مرا به سینهاش فشرد، بعد دورترم کرد و درحالی که هر دو بازوی مرا در دست داشت ایستاده خاطرهای عجیب تعریف کرد.
"در شکاف درهی جنتا برای دورههای آموزشی مخفی شده بودیم و برای دستگیری و شکست ما هر کاری میکردند، وضعیت بسیار سخت بود و تمامی ما پنجاه نفر تنها دو کلاشینکف داشتیم. باورکردنی نیست اما همین کلاشینکفها تنها سلاح تشکیلات ما در آن دره سخت بود که یکی را از برادران جنبش امل گرفته و دیگری را با هزینه شخصی تهیه کرده بودیم."
حرف های سید را خوب به خاطر دارم، میگفت:" اولین بارقه امید ما چشمان مردی بود که در تاریکی دره میدرخشید، آمد و درست همینطور که تو را در آغوش کشیدم مرا به سینهاش چسباند. او محمدابراهیم همت بود و این دیدار آغاز راهی بود که ما را از آن دره به جایی رساند که در جنگ سی و سه روزه دنیا را انگشت به دهان گذاشتیم."
پدرم آن روز سلاحی نبرده بود، گفت من و دو یار همراهم از طرف امام آمدهایم شما را آموزش بدهیم. حسی با من میگويد که سید در دل گفته بود تو آموزش بده و من خودم پرورش میدهم، من خودم نیرو میسازم... و ساخت! از دو تا اسلحه انفرادی شروع کرد و یک ارتش ساخت.
حالا که شهید شده روشن است که تربیت شدگان او ایستاده و مقاوم خواهند بود و خدشهای به ایستادگی آنها نخواهد افتاد.
سیدالشهدای مقاومت اینقدر تکثیر شده است که نگران آینده او و حزباش نباشیم، تنها تلخی این ایام ماجرای آغوشی است که دیگر تکرار نخواهد شد و انگشت اشارهای که دیگر بالا نخواهد رفت.
از تمام برادران و خواهرانام استدعا دارم خشم خود را حفظ کنیم و اندوه کوتاهمان را پشت سر بگذاریم، بعضی روزها در نبرد وجود دارند که فرصتی برای گریه نیست.
میدان را خالی نکنیم، هیچ توفیقی بالاتر از شهادت نیست، انشاءالله ما هم به او و یارانش بپیوندیم.
محمدمهدی همت
هفتم مهرماه ۱۴۰۳
#نصرالله
#سيد_حسن_نصرالله
#لبنان
*طاغی(امریکا/اسرائیل) کم کم ضعیف نخواهد شد، بلکه در اوج قدرت به یکباره نابود خواهد شد!*
خداوند همواره چنین کرده است!
و این سخن خداست.
توضیح آنکه: دو روش برای نابودی یک ساختمان وجود دارد:
1. یکی اینکه کارگرانی با پتک بیفتند به جان ساختمان و کم کم پنجره و در و دیوار ساختمان را خراب کنند، تا در نهایت کل آن را ویران نمایند. در این حالت همه کس می تواند در میانه تخریب حدس بزند که این ساختمان تا چندی دیگر نابود خواهد شد.
2. روش دیگر آنست که مقداری دینامیت در فوندانسیون ساختمان به طوری جاسازی کنند، و سپس با یک دکمه آنها را منفجر کنی. در این حالت یک ساختمان سرپا در یک لحظه فرو می ریزد. یعنی تا لحظاتی پیش از فرو ریختن ساختمان، هیچ کس با نگاه کردن به صحنه گمان نمی کند این ساختمان به زودی فرو خواهد ریخت.
خداوند در آیه 26 سوره نحل تصریح کرده است که نابودی طواغیت مکرپیشه عموما به روش دوم خواهد بود:
قَدْ مَكَرَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ : کسانی که پیش از اینها بودند هم نیرنگ زدند تا حق را نابود نمایند، *پس خدا به سراغ بنیان آنها از قسمت پایه و شالوده آن بنا آمد، پس ناگاه سقف از بالای سرشان بر روی آنها فرو ریخت،* و عذاب از جایی که نمی دانستند به سراغشان آمد.
من بارها از کسانی که پیش از انقلاب را درک کرده اند پرسیده ام: آیا در سال 1354 گمان می کردید انقلاب اسلامی 3 سال دیگر پیروز شود؟ می گویند خیر. می گویم در سال 1356 گمان می کردید به زودی انقلاب شود؟ می گویند اصلا. می گویند جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا در دیماه 1356 با هیات 410 نفره به تهران آمد و ایران را «جزیره ثبات» (Island of Stability) نامید. حتی رهبران انقلابیون هم گمان نداشتند در بهترین حالت تا 20-30 سال دیگر جنبشی که آغاز شده پیروز شود. *ولی خداوند به فونداسیون نظام طاغوتی زد و در نتیجه ساختمان شاهنشاهی را به یکباره فرو ریخت.*
از هر کسی در سال 1990 می پرسیدی گمان می کنی اتحاد جماهیر شوروی فرو بریزد، می گفت مگر دیوانه شده ای؟ وقتی در سال 1989 امام خمینی ره به گورباچف نامه نوشت و گفت «کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد» همه متعجب شدند، و هیچ کس گمان نمی کرد در سال 1991 این ابرقدرت جهانی و رهبر بلوک شرق از پای بیفتد. *ولی خدا به سراغ شالوده بنای کمونیستی شوروی آمد و در حالی که این بنیان کاملا سرپا به نظر می رسید، ناگهان آنرا ویران کرد* که «گویا دیروز هرگز برپا نبوده است» (یونس:24)
چنانکه قوم ثمود پس از کشتن ناقه صالح خود را در اوج قدرت می دیدند، بطوری که با سرمستی نقشه ترور خود صالح ع را هم ریختند (نمل:49) *ولی خدا ثمود را در همان اوج نابود کرد.*
چنانکه فرعونیان در اوج اقتدار و شرف پیروزی، وقتی به بهانه فرار برده هایشان(بنی اسرائیل) قصد نابودی همه بنی اسرائیل را کرده بودند(اسراء:103) و از همه شهرها سربازانشان را جمع کرده بودند تا دمار از روزگار موسی ع و قومش در بیاورند(شعراء: 53-56)، در حالی که موسی و قومش یک طرفشان آب دریا و طرف دیگرشان سپاه تا بن دندان مسلح فرعونیان بود، *در همین اوج، خداوند گردن آنها را گرفت و در آب انداخت و غرق و نابود کردن.*
به قول شاعر: «اقبال خصم هر چه فزونتر شود نکوست / فواره چون بلند شود سرنگون شود.»
بله، وقتی در جنگ احزاب مسلمانان [از ترس] دور خود خندق کنده بودند، کمتر کسی گمان می کرد نهضت پیامبر ص بتواند بقا یابد، چه برسد به اینکه اندکی بعد فاتح مکه (مرکز ابرقدرت شبه جزیره عربستان) شود! *خداوند، قریش را ناگهان از اوج به سقوط و حضیض رساند.*
بله، خداوند، امریکا و اسرائیل را در اوج قدرت، و وقتی گمان می کنند توانای بر هر کاری هستند، نابود می کند، «... وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (یونس:24)»
#یحیی_سنوار
#سید_حسن_نصرالله
#جهت_اطلاع
@ettela_seraj