eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
110 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆تجربه ی مادر عزیز از مشارکت فرزندان در کارهای منزل، ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا ✅ بچه ها به پیشنهاد خودشون مشغول کاشت هسته ی میوه هایی🍒🍏 که خورده بودند در باغچه مجتمع، شدند. اسم میوه های مختلف را می آوردند و می گفتند دوست دارند چه درختی داشته باشند. چون دوست داشتند درختهای مختلف داشته باشند، برگهای توی باغچه هم نقش هسته میوه را بازی میکردند. 😂😂 .اسم چند تا میوه که از نظر اونها بدون هسته هستند، برده شد. مثل توت سفید، توت فرنگی🍓، انگور یاقوتی🍇، موز 🍌و خیار🥒 و ...، این سوال براشون به وجود اومد که برای داشتن درخت🌳 میوه های بدون هسته چی را باید بکارند؟؟؟ چند مورد را خودم هم نمیدونستم🤔، قرار شد به کمک هم تحقیق کنیم و بفهمیم.😉 ✅ طبیعت برای بچه ها پر از درس و کشف و تجربه هست. 👌👌 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
۲۷ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 🌷سلام، وقت همگی بخیر🌷 تجربه های روزانه (۲۷) 🌀 نقاشی کشیدن با گچ، مورد علاقه بیشتر بچه ها هست. بچه ها مشغول نقاشی با گچ بودند، پسر من بعد از کمی نقاشی روی زمین کفشش را رنگ می کرد😉،حتی کف کفشش😅. اول کفش را آبی کرد، بعد از گچ زرد استفاده کرد. این سوال براش به وجود اومد که چرا رنگ گچ زرد و رنگ گچ آبی با هم ترکیب نشدند که کفشش سبز بشه!!!! 🤔🤔همینطور ترکیب رنگهای دیگه. این خودش یک کشف و تجربه ی با ارزش بود👏👏 که وقتی از من پرسید اول ازش خواستم خودش نظرش را بگه و بعد هم من کمی براش توضیح دادم. 👌 🌀 وقتی پسرم داشت کفشش را رنگ میکرد، یکی از بچه ها با استرس شدید، به پسرم میگفت نکن، کفشت را رنگی نکن، مامانت دعوا میکنه، فقط رو زمین نقاشی بکش.☹️☹️ 🌀دیدم این بچه به جای اینکه از بازی لذت ببره، تحت استرس شدید قرار گرفته، تا دوستش را منصرف کنه. پسر منم بهش می گفت: نه مامانم دعوا نمیکنه، برای چی دعوا کنه؟ حتما تو خودت کفشت را نمیشوری!!!! همش میگی مامان مامان کفشم کثیفه بشورش، مامانت خسته میشه میگه دیگه کفشت را کثیف نکن😂😂😂 🌀 من و دو تا مامان دیگه با فاصله از بچه ها نشسته بودیم. از دوستم پرسیدم اگر الان فرزند تو بخواد توی اون چاله آب بپره، چی میگی؟ گفت: میگم نپر کثیف میشی گفتم: نهایتا وقتی ببریش خونه، مگه تمام لباسهاشو نمیشوری؟ گفت: بله گفتم مگه کفشش کثیف نیست؟ ممکنه شلی نباشه ولی حداقل خاکی هست گفت: درسته گفتم: میگذاری کفشش را خودش بشوره؟ گفت: نه خودش که نمیتونه☹️ گفتم: چرا نمیتونه؟ تا حالا ازش خواستی کفشش را بشوره؟ گفت: نه، وااای دلم نمیاد بچم کفش بشوره😔 🌀 مقایسه کنید: میزان لذت بردن از بازی، آزادی، میزان کشف و تجربه، استقلال، اعتماد به نفس و آرامش فرزند را در دو نوع برخورد و مواجهه مادر ، انتخاب با خود ماست.🤔👌 ۲۷ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️ سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت ( ره) تسلیت باد. 🔳 امام (ره) به دختر من كه از شيطنت بچه خود گله می کرد، گفتند : من حاضرم ثوابي را كه تو از تحمل شيطنت حسين مي‌بري با ثواب تمام عبادات خودم عوض كنم. 🔳 در مورد تربيت كودكان مي فرمودند: با بچه ها رو راست باشيد تا آنها هم رو راست باشند. الگوي بچه پدر و مادر است. اگر با بچه درست رفتار كنيد بچه‌ها درست بار مي‌آيند. هر حرفي را كه به بچه ها زديد به آن عمل كنيد . (فريده مصطفوي- كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) غلامعلي رجايي - جلد سوم) ⚫️ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
