eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
246 دنبال‌کننده
463 عکس
80 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
اعضای گروه طبق قرار معهود برای عیادت از خواهر عزیزمون که دوره نقاهت بعد از یه جراحی سنگین رو سپری میکرد در منزل مادر ایشون جمع شدیم. در مورد کنترل خشم وعصبانیت که درگروه مجازی مون قرار شده بود فکر کنیم وکتاب وسخنرانی های اساتید رو دنبال کنیم بحث وتبادل نظری انجام گرفت. دوستمان که میزبان بودن وآشنایی با طب داشتن توصیه کردن :ابتدا طبع ومزاج خودوهمسر وفرزندانمون رو بشناسیم وبا اصلاح سبک زندگی وتغذیه به کم شدن این عصبانیت ها کمک کنیم . در بین صحبت های مادرها و تلاش برای کشف طبع اعضای خانواده شون ، بچه ها هم حسابی مشغول بازی وجست وخیز بودن . گرچه دیدار دوستان وبحث مفید وکاربردی که در جریان بود خیلی جذاب بود اما نزدیک شدن به وقت اذان مادران رو به خاتمه دادن جلسه رهنمون میکرد☺️☺️. ضمنا هماهنگی برای برنامه فوتسال پسران همراه پدرانشان هم از بحث های مطرح شده بود که قرار شد در صحن مجازی گروه بهش پرداخته بشه تا از نظر دوستان غائب در جلسه هم بهره ببریم. ♡| @madaraneh_sbz |♡
مادَرانه سَبزِوار
Z..zz: افطاری_جوانه_کوثر قسمت اول امسال تقارن بهار طبیعت وبهار عبادت عجب حال وهوایی داشت 😍😍😍 روزه داری ودید وبازدید های عید در قالب مراسمات افطار وبعضا سحری های خانوادگی حال وهوای فروردین ۱۴۰۲ رو برایمان خاص وخاطره انگیز کرده بود. بابت همین مشغله های شیرین خانوادگی ،برای اعضای مادرانه ما ، که تقریبا از اوایل ماه مبارک به دنبال تدارک یک مراسم افطاری بودیم بالاخره در دهه آخر ماه خدا غروب روز بیست ویکم در محل آستان مقدس امامزاده شعیب علیه السلام توفيق دیدار حاصل شد . محوریت افطاری آقا پسرامون بودند که حالا بعد از دو دهه روزه داری حسابی در دل ما مادرها عزيز شده بودن وما هم به دنبال‌ فرصت هایی که دل این روزه داران کوچک رو شاد کنیم،لذا قبل از پهن کردن سفره های افطار با درخواستشان برای خروج از امامزاده وبازی فوتبالشان موافقت کردیم. اعضای محترم یکی یکی با سبد های ملزومات افطار 🍽🥣🍵🥒🍅🍞🥖🥗🍲☕️🫖از راه می‌رسیدند وزیراندازهایی که کنار هم پهن میشد وسفره های ساده ای که قرار بود دقایقی جمع صمیمی روزه دار را کنار هم بنشاند به زیبایی کنار هم قرار گرفتند. وسفره پسران ومعدود پدران حاضر هم کمی آن طرف تر از ما پهن شد. ناگفته نماند که پدر ومادر بزرگوار یکی از اعضای جوانمون ،نان وپنیر وسبزی افطار را تقبل کرده بودند و با سخاوت وتلاش بی دریغ خودشان هنگام پهن کردن سفره ها ما رو حسابی شرمنده کردن ، خدا به همه پدر ومادرها واین پدر ومادر دوست داشتنی عمر با عزت وبرکت وسلامت عطا کند 🤲🤲🤲 قسمت دوم از محاسن افطار در محیط عمومی این بود که بعضا زائران یا مسافران خصوصا کودکانشان رو شده به لقمه ای نان و پنیر و سبزی مهمان میکردیم واین حال خوب دم افطارمان رو خوب تر می‌کرد. 😌😌😌 بعد از صرف افطار پسرکانمون که حالا گویا باطریشان تا سقف پر شده بود دوباره پا به توپ شدن البته چند تایشان هم شرکت در محفل قرآنی که در شبستان حرم در حال برگزاری بود رو ترجیح دادن. وما مادر ها هم که حالا بند وبساط افطار رو جمع وجور کرده بودیم دور هم نشستیم و گپ وگفت که در جمع ما خانم ها جزء جذاب ترین برنامه هاست رو پیش گرفتیم و البته بیشتر از دغدغه هایمان در مورد فرزندان پسرمان که کم کم صدای پای بلوغشان هم به گوشمان رسیده حرف زدیم و از تجارب هم استفاده کردیم . وقرار شد در گروه مجازیمان در این باب وبرنامه ریزی دورهمی بعدی با محوریت پسرانمان رایزنی کنیم. پدر های غایب یکی پس از دیگری به دنبال خانواده هاشون آمدند . به امید دور همی بعدی باحضور پسران دهه ۹۰مون واین پسران دهه ۶۰ گریز پای 😁😁😁
یکشنبه ۳۱ اردیبهشت جلسه امروز قرار است نقطه عطفی باشد در ادامه روند کار جوانه، و همچنین بازنگری در ترکیب اعضا صبح ساعت ۹ و نیم همه در منزل میزبان جمع شده ایم. به اضافه چند چهره جدید که قرار است به جوانه ملحق شوند. مستند مادرانه پخش می شود و پس از آن خانم عباسی مسئول مادرانه، طی سخنانی اهداف تشکیل جوانه ها و روال کار ان را شرح داده و بر ضرورت مشارکت تمام اعضا در برنامه ها و جلسات تاکید کرده و رشد همه جانبه اعضا را که در گرو بهره بردن و بهره رساندن انها در جمع جوانه است، بعنوان هدف تشکیل جوانه عنوان می کند. در ادامه برای شناخت اعضای جدید معرفی مختصری از اعضا صورت می گیرد. دستور کار بعدی جلسه، بازنگری در ترکیب اعضاست. تصمیم گرفته می شود که جوانه کوثر تجزیه شود به دو جوانه دیگر که به فراخور سن و جنسیت فرزندان اعضا در یکی از این جوانه ها عضو می شوند. جوانه ای متشکل از مادران ِ دارای پسران نوجوان با عنوانی جدید و اعضای جوانه دیگر را مادران کودکان زیر ۷ سال تشکیل می دهند با همان عنوان جوانه کوثر حاشیه پر سر و صدای جلسه هم حضور کودکان بود که الحمدلله تعدادشان هم کم نبود. و هرازگاهی روند جلسه را متوقف می کرد. حاشیه خوشمزه جلسه هم پذیرایی لاکچری میزبان با شیرینی و چایی و شربت و انواع میوه های تابستانی بود. لازم به ذکر است این پذیرایی مورد اعتراض اعضا قرار گرفت که با توضیح میزبان که روز میلاد را علت ان دانستند قضیه فیصله پیدا کرد. 😜 با رفتن اکثر اعضا و از رسمیت افتادن جلسه، دو سه مادر باقی مانده در مورد برنامه های تابستانی برای پسران نوجوانشان به شور و مشورت پرداختند و ایده هایی نیز داده شد تا ببینیم خدا چه خواهد.
سلام قرارمون برای چهارشنبه صبح شد ۲۶ مهر. با نازنین جان که صحبت میکردم گفتم وسایل کیک رو آماده کن تا بیایم کیک درست کنیم و یه دورهمی مفید وهنری داشته باشیم . آخرشب که میخواستم بخوابم تازه گوشی دستم گرفتم و دیدم واویلااا چه خبرره 😭😭😭غزه ...بیمارستان ....بچه ها ....🖤باگریه خوابیدم. صبح گفتم چیکار کنیم چیکارنکنیم که دیدم تو گروه گفتن پاشین دست بکارشین که بعدازظهر راهپیماییه بلافاصله نازنین جان هم پیام داد که اومدی کاغذ رنگی و چسب ومقوابگیر . همزمان زکیه جان هم زنگ زد که منم میام و واستا بیام دنبالت وخودش هم خریدا رو به عهده گرفت 😘 خلاصه تا رفتیم خونه میزبان که خانم مدیربودن ساعت ۱۰ شده بود.دوست دیگه مونم اومد. کاغذارو ریختیم وسط و شروع کردیم به بریدن و پرچم فلسطین مظلوم رو در آوردیم .اون وسطا هم از فلسطین و مظلومیتش حرف زدیم و بغض کردیم 😢هم از پررویی و جنایات اسرائیل 👿 هم یه گریز ریزی زدیم به موضوعی که راجع به دخترامون بود و نمیتونستیم درحضور اونا صحبت کنیم 😅 با اذان نماز خوندیم و سریع همه جا رو جمع و جور کردیم وآماده شدیم برای خونه چون بچه ها از مدرسه برمیگشتن .دورهمی مفید و پرباری بود کلی پرچم درست کردیم و دوتا پلاکارد که الهام جان با خط زیباش نوشت 🌹 وقتی رفتم خونه بچه هاکلی ذوق کردن به خاطر پرچم ها و با خوشحالی نشستن و کمک کردن تا چوبای پرچمهاروهم بذاریم. موقع راهپیمایی دخترم اول خجالت میکشید که پرچم هارو بده و کارای برعکس اولین نفری که برد بده گفت نمیخوام 😢پسرم به عهده گرفت و برد چندتا پرچم داد به بچه ها و اتفاقا خیلی استقبال کردن و ماماناشون هم از پسرم تشکر کردن و حتی شکلات هم دادن و اینجوری یخ دخترم هم شکست و اونم بچه ها رو تو مسیر میدید بهشون پرچم میداد و خیلیاشون خیلی ذوق کردن یکی از بچه ها وقتی پرچم گرفت خیلی خوشحال شد و انگار جون گرفته باشه محکم تر گفت مرگ بر اسرائیل ✊ کار خیلی کوچیکی بود ولی حس خیییلی خوبی داشت .انشاالله که بیشتر بتونیم از این کارها دورهم انجام بدیم🖤 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
چهارشنبه ششمین روز از دیماه ۱۴۰۲ همزمان با سالروز رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها. میزبانی دورهمی رو دوست جدید الورود مون رو به عهده گرفتن و در ابتدا به نیت بانو ام البنین عزیز حدیث کسا خوندیم و دل مون جلا گرفت... و بعد پذیرایی میزبان عزیز که قرار بود از قانون ساده زیستی پیروی کنه😉 واما بعد... مقداری در مورد وظایف اجتماعی خودمون در کنار نقش همسری صحبت کردیم و جمع بین این دو که الحق و الانصاف کار ساده ای هم نیست. چون بعضی از اعضا تازه به جمع ما پیوسته بودند دوباره در باره لزوم گوش دادن صوت های تشکیلات صحبت کردیم و صوت ها هم تقسیم بندی شد و قرار شد هر کسی سهم خودش رو خلاصه برداری کنه و در اختیار اعضای گروه قرار بده. بچه ها هم که حسابی جمعشون جمع بود و کیفشان کوک با ورود یکی از خاله ها به جمع خودشون و انجام بازی بگرد وپیدا کن حظشون کاملتر شد. در آخر هم سعی کردیم تا جایی که امکان هست منزل منفجر شده ی میزبان خوش رو وخونگرممون رو نظم و نظام بدیم☺️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
چند وقته دنبال یه مکان مناسب برای جلسات هستیم منزل دوستان هست ولی گاهی اوقات پیش اومده که برای مکان مناسب دست مون خالی میمونه هر چند دوستان همیشه لطف داشتن... خلاصه یه خیّر محترم پیدا شد که منزل شون رو در اختیار ما بذارن قرار شد ۴ شنبه عصر منزل ایشون دورهمی داشته باشیم که..... ظهر همون روز خبر رسید مشکلی پیش اومده و نمیشه بریم اونجا!!!!! خدایا چکار کنم؟! با مدیر محترم در میون گذاشتم و در نهایت سخاوت گفتن منزل مادرشون رو در اختیار ما میذارن😍 خدا به پدر و مادر مهربون مدیر محترم مون خیر کثیر بده اذان مغرب رو گفتن دوستان یکی یکی از راه رسیدن از معدود جلسات بود که اکثریت اعضا حضور داشتن طبق معمول یکی از اعضا که مسئولیت دختران نوجوان مون رو عهده دار هستن رفتن و با دخترا درباره ی حوادث مهم آبان ماه صحبت کردن و تکلیفی رو که هفته پیش به بچها داده بودن رو مرور کردن تکلیف:تحقیق درباره روز دانش آموز و حوادث آبان ماه بود و به یکی از دختران عزیز که تکلیف رو انجام داده بود هدیه ای از طرف مدیر عزیز تعلق گرفت👏👏👏👏 مادرای عزیز هم درباره تصمیمات جدید جوانه گفت و گو کردن مصوبات جلسه رو هم در ادامه میگم درباره ی شهیده کرباسی هم صحبت کردیم و یکی از مادران عزیز حلوا به نیت شهدای اخیر آماده کرده بود درباره ی آیه(( لا یکلف لله نفسا الا وسعها...))و برداشت های متفاوت اون صحبت کردیم.... الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
مصوباتمون جلسه جوانه کوثر: ۱_مسئول امور مالی و صندوق جوانه رو زهرا خانم قبول کردن .ضمن تشکر از ایشون و صدیقه سادات عزیز و زحماتشون در این مدت برای سلامتی هر دو نفر صلواتی هدیه کنین🌹 ۲_ کتاب" بازی بازوی تربیت " به خانم فیروز فر و خانم احمدزاده تحویل شد تا بررسی کرده و برای جلسات بعدی بازی های مادر و کودک رو با هم انجام بدیم . ۳_ قرار شد دخترامون با هنر دست خودشون پرچم ایران و حزب‌الله و فلسطین رو بکشند و یا عکس هایی از شهدای مقاومت رو براشون چاپ کرده و لمینت کنیم و آویز کیف درست کنیم. ۴_ کتاب چغک رو هم بچه ها تهیه کنند برای هم خوانی و مسابقه کتابخوانی ۵_دخترامون قلک هایی در خانه درست کنند و برای مقاومت ‌ پس انداز کنند و یا آثار هنری درست کنند برای فروش به نفع جبهه مقاومت. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
باز چهارشنبه ای دیگر رسید و امروز ساعت ۵ بعد از ظهر با رفقای جوانه قرار مادرانه داریم. اما امروز در مکانی جدید که هیچ کدوممون میزبان نیست، یه خونه که صاحبخانه اش در مشهد اقامت داره و هر از گاهی در سفرهاش به سبزوار ازش استفاده میکنه. اکثر دوستان رسیدن و منتظریم که جلسه رو به صورت رسمی شروع کنیم. اما چون امروز دو تا مهمان عزیز و ویژه داریم: مسئول مادرانه و مسئول جوانه ها و قراره که پای صحبتشون باشیم منتظر میمونیم که یکی دونفر از دوستان هم هنوز نرسیدن به جمعمون اضافه بشن. در این زمان بچه ها حسابی مشغولن و یکی از مادرهای عزیز زحمت کشیدن براشون یه قصه تعرف می‌کنند و مفاهیم زیبای حدیث "الجار ثم الدار " رو با کاردستی و شعرخوانی بهشون انتقال میدن. چون میزبان خاصی نداریم هر کدوم ازمادرا با خودش یه خوراکی آورده و یه سفره با برکت و متنوع برای همگان پهنه. جمعمون که جمع میشه پای صحبت های خانم عباسی عزیزمیشینیم و با یه بحث تبیینی جذاب و مفصل علایل دورهم جمع شدنامون و کلا فلسفه وجود جوانه مون رو دوباره بررسی و بازبینی مکنیم. همزمان دخترای بزرگترمون هم مشغول‌ بازی اسم فامیل هستن که با هدایت یکی از مادرها انجام میشه و در انتها از ابتدای حروف منتخبشون به اسم رمز "تهرانی" می‌رسند و قرار میشه که جلسه بعد در مورد شهید تهرانی مقدم تحقیقی ارائه بدن و جایزه بگیرن. در ضمن دخترامون عکس هایی روهم که قبلا۴ از شهدای مقاومت انتخاب کرده بودن و برای یکی از مادرها فرستاده بودن و ایشون زحمت کشیده بود و پرینت رنگی گرفته بود رو تحویل گرفتن و پشتش رو به سلیقه خودشون با نقاشی پرچم ایران و فلسطین و دست نوشته هایی با موضوع مقاومت مزین کردن و دوباره به اون مادر عزیز تحویل دادن تا لمینت بشه و تبدیل بشه به یک آویز کیف زیبا و با مفهوم. بحث خانوم عباسی با مادرها تمام شده . دخترامون گزارشی از تکلیف هفته قبل که جمع آوردی کمک برای جبهه مقاومت بود رو ارائه میدن سرمایه اولیه ای که در قالب کمک جمع کردن رو میدن به مادرها و میشه هزینه خرید گل زعفران و پاک کردن و فروش زعفران به نفع جبهه مقاومت. زنده باد دختران فعال و پویای جوانه کوثر👏👏 و در حاشیه مجلس امشب یکی از گلدخترامون به صورت خودجوش از کتاب‌های خودش رو به مناسبت هفته کتاب آورده بود و به بچه ها امانت میداد. احسنت به این دختر خوش ذوقمون سلامتیش صلوات بفرست؟🌹 باکمک هم خونه رو مرتب کردیم و به امید دیداری دوباره با هم خداحافظی وده و رهسپار خانه هایمان شدیم☺️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