شب هشتم استاد میرزامحمدی.pdf
417.8K
✨أَلسَّلامُ عَلَی علی بن الحسین
#روضه و مرثیه
#استاد_میرزا_محمدی
🏴#شب هشتم محرم
#حضرت علی اصغر سلام الله علیه
💫▪️🍃#حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه
شب هشتم استاد میرزامحمدی2.pdf
369.9K
أَلسَّلامُ عَلَی علی بن الحسین
# روضه و مرثیه
#استاد_میرزا_محمدی
🏴#شب هشتم محرم
#حضرت علی اصغر سلام الله علیه
🥀🌿▪️#حضرت_علی_اکبر سلام الله علیه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها به علی اصغرعلیه السلام
مرحوم صاعد
.
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
یوخ سودوم آغلاتما بو نالانی صبر ائت آغلاما
.
.
باغلیوب سو یولارین بو چولده قوم اشقیا
سن تک عطشاندی تماماً خیمه ده هر بیر بالا
بیر ایچیم سو یوخ خیمده نیلسون بیکس آنا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
نه امیدیم وار سوده نه خیمه لرده واردی سو
باغلیوب راه فراتی لشکر بی آبرو
بیر ایچیم سو ویرموری بو اشقیای کینه جو
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
خیمه گاهی من دولاندیم تاپمادیم بیر جرعه سو
یوخدی سو آغلور تمام دختران ماهرو
نیلیوم چاره ندی گزدیم خیامی سو به سو
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
صبر ایتمز بیر بیله ظلمه جهاندا هیچ آنا
دوشمیوب بو حالته عالمده آلتی آیلق بالا
کیم گوروب اوچگون على سودسوز بالا عطشان قالا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
منده سن تک تشنیم اوچ گوندی ای نازلو بالا
شیر خواره طفلینی گورموش بیله هانسی آنا
ایچمیه سو اوچ گونی نازلو بالاسی اودلانا
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
یوخدی سو اما توکور گوز یاشینی دایم گوزوم
حالوه قان آغلورام باخدوقجا من ایمدی اوزوم
بیر آنا دوزمز علی بو حالته منده دوزوم
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
التی آیدور سینه ده بیر ماه رخشان بسلدیم
بیر بیله زحمتله آخر جان دیدیم جان بسلدیم
چوخ محبّتله سنی هر ماه و هر آن بسلدیم
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
سن علی ایتدوقجه شیون منده هر آن آغلارام
یوخ علاجیم حالوه باخدوقجا سینه داغلارام
خون دل گوزدن على رخساریمه من باغلارام
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
آغلارام بو عالم ایچره گر قالام هر آن سنه
گوز یاشیم سودور بو گون ای غنچۀ عطشان سنه
اهل بیت مصطفی دایم اولار گریان سنه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
آغلوری اهل حرم جمله سنون احوالوه
گوز یاشی دایم توکر باخدوقجا هر کیم حالوه
بس نجه یانماز آنان باخدوقجه بیله حالوه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
منده سن تک آتش سوزان ایچینده یانمشام
سانما کیم احوالوه باخدوقجا آسان سانمشام
اوچ گجه گوندوزدی بو حالونله من اودلانمشام
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
.
« صاعدا » آغلا رباب و اصغرون احوالینه
آغلوری دایم آناسی غنچۀ ترحالینه
قویمادی آخر فلک یتسون رباب آمالینه
آغلاما آغلار گوزون قربانی صبر ائت آغلاما
.
به ڪنار بدنش خشک شده این بدنم
🍁🍁
از علے اڪبر من یک علے اصغر مانده...
🍁🍁
🏴#شب_هشتم_محرم
🥀▪️🥀#حضرت_علی_اڪبر
.
"عجیب بود رابطه ے میان این پدر و پسر. من گمان نمے ڪنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر اینهمه تعلق، اینهمه عشق، اینهمه انس و اینهمه ارادت حاڪم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام...
گاهي احساس مي كنم كه رابطه حسين (ع) با علي اكبر (ع) فقط رابطه يك پدر و پسر نيست . مي مانم كه كداميك از اين دو مرادند و كداميك مريد ؟ مراد حسين (ع) است يا علي اكبر (ع) ؟ اگر مراد حسين (ع) است كه هست ، پس اين نگاه مريدانه او به قامت علي اكبر (ع) ، به راه رفتن او ، به كردار او ، و حتي لغزش مژگان او از كجا آمده است ؟! و اگر محبوب علي اكبر (ع) است پس اين بال گستردن و سر ساييدن در آستان حسين (ع) چگونه است ؟
و ... اما حسين (ع) ، نزديكترين ، محبوبترين و دوست داشتني ترين هديه را براي معاشقه با خدا برگزيده بود . شايد انديشيده بود كه خوبترهايش را اول فداي معشوق كند ...
من آنجا ایستاده بودم.
پدر به علے اڪبر گفت:
«پیش رویم، مقابل چشمانم راه برو!»
و او راه رفت. چه مے گویم؟ راه نرفت.
ماه را دیده اے ڪه در آسمان چگونه راه مے رود؟
چطور بگویم؟ طاووس خیلے ڪم دارد.
اصلاً گمان ڪن ڪه سرو، پاے راه رفتن داشته باشد!
نه، پاے راه رفتن نه، قصد خرامیدن داشته باشد.
اهل خیام ڪه فهمیدند علیاڪبر، پروانه رفتن گرفته است، ناگهان درهم شڪستند و فرو ریختند.ڪاش میبودے لیلا! اما... اما نه... چه خوب شد ڪه نبودے لیلا! تو ڪجا زَهرهے به میدان فرستادن پسر داشتے؟ پسر... چه میگویم علیاڪبر! انگار ڪن تمام جوانهاے عالم را در یک جوان متجلے ڪرده باشند. انگار ڪن زیبایے و عطر تمامے گلها را به یک گل بخشیده باشند. انگار ڪن
تمامے سروهاے عالم را به تمامے
لالههاے جهان پیوند زده باشند.
انگار ڪن خدا در یک قامت،
قیامت ڪرده باشد.
چه خوب شد ڪه نبودے لیلا
در این لحظات جانسوز وداع...
پدر، عشق و پسر
🏴#شب_هشتم_محرم
🌿▪️🌿#حضرت_علی_اڪبر
.
چه ڪنم با تو و این ریخت و پاشے ڪه شده
چه ڪنم با تو و با بردن این پیڪرها
آیهات بخش شده، آینهات پخش شده
علیِ اڪبر من شد علیِ اڪبرها
🍁▪️🍁▪️🍁▪️🍁
🏴#شب_هشتم_محرم
🥀#حضرت_علی_اڪبر
.
خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را
🍂
به زمین هِے نڪش آنقدر عزیزم پا را
🍂
پیرمردم!همۀ دلخوشے من برخیز
🍂
برنمیخیزے اگر باز ڪن این لبها را
🍂
دشت پُر گشته ز تو یا ڪه تو از دشت پری؟
🍂
به زمین ریخته اے مینگرم هر جا را
🍂
سهم آهوے من از زندگے اش صیاد است
🍂
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را
🍂
پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
🍂
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را
خُنڪاے جگرم بے تو نمیخواهم من
🍂
به خدا لحظه اے از زندگے دنیا را
🍂
تو تجلاے غم پنج تنے یا ولدی
🍂
ڪه به هر زخم به تصویر ڪشیدے ما را..
🍂
🏴#شب_هشتم_محرم
🍂#حضرت_علی_اڪبر
🏴 #روایت_کربلا
🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁
#علیاکبر، اسماعیلِ امام حسین(علیهالسلام) بود که به کام مرگ فرستاد
▪️رهبر انقلاب: وقتی که همهی اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانوادهی او باقی نماند، علی اکبر از خیمه گاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد! این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پارهی تن و پارهی جگر خود اوست! این انفاق امام حسین علیه السلام است؛ این اسماعیل حسین علیه السلام است که به میدان میرود. امام حسین علیه السلام نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علی اکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همهی مردم، شبیهتر به پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. ۱۳۷۴/۳/۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# نزار قطری
🌿✨▪️🌿✨▪️
#عجبا وا عجبا
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2)
بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2)
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
علی جانم چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو
امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2)
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساندج
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
منو یاذ قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید (2)
ز بــرج خیـمـه طـالـع شـد جـمـالـی
تـعـالـی الـــه جـمـــال بـیمـثــالــی
جــمــالــی مـَطـلــع انـــوار بــــاری
جمـالی مــهــر چــرخ شــهــریــاری
جـمــالی چشم بــد از روی وی دور
که نرگس پیـش چشمش بـود رنجور
جــمـــالـــی آیـــت کــــردار داور
عـلـی ابــن الحـسیــن شـبـه پـیـمـبــر
نـه تـنـهـا مـتـصـف بـر نـیـک رویی
جـمـالــی جــامــع الـجـمــع نکویـی
بـه گـرد عـارضــش خـطـی دمـیـده
کـه خـط نـسـخ بــر یــوسف کشیده
سهـی سـروی ز بـسـتـــان امــامــت
بـه پــا فـرمـود از قــامــت قــیـامـت
حـمـائـل کـرده تـیـغی گوهـر افشان
فـتـاده عکـس ابـرویـش بــه هـامان
نـه تـنـها معترف بـر حسن او دوست
که دشمن گفت شاهی در خور اوست
بــه راه عـشــق در عـهــد جــوانــی
شــده عـــازم بـــرای جــان فـشـانـی
روان شـد ســوی مـیــدان شـهــادت
چــو پـیـغـمـبـر بــه مـعـراج سـعادت...
🌾▪️🌾▪️🌾▪️🌾▪️
#حضرت علی اکبرعلیه السلام