♦️مواظب باشید به بچه هایتان توهین نکنید، ادب کردن لازم است اما توهین کردن حرام است. توهین کردن به بچه، ولو بچه ی یکماهه، داد زدن سربچه، شخصیت بچه را به همان اندازه میکوبد. ♦️ امیرالمومنین(ع) روزی عبور میکردند و دیدند لشگر در صفین دارند به معاویه فحش میدهند: ای خبیث، ای ملعون و... امیرالمومنین(ع) فرمود: فحش ندهید، فحش مجسم میشود و به صورت بد هم مجسم میشود، به جای فحش دادن دعا کنید و بگویید خدایا اینان را هدایت کن، لذا متلک گفتن بسیار غلط است.اما غلط تر از این، متلک گفتن به بچه هاست. ♦️کار بچه بازی است. باید بچه بازی کند، یک دفعه وسط بازی کاری میکند، بابای او میگوید این دیوانه را ببین. این دیوانه را ببین، همین مقدار دیوانه میشود. لذا در روایت میخوانیم به بچه هایتان نگویید دیوانه، بچه بی شخصیت میشود. ♦️مادر در دل شب بلند میشود برای اینکه بچه اش شیر بدهد. دل او برای بچه اش میسوزد اما این بچه گریه میکند و وقتی مادر از خواب ناز بیدار میشود عصبانی بیدار میشود. یک دفعه به بچه حرف بدی میزند. همین هم روی این بچه اثر دارد، دیگر چه رسد به اینکه بچه ی هفت، هشت یا ده ساله این متلک ها را بشنود. این کارهای بیجا بچه را سبک میکند و شخصیت بچه را له میکند. 📚برگرفته از کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام 🌺 کانال مادرانه های مشترک https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆مطلب بالا را قبلا هم در کانال گذاشته بودم. همین مطلب را میخوام به شکل خودمانی تر بیان کنم. 👈 ✅به این فکر کنید که اگر یک نفر از نزدیکان درج ه یک یا دوستان صمیمی شما، صفتهایی را به شما نسبت بدهند چه تأثیری روی شما خواهد داشت. مثلا به شما بگن زشت، چاق، تنبل و...؟؟؟؟🤔 حتی ممکن هست که ناخودآگاه بپذیرید و باور کنید که شما دارای چنین صفتی هستید یا اینکه حداقل ناراحت و دلشکسته میشید. و هرگز نمیتونید با کسی که به شما صفات ناپسندی را نسبت میده ارتباط عاطفی و مؤثر داشته باشید. ✅ حالا تصور کنید، به کار بردن القاب و صفتهای ناپسند در مورد کودک علی الخصوص زیر هفت سال، که مادر و پدر را خدا و روزی ده خودش حساب میکنه، چه تأثیری روی فرزند خواهد داشت. فضول، خرابکار، بی ادب، بی تربیت، شیطون و...😳😳 ✅ گاهی حتی به کار بردن این القاب با لحن تند و عصبانیت هم نیست. مثلا جلوی خود بچه به اطرافیان میگیم خیلی شیطونه، خیلی خرابکاره و...، با این کار باعث تقویت و تثبیت این رفتارها در فرزند خودمون میشیم. ✅ یک روز از صبح تا شب، کارهای خوب و بد فرزندتون را یادداشت کنید، بعد ببینید چقدر کارهای خوبش را برجسته کردید و چقدر کارهای بد را تذکر دادید. چقدر ستارالعیوب بودید و از کارهای بدش چشم پوشی کردید. البته به این معنی نیست که هیچ تذکری ندیم. ولی خیلی از موارد را با توجه به مقتضیات سن بچه ها میشه صرفنظر کرد، در خیلی از موارد هم یکبار تذکر کافیه، به جای این میشه کارهای خوب را بارها و بارها برجسته کرد و تشویق کرد، تا در ذهنشون نقش ببنده.👌👌 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ پسر بزرگم حدودا دو سال و نیمه بود که کنترل تلویزیون را به صفحه تلویزیون کوبید، و صفحه تلویزیون به تدریج کاملا سیاه شد. خرج تعمیرش هم تقریبا به اندازه خرید یک تلویزیون نو بود. تا یکسال بعد ما نتونستیم تلویزیون بخریم و تلویزیون هم نداشتیم. ولی من سعی کردم اصلا بهش نگیم که تو تلویزیون را شکستی، طوریکه خودش هم فراموش کرد، که چه اتفاقی افتاده. مطمئنا اگر من هر روز بهش یادآوری میکردم خرابکار تو تلویزیون را شکستی و...، باعث تکرار و تقویت این صفت در فرزندم میشدم. با وجود اینکه مطمئنا این عمل غیر عمدی رخ داده بود. در حضور خودش با اطرافیان هم اصلا راجع به این اتفاق صحبت نمی‌کردیم. بعد از یکسال هم که تلویزیون خریدیم نگفتم خرابکار مواظب باش این یکی را نشکنی و...، بهش میگفتم تو پلیس تلویزیون هستی، پلیس تلویزیون باید کاملا مراقب باشه چیزی سمت تلویزیون پرت نشه 😉😂 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 🌷سلام، وقت همگی بخیر🌷 تجربه های روزانه (۲۸) ✅ تجربه امروزم مرتبط با مطلب بالا هست. پسر بزرگم معمولا بین ساعت ۱۰-۱۲ صبح تلویزیون میبینه، که خیلی روزها اصلا یادش میره روشن کنه یا تا روشن میکنه من داداشش را مشغول میکنم، اونم خاموش میکنه میاد پیش ما. ✅ امروز از صبح زود به خودم گفتم، وقتی بیدار شد، بهش میگم: امروز اگر میخواد زودتر تلویزیون ببینه، چون ما ساعت ۱۱ میخوایم سخنان رهبر را بشنویم. دست بر قضا امروز خیلی دیر از خواب بیدار شد و تا صبحانه خورد ساعت ۱۰:۳۰ بود. قرارمون هم این هست که تلویزیون بعد از خوردن صبحانه روشن میشه. اتفاقا امروز بعد از صبحانه سریع رفت سراغ تلویزیون، بهش گفتم مامان تا ۱۱ میتونی نگاه کنی که ما میخوایم سخنرانی بشنویم، بعدش شما مجدد میتونی شبکه پویا ببینی، گفت: نه من میخوام دو ساعت پویا ببینم. با لحن آرام گفتم: مامان تلویزیون برای استفاده همه ماست. شما میتونی بعد از سخنرانی یک ساعت دیگه شبکه پویا ببینی ولی ما نمیتونیم بعد از پویا سخنرانی را ببینیم چون تمام شده. ✅ راستش خودم را آماده کرده بودم که شاید جنجال داشته باشیم. چون درسته که به دیدن تلویزیون وابسته نیست، ولی خوب کلا مثل بقیه نسبت به چیزی که منع بشه حریص میشه. ✅ خیلی عادی گفت: خوب باشه من یازده میرم بازی میکنم.😳😳 این جمله عادی برای من خیلی ارزشمند بود. تا شب که خوابید حداقل پنج بار ازش تعریف کردم. نه اینکه بخوام تشکر کنم اجازه داده ما تلویزیون ببینیم، نه اصلا. من می گفتم: من خیلی خوشحالم که فهمیدم تو انقدر بزرگ شدی که درک میکنی باید به حق هم احترام بگذاریم، تو درک میکنی استفاده از وسایل مشترک در خونه چطوریه!! و... و هربار بعد از تعریف و تمجید من، اونم با لبخند رضایت توضیحاتی اضافه می کرد خوب آره من میدونم تلویزیون برای همه هست، هرکسی باید برنامه مناسب سن خودش را ببینه و... ✅ حتی اگر این رفتار اتفاقی هم رخ داده باشه، این نوع برخورد با خوبیها باعث تثبیت و تقویت رفتار میشه. امروز حداقل سه بار با برادرش دعوا و کشمکش داشتند سر اسباب بازی و...، اما من انگار که اصلا ندیدم و نشنیدم. حتی به دعوای اونها ورود نکردم فقط دورادور حواسم بهشون بود. نه اینکه برای این مورد اصلا تذکر ندم، چرا اتفاقا به پسر بزرگم تذکر میدم، اما نهایتا دو سه بار در هفته، اون هم بعد از تعریف و تمجید از چند کار خوب، بهش میگم که این کار تو کار خوبی نیست و بهتره بیشتر با داداشت مدارا کنی و یا بهتر بود از روشهای جایگزین استفاده میکردی. ۲۸ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا سلام، وقت همگی بخیر 📢 قصه صادق 🔘 صادق با دوستانش در محوطه مجتمع فوتبال ⚽️ بازی میکردند، خانواده صادق مدت کوتاهی بود که به این مجتمع 🏢 اسباب کشی کرده بودند. بچه ها حسابی غرق در بازی بودند که یکی از بچه ها یک شوت خیلی بلند و محکم زد. توپ به یکی از گلدانهای🎍 لبه بالکن طبقه اول برخورد کرد. گلدان افتاد و شکست.☹️ 🔘 بچه ها سریع فرار کردند. صادق گفت بچه ها چرا فرار می کنید؟ باید بریم از این همسایه معذرت خواهی کنیم. یکی از بچه ها گفت: نه صادق، این خانم دعوا میکنه. یکبار دیگه هم گلدان این همسایه را شکستیم، خانم همسایه حسابی عصبانی شده بود😠😡. 🔘 صادق سریع رفت داخل ساختمان و زنگ در اون خونه را زد، یک خانم پیر در را باز کردند، صادق سلام کرد و گفت خانم من اومدم معذرت خواهی کنم، ما داشتیم فوتبال بازی می کردیم. توپ ⚽️ به گلدان🎍 شما خورد و گلدان شکست، لطفا ما را ببخشید😔. من خودم گل شما را در گلدان دیگری می کارم و براتون میارم. 🔘 خانم همسایه لبخندی زد و گفت آفرین پسر گلم، اشکالی نداره، بالاخره توی بازی از این اتفاقات پیش میاد. صادق گفت: بچه ها که گفتند شما دعوا می کنید، ولی شما که خیلی مهربانید😳😳، خانم همسایه گفت: میدونی پسرم من دفعه قبل از اینکه بچه ها فرار کردند ناراحت شدم.😖😔 🔘 صادق به خونه خودشون رفت و همه ی ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. بعد از مادرش جارو و یک گلدان گرفت، و به محوطه برگشت، با کمک دوستانش خاکهای ریخته شده و گل را به گلدان جدید منتقل کردند، و تکه های گلدان شکسته را هم جمع کردند. صادق از مهربانی خانم همسایه برای بچه ها تعریف کرد. بچه ها همگی با هم گلدان جدید را برای خانم همسایه بردند، خانم همسایه خیلی خوشحال شد و از بچه ها تشکر کرد. 🔘 صادق که حسابی خسته شده بود به خانه برگشت، مادر جانمازشون را پهن کرده بودند که نماز بخوانند. برای سجاد کوچولو👶، برادر صادق هم یک جانماز کوچک انداخته بودند. سجاد هم مشغول بازی با مهر و تسبیح📿 بود. صادق به اتاق رفت تا کمی استراحت کند ، یکدفعه پای صادق روی ماشین کوچولوی 🚗 سجاد رفت و ماشین شکست. صادق نگاهی به ماشین شکسته انداخت، می دونست که سجاد هنوز نمیتونه حرف بزنه تا بپرسه کی ماشین منو شکسته؟ حتی مامان و بابا هم فکر میکنن که حتما خودش ماشینش را شکسته. ولی همون لحظه به یاد حرف پدرش افتاد که همیشه به صادق میگن: صادق جان، تو اسم بسیار زیبایی داری، صادق که اسم یکی از امامان ما هم هست یعنی راستگو و خدای مهربون دوست داره ما همیشه راستگو باشیم. 🔘 صادق ماشین شکسته 🚗 را برداشت و پیش سجاد 👶 رفت، دستی روی سر سجاد کشید گفت ببخشید داداشی، پام رفت روی ماشینت و شکست، سجاد همینطور که تسبیح 📿را دور گردنش انداخته بود، میخندید. نماز مادر که تمام شد، مادر صادق را بغل کرد و بوسید. مادر گفت: خدایا شکرت که پسر من مثل اسمش صادق و راستگو هست. 😍😍 انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است 🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak