به نام خدا
سلام، وقت همگی بخیر
📢 قصه صادق
🔘 صادق با دوستانش در محوطه مجتمع فوتبال ⚽️ بازی میکردند، خانواده صادق مدت کوتاهی بود که به این مجتمع 🏢 اسباب کشی کرده بودند. بچه ها حسابی غرق در بازی بودند که یکی از بچه ها یک شوت خیلی بلند و محکم زد. توپ به یکی از گلدانهای🎍 لبه بالکن طبقه اول برخورد کرد. گلدان افتاد و شکست.☹️
🔘 بچه ها سریع فرار کردند. صادق گفت بچه ها چرا فرار می کنید؟ باید بریم از این همسایه معذرت خواهی کنیم. یکی از بچه ها گفت: نه صادق، این خانم دعوا میکنه. یکبار دیگه هم گلدان این همسایه را شکستیم، خانم همسایه حسابی عصبانی شده بود😠😡.
🔘 صادق سریع رفت داخل ساختمان و زنگ در اون خونه را زد، یک خانم پیر در را باز کردند، صادق سلام کرد و گفت خانم من اومدم معذرت خواهی کنم، ما داشتیم فوتبال بازی می کردیم. توپ ⚽️ به گلدان🎍 شما خورد و گلدان شکست، لطفا ما را ببخشید😔. من خودم گل شما را در گلدان دیگری می کارم و براتون میارم.
🔘 خانم همسایه لبخندی زد و گفت آفرین پسر گلم، اشکالی نداره، بالاخره توی بازی از این اتفاقات پیش میاد. صادق گفت: بچه ها که گفتند شما دعوا می کنید، ولی شما که خیلی مهربانید😳😳، خانم همسایه گفت: میدونی پسرم من دفعه قبل از اینکه بچه ها فرار کردند ناراحت شدم.😖😔
🔘 صادق به خونه خودشون رفت و همه ی ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. بعد از مادرش جارو و یک گلدان گرفت، و به محوطه برگشت، با کمک دوستانش خاکهای ریخته شده و گل را به گلدان جدید منتقل کردند، و تکه های گلدان شکسته را هم جمع کردند. صادق از مهربانی خانم همسایه برای بچه ها تعریف کرد.
بچه ها همگی با هم گلدان جدید را برای خانم همسایه بردند، خانم همسایه خیلی خوشحال شد و از بچه ها تشکر کرد.
🔘 صادق که حسابی خسته شده بود به خانه برگشت، مادر جانمازشون را پهن کرده بودند که نماز بخوانند. برای سجاد کوچولو👶، برادر صادق هم یک جانماز کوچک انداخته بودند. سجاد هم مشغول بازی با مهر و تسبیح📿 بود. صادق به اتاق رفت تا کمی استراحت کند ، یکدفعه پای صادق روی ماشین کوچولوی 🚗 سجاد رفت و ماشین شکست. صادق نگاهی به ماشین شکسته انداخت، می دونست که سجاد هنوز نمیتونه حرف بزنه تا بپرسه کی ماشین منو شکسته؟ حتی مامان و بابا هم فکر میکنن که حتما خودش ماشینش را شکسته. ولی همون لحظه به یاد حرف پدرش افتاد که همیشه به صادق میگن: صادق جان، تو اسم بسیار زیبایی داری، صادق که اسم یکی از امامان ما هم هست یعنی راستگو و خدای مهربون دوست داره ما همیشه راستگو باشیم.
🔘 صادق ماشین شکسته 🚗 را برداشت و پیش سجاد 👶 رفت، دستی روی سر سجاد کشید گفت ببخشید داداشی، پام رفت روی ماشینت و شکست، سجاد همینطور که تسبیح 📿را دور گردنش انداخته بود، میخندید. نماز مادر که تمام شد، مادر صادق را بغل کرد و بوسید. مادر گفت: خدایا شکرت که پسر من مثل اسمش صادق و راستگو هست. 😍😍
#خلق_قصه
#قصه_صادق
انتشار قصه ها و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است 🙏🙏
🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
📚همراهان گرامی کانال مادرانه های مشترک، برای دسترسی بهتر به قصه های کانال می توانید هشتک های زیر👇👇👇 را جستجو کنید.
#فهرست_قصه_ها
۱) #قصه_ی_مزرعه_ی_کشاورز_مهربون
(در اهمیت ورزش کردن)
۲) #قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
(در اهمیت همراهی، همدلی و کارگروهی)
۳) #قصه_سعید_کوچولو
(رفع عادت آب خوردن وسط غذا)
۴) #قصه_علی_در_مهمانی_خدا
(ماه رمضان)
۵) #قصه_عروسکی_به_نام_گلی_خانم
(رفع عادت غلط بیان داشته ها به دیگران)
۶) #قصه_ی_آقا_جواد
(در مورد صفت بخشندگی)
۷) #قصه_صابر
(در مورد صفت صبر)
۸) #قصه_نرگس
(رابطه دوستانه و محبت بین فرزندان)
۹) #قصه_سهند_و_خرس_کوهستان
(استفاده از گفتگو و درک احساس به جای عصبانیت و دعوا)
۱۰) #قصه_صادق
(در مورد صفت راستگویی)
۱۱) #قصه_جشن_رشد_صورتی
(در مورد جداسازی اتاق خواب کودکان)
۱۲) #قصه_سارا_و_سینا #بیا_فکر_کنیم
( در مورد تفکر خلاق و مهارت حل مسئله)
👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
📚همراهان گرامی کانال مادرانه های مشترک، برای دسترسی بهتر به قصه های کانال می توانید هشتک های زیر👇👇👇 را جستجو کنید.
8⃣ #فهرست_قصه_ها
۱) #قصه_ی_مزرعه_ی_کشاورز_مهربون
(در اهمیت ورزش کردن)
۲) #قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
(در اهمیت همراهی، همدلی و کارگروهی)
۳) #قصه_سعید_کوچولو
(رفع عادت آب خوردن وسط غذا)
۴) #قصه_علی_در_مهمانی_خدا
(ماه رمضان)
۵) #قصه_عروسکی_به_نام_گلی_خانم
(رفع عادت غلط بیان داشته ها به دیگران)
۶) #قصه_ی_آقا_جواد
(در مورد صفت بخشندگی)
۷) #قصه_صابر
(در مورد صفت صبر)
۸) #قصه_نرگس
(رابطه دوستانه و محبت بین فرزندان)
۹) #قصه_سهند_و_خرس_کوهستان
(استفاده از گفتگو و درک احساس به جای عصبانیت و دعوا)
۱۰) #قصه_صادق
(در مورد صفت راستگویی)
۱۱) #قصه_جشن_رشد_صورتی
(در مورد جداسازی اتاق خواب کودکان)
۱۲) #قصه_سارا_و_سینا #بیا_فکر_کنیم
( در مورد تفکر خلاق و مهارت حل مسئله)
۱۳) #قصه_حلزون_تلاشگر
( در مورد امید داشتن و روحیه ی تلاشگری)
۱۴) #قصه_چموشا_اسب_سرکش
(امام حسن عسکری(ع))
۱۵) #قصه_قاسم ( ۸ قسمت، سردار سلیمانی )
۱۶) #قصه_رحیم ( مهربانی و بخشندگی)
۱۷) #قصه_عید_مبعث
۱۸) #قصه_باد_بهاری
۱۹) #قصه_های_حضرت_علی ( پنج قسمت)
۲۰) #قصه_پرستوی_مهربان ( مهربانی و کمک به دیگران)
۲۱) #قصه_عطر_گل_صلوات ( داستان تخیلی بر اساس روایتی از امام هادی (ع))
۲۲) #قصه_بهشتی_که_شتر_بر_زمین_نشست (داستان تخیلی هجرت پیامبر(ص))
۲۳) #قصه_تمشکهای_وحشیِ_مسیر_آبشار
👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
📚همراهان گرامی کانال مادرانه های مشترک، برای دسترسی بهتر به قصه های کانال می توانید هشتک های زیر👇👇👇 را جستجو کنید.
8⃣ #فهرست_قصه_ها
۱) #قصه_ی_مزرعه_ی_کشاورز_مهربون
(در اهمیت ورزش کردن)
۲) #قصه_ی_مدرسه_ی_جنگل_سرسبز
(در اهمیت همراهی، همدلی و کارگروهی)
۳) #قصه_سعید_کوچولو
(رفع عادت آب خوردن وسط غذا)
۴) #قصه_علی_در_مهمانی_خدا
(ماه رمضان)
۵) #قصه_عروسکی_به_نام_گلی_خانم
(رفع عادت غلط بیان داشته ها به دیگران)
۶) #قصه_ی_آقا_جواد
(در مورد صفت بخشندگی)
۷) #قصه_صابر
(در مورد صفت صبر)
۸) #قصه_نرگس
(رابطه دوستانه و محبت بین فرزندان)
۹) #قصه_سهند_و_خرس_کوهستان
(استفاده از گفتگو و درک احساس به جای عصبانیت و دعوا)
۱۰) #قصه_صادق
(در مورد صفت راستگویی)
۱۱) #قصه_جشن_رشد_صورتی
(در مورد جداسازی اتاق خواب کودکان)
۱۲) #قصه_سارا_و_سینا #بیا_فکر_کنیم
( در مورد تفکر خلاق و مهارت حل مسئله)
۱۳) #قصه_حلزون_تلاشگر
( در مورد امید داشتن و روحیه ی تلاشگری)
۱۴) #قصه_چموشا_اسب_سرکش
(امام حسن عسکری(ع))
۱۵) #قصه_قاسم ( ۸ قسمت، سردار سلیمانی )
۱۶) #قصه_رحیم ( مهربانی و بخشندگی)
۱۷) #قصه_عید_مبعث
۱۸) #قصه_باد_بهاری
۱۹) #قصه_های_حضرت_علی ( پنج قسمت)
۲۰) #قصه_پرستوی_مهربان ( مهربانی و کمک به دیگران)
۲۱) #قصه_عطر_گل_صلوات ( داستان تخیلی بر اساس روایتی از امام هادی (ع))
۲۲) #قصه_بهشتی_که_شتر_بر_زمین_نشست (داستان تخیلی هجرت پیامبر(ص))
۲۳) #قصه_تمشکهای_وحشیِ_مسیر_آبشار
۲۴)#قصه_ی_بهترین_کیمیا
۲۵) #قصه_ی_طلب_مرد_یهودی
( حضرت محمد(ص))
#تأثیر_قصه #الگوی_مناسب
👌 انتشار و کپی از مطالب،قصه ها و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak