eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
6.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
186 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @madahi_moharram ارتباط با مدیریت👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شب هایی رقیه از فراقت، سخت در تب بود چه تقدیری که وصل ما، خرابه، در دل شب بود چنان تار است چشمانم که باور کن نفهمیدم سکینه شانه زد موی مرا یا عمه زینب بود همیشه وقت دیدارت لباسِ خوب پوشیدم حلالم کن اگر امشب لباسم نامرتب بود چه شب ها که گرسنه ماندم اما شکر حق کردم رقیه محضر پروردگارِ خود، مؤدب بود اسیر ظالمی بودم که بی علت کتک می زد میان لشگر کوفه به بی رحمی ملقب بود نپرس از ازدحام مردم و بازارِ طولانی چه بازاری! چه بازاری! شلوغ و پر مخاطب بود نمیگویم در آن مجلس چه گفت آن مردک شامی فقط بابا بدان که دخترت خیلی معذب بود به جای این همه هجران، تو را محکم بغل کردم خلاصه این بغل کردن، مرا پایان مطلب بود شاعر:
♣️😭♣️ تمام عالم این شب ها پریشان ابالفضل است دلم تنگِ نشستن زیر ایوان ابالفضل است مسیر قرب می خواهی، برو از شارعُ العباس صراط مستقیم حق، خیابان ابالفضل است شفاعت کار زهرا باشد اما در صف محشر به دست حضرت مرضیه، دستان ابالفضل است به او ام البنین درس ادب آموخته، آری ادب ریزه خور حُسنِ نمایان ابالفضل است صد و سی و سه بار از دل بخوان باب الحوائج را تمام روزی عالم از احسان ابالفضل است نمی دانم چه دینی دارد اصلا ارمنیِ شهر همیشه ، مسلمان ابالفضل است به جز این خانه نشناسیم، همه مدیون عباسیم هر آن کس سینه زن گشته است مهمان ابالفضل است نه تنها ذکر خاکی ها سخن از عبد صالح شد میان عرشیان صحبت از ایمان ابالفضل است فدای بچه های فاطمه بودن، مرام اوست کفیل زینب است و حرمتش جان ابالفضل است رقیه دارد آرامش، سر دوش ابوفاضل دم لالایی اش ترتیل قرآن ابالفضل است نشد تنها گذارد لحظه ای حتی حسینش را فدایی اش شدن، همواره پیمان ابالفضل است وفاداریِ او را جستجو از مشک آبش کن نظر کن بر روی آن، جای دندان ابالفضل است ابالفضلی ترین مرد جهان مهدی موعود است امام عصر ما، پاره گریبان ابالفضل است شاعر: © اشعار آیینی ♣️😭♣️ کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇ایتا @rozevanoheayammoharramsoghandi
لال و مبهوت شدم، ناله ی شبگیرم کن شده ام خوابِ پر از واهمه، تعبیرم کن ای نم اشک که از چشم ترم می افتی نزد الله، پشیمان شده تصویرم کن راه درمان شدنم دست خودم نیست، طبیب شده ام دردِ معما شده، تدبیرم کن یا مرا زود بغل کن جلوی چشم همه یا بیا پیش نگاه همه تحقیرم کن ننگ بر من به کسی غیر علی رو بزنم از همه جز اسد الله، خدا سیرم کن سر و پا معصیتم، باز به دستان علی به مناجاتِ شب فاطمه تطهیرم کن از همان کودکی ام نذر حسینیه شدم بین دربار حسین بن علی پیرم کن گر دلم نیّت طوفِ حرمی دیگر کرد پای من را بشکن، در غل و زنجیرم کن پا برهنه ببرم کرب و بلا، بعد از آن وسط صحن ابالفضل زمینگیرم کن *** مَشک من را زده اند آبرویم ریخته است دست تقدیر بیا زود پُر از تیرم کن من قمر بودم و مُنشَق شدم از ضرب عمود آسمان، روی سنان سوره ی تکویرم کن
علیه السلام شهادت ▪️🌾✨▪️🌾✨▪️🌾✨ امان از بادها... سوزان وزیدند امان از تیغ ها برّان رسیدند ألا یا اهلَ العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدند ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه سرش را با لب عطشان بریدند سواره ده نفر ناپاک زاده به روی آن تن بی جان دویدند جسارت بر تنش کردند اما فقط از رأس او قرآن شنیدند سرش را داده اند و با بهایش نمیدانم چقدری نان خریدند؟! شاعر:
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه السلام مناجات_روز_عرفه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀 عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری است که گریان حسینیم همه آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم مات از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه شاعر:
دلت سیاه شده؟ نور هل أتی کافی‌ست ز خَلق رانده شدی؟ حجت خدا کافی‌ست نیازِ بنده‌ی عاشق به مال و زیور نیست دلی که بر غم مولاست مبتلا، کافی‌ست که گفته وصل، دوای تمامِ درد من است؟ هر آنچه یار بخواهد، همان مرا کافی‌ست از آستانِ امامی که معدنِ خیر است برای نوکرِ درمانده یک دعا کافی‌ست بیا به خاطر قلب امام، قول دهیم اگرچه دیر شد اما دگر خطا کافی‌ست برای هرکه هوای دلش نفس‌گیر است... نفس کشیدنِ در مشهد الرضا کافی‌ست حرم کجا و منِ روسیاه می‌دانم همین که سوختم از هجرِ کربلا کافی‌ست ** دوید زینب و با گریه گفت با قاتل: نزن عزیزِ مرا، شمر بی حیا کافی‌ست همه کفن بخرند و همه کفن بشوند! فقط برای حسین است «بوریا کافی‌ست»؟! ✍
گرچه در این خرابه دگر احترام نیست شکر خدا ولی خبر از ازدحام نیست بوی غذا تمام محل را گرفته است اما برای اهل نبوت طعام نیست رنگ از رخم پریده، حسابی کلافه ام از درد استخوان، نفسم بادوام نیست از هر طرف که پا شده ام خورده ام زمین در جسم زیر و رو شده ام انسجام نیست شب تا سحر به یاد لبت گریه کرده ام کام تو چوب خورد و حیاتم به کام نیست گفتم سلام... کاش یکی یادشان دهد سیلی و تازیانه جواب سلام نیست من دختر مطهره ی آل عصمتم شأنم که درک کردن بزم حرام نیست طوری لگد زدند نمازم نشسته است دیگر توان برای قعود و قیام نیست تقصیر لکنت است، گذر کن ز دخترت مانند قبل با تو اگر همکلام نیست آماده ی سفر شده ام چون رقیه را طاقت برایِ ماندن در بین شام نیست