این راه را هم من خودم نمی‌دونستم🤦‍♀. ممنونم از مادر عزیز 🙏🙏

بین دو نمازم اومده نقاشیش را نشون میده. نه «به به گفتن و خیلی قشنگه» لازمه و نه اینکه «این چیه کشیدی!!» فقط میگم خوب حالا برای من بگو چی کشیدی؟ توضیح میدی؟ شروع می‌کنه به توضیح دادن و چه چیزها که نکشیده 🧐😉 توضیحات کامل این موضوع را در #توصیف_نقاشی بخوانید. #نقاشی #توصیف_نقاشی ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆مطلب توصیف نقاشی

👆👆این مطلب را که در کانال گذاشتم گفتم حالا خیلی از مادرها با خودشون میگن به به، چه بچه ای 😍 قشنگ میشینه نقاشی می‌کنه تا مامانش نماز بخونه 🤦‍♀ دیدم بد نیست یک تجربه دیگر را هم بنویسم: چند هفته قبل یکبار یادم رفته بود مهر اضافه تو دستم باشه، چون غالبا ایشون مهر من را برمیدارن. اومد مهر را برداشت و دوید رفت. برادرش هم هنوز مدرسه بود. خلاصه نماز من که خراب شد و سلام دادم و از اول با یک مهر دیگه نماز را خوندم. ولی بعد از نماز میدونستم الکی خودم را خسته نکنم برای پیدا کردن مهر.😂 یک ذره بین آوردم، گفتم من دنبال یک کارآگاه زبر دست میگردم، مُهرم گم شده پیداش کنه . سریع ذره بین را از من گرفت و یک راست رفت سراغ جایی که مهر را پرت کرده بود که اگر خودش نشون نمی‌داد تا خونه تکونی عید این مهر پیدا نمیشد🤦‍♀😂. برداشتن مهر برای این کودک بازیه، پس ما هم باید در بازی وارد بشیم، مگر نه با گفتن جملاتی نظیر: «بگو کجا انداختی» و «برو همین الان مهر را بردار بیار» و امثالهم، وارد بازی با کودک نمیشیم، وارد لجبازی و قدرت طلبی با کودک میشیم.👌👌 ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆پیام یکی از مادران عزیز کانال و تجربه ی خوبشون، ممنونم🙏 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆ادامه پیام

به نام خدا تلویزیون( قسمت سیزدهم) بازیهای دقت و تمرکز بازیهای دقت شنیداری 1⃣ از حالت ساده دوتایی شروع کنید. مثلا به کودک می گوییم: اگر گفتم یک؛ دست بزن اگر گفتم دو بخند بعد به تدریج حالت سه تایی، چهارتایی و یا حتی بیشتر را انجام دهید. 👌 این بازی را به چندصد حالت مختلف بر حسب سلیقه و علاقه کودک و امکانات موجود میتوانید انجام دهید. 🔸 مثلا اگر دست زدم: ماشینت را مستقیم ببر، اگر دست راستم را بالابردم ماشینت را ببر چپ، اگر دست چپم را بالا بردم ماشینت را ببر راست. 🔸اگر یکبار روی ظرف کوبیدم، عروسکت را بغل کن، اگر دو بار کوبیدم عروسکت را روی سرت بگذار، اگر سه بار کوبیدم عروسکت را جلوی خودت بگذار و... 🔸 اگر یک انگشت نشان دادم سیب را بردار اگر دو انگشت را نشان دادم پرتقال را بردار اگر سه انگشت را نشان دادم خیار را بردار 🔸 اگر یکبار سینه زدم بگو یا حسین اگر دو بار سینه زدم بگو یا زینب اگر سه بار سینه زدم بگو یا عباس ( این بازی و شبیه آن را در شب‌های محرم در هیئت کودک با بچه ها انجام می‌دادیم . همون‌طور که می‌بینید این بازی را بر اساس موقعیت و شرایط می توان در شکلهای بسیار متفاوتی طراحی کرد. و وقتی سرعت بازی را بالا ببریم نیاز به دقت و تمرکز بالایی دارد.) 👌حتی این بازی را می توانید با فعالیت حرکتی هم ترکیب کنید: اگر یک بار پا کوبیدم بدوید اگر دو بار پا کوبیدم لی لی برید اگر سه بار پا کوبیدم بپرید 🔸 اگر کارت زرد را نشون دادم دراز نشست بزنید اگر کارت قرمز را نشان دادم پشتک بزنید اگر کارت آبی را نشان دادم سینه خیز برید ترتیب بیان گزینه ها، تعداد گزینه ها و سرعت بیان آنها را افزایش بدید تا هیجان بازی بیشتر بشه. 👌با همین اطلاعات شما به راحتی می تواند چندصد حالت بازی متنوع طراحی و خلق کنید. ✅ همون طور که مشخص هست بسیاری از حالتهای این بازی هم ترکیب بازی های دقت دیداری و دقت شنیداری با هم هستند. 2⃣ بازی تکرار کلمات از سه کلمه شروع کنید و تا ۶-۷ کلمه ادامه دهید. چند کلمه را پشت سر هم بگویید و از کودک بخواهید به ترتیب گفته شده تکرار کند. به تدریج حالتهای سخت تر افزایش تعداد کلمات و حالت‌هایی مثل از آخر گفتن کلمات و یا گفتن کلمه غیر مرتبط به بقیه و... را هم اضافه کنید. 3⃣ بازی قصه گویی از کودک بخواهید قصه های را که قبلاً برای او تعریف کردید یا کتابی را که خوانده اید،آن قصه یا داستان را تعریف کند. 👌👌حالات مختلف این بازیها برای مهمانی ها، سفر و ... بسیار پرکاربرد هستند. #تلویزیون_موبایل_تبلت (قسمت سیزدهم) #بازیهای_دقت_و_تمرکز #بازیهای_خانگی ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆پیام یکی از مادران عزیز کانال و تجربه ی خوبشون، ممنونم🙏 جدا خوشحال کننده ترین پیام برای من این هست که: « دارم مطالب را از ابتدا میخونم» 😉. چون واقعا مطالب یکپارچه هستند و تأثیرگذاری واقعی و بهتر با خواندن همه مطالب اتفاق میفته. 👌 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆پیام یکی از مادران عزیز کانال، ممنونم🙏 دوستان پیامهای ابراز محبت دوستان را بنده از این جهت در کانال میگذارم چون نشان میدهند که دیگر مادران نیز با افزایش آگاهی ها و اصلاح رفتارها به راحتی نتیجه می‌گیرند. و از رفتار صحیح لذت میبرند. و این طور نیست که این رفتارها مختص بعضی بچه ها باشه.😉👌 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

به نام خدا 🔸 دیدم شب میلاد هست، پدر بچه ها هم خیلی دیر میان، گفتم یک جشن کوچولو داشته باشیم. کیک نداشتیم ، وسایل و توان پخت کیک هم نداشتیم😉😂. چند تا بسکوییت پتی بور و یک شمع شد وسایل جشن ما به مناسبت میلاد امام محمد باقر(ع) 👌 🔸گرچه که سر نوبت خاموش کردن شمع هر کدوم چند تا دست نوازش از هم دریافت کردند🤦‍♀😉، چون کوچیکه نوبت داداش بزرگه را رعایت نمی‌کرد😂، ولی بعدش پسر کوچیکه گفت: چقدر تولد امام محمدباقر خوش گذشت.😍 🔸اگر ما بهم نریزیم بچه ها خودشون خیلی راحت فراموش میکنند و فقط زیباییها را می بینند.👌 🔸 بعدش هم #وقت_بازی_اختصاصی بادکنک بازی بود به مناسبت جشن میلاد با گزارشگری مامان و حضور دو شرکت کننده به نامهای ببر سیاه با بادکنک سیاه و دریای آبی با بادکنک آبی😉، از جمله فواید گزارشگری مامان به جز هیجان دادن به بازی این هست که هر وقت خسته شد میشینه ونشسته گزارش میده و ضمن استراحت همچنان در جریان بازی هست. 😉 #میلاد_امام_محمد_باقر ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆سؤال یکی از مادران عزیز کانال 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆پیام یکی از همراهان عزیز کانال، بنده خودم هم روشی که ایشون گفتن انجام دادم با نصب ایتاوب بر روی گوشی مشکل جستجوی ایتا برطرف شد. بسیار بسیار از ایشون متشکرم. 🙏🙏 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆این هم فیلم مراحل نصب ایتاوب برای گوشی که این دوست عزیز ارسال کردند. 🙏🙏

به نام خدا قصه عطر گلِ صلوات ( داستانی تخیلی بر اساس روایت از امام هادی (ع)) 🔸 میثم توی حیاط با توپ پارچه ای اش که مادر با لباسهای کهنه و قدیمی برایش درست کرده بود بازی می کرد. باز هم توپ را به خانه ی همسایه شوت کرد تا بهانه ای برای رفتن به خانه همسایه داشته باشد. 🔸 در خانه را باز کرد و دوان دوان به کوچه رفت، سربازهای حاکم بدجنس مثل همیشه درِ خانه همسایه ایستاده بودند. یکی از آنها با دیدن میثم گفت: باز که تو آمدی، زود بیا برو توپت را بردار تا دوباره دردسر درست نکردی، حوصله ی گریه هایت را ندارم. 🔸میثم با شوق وارد خانه شد، پرتاب کردن توپ بهانه ی هر روز میثم بود تا سری به این خانه بزند و امام هادی(ع) را ببیند. گوشه حیاط می ایستاد لبخندی به امام میزد و توپش را برمیداشت و می‌رفت. 🔸وقتی میثم به خانه برگشت برادرش سعید دوباره آهی کشید و گفت: خوش به حالت میثم که هنوز خیلی کوچکی و گاهی به بهانه ی این توپ میتوانی امام را ببینی، امام در نزدیکی ماست اما ما اجازه دیدن امام را نداریم. 🔸میثم گاهی با برادرش سعید به نخلستان می رفت. میثم در نخلستان بین نخلها می دوید و بازی می کرد. سعید هم مرتب می‌گفت: مثلا تو آمدی کمک حال من باشی، بازی بس است، بیا کمک میثم. 🔸یک روز میثم در حال دویدن بین نخل های بلند بود که چشمش به شاخه گل زیبایی افتاد. در گرمای سوزان نخلستان های سامرا دیدن آن گل زیبا برای میثم عجیب بود. با دیدن گل به یاد امام افتاد، گل را چید و سمت سعید دوید، ➖سعید برادر می شود همین الان به خانه برگردیم؟ سعید گفت : چه می گویی میثم ما تازه آمدیم هنوز کار دارم. ➖ببین چه گل‌ زیبا و خوشبویی پیدا کردم دوست دارم آن را به امام هدیه بدهم. آن بدجنس ها که نمی‌گذارند امام از خانه اش خارج شود، بیا بیا برویم دلم میخواهد این گل را به امام بدهم. 🔸سعید تا اسم امام را شنید از بالای نخل پایین آمد و گفت: برویم، فقط به خاطر امام. 🔸میثم لبخندی زد و گفت: حالا به چه بهانه ای وارد خانه امام شوم، گل را چگونه با خود ببرم!! 🔸 به خانه که رسیدند سریع توپ پارچه ای اش را برداشت و به پشت بام رفت، روی پشت بام با توپش بازی می کرد و بلند بلند می خندید تا نگهبان‌ها را متوجه بازی و حضور خود کند، بعد یکدفعه توپ را در خانه همسایه انداخت، گل را زیر لباسش قایم کرد و به کوچه دوید، باز هم مثل همیشه با التماس و گریه نگهبان‌ها را راضی کرد که دنبال توپش آمده، وارد خانه شد. امام و یک نفر دیگر در حیاط نشسته بودند. 🔸میثم جلو رفت سلام کرد و گل را به امام داد، امام جواب سلام میثم را با لبخند همیشگی داد، گل را بویید و بر چشم خود گذاشت و صلوات فرستاد. سپس امام به دوست خود گفت: « هرکس شاخه ی گلی را بو کند و روی چشم خود قرار دهد و صلوات بفرستد خداوند به او پاداش خیلی زیادی می دهد و بدی ها را از او دور میکند.» 🔸میثم با خوشحالی به خانه برگشت تا آنچه را از امام شنیده بود به بقیه هم بگوید. پ.ن.: ابوهاشم جعفرى حكايت میكند: روزى در محضر شريف امام هادى عليه السلام شرفياب شدم، كودكى وارد شد و شاخه گلى را تقديم آن حضرت كرد.امام عليه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئيد و بر چشم خود نهاد و بوسيد؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :هر كه شاخه گلى را ببويد و بر چشم خويش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نمايد؛ و نيز بسيارى از خطاها و لغزش هايش را مورد عفو قرار مى دهد.( کافی، جلد ۶، صفحه ۵۲۵) #قصه_عطر_گل_صلوات #شهادت_امام_هادی #امام_هادی ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

به نام خدا سلام ➖یکی از سؤالات پر تکرار این هست که در روز چه برنامه های برای بچه ها دارید؟🧐 ➖البته حدس میزنم همراهان قدیمی کانال دیگه با روش من کاملا آشنا هستند. من خیلی کم پیش میاد برای بچه ها از قبل در مورد برنامه خاصی فکر کرده باشم. تقریبا بیشتر روزها فقط سعی میکنم بچه ها را از جریان واقعی زندگی دور نکنم. ارتباط با طبیعت و بازی های حرکتی هم در کنارش هست. اتفاقا یکی از دلایلی که سرگرم کردن بچه ها برای بعضی والدین آنقدر سخت شده این هست که بچه ها را از جریان زندگی دور کردیم. وقتی بچه ها از طبیعت دور شدند، از همبازیهای همسن و سال دور و یا محروم شدند، از جریان زندگی روزمره دور شدند، طبیعیه که باید کلی برنامه داشته باشیم در روز برای سرگرم کردن بچه ها. ➖مثلا امروز صبح بعد از مدرسه رفتن پسر بزرگه، با پسر کوچیکه ظرفهای کثیف را شستیم، بعد با هم رفتیم کمی خرید کردیم و برگشتیم، سیرها را شستیم با هم خرد کردیم، اون به سبک خودش😂 منم به سبک خودم. چند تا از سیرها را تا لایه ی آخر باز کرد و این از دید من یعنی کشف😉، طبیعیه که وسط کار خسته شد، رفت فروشگاه بازی( یک سری وسایل از کابینت ها برمیداره و برای خودش فروشگاه میزنه، مثل بسته ماکارونی، حبوبات، روغن، صابون، شامپو و... ، از چیزهایی که در کابینت ها سالم و دست نزده هستند جمع آوری می‌کنه برای فروشگاه) ، منم حین خرد کردن تتمه ی سیرها چند بار رفتم ازش خرید کردم. #مشارکت_بچه_ها_در_کارهای_خانه #تبدیل_کارهای_خانه_به_بازی ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

➖همزمان در حال پختن نهار هم بودم. بعد با هم نرگسی ها( زردک) را شستیم، خرد کردیم. دو سه تا نرگسی که خرد کرد دستش درد گرفت شروع کرد به بازی با نرگسی ها، می‌گفت اینها شاخ کرگدن 🦏 هستند، یک نرگسی بذار روی سرت تا به هم شاخ بزنیم. خلاصه چند دقیقه کرگدن 🦏 شدیم و به هم شاخ زدیم‌ بعد چند تا شکل درست کرد و بعد هم چند تا را پرت کرد زیر کابینت ها😂 ➖مجدد رفت سراغ خانه سازی، و من هم نرگسی های پخش شده را مجدد شستم و خرد کردم. ➖به خصوص برای بچه هایی که تنها هستند یا مثل پسر من زمانهایی که برادرش مدرسه هست اگر بخواهیم از جریان زندگی دورشون کنیم که دست نزن و نمیتونی و خراب میکنید و...، نه تنها مادر به کارهاش نمی‌رسه باید کلی برنامه هم داشته باشه برای سرگرم کردن کودکش. ➖ بعد از اومدن داداش دوتایی رفتن فروشگاه بازی، بعد از ظهر هم فقط موقع دیکته گفتن به پسر بزرگه برای کوچیکه کتاب میخوندم ( البته طفلی بزرگه مرتب کلمه های کتابها را هم تو دیکته هاش می‌نویسه😂)، بقیه کارها با مشارکت کامل خود بچه ها بود. جارو زدن لیوانی که پسر کوچیکه شکست. آب پرتقال گرفتن، تمیز کردن گاز، شستن ظرفها، مرتب کردن خونه و بعد هم فوتبال با اندکی مشارکت مامان😉 #مشارکت_بچه_ها_در_کارهای_خانه از پرتکرارترین هشتکهای کانال هست که مثالهای متنوعی را از مشارکت بچه ها در انواع کارهای خانه از دو سال قبل تا الان نوشتم‌. #مشارکت_بچه_ها_در_کارهای_خانه #تبدیل_کارهای_خانه_به_بازی ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆سؤال یکی از مادران عزیز کانال #مشارکت_بچه_ها_در_کارهای_خانه را اگر از ابتدا مطالعه بفرمایید مثالهای بسیار بسیار زیاد و متنوعی از مشارکت کودکان در کارهای خانه هست. 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak

👆سؤال یکی از مادران عزیز کانال به این مادر عزیز هم پیشنهاد میکنم حتما #مشارکت_بچه_ها_در_کارهای_خانه را اگر از ابتدا مطالعه بفرمایید مثالهای بسیار بسیار زیاد و متنوعی از مشارکت کودکان در کارهای خانه هست. و همچنین توضیحات مفصل در مورد مزایا و شرایط مشارکت بچه ها در کارهای خانه، طبیعیه که ظرف شستن کودک دو ساله از نظر ما بیشتر کثیف کاریه، ولی اگر منتظر روزی باشیم که این کودک بدون هیچگونه نقصی و با مهارت کامل در کارهای خانه مشارکت کنه، اون روز دیگه خودش علاقه ای به مشارکت نداره.👌 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak