eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
92 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌❌❌ دوستان همانطور که قبلا بارها و بارها گفتم، سوالهای صوتی فقط در صورتی پاسخ داده خواهند شد که هیچ سوال متنی نداشته باشم( اونم که غیر ممکنه😉)، الان انتهای لیست سوالات بنده تعداد زیادی سوالات صوتی وجود داره، این عزیزان در صورت تمایل به پاسخگویی بنده، سوال خود را بنویسید. متشکرم. 🙏🙏🌺🌺
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
این هم یک پیام حال خوب کن😍😍 گاهی بعضی دوستان لطف دارند و به بنده پیشنهاد میدن که همین مطالب کانال را به صورت کارگاه و وبینار و..‌ ارائه بدید، تازه استقبال بیشتر میشه چون غالبا افراد برای چیزی که هزینه کنند ارزش بیشتری قائل هستند‌. منم همیشه میگم انقدر برکات معنوی نصیبم شده که اصلا حاضر نیستم با لذت مادی مخلوط بشه. اگر مطالب اثرگذار هم هست فقط به این خاطر هست که از زبان یک مادر عادی نوشته میشه بدون سرسوزنی نیت و انگیزه مادی، و همین باعث شده که مخاطب مطالب را بپذیره. پیام این دوست عزیزمون یک نمونه کوچک از همین برکات هست.😭😭
🌼🌼 میلاد امام هادی(ع) مبارک باد‌. 🌼🌼 امام هادی(ع): کسی که خود را کوچک و موهوم بداند و در خود احساس حقارت کند،خویشتن را از شر او در امان ندان. ( بحارالانوار، ج ۱۷، ص۲۱۴) ✅ برای اینکه پدران و مادران دِین تربیتی خود را به کودک ادا کنند و آنان را طوری پرورش دهند که بدون فشار و تهدید به خوبی ها بگرایند و از بدی ها اجتناب نمایند، لازم است در آنان ایجاد شخصیت کنند و به آن ها احترام نمایند. باید آن ها را طوری تربیت کنند که کودکان باور نمایند که عضو مستقل خانواده و مورد تکریم و احترامند‌. ✅ با کمال تاسف باید اعتراف کرد که در کشور ما بسیاری از اولیای اطفال بر خلاف تعلیم رسول اکرم مراعات احترام فرزندان خود را نمی نمایند و به صور مختلف به شخصیت آنها اهانت می کنند و بر اثر نادانی ها و رفتار ناپسند خود، در کودکان ایجاد عقده حقارت نموده و آنان را زبون و فرومایه بار می آورند‌. 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ باید حرکات کودک را به وسیله محرّکات او توجیه کنند نه به وسیله ی محرک های خودشان. از این طریق اغماض بیشتری نشان خواهند داد و از طریق تفهیم و تفهمی که ایجاد خواهد شد عشق و اعتماد طفل را به خود جلب خواهند نمود. ✅ مقصود این نیست که طفل اجازه دارد تا هر چه می خواهد امیال عجیب داشته باشد یا اعمال نامناسب انجام دهد، ولی وقتی طفل حس کرد که حالت و موقعیت او را درک کرده اند، از قدرت خود سؤاستفاده نخواهد کرد. حدود ما و خودش را می شناسد. اگر شما به او احترام بگذارید او نیز احترام شما را نگاه خواهد داشت. 👈برگرفته از کتاب دو جلدی «کودک از نظر وراثت و تربیت» اثر مرحوم آیت الله محمدتقی فلسفی(ره) 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا (ع) (پنج سال به بالا) قصه پنجم ، اُحُد ⛰و نسیم🌬 🔶 نسیم از روی کوه عبور می کرد. همان کوهی که خیلی دوستش داشت، احد. هربار به این کوه می رسید صدایی را می شنید: شمشیری جنگنده جز ذوالفقار علی نیست و جوانمردی غیر از علی وجود ندارد‌. 🔶 نسیم دیگر طاقت نداشت، میخواست بداند این صدا چیست! این بار بالاخره احد پیر را صدا کرد، همان کوه کهنسال را. ➖ احد احد بیدار شو. 