eitaa logo
پویش‌کتاب‌‌مادران‌شریف🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
648 عکس
53 ویدیو
49 فایل
مهلت شرکت در پویش کتاب «حوض خون» مرداد و شهریور ۱۴۰۴ 🏆 ۲۰ جایزه ۲۰۰ هزار تومانی به قید قرعه🏆 نذر فرهنگی کتاب: 6104338631010747 به نام زهرا سلیمانی ارتباط با ما: @Z_Soleimani تبلیغات: @xahra_rezaei23
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خانومای کتابخون 🤓 خوب و خوش و سلامتین إن شاءالله؟ 🧡 ما توی گروه همخوانی، مطالعه‌ی کتاب رو تموم کردیم و إن شاءالله می‌خوایم از شنبه مطالعه‌ی کتاب دوم این ماه یعنی رو شروع کنیم. این روزهای آخر هفته فرصت خوبیه برای کسایی که هنوز کتاب اول رو تموم نکردن 😉 اگر هم که کتاب رو کامل مطالعه کردین پر کردن فرم قرعه‌کشی فراموش نشه 🗳 👇🏻 https://digiform.ir/cf0a564ff8 راستی توی گروه همخوانی هم اعلام کردیم که در تلاشیم یه گفتگوی مجازی با راوی کتاب یعنی همسر شهید عبداللهی داشته باشیم. إن شاءالله اطلاعات بیشتر به زودی خدمتتون اعلام میشه ☺️ آخر هفتهٔ خوب و خوشی داشته باشین 🌷 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
مهدی نگاهش را به زبانه‌های آتش دوخت و پرسید: «اصلا برای چی اومدی اینجا؟» سید مصطفی دستانش را بیشتر به آتش نزدیک کرد و گفت: «بالاخره تا هستیم، نباید بگذاریم دست این تکفیری‌ها برسه به حرم حضرت سیده زینب (س) و سیده رقیه (س). اینا به اسم اسلام می‌خوان اسلام رو نابود کنن. ما نباید بذاریم این اتفاق بیفته.» مهدی نگاهی به سید مصطفی کرد و گفت: «فقط برای همین؟» سید مصطفی خیره شد به آتش و گفت: «اینا کم نیست؛ اما همش هم نیست. سوریه مثل یه پل ارتباطی بین ایران و لبنانه. اگر این پل سقوط بکنه، اون وقت بین ایران و حزب الله فاصله می‌افته و این بده. اگر اسرائیل بخواد به ایران حمله کنه، حزب الله پاش رو می‌گذاره رو گردن اسرائیل.» مهدی با چهره‌ای متعجب گفت: «بابا تو دیگه کی هستی؟!» 📚 برشی از کتاب به قلم سمانه خاکبازان انتشارات روایت فتح 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب : به نام خدا ✏️ــ این شرح حال نیز برای امثال من غبطه‌انگیز و حسرت‌زا است. نور این جوان و امثال او چشم امثال مرا خیره میکند و ما را متوجّه تاریکیهائی که در آن گرفتاریم میسازد. آفرین به آن انگیزه‌ی نجات‌بخش که سیدمصطفی‌ها را به چنین اوجی می‌رساند و مرحبا به صبر و توکلی که پدر و مادری را در فقدان چنین فرزندی آرامش می‌بخشد. خدا را سپاس که در دوران چنین انسانهائی زندگی میکنیم. خرداد ۱۴۰۳
🟣 خرید نسخه الکترونیک و صوتی کتاب از فراکتاب: http://www.faraketab.ir/b/21973?u=82039 🔶 کد تخفیف: madaran 🟣 خرید نسخه چاپی از کتابرسان: https://B2n.ir/20salo3rooz 🔶 کد تخفیف ۲۰ درصد madaran 🔆 نسخه صوتی رو میتونین با دریافت اشتراک اپلیکیشن نوار گوش کنین. 👈🏻 روش فعالسازی اشتراک یک ماهه رایگان نوار 🔆 نسخه الکترونیک در فیدی پلاس هم موجود است. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
ما از امروز شنبه ۲۴ آذر همخوانی کتاب رو شروع کردیما! نگین نگفتین 😉 👇🏻 عضویت در گروه ❗️مختص خانم‌ها❗️: https://eitaa.com/joinchat/2443837746C2e2480d3a6 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
چند تا از عکسای جوون‌ترین شهید مدافع حرم ایرانی، شهید سید مصطفی موسوی رو با هم ببینیم. 📸 دومین کتاب این ماه یعنی روایت کوتاهی هست از زندگی این جوان امروزی. از دست ندین 😉 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 آقا سید نگاهی به چهرهٔ خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا این‌قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون. الان مملکت ما به آدم‌های تحصیل‌کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالاحالاها هست.» چهرهٔ سید مصطفی جدی و لحنش جدی‌تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالاها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.» در ذهن آقا سید، سال‌های جنگ تداعی شد. آدم‌هایی که فکر می‌کردند حالاحالاها جنگ ادامه دارد و راه خودشان را رفته بودند تا به وقتش کمکی کنند و هرگز پای‌شان به جبهه نرسیده بود. یا اعتقادات‌شان عوض شده یا سرنوشت، دست‌شان را جای دیگری بند کرده بود. 📚 برشی از کتاب به قلم سمانه خاکبازان انتشارات روایت فتح 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
📘📘📘 پیرمرد دست فرمانده را با دست‌هایی چروک خورده محکم فشرد. فرمانده گفت: «اجازه می‌خواستیم بریم خونهٔ شما.» پیرمرد گفت: «افتخار می‌کنم ایرانی‌ها تو خونهٔ من بمونن.» بعد به سمت خانه رفت و در را باز کرد. پیرمرد چند قدمی بیشتر داخل حیاط نرفته بود که اشک در چشمانش حلقه زد. رو کرد به فرمانده و رزمنده‌هایی که پشت سرش بودند و با صدایی گرفته گفت: «روزی که داعشی‌ها به اینجا حمله کردن، دوازده‌تا بچه‌م رو سر بریدن، تو همین حیاط دفن‌شون کردم.» سیدمصطفی به باغچه نگاه کرد. تپه‌هایی کوچک و بزرگ از خاک کنار هم بودند. چشمانش‌ را بست. کودکانی را تصور کرد که با ترس‌ولرز، گوشه‌ای ایستاده و با وحشت به آدم‌های سیاه‌پوشی که با کتک و فحش از خانه بیرونشان کرده بودند، نگاه می‌کردند. چشمش را باز کرد و به کپه‌های خاک خیره شد. غمی در دلش نشست. غمی که با روضه و حال‌وهوای عزای آن ماه دم‌خور بود. 📚 برشی از کتاب به قلم سمانه خاکبازان انتشارات روایت فتح 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
سلام سلام روز عیدتون مبارک ❤️ به لطف خدا و عنایت شهدا پویش آذر ماه هم تموم شد و دو تا کتاب رو با هم خوندیم. بریم سراغ آمار شرکت‌کننده‌های عزیز 😉 کتاب ۱۱۰ نفر کتاب رو کامل مطالعه کردن ۵۷ نفر نسخه الکترونیک ۲۵ نفر نسخه صوتی و ۲۸ نفر هم چاپی این هم اسامی ۷ برنده‌ی خوش شانس این کتاب: 🥳 ❣ خانم‌ها: مهدیه درویشیان راضیه خانی فاطمه سادات محسنی فاطمه مریدی حدیثه اسفندیار فاطمه شاهسنایی مهسا کُهلوئی اما کتاب ۴۴ نفر از شما عزیزان هم این کتاب رو کامل مطالعه کردین: ۲۸ نفر نسخه الکترونیک ۵ نفر نسخه صوتی و ۱۱ نفر هم کتاب چاپی این هم ۳ برنده‌ی عزیز این کتاب: 🥳 ❣ خانم‌ها: فاطمه براتی فاطمه ادیبی سیده سمیه تقی‌زاده مبارکتون باشه دوستان کتابخون 🌼☘🌼 إن شاءالله به زودی جوایز تقدیم‌تون میشه. 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab
جوایز برندگان پویش کتاب آذر ماه خدمتشون تقدیم شد. 🎁 یکی از برندگان عزیز جایزه‌شون رو صرف نذر فرهنگی کتاب کردن و عزیز دیگری هم خواستن که از طرف ایشون جایزه‌شون رو برای کمک به جبههٔ مقاومت واریز کنیم. قبول باشه إن شاءالله 💗 🌺 کانال پویش کتاب مادران شریف: @madaran_sharif_pooyesh_ketab