❤️دوستان عزیز، مادران گرامی ❤️
انتشار و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط و فقط با ذکر منبع مجاز است 🙏🙏
🌺ارتباط با ادمین، بیان نظرات و پیشنهادات👈
@sherafat518
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک جهت دعوت از دوستان 👇👇👇
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
💐سلام و وقت همگی بخیر 💐
✅ بعد از مطلب، قصه ی مزرعه ی کشاورز مهربون( #خلق_قصه)، چند نفر از مادران عزیز در مورد استفاده از قصه ها برای ترک عادتهای غلط بچه ها سوال پرسیدند و دوست داشتند باز هم از این دست قصه ها بگذارم.
✅ انشاالله سعی میکنم به تدریج قصه هایی را خودم تا به حال نوشتم و استفاده کردم در کانال قرار بدم، انشاالله که مفید باشه.
✅ پسر بزرگ خودم مدتی عادت کرده بود به خوردن آب وسط غذا 🚰، با وجود اینکه ما هیچ وقت سر سفره آب 🥛 نمیاریم و نوشیدنی 🍺🥤 هم با غذا استفاده نمیکنیم، از جایی این عادت مضر را یاد گرفت و به تدریج هم بدتر شد، و متاسفانه پسر کوچکم هم که خوب در سن تقلید از برادرش بود و هنوز هم هست، به محض اینکه میدید سر سفره داداشش میگه آب میخوام یا آب میخوره، اون هم آب آب گفتنش شروع میشد. مثل همیشه هم نصیحت ها، مثل وسط غذا آب نخور، یا معدت ضعیف میشه، دل درد میگیری و... هم اثری نداشت با وجود اینکه دو بار حتی دلدرد شدید گرفت.
✅ قصه ی «سعید کوچولو» را برای این موضوع نوشتم و براش تعریف میکنم، خوشبختانه خیلی تاثیرگذار بوده، نمیگم که مسئله کامل برطرف شده ولی خیلی پیشرفت خوبی داشتیم.👌👌
ادامه دارد ...
#خلق_قصه
#استفاده_از_قصه_برای_رفع_عادتهای_غلط
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👈قصه ی سعید کوچولو👦
📣 سعید کوچولو، یک گل پسر پنج ساله👦 بود. سعید قصه ی ما، مثل بقیه ی آدمها، داخل شکمش یه کیسه کوچیک قشنگ داشت به اسم معده، وقتی سعید غذا میخورد🍛🍝🌮، غذاهایی که با دندانهاش میجوید از یک لوله سر میخوردن و میرفتن توی معده، معده ی سعید پر بود از سربازهای فسقلی اما زبر و زرنگ😉😍
📣 همین که سعید اولین لقمه ی غذا را میجوید و غذا وارد معده ی سعید میشد، فرمانده ی سربازها به شیپورچی📣📣 دستور میداد که همه ی سربازها را خبر کن. فرمانده میگفت سربازها همگی آماده هستید:
یک دو سه چهار یک دو سه چهار
📣 سربازها همگی مرتب و منظم با بیل و کلنگشون⛏ میامدند و حسابی غذاها را خرد و ریز ریز میکردن و با مایع مخصوص حسابی غذاها را ورز میدادن، فرمانده میگفت بجنبید سریعتر، تا جایی که میتونید غذاها را ریزتر کنید، خوب ورز بدید، این غذاها هر چی ریزتر بشن و بهتر ورز داده بشن، انرژی و قدرت بیشتری به سعید میدن، سعید برای بازی و ورزش احتیاج به نیرو و قدرت داره. بجنبید، بجنبید سعید میخواد امشب با باباش کشتی بگیره 🤼♂، مغز سعید 🧠 برای بهتر فکر کردن، کتاب خوندن📚 و نقاشی کردن🎨 احتیاج به انرژی داره.
راستی میدونید آخر هفته سعید میخواد با باباش بره کوه 🏔 🧗♂ پس بهتر کار کنید. سعید میخواد هر روز با مامانش ورزش 💪 کنه نباید خسته بشه.
📣 اما چی بگم، گاهی اتفاق بدی می افتاد، همین که سربازها مشغول کار و تلاش میشدند یک دفعه سعید وسط غذا آب 🥛میخورد، آژیر خطر 🔊🔊 به صدا در میومد. فرمانده ی سربازها فریاد میزد سربازها همگی به سرعت عقب نشینی کنید، داره سیل 🌊 میاد، همه بکشید عقب، خلاصه سربازها همه فرار میکردند، سیل میآمد 🌊 و غذاهای خرد نشده و ریز نشده را با خودش میبرد.😢😢
📣 وقتی سیل 🌊 تمام میشد، دوباره یه لقمه ی دیگه سر میخورد و میامد توی معده ی سعید، سربازها همه به دستور فرمانده از پناهگاهشون میامدند بیرون و مجددا دست به کار میشدند، اما چه فایده، بازم با سیل بعدی🌊 تمام زحماتشون هدر میرفت.😭😭
📣 انقدر خسته میشدند که دیگه رمقی برای کارکردن نداشتند، غذا خوردن سعید تمام شده بود، اما سربازها نتونسته بودن هیچ غذایی را به قدرت و نیرو 💪💪تبدیل کنند، همه ی غذاها را سیل با خودش برده بود.☹️☹️
📣 سعید هم با اینکه غذاشو کامل خورده بود، هیچ نیرویی برای کار و بازی و ورزش نداشت، یک گوشه افتاده بود، تازه دلشم درد میکرد. سعید نمیدونست چرا اینطوری میشه، چرا نیرو نداره، چرا همش بعد از غذا دلدرد میگیره!!!!😔
📣 شب که خوابیده بود، یک خواب جالب دید، سعید توی خواب چهار صف از سربازهای فسقلی را دید که خیلی ناراحت بودند. گفت شما کی هستید؟ گفتند ما سربازهای معده ی تو هستیم سعید جون، آخه ما از دست تو خسته شدیم، تمام زحمات ما هدر میره، به جای اینکه غذاها را ریز کنیم و ورز بدیم، تا تو نیرو بگیری و قوی بشی، همش داریم از سیل 🌊 فرار میکنیم، آخه سعید جون نباید وسط لقمه های غذا آب بخوری، هم ما اذیت میشیم هم خودت.
سعید گفت جدا؟!!! پس به همین خاطر من همش بی حال هستم و دلم درد میکنه، سربازها گفتند بله دیگه همینه🤨
📣 سعید گفت: خوب من حالا باید چکار کنم، آخه وسط غذا خوردن تشنه میشم، سربازها به سعید گفتند: سعید جون یادت باشه همیشه قبل از غذا خوردن آب بخوری تا سر سفره تشنه نباشی. سعید میخواست از سربازها بپرسه راستی شما چطوری از معده ی من اومدید بیرون که یک دفعه از خواب بیدار شد.😉😇😊
#خلق_قصه
#استفاده_از_قصه_برای_رفع_عادتهای_غلط
#قصه_سعید_کوچولو
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ وقتی میخوام از قصه استفاده کنم، رعایت چند تا نکته را برای خودم لازم میدونم:
1⃣ زمان مناسب : مثلا سر سفره وقتی بچه داره آب میخوره، نمیگم بگذار حالا یه قصه برات بگم تا بفهمی چقدر آب خوردن وسط غذا بد هست، اتفاقا وقتی بگه آب میخوام، بهش میدم، قصه را هم در وقت مناسب با انرژی و خنده، بدون تاکید بر اینکه تو هم این کار غلط را انجام میدی، براش تعریف میکنم.
2⃣ عدم نتیجه گیری: من فقط قصه را میگم، بعدش دیگه من نتیجه گیری نمیکنم که دیدی حالا تو هم وقتی وسط غذا آب بخوری حتما اینطوری میشی؛ پس فهمیدی که نباید وسط غذا آب بخوری!!
3⃣ صبوری: انتظار ندارم که با یکی دوبار شنیدن قصه، عادت به طور کامل ترک بشه، گاهی چند ماه زمان لازمه. من فقط قصه را در کنار بقیه ی قصه ها تعریف میکنم، فقط همین.
4⃣ استفاده از علایق فرزند در قصه: برای جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر هر قصه، سعی میکنم از چیزهایی که بیشتر مورد علاقه ی فرزندم هست استفاده کنم، مثلا پسر من به سیل 🌊 خیلی علاقه داره، حتی یکی از بازیهای مورد علاقش این هست که ماشینهاش توی سیل 🌊 ( تشت آب😂😂)گیر کنند و غرق بشند، ولی همین پدیده ی سیل ممکنه برای کودک دیگری ترس و استرس به همراه داشته باشه.
👌 در مورد این عادت خاص، مثلا من نیم ساعت تا ربع ساعت قبل غذا، به بچه ها آب میدم که دقیقا سر سفره تشنه نباشند، این مورد هم خیلی تاثیر داشت.
#خلق_قصه
#استفاده_از_قصه_برای_رفع_عادتهای_غلط
#قصه_سعید_کوچولو
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
سلام، وقت همگی بخیر🌹🌹
✅ ظرف گواش 🎨 پسر بزرگم خالی شده بود، شستیم و برای چند تا بازی استفاده میکنیم.😍😍
✅ اول بازی برای داداش کوچیکه👶. ظرف را با در باز و پوم پوم های رنگی جلوش میگذاریم، بچه ها خودشون بلدند چه کار کنند.😉😊👌 بعد از پر کردن ظرف ها، تلاش میکرد در ظرف ها را هم ببنده و مجددا باز کنه.😉😍
به جای پوم پوم ها، از حبوبات، مهره، دکمه، توپ های کوچک کاغذی و ... هم میشه استفاده کرد.
✅ همینطور که توی عکس هم پیداست، برای تقویت عضلات دست ✋ و هماهنگی چشم 👁 و دست🤚، مفیده.
ادامه دارد...
#استفاده_از_بازیافتیها_برای_بازی
#بازیهای_خانگی
#بازیهای_کودک_نوپا
#فرصتهای_بازی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ بازیهای پسر بزرگم👦: چند تا مهره را توی یکی از قسمتها میگذاریم، پسرم باید با چشم بسته، با تکان دادن ظرف و لمس کردن ظرف، پیدا میکرد مهره ها در کدام قسمت هستند. بعد هم جاها عوض، چشمهای مامان بسته و مامان🧕 باید تشخیص میداد. چون ظرفها بهم متصل هستند واقعا دقت بالایی لازم داره 👌😊
✅ بازی دوم: در یکی از قسمتها مقداری آب میریزیم، با چشم بسته و با تکان دادن ظرف، بفهمه که توی کدام قسمت آب ریخته شده😉
👌👌نتیجه اینکه، از هیچ ظرف یا جعبه و سایر چیزهای بازیافتی به سادگی نگذرید.😂😂
#استفاده_از_بازیافتیها_برای_بازی
#بازیهای_خانگی
#بازی_تقویت_حس_شنوایی_و_لامسه
#فرصتهای_بازی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
#ورود_فرزند_جدید
#استفاده_از_عکس_و_فیلم_فرزندان
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
🌻سلام، وقت همگی بخیر🌻
✅ خدا را شکر، در دورانی هستیم که اکثر مادران یک گوشی موبایل 📱دارند که حداقل عکس📸 و فیلم 🎥 میگیره.
✅ یکی از مواردی که در ارتباط بین فرزند اول و دوم به من کمک کرد همین عکسها 📸 و فیلمها 🎥 بود. البته نه عکس های وقتی که بچه حمام رفته و لباس نو پوشیده و در کادر مرتب و تمیز با یک ژست قشنگ ایستاده یا نشسته😉😂، بلکه عکس زمانی که ظرف خوروش را گذاشته روی سرش😳، عکس با کتابهایی که پاره کرده😔، عکس با سطل برنجی که خالی کرده😂، عکس با اسباب بازیهای خراب و داغون☹️، عکس با بسته پوشکی که خالی کرده و یک پوشکش مثل کلاه روی سرش هست😊، عکس با قوطی دستمالی که خالی کرده 😉 و صدها عکس دیگه از این قبیل، و همینطور فیلمهای گریه ها😭، جیغ ها😫، خرابکاریها و...
✅ به خصوص برای بچه هایی که اختلاف سنی بالای دو سال دارند، عکس و فیلمهاشون در درک شرایط نوزاد 👶 جدید خیلی کمک کننده هست.
✅ من خودم، از وقتی که پسرم را از وجود داداشش مطلع کردم، سعی میکردم هر روز، مدت زمان هر چند کوتاه، در این مورد براش صحبت کنم، اما کاملا غیر مستقیم. مثلا عکس و فیلم نوزادی خودش را بهش نشون میدادم میگفتم: وااای انقدر کوچولو بودی ما اصلا بدون پتو یا تشک بغلت نمیکردیم تا به کمرت آسیب نرسه، نه اینکه بگم تو اگر داداشت را بغل کنی به کمرش آسیب میرسه.👌👌
یا مثلا چون پوست نی نی ها حساسه ما تو را بوس نمیکردیم، خیلی از شبها تا صبح جیغ میزدی و ما همش بغلت میکردیم و راه میرفتیم و... 😉😜
✅ در واقع میخواستم، فرآیند رشد نوزاد را با بیان خاطرات و دیدن عکس و فیلمهای مربوط به خودش بهتر درک کنه و توقع نداشته باشه که از روز اول داداشش همبازیش باشه.😉😂
✅ حتی یادم هست، عکس خودش و یکی از بچه های خانواده را که چهار سال از پسر من بزرگتره بهش نشون دادم، توی اون عکس متین اخم کرده بود و کنار نوزاد پنج روزه ی ما نشسته بود. گفتم مامان میدونی چرا متین تو این عکس ناراحته؟ چون فکر میکرد تا تو دنیا بیای میتونه با تو بازی کنه وقتی دید تو چقدر کوچولویی و نمیتونید با هم بازی کنید ناراحت شد و مجبور شد صبر کنه تا تو بزرگ بشی، ولی الان که تو سه سالته با متین همبازی و دوست صمیمی هستید.😉🤩😂
✅ تقریبا پروسه ی رشد خودش تا حدود یکسالگی را، قبل از تولد داداشش با هم مرور کردیم، ولی کاملا در فضای خاطره گویی، قصه گویی، با شادی و خنده، ببین اولش نمی تونستی بشینی🤱، راه نمیرفتی، دندون نداشتی، حرف نمیزدی، غذا نمیخوردی، واااای ببین اینجا جاروی آشپزخونه را شکستی کلی با هم میخندیدیم. بقیه را هم به تدریج و با بزرگ شدن داداشش پیش رفتیم. مثلا میگفتم ببین این کتابهایی که تو یک ساله بودی پاره کردی، من میخواستم برای تو داستان بخونم، تو هم خیلی کتاب 📚 دوست داشتی، میخواستی خودت کتابها را ورق بزنی،جا چون هنوز دستهای 👐 تو ضعیف بود توانایی انجام این کار را نداشتی و برگه های کتاب پاره میشد، ولی الان دیگه اینطور نیست خودت قوی شدی 💪و میتونی کتابها را راحت ورق بزنی و اونها را سالم نگهداری (دیگه لازم نبود من بگم خوب داداشت هم کتابها را پاره میکنه).
✅ من هیچ وقت نتیجه گیری نمیکردم که خوب پس داداش هم همینطور خواهد بود یا هست، اجازه میدادم پسرم خودش نتیجه گیری کنه، که خوب پس داداش من هم حتما این کار را خواهد کرد، یا منم باید همینطور از داداشم مراقبت کنم.👌🤔😊
✅ پس حالا که تکنولوژی در اختیار ماست، چرا ما از این تکنولوژی به نفع خودمون و به عنوان یک ابزار کمکی استفاده نکنیم😉😅😂 . حتی اگر عکس یا فیلمی هم موجود نباشه، خود خاطره گویی خیلی تاثیر داره، من معمولا ما بین قصه ها، از خاطره های واقعی بچه ها و حتی خاطرات بچگی خودم زیاد استفاده میکنم.
#ورود_فرزند_جدید
#استفاده_از_عکس_و_فیلم_فرزندان
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak