شهادت عبدالله بن حسن(ع) :
طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛
📜《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي》
♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در گودال قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۳)
4⃣آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) در گودال قتلگاه :
طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد :
📜《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》
♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!(۴)
5⃣هنگام هجوم به خیمهها :
آنچه آمده است اینکه؛ شمر بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) وارد خیمه شد و وقتی با امام سجاد(ع) رو به رو می شود، قصد کشتن امام سجاد(ع) را کرد، که در این هنگام حضرت زینب(س) خود را روی امام(ع) انداخت و فرمود :
📜《وَاللهِ لَایُقتَلُ حَتَّی اُقتَلُ》
♦️به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم.
که حضرت(س) به این وسیله آن پلید را از قصدش منصرف کرد.(۵)
🏴زینبی که به فرموده امام سجاد(ع) وقتی پدرم ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود :
حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛
📜《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》
♦️صورت را خراشید و دست به گریبان برد و چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد.
امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود :
📜《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》
♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۶)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سَتر ناموس نبوت چون حجاب زینب است،
مُحتَجَب لفظ حجاب از احتجاب زینب است،
دانش آموز علی و خواهر ناموس دین،
کی دهد معجر ز سر؟ قرآن کتاب زینب است،
از مزارش گر صدای سوز وسازی بشنوی،
آن صدای سوزش قلب کباب زینب است،
جامه ي یاران سیاه و محفل و پرچم سیاه،
آری آری این سیاهی یادگار زینب است،
از میان تربتش بوی حسین آید برون،
کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است!
👤حسينی
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۰
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۵)المنتظم ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت #زینب سلام الله
🔸🔸🔸
《ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(ع) یَا زَینَبَ الکُبرَی(س)》🔶🔸
✅امام حسین(ع) در واقعه کربلا در چند جا، به حضرت زینب کبری(س) دلداری دادند.
1⃣در مسیر کوفه :👇
علامه مجلسی می نویسد :
کاروان امام حسین(ع) در مسیر خود به سمت کوفه، در منزل خزیمیه توقف کردند.
صبحگاهان حضرت زینب کبری(س) مضطرب، خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض كرد :
📋《يَا أَخِي! سَمِعْتُ فِي لَيْلَتِي هَاتِفاً يَهْتِفُ :
أَلاَ يَا عَيْنُ فَاحْتَفِلِي بِجَهْدٍوَ مَنْ يَبْكِي عَلَى اَلشُّهَدَاءِ بَعْدُ إِلَى قَوْمٍ تَسُوقُهُمُ اَلْمَنَايَا بِمِقْدَارٍ إِلَى إِنْجَازِ وَعْدٍ》
♦️ای برادر! ديشب شنيدم که هاتفی ندا مي دهد : ای چشم! بسيار گريه كن و كيست كه در آينده بر شهيدان بگريد، بر گروهي كه مرگ آنان را به سوی وعده ای معين به پيش ميراند!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《يَا اُختَاهُ! كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِنٌ》
♦️ای خواهر! هر آنچه را كه خداوند تقدير كرده است، انجام خواهد شد.(۱)
2⃣شب عاشورا :👇
ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ در شب عاشورا، عمه ام زینب(س) از من پرستاری می کرد و امام حسین(ع) در گوشه ی خیمه، ابیاتی که نشانگر فانی بودن دنیا و یاد مرگ باشد را با خود زمزمه می کرد.
زینب کبری(س) که متوجه شده بود، بیمناک و پریشان خاطر شد و امام حسین(ع) به ایشان دلداری داد و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ!》
♦️خواهرم! آرام بگیر! شيطان حلم و صبر تو را نگيرد.(۲)
3⃣در روز عاشورا :👇
ابن طاووس می نویسد :
در روز عاشورا امام حسین(ع) در حالی که بر روی تخته سنگی نشسته بود و بر شمشیری که بین دو پای مبارک بر زمین زده بود، تکیه کرده و به خواب رفت و پس از مدتی کوتاه بیدار شد.
در این هنگام رو کرد به خواهرش زینب کبری(س) و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! إِنِّي رَأَيْتُ اَلسَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) وَ أَخِيَ اَلْحَسَنَ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ : يَا حُسَيْنُ(ع)! إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ!》
♦️اي خواهر! در همين لحظه جدم رسول اکرم(ص)، پدرم علي(ع)، مادرم فاطمه(س) و برادرم حسن(ع) را در خواب ديدم كه به من فرمودند : اي حسين! تو به همين زودی به ما ميپيوندی!
در این هنگام؛
📋《فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ》
♦️زينب کبری(س) با شنيدن اين سخن سيلي به صورت زد و فرياد زد و گریست.
امام حسين (ع) به او فرمود :
📋《مَهْلاً! لاَ تُشْمِتِي اَلْقَوْمَ بِنَا 》
♦️خواهرم! آرام بگیر! ما را دشمن شاد مکن!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است
👤سید رضا موید
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۹۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۵
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها
🥀🥀🥀▪️🥀🥀🥀▪️
《السَّلامُ عَلیَکِ یَا بِنتَ سَیِّدِ الأَنبیَاءِ السَّلامُ عَلیَکِ یا بِنتَ صَاحِبَ الحَوضِ واللِّواءِ، ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبری(س)》🔷🔹
✅هنگامی که غاصبین فدک به خانه حضرت زهرا(س) یورش بردند و حضرت(س) را بین در و دیوار قرار دادند، فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدّی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.
در این حال حضرت(س) صیحه ای زد که هرکس شنید، گمان کرد مدینه زیر و رو شده است.
سپس حضرت(س) خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:
《یا اَبتاهُ! یارَسُولَ الله(ص)!
اَهکَذا کانَ یُفْعَلُ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》
♦️یا ابتاه! یا رسول الله(ص)!
آیا اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۱)
🏴اینجا اولین درس را زینب کبری(س) از مادر گرفت.
وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) داخل گودال افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت :
《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۲)
📝شعر :
این کشته ی فتاده به هامون حسین(ع) توست،
وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین(ع) توست،
این ماهی فتاده به دریای خون که هست،
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین(ع) توست،
این غرقه محیط شهادت که روی دشت،
از موج خون او شده گلگون حسین(ع) توست!
محتشم کاشانی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی ،ج۳۰، ص۲۹۴
۲)مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها🍁▪️🍁▪️🍁▪️
《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبَ اَلکُبرَی(س)》🔷🔹
✅یحیى مازنی می گوید :
من در مدینه مدّت زیادی همسایه حضرت علی(ع) بودم و منزل ما نزدیک خانه ای بود که حضرت زینب(س) در آن ساکن بود.
📜《فَلَا وَاللهِ مَا رَأَیتُ لَهَا شَخصَاً وَلَا سَمعِتُ لَهَا صَوتَاً》
♦️به خدا قسم در این مدت، نه من زینب را (بیرون) دیدم، و نه صدایش را (از داخل خانه) شنیدم!
و هر وقت زینب کبری(س) می خواست به زیارت قبر شریف جدش رسول خدا(ص) مشرّف شود، شبانه از منزل خارج می شد در حالی که امام حسن مجتبی(ع) در طرف راست او و امام حسین(ع) در طرف چپ او و امیرالمؤمنین(ع) در جلو او حرکت می کردند.
و هنگامی که حضرت زینب(س) به قبر شریف رسول خدا(ص) نزدیک می شد حضرت علی(ع) جلوتر می رفت و نور چراغ های حرم رسول خدا(ص) را کم می کرد.
یک مرتبه امام حسن(ع) علت این کار را از آن حضرت(ع) سؤال نمود ، حضرت علی(ع) در جواب فرمود :
📜《أخشِى أَن یَنظُرَ أَحَدُ إلى شَخصِ أُختَکَ زَینَب(س)》
♦️می ترسم کسی به قد و قامت خواهرت زینب نَظر کند!(۱)
🏴اما در یک صفر سال ۶۱ هجری قمری کاروان اسرای کربلا و سر مبارک امام حسین(ع) وارد کاخ یزید شد.
مجلس رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ حاضر شدند و به خاطر این پیروزی به یزید تبریک می گفتند.
یزید نیز در حالی که شراب می نوشید.
《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مبارک امام حسین(ع) می زند.(۲)
و در حالت مستی، با خویش شعری کفرآمیز زمزمه می کرد.
(لَيتَ أشياخي بِبَدرٍ شَهِدوا...)
♦️كاش پدرانم در بدر، اكنون بودند و بى تابى خزرج را از زخم سلاحم مى ديدند.(۳)
🔹ابوبرزه اسلمی با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد :
(ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین بن فاطمه(س) میزنی؟
با چشمان خودم دیدم که حضرت رسول اکرم(ص) این دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می مکید و میبوسید و به ایشان می فرمود :
《أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً》
♦️شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!
یزید عصبانی شد و دستور داد ابوبرزه اسلمی را از مجلس اخراج کنند.(۴)
📜شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند :
هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبُرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید.
《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》
♦️آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین میریخت.(۵)
در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود :
《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》
♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى ميگردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مينگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۶)
📝شعر :
چوب مزن پیش نگاه همه،
بر لب و دندان گل فاطمه،
پاک کن از چهره گل خاک را،
ضربه مزن این رخ صد چاک را،
خاک فنا گیر و تو بر سر بریز،
جام شرابت سوی دیگر بریز،
این سر پر خون که به طشت زر است،
راس جگر گوشه ی پیغمبر(ص) است..
👤والی
📚منابع :
۱)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۳)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۷
۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۰
۵)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
🔹🔷《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ(ص) یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(ع)》🔷🔹
✅همانطور که گفته شد، طبق آیه مباهله، در این روز مسیحیان نجران، تا اهل بیت بزرگوار حضرت رسول اکرم(ص) را دیدند، از مجادله و مباهله با آنان خودداری کردند و تسلیم شدند.
اما هیچ روزی مانند روز امام حسین(ع) نبود، وقتی که دشمنان همه یاران و مردان اهل بیت او را کشتند و خیمه ها را غارت کردند و زنان اهل بیتش را به اسارت بردند.
در طی روایتی امام صادق(ع) می فرماید :
آن شبى كه امام حسين(ع) تصميم گرفته بود، فرداى آن از مكه خارج شود، محمد بن حنفيه به حضور آن حضرت(ع) آمد.
بینشان سخنانی رد و بدل شد.
تا اینکه محمد حنفيه به امام(ع) پیشنهاد هجرت به جایی غیر از کوفه داد، که امام(ع) نپذیرفت.
فردای آن روز مجدد محمد بن حنفیه قبل از بيرون آمدن امام(ع) از مكه، خدمت ایشان رسید و عرض کرد :
پس چه باعث شد كه به اين زودى حركت كردى؟!!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《أَتَانِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ :
يَا حُسَيْنُ(ع)! اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا》
♦️وقتى از تو مفارقت كردم جدم پيامبر خدا(ص) را در عالم خواب ديدم كه به من فرمود :
اى حسين(ع)! حركت كن همانا خداوند خواسته كه تو را كشته شده ببيند.
محمد بن حنفيه گفت :
📋《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ!》
و پرسید :
پس اين زن و بچه را براى چه همراه خود مي برى، در صورتى كه با اين حال خارج مي شوى!؟
امام حسین خطاب به وی فرمود که جدم رسول اکرم(ص) نیز در این باره فرمود :
📋《إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا》
♦️خداوند خواسته كه خاندان تو را نیز اسير ببيند.(۱)
راوی می گوید در روز عاشورا از میان اهل بیت حسین بن علی(ع) زینب کبری(س) را دیدم که؛
📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ :
يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》
♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى زد :
فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده اند، فرزندانت كشته شده اند و باد صبا بر بدنشان مى وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده اند، عمامه و لباسش را به يغما برده اند.
راوی می گوید :
سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آفریدند تو را تا که مسیحا باشی
همه چون خادم دربار و تو آقا باشی
آفریدند تو را از طبق گریهی نور
تا که جانسوزترین واژهی دنیا باشی
آفریدند تو را تا که فقط ناز کنی
همه مجنون تو باشند و تو لیلا باشی
کم ببارند به پیش کرمت اهل کرم
دیگران قطرهی ناچیز و تو دریا باشی
تو قتیلالعبراتی نه که برِ گریهی ما
کشتهی چشم تر زینب کبری باشی
بر سر نیزه نشستی و تلألؤ کردی
مثل خورشیدی و زیباست که بالا باشی
خیزران خوردهترین قاری قرآن خدا
طشت زر دیدهترین حضرت یحیی باشی
👤لطیفیان
📚منابع:
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۶۵
۲)اللهوف ابن طاووس،ص۱۳۳
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها🥀▪️🌿🥀▪️🌿🥀
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) ایُّهَا الشَّهِیدُ بِکَربَلَا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹
✅در روایات آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) فقط هنگام مشاهده قنداقه دو شخص گریستند :
1⃣امام حسین(علیه السلام) :👇
اسماء بنت عمیس می گوید :
📋《فَلَمَّا كَانَ بَعدَ حَولِ وُلدِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَاءَنِي النَبِيُّ(ص) فَقَالَ : يَا أَسمَاءُ! هَلُمِّي اِبنِي!
فَدَفَعتُهُ إِلَيهِ فِي خُرقَةِِ بَيضَاءَ فَأَذَّنَ فِي اُذُنِهِ اليُمنَى، وَ أقَامَ فِي اليُسرَى، وَ وَضَعَهُ فِي حِجرِهِ فَبَكَى!
قُلتُ : فِدَاكَ أَبِي وَ اُمِّي! مِمَّ بُكَاؤُكَ؟
قَالَ : عَلَى اِبنِي هَذَا!
قُلتُ : إِنَّهُ وُلِدَ السَّاعَةَ يَا رَسُولَ اللهِ(ص)!
فَقَالَ : تَقتُلُهُ الفِئَةُ البَاغِيَةُ مِن بَعدِي لَا أَنَالَهُم اللهُ شَفَاعَتِي》
♦️هنگامی که خبر ولادت امام حسین(ع) به حضرت رسول(ص) رسید، ایشان به خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) تشریف فرما شد و به من فرمود : ای اسماء! کودک را بیاور!
اسماء می گوید :
او را در پارچه ای سپید پیچیدم و خدمت رسول اکرم(ص) بردم، و ایشان به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت و طفل را به دامن گرفت و گریست.
اسماء می گوید :
گفتم : ای رسول خدا(ص)! پدر و مادرم به فدایت! چرا گریه می کنید؟
حضرت(ص) فرمود : بر این طفل می گریم.
عرض کردم : این طفل در همین مدت کوتاه به دنیا آمده است.
حضرت(ص) فرمود : بعد از من، گروه باغیه و طغیان گر او را خواهند کشت که به سبب این کار، خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نمی کند.(۱)
2⃣حضرت زینب(سلام الله علیها) :👇
هنگامی که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، قنداقه ایشان را خدمت حضرت رسول اکرم(ص) بردند.
در این هنگام؛
📋《فَهَبَطَ جِبرَائِيلُ يَقرَأُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) السَّلَامَ مِن اللهِ الجَلِيلِ وَ قَالَ لَهُ : سَمِّ هَذِهِ المَولَودِةِ زَینَبُ(س)!》
♦️جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و از طرف خداوند متعال سلام رساند و گفت :
نام این مولود را زینب(س) نامگذاری کن!
📋《ثُمَّ أَخبَرَهُ بِمَا يَجرِي عَلَيهَا مِن المَصَائِبِ فَبَكَى النَبِیُّ(ص)》
♦️سپس جبرائیل به مصائبی که در آینده برای زینب کبری(س) رخ خواهد داد را به رسول اکرم(ص) خبر داد، سپس رسول اکرم(ص) گریستند و فرمودند :
📋《مَنْ بَكَی عَلَی مُصَابِ هَذِهِ الْبِنْتِ، كَانَ كَمَنْ بَكَی عَلَی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع)》
♦️كسی كه بر مصیبتهای این دختر گریه كند، همانند كسی است كه برای برادرش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گریسته است.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
هر چند پاي بي رمق او توان نداشت
هر چند بين قافله جانش امان نداشت
بار امانتي که به منزل رسانده است
چيزي کم از رسالت پيغمبران نداشت
جز گيسوان غرق به خون روي نيزه ها
در آتش بلا به سرش سايه بان نداشت
آيا به جز حوالي گودال، ساربان
راهي براي رفتن اين کاروان نداشت؟
يک شهر چشم خيره به ... بگذار بگذريم
شهري که از مروّت و غيرت نشان نداشت
آري هزار داغ و مصيبت کشيده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
ديگر لب مقدس قرآن کربلا
جايي براي بوسهی آن خيزران نداشت!
👤رحیمی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۳۹
۲)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵
#چندجایی که اسم حضرت زینب آمده
#روضه حضرت#زینب سلام الله علیها
《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زِینَبُ الکُبرَی(س)، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا مَن ظَهَرَت مَحَبَّتُهَا لِلحُسَینِ(ع) المَظلُومِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹
✅در نهضت کربلا، در مقاتل در چند موقِف اسم حضرت زینب(ع) آمده است :
1⃣شب عاشورا :
امام سجاد(ع) فرمود :
وقتی امام حسین(ع) ماجرای شهادت خویش و اسارت اهل بیتش را در شب عاشورا به حضرت زینب(س) فرمود :
حضرت زینب(س) از شدت حزن و اندوه و ماتم؛
📋《لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا》
♦️صورت را خراشید و دست به گریبان برد و چاک زد و سپس بی هوش بر زمین افتاد.
امام حسین(ع) برخاست و آب بر روی صورت خواهر پاشید و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ》
♦️خواهرم! پرهیز کاری پیشه کن و با آن شکیبائی ای که خدا بهره ات سازد، بردباری کن.(۱)
2⃣پس از شهادت حضرت علی اکبر(ع) :
در مقاتل آمده است که حضرت زینب(س) بعد از مطلع شدن از شهادت حضرت علی اکبر(ع) از خمیه گاه بیرون آمد و نُدبه کنان خود را به نعش بی جان پسر برادر رساند.
وقتی زینب کبری(س) با بدن قطعه قطعه شده حضرت علی اکبر(ع) مواجه شد؛
📋《فَأَكَبَّتْ عَلَيْهِ》
♦️خود را بر روی بدن بی جان علی اکبر(ع) انداخت.
در این حین از آنجایی که امام حسین(ع) توسط دشمنان محاصره شده بودند، و در مقابل نگاه های آنها قرار گرفته بودند.
امام حسین(ع)؛
📋《فَأَخَذَهَا وَ رَدَّهَا إِلَى النِّسَاءِ》
♦️نعش علی اکبر(ع) را رها کرد و دست خواهر را گرفت و به سمت خیمه گاه، نزد زنان خیام برگرداند.(۲)
3⃣هنگام شهادت حضرت علی اصغر(ع) :
طبق گزارش مقاتل وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا استنصار میکرد.
📋《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِيلِ فَتَقَدَّمَ إِلَى الْخَيْمَةِ》
♦️نداى استغاثه امام(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.
امام حسین(ع) به سمت خیمهها پیش افتاد و به حضرت زینب(س) فرمود :
📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.
حضرت زینب(س) طفل شیرخوار را نزد امام حسین(ع) آورد، و به آغوش پدر داد.(۳)
4⃣قبل از شهادت عبدالله بن حسن(ع) :
طبق بیان مقاتل وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود، حضرت عبدالله(ع) در کنار زینب کبری(س) بود، ولی وقتی صحنه دلخراش عموی خود را دید؛
📋《فَأَبَى وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ :
وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي!》
♦️از ماندن نزد عمه امتناع کرد و از دست حضرت زینب(س) فرار کرد و خود را به امام(ع) در گودال قتلگاه رساند، در حالی که می گفت : به خدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد.(۴)
5⃣هنگام وداع امام حسین(ع) :
هنگامی که امام حسین(ع) در روز عاشوراء قصد وداع کرد، به اهل حرم فرمود :
📋《یَا اُخْتَاهُ! یَا اُمَّ کُلْثُومِِ! وَاَنْتِ یَا زَینَبُ وَ اَنْتِ یَا رُقَیّةُ وَ اَنـْتِ یا فاطِمَةُ، وَ اَنْتِ یا رُبابُ، اُنْظُرْنَ اِذا اَنَا قُتِلْتُ فَلَا تَشْقَقْنَ عَلَی جَیبَاً وَلا تَخْمَشْنَ عَلَی وَجْهَاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً》
♦️ای خواهرم! ای ام کلثوم! و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم، در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید.(۵)
سپس حضرت(ع) فرمود :
📋《يَا سُكَيْنَةُ، يَا فَاطِمَةُ، يَا زَيْنَبُ، يَا أُمَّ كُلْثُومٍ، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَامُ!》
♦️ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، خداحافظ شما!(۶)
6⃣آخرین لحظات حیات امام حسین(ع) در قتلگاه :
طبق گزارشات وقتی عمرسعد به گودال قتلگاه نزدیک شد و حضرت زینب(س) در این لحظه به عمر سعد خطاب کرد :
📋《یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟》
♦️ای فرزند سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!(۷)
7⃣هنگام شهادت امام حسین(ع) :
وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) در قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《وامُحَمّداه! صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.(۸)
8⃣هنگام هجوم به خیمهها :
شمر بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) وارد خیمه شد و وقتی با امام سجاد(ع) رو به رو می شود، قصد کشتن امام سجاد(ع) را کرد، که در این هنگام حضرت زینب(س) خود را روی امام(ع) انداخت
#زمینه شهادت حضرت
#زینب سلام الله علیها
🥀🔸🥀🔸🥀🔸🥀
به خانه ی لطفت معتکفم یا رب،شده نوای من سیّدتی زینب
ای امید ما همه مدد یا زینب،گل یاس فاطمه مدد یا زینب
نورُالکواکِب،اُمّ المصائب
یا زینب یا زینب...
تمامی ِ عُمرت خونجگر ِ یاری،به یاد غمهای قافله سالاری
دیده ای به نِی سر ِ عزیز حیدر،ای امان ز ناله ی غریب مادر
ای نور عینم،مظلوم حسینم...
حسین وای حسین وای...
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرشهادت حضرت #زینب علیها سلام
▪️🍃🍀▪️🍃🍀▪️🍃🍀
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمیرود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانیام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
سنگینترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرشهادت حضرت #زینب علیها سلام
🍁🌿🥀🍁🌿🥀🍁
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه اهل تناسخ
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرشهادت حضرت#زینب علیها سلام
▪️▪️🌱▪️▪️🌱▪️▪️
کنج حیاط خانه ی خود، بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش
خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها از برابرش
خورشیدوار، در تب گرمای شهر شام
می سوخت آسمان ز نفسهای آخرش
همراه هر نفس زدنش، آه می کشید
آن کهنه یادگاری خونین دلبرش
هر روز، روضه داشت؛ حسینیه ی دلش
این مدّتی که بود بدون برادرش
یک سال و نیم میل تبسّم نکرده بود
از خنده رو گرفت، لب روضه پرورَش
یک سال و نیم با عطش آن کویر سُرخ
دریای اشک بود دو تا دیده ی تَرَش
یک سال و نیم بود که او آب رفته بود
یعنی که بیشتر شده بود عین مادرش
وقت سفر چقدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش
محمد قاسمی
@rozevanoheayammoharramsoghandi
#شعرسوزناک درباره#شهادت حضرت #زینب علیها سلام
🥀▪️🥀▪️🥀▪️
#پس از حسین ،جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زینب انتخاب شده
نشاند بوسه به حلق بریده، از آن روو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده
کسی که داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده
چه رفته بر دل زینب ،کسی نمی داند
دمی که وارد مهمانیِ شراب شده
اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده
هزاااار مرتبه تا روز آخِرَت،نفرین
به شام و بزم می و کوفه ی خراب-شده
به صبر عمه ی سادات، شیعه مدیون است
که شرح کرب و بلا ،مانده و کتاب شده….
@rozevanoheayammoharramsoghandi
عقیله ی بنی هاشم یک روز دید جلوی چشمش پیغمبر را دارندغسل می دهند. اشک می ریخت جدش رسوالله را از دست داده بود. یک شب هم تو خانه دیده بود بابایش امیرالمومنین دارد مادر را غسل می دهد اما سومین مصیبتش آغاز شد دید بابا را با فرق شکافته آوردند به طرف خانه. می دانست خبر داشت همه ی این مصیبتها را محدثه هست زینب اطلاع داشت. بابا را آوردند به خانه . پشتوانه ی سوم را از دست داد..
اما دوتا برادر دارد هر وقت اشک می ریزد آرامش می کنند. هر وقت گریه می کند تسلیتش می گویند. یک روزی هم دید چهره ی امام حسن زرد شده خون از گلوی امام حسن . آن روز هم امام حسین او را آرام کرد. چهار مصیبت را دید یکی پس از دیگری. اما یک یادگار برایش مانده. بقیه الماضین اباعبدالله ع . این داداشش حسین را دیگر رها نکرد . اگر آمد کوفه باهاش آمد کوفه . اگر آمد کربلا باهاش آمد کربلا. اگر آمد مکه آمد مکه. همه جا همه جا برادر را دنبال کرد.
یا بقیه الله یابن الحسن . اما یک روزی همین اباعبدالله زینب ببیند سر بالای نی دروازه کوفه . داداشم حسینم ، هرمصیبتی دیدم امیدم به تو بود برادر. یک روز مادر را بین در و دیوار دیدم. یک روز بابا را با فرق شکافته دیدم. یک روز امام حسن را با پاره های گلو خون دیدم. اما هرگز سر بریده ندیدم. این سر بریده بالای نی این فَصلُ الخطاب مصیبت زینب است. دیگر اینجا نتوانست ، برادرم حسینم یا أخی فاطمه الصغیره کَلِّمها. برادر یک جمله با دختر کوچکت سخن بگو. در تلاوت قرآن از دو لعل دُرافشان سنگ کوفیانش بود .
#روضه حضرت #زینب علیها سلام
#استادرفیعی
@rozevanoheayammoharramsoghandi
رفتم از كوی تو و پیش تو جامانده دلم
پیش تو مانده و از سینه جدا مانده دلم
گفتم اسباب سفر جمع كنم با دقت
زینب جان مگه چیزی مونده بود جمع كنی؟هر كی یه چیزی زده زیر بغلش داره از یك جایی فرار میكنه،تو كوفه وقتی زن خولی نصف شب از خواب بلند شد دید خونه اش نورانیه،اومد توی مَدبَخ سر ابی عبدالله رو پیدا كرد دیوونه شد سر ابی عبدالله و بغل كرد ،دوید تو خیابون و كوچه،هی داد میزد میگفت:مردم شوهرم برام سر بریده آورده،یه مرتبه دید از هرخونه ای یه نفر بیرون اومد یكی یه پیراهن خون آلود دستش گرفته،یكی یه جفت گوشواره دستش گرفته،زنهای كوفه داد میزنند،چرا این سوغاتی ها اینقدر خون آلوده؟از همه جانسوزتر یه وقت دیدن یه خانمی دوید،یه گهواره چوبی زیر بغلشه
گفتم اسباب سفر جمع كنم با دقت
راه افتادم و ای وای كه جا مانده دلم
میخوام آتیشت بزن،حاضری یانه؟
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
خداحافظ ای برادر زینب
همه رفتند و شدم تك و تنها
خدا را چه سازم در این دل صحرا
خداحافظ ای برادر زینب
ببین دشمن
غیرت الله بلند شو،بلند شو
ببین دشمن حرمت تو شكسته
خیمه هات رو بردن حسین..،خوابیدی؟
ببین دشمن حرمت تو شكسته
ببین دست خواهر تو ببسته
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
خداحافظ ای برادر زینب
#وداع حضرت#زینب علیها سلام
@rozevanoheayammoharramsoghandi
4_5875365151821007128.mp3
17.59M
تک #زینب زینب إبنتُ الحيدر ... )
شب بیست و چهارم ماه محرّمالحرام ١٤٤٣
مداح: #حاج_محمود_کریمی
ابوالخصیب _ بصره
#حسینیه مرحوم داوود العاشور
29.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تک #زینب زینب إبنتُ الحيدر ... )
شب بیست و چهارم ماه محرّمالحرام ١٤٤٣
مداح: #حاج_محمود_کریمی
ابوالخصیب _ بصره
#حسینیه مرحوم داوود العاشور
AUD-20220809-WA0028.mp3
1.1M
#هدیه به حضرت #زینب صلوات
شور یا زمینه حضرت زینب
#سبک خرابه چراغونه امشب
ایام اسارت
تو رفتی و دلخونه زینب
تو رفتی و محزونه زینب
تو رفتی و گریونه زینب
پریشونه زینب
داداش نبودی ببینی من و توی بازار
داداش نبودی ببینی من و بین انظار
داداش نبودی ببینی من و بین اشرار
نبودی ببینی من و زار
بند دوم
تو رفتی و غم داره زینب
تو رفتی و بیماره زینب
تو رفتی و بیچاره زینب
شد اواره زینب
داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن
داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن
داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن
نبودی ببینی که مستن
بند سوم
تو رفتی و طوفانه زینب
تو رفتی و نالا نه زینب
تو رفتی و رفت جانه زینب
چه گریانه زینب
داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم
داداش نبودی ببینی که دارم می میرم
داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم
نبودی بینی اسیرم
#رضا نصابی
@madahi_moharram
◽️◽️◽️◽️🖤
چهلسال به لب آمده هرشب،جانت
غیِر حضرت#زینب.....
کسی دردِتورا نمیداند
که:
چه آورده خرابه به دل ویرانت..😭:)
#امامسجادعلیهالسلام🏴
312.4K
#اسارت
#دشتی
🎤کربلایی سعید حسنوند
زبانحال زینب س با امام حسین ع
#ایام_اسارت #دشتی_خوانی
حسین پاره تَن داد از غریبی
شَهِ دور از وطن داد از غریبی
تمام هستی زینب تو بودی
شهید بی کفن داد از غریبی
حسین گُم شدم وای از جدایی
نهال خَم شدم وای از جدایی
تو پاره تَن به صحرا، من اسیرم
سرا پا غم شدم داد از جدایی
برادر گوش کُن بَر درد این دل
اسارت می روم منزل به منزل
دلم تنگ است رویَت را ببوسم
ولی دور از مَنی در دست قاتل
تو رفتی از بَرم وای از اسیری
عزیز مادرم وای از اسیری
تو روی نیزه، من پُشت سر تو
شهید بی سرم وای از اسیری
حسینم ساربان رحمی ندارد
نشد ما را دَمی راحت گذارد
سه ساله از کتک خوردن بُریده
امیدی نیست که طاقت بیارد
حسینم قلب مجروحم کباب است
نگاه حرمله درد و عذاب است
هر از گاهی میان خواهرانت
سنان می آید و دستش شراب است
اگر رفتم مدینه نور عینم
قیامت می شود از شور و شینم
اگر اُم البنین گیرد سراغت
بگویم کربلا خاکی حسینم
اگر زاری کُنَد با خواهر تو
بپرسد که چه آمد بر سر تو
بگویم راس تو بر نیزه رفت و
میان بوریا شد پیکر تو
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زینب #اسارت
👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@madahi_moharram