🔶 گوشهای احد درست نمی شنید. آخر او خیلی پیر است، نسیم با سرعت دور احد می‌چرخید و هو هو هو می کرد. ➖احد احد بیدار شو دیگر، چقدر میخوابی!!! تکان که نمیخوری حداقل انقدر نخواب! ببین چقدر چاق شدی! بلند شو بلند شو مثل من باش که لحظه ای آرام نمی گیرم. 🔶 احد گفت: چی شده نسیم، چقدر سر و صدا میکنی، نمیدانی من چقدر پیر و کهنسالم. گوش هایم درست نمی شنود ،بلندتر بگو ببینم چه می خواهی. 🔶 نسیم گفت: هر بار که از تو گذر می کنم صدایی می شنوم،نمیدانم کیست! صدا می گوید: شمشیری جنگنده جز ذوالفقار علی و جوانمردی غیر از علی وجود ندارد. 🔶 هنوز جمله نسیم تمام نشده بود که قطرات اشک از احد سرازیر شد، گفت: می دانم می دانم، از روزی که فرشته ای به نام رضوان این جمله را اینجا گفت، صدایش در من پیچید و هر کس از اینجا رد شود این صدا را می شنود. می دانی نسیم روز سختی بود. جنگ سختی بود، کاش من را ترک نکرده بودند. و بعد دوباره اشک هایش شدت گرفت. 🔶 نسیم گفت: احد پیر چه می گویی؟ من که چیزی از حرفهایت نفهمیدم! داستانش را برایم میگویی؟ 🔶 احد پیر کمی مکث کرد و گفت به شرط اینکه بنشینی و انقدر در گوش من هو هو هو نکنی که خیلی خسته ام. 🔶 نسیم یکدفعه آرام گرفت و نشست روی دامنه احد. ➖حالا بگو دیگر، ببین آرام نشستم. ➖ در جنگ بدر مشرکان از مسلمانان شکست سنگینی خوردند، چیزی نگذشت که مجددا آماده جنگ دیگری شدند تا انتقام بدر را از پیامبر و یارانش بگیرند‌. احد آه بلندی کشید و ادامه داد: جنگ اینجا بود، همین جا، در کنار من، در کنار کوه احد، همان جنگ احد 🔶 پیامبر پنجاه نفر از یارانش را مأمور کرد فقط روی من بایستند و پایین نروند حتی اگر تمام سپاه مسلمانان کشته شوند، آخر ممکن بود دشمنان از پشت سر به آنها حمله کنند. آن پنجاه نفر اینجا ایستادند و پایین را نگاه می کردند. جنگ سختی بود ولی باز هم مسلمانان پیروز شدند‌. آه که علی آن روز چه کرد. آن قدر شجاعانه جنگید که مشرکان هر آنچه از شمشیر و زره و کلاه وسایل داشتند رها کردند و پا به فرار گذاشتند. مسلمانان هم مشغول جمع کردن شمشیرها و وسایل دیگر شدند‌. 🔶این پنجاه نفر که روی من ایستاده بودند، گمان کردند جنگ تمام شده و تصمیم گرفتند به دوستانشان بپیوندند، فرمانده شان گفت پیامبر فرمودند در هیچ شرایطی این کوه را ترک نکنیم، آنها گفتند: این حرف را پیامبر زمانی گفت که نمی دانست مسلمانان پیروز می شوند ،حالا که جنگ تمام شده، دلیلی ندارد ما اینجا بمانیم. فرمانده آنها تک و تنها ماند و بقیه رفتند‌. ولی آه ه ه ه ه ه ه 😭 ادامه دارد .... (ع) 👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔶 نسیم گفت: چی شد احد؟ چرا آه میکشی تو که گفتی مسلمانان پیروز شدند. 🔶 احد گفت: صبر داشته باش نسیم، صبر داشته باش. ➖ همین که آنها من را ترک کردند و پایین رفتند دشمنان از سمت دیگر بالا امدند واز پشت به لشکر پیامبر حمله ور شدند. نسیم گفت: اوووووووووووووووو 🔶 احد گفت: مگر نگفتم جیغ نکش، گوشهایم درد می گیرد. نسیم گفت: زودتر بگو زودتر بگو 🔶 احد ادامه داد: تعداد زیادی از دشمنان به سمت پیامبر حمله ور شدند، هدف انها فقط کشتن پیامبر بود، چند نفر از یاران پیامبر اطراف ایشان را گرفته بودند و با دشمنان می جنگیدند. خیلی از یاران پیامبر ترسیدند و فرار کردند. اما علی ... تنها علی و چند نفر دیگر ماندند و جانانه جنگیدند.علی فقط جلوی پیامبر ایستاده بود و شمشیر میزد و دشمنان را از پیامبر دور می کرد. 🔶 پیامبر از شدت آسیبها و ناراحتی ها بیهوش شد، علی کنار ایشان رفت، پیامبر پرسید: علی جان عاقبت جنگ چه شد؟ علی گفت : خیلی ها فرار کردند پیامبر گفت: علی تو چرا فرار نکردی؟ علی گفت: من بروم و رسول خدا را تنها بگذارم! به خدا قسم من نمی روم مگر اینکه کشته شوم‌. 🔶آن زمان بود که پیامبر به علی گفت: علی جانم صدا را میشنوی.صدایی در آسمان می پیچید: شمشیری جنگنده جز ذوالفقار علی و جوانمردی جز علی وجود ندارد. لافتی الا علی ، لا سیف الا ذوالفقار 🔶اینجا بود که علی از خوشحالی گریه می کرد و خدا را برای این نعمت شکر و سپاس گفت. می دانی این صدا را همه شنیدند نسیم. هرکسی که از میدان جنگ فرار نکرده بود صدای فرشته را شنید. هنوز هم می شنوند، سالهاست که این صدا در من، در کوه احد می پیچد. لافتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار 🔶 نسیم آرام نشسته بود. احد گفت: چی شد نسیم ؟، ساکت شدی؛ تو که لحظه ای آرام نمی نشستی. 🔶 نسیم گفت: خوش به حالت احد، چه چیزهایی را دیدی، می دانی از امروز من هم دور تو می پیچم و می وزم و می خوانم: «شمشیری جنگنده جز ذوالفقار علی و جوانمردی جز علی وجود ندارد.» منبع: ترجمه ارشاد شیخ مفید، جلد اول،باب دوم، فصل بیست و دوم. (ع) 👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
32.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ عید سعید غدیر خم بر همگان مبارک باد علی کسی‌ست که یک ذره از ولایت او نجات بخش تمامیّ خلق به روز جزاست علی‌کسی‌ است که یک خردل از محبت‌او نکوتر است ز دنیا و آن‌چه در دنیاست 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆ارسالی یکی از مادران عزیز کانال‌👏👏، ممنونم🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام 🔶 این هفته انقدر درگیر جشن عید غدیر و دورهمی مادران شیراز و... بودم که کلی تجربه و کلی سوال نخونده تلنبار شد‌☹️😉. امشب دیگه گفتم از یک جایی شروع کنم. از تجربه درک احساس دیروز شروع کردم. 🔶صبح متوجه شدم که یک گوش پسر بزرگم قرمز و ورم کرده و به حالت بادبزنی شده، خودش هم گفت خارش داره، براش پماد گزیدگی زدم ولی فرقی نکرد. عصر قرار بود از خونه بریم بیرون. وقتی آماده شد دیدم با چسب نواری گوشش را چسبانده به موهاش تا مثلا صاف بشه😉، گفتم مامان چرا چسب زدی روی گوشت؟ شروع کرد به گریه کردن که من با این گوش آبروم میره، بقیه به من میخندن. ساعت ۶:۳۰ قرار داشتیم میدونستم فرصت کمه ولی همین چند دقیقه ها خیلی مهمه در پیامی که به طرف مقابل میدی، نشستم گفتم بیا تو بغلم، اگر دوست داری حرف بزنیم. هنوز خارش داره؟ ➖اره شاید پشه نیشت زده؟ ➖کاش همه پشه ها بمیرن تو فکر میکنی بقیه بهت میخندن؟ ➖اره چرا؟ ➖چون این گوشم بزرگتر از اون یکی شده تا حالا تجربش کردی که بقیه به خاطر یک ایراد بهت بخندن؟ ➖نه خودت تا حالا به کسی خندیدی؟ ➖نه پس چرا این فکر را میکنی؟ ➖نمیدونم حس میکنم خنده داره درسته شاید بخندن، ولی بذار منم احساس خودم را بگم. من فکر نمیکنم بخندن چون مثلا من یکبار میخچه پا عمل کردم و میلنگیدم ولی کسی به من نخندید، البته بعضی ها علتش را می پرسیدن ... تا حالا چند بار دستش چند بار پاهاش شکسته، ➖ اره یادمه رفتیم مشهد دستش شکست ولی کسی بهش نخندید. تازه .... که نابیناست ➖اره همیشه عینک دودی میزنه ولی ما بهش نمیخندیم. این وسط پسرکوچیکه شروع کرد: خیلی هم مهربونه همیشه بهمون شکلات میده هدیه میده بعد خودش گفت اره مامان مثل کتاب کافیه بپرسی،که هر کدوم از بچه ها یه مشکلی دارن. و دیگه اثری از غصه تو صورتش نبود و خودش گفت وای مامان دیرت شد. ✅ خیلی وقتها در چنین موقعیتهایی به صورت پیش فرض تو ذهنمون میاد که بگیم این مسخره بازیا چیه؟ حالا یکم گوش قرمز شده، دیگه گریه و زاری نداره که! مرد که گریه نمیکنه، اگر گریه کنی نمیبرمت اصلا و... و فکر هم می کنیم این محبت به کودک هست که مثلا لوس نشه یا ضعیف بار نیاد، در صورتی که درک احساس اصلا به معنای تأیید احساس طرف مقابل نیست . اتفاقا با درک کردن، ذهن طرف مقابل را بهتر میشه هدایت کرد، یعنی با درک طرف مقابل ذهن او به سمت راه حل و پذیرش مسئله هدایت میشه. ✅ اگر این موضوع را در تجربه های مختلف تکرار میکنم چون مشکل خیلی از همسران در زندگی هم هست، ما در حالی که عمیقا دوست داریم توسط همسرمون درک بشیم ولی خودمون این کار را نسبت به فرزندمون انجام نمیدیم. بسیاری از مشکلات جدی همسران در اثر عدم درک احساس متقابل در شرایط خاص به وجود میاد، و همون کودکانی که در دوره کودکی درک احساس را یاد نگرفته اند، در رابطه با همسر خودشون هم در این زمینه به مشکل برمیخورند ولی نمیدونند که ایراد کار از کجاست. و بیشترین جمله ای را که از خانمها میشنوید: همسرم اصلا من را درک نمیکنه! همسرم شرایط بارداری یا زایمان و افسردگی بعد از زایمان من را درک نمیکنه. و بالعکس آقایونی که میگن همسرم شرایط سختی کار من، گرفتاریهای مالی و... را درک نمیکنه. ✅ یادمون باشه اگر قراره فرزند ما در زندگی آینده همسرش را درک کنه باید از خردسالی درک احساس را از ما یاد بگیره. درسته پشه گزیدگی یک گوش خیلی بی اهمیته، ولی همین موضوع برای ظرف وجودی کودک پررنگه، ولی ما با نگاه خودمون به موضوع نگاه می کنیم. ✅ یکبار مادر عزیزی به من گفتند اینطوری که میگید درک احساس، بچه ترسو و لوس بار میاد، وقتی بچه میخوره زمین باید بگیم پاشو طوری نشده که، تا قوی بار بیاد مخصوصا پسر. گفتم نمیگیم که بشین با بچت گریه کن یا بگو این چه بلایی بود سرت اومد، فقط بگو چی شده؟ درد داری؟ کمکی لازم داری؟ بعد میبینید بچه گریه هاش قطع میشه و شروع میکنه به دویدن. آخه همین پسری که میگید لوس بار نیاد وقتی همیشه بهش گفته شده چیزی نیست پاشو، وقتی همسر باردارش گریه میکنه میگه این لوس بازیها چیه؟ وقتی همسرش زایمان کرد میگه چیزی که نیست، وقتی خانمش افسردگی بعد از زایمان گرفت زندگیشون میشه جهنم چون درک احساس و همدلی را یاد نگرفته، چقدر من زیاد پیام دارم که از خانمهایی که میگن ما افسردگی پس از زایمان گرفتیم ولی همسر اصلا درکی از این موضوع نداره. من اصلا اینجا نمیخوام بگم چی غلط هست چی درست! شما خودتون امتحان کنید و نتیجه را ببینید، ببینید بچه هایی که همدلی را بلدند حتی اگر مادر بگه من خسته هستم چه رفتاری دارند! پ.ن: توی عکس عدم تقارن دو تا گوش مشخصه🤭 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak