هدایت شده از واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
🇮🇷 زنِ میدان
✍️ مهناز کوشکی
شهادت بزرگترین زن اسلام میآید اما تنها واژههایی که به چشم من و امثال من میخورد، «عقیله بنی هاشم»، «بانوی دمشق» یا چهار تا جملۀ تکراری و چهارتا لقب و اسم است. مجلس عزاداری هم که میروی، آنجا هم خبری نیست. ذکر مصیبت خوانده میشود و مجلس تمام. درست است زینب سلام الله علیها داغ دید و گریه کرد، مو سپید کرد و پیر شد اما میدان را خالی نکرد. در میدان ماند و روایت کرد. جلوی تمام ظلمها قد علم کرد. زینب داغ دید اما سکوت نکرد. دست به کمر گرفت و با تمام قوا حرکت امام را برای مردم شام تبیین کرد.
زینب سلام الله علیها باید درست روایت شود تا دستمان پر باشد در برابر نظریههای فمنیستی و زن زندگی آزادی. نظریه هایی که زن، ابزاری میشود برای به قدرت رسیدن بعضیها. در حالی که زن مسلمان نه غربی است نه شرقی. نه از زن بودنش میزند و شعار زن زندگی آزادی سر میدهد و نه کنج خانه را انتخاب میکند.
به وقتش با تمام زنانگیاش از خانه بیرون میآید.
به وقتش مسئولیت میگیرد. به وقتش در وسط میدان حاضر میشود و باری از روی دوش انقلاب برمیدارد و ثابت میکند که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و در عین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد.
کتاب مادران میدان جمهوری از همین جنس است. روایت مادرانی است زینبی، که در کنار مادری و خانه داری دغدغه دارند. در جمع همسایهها دل به دل بقیه نمیدهند و فقط برای ترش شدن قرمه سبزی چانه شان را به درد نمی آورند. میدانند مردم گله مندند و دشمن میخواهد از همین گله مندی پیشی بگیرد و بیشتر ناامیدی در دل مردم بکارد. میدانند دل بیشتر مردم با نظام و اسلام است اما وقتی حرف حق به مردم نرسد باطل کار خودش را میکند. پس به وقتش حرف میزنند، اما حرفی که دردی از انقلاب دوا کند.
این مادران سال ۱۴۰۰، چهل روز برای کشورشان مادری میکنند. دست به دست هم میدهند، کنار هم دانش و سواد رسانهای شان را بالا میبرند و دستشان را پر میکنند در برابر شبهات و ناامیدیها. راه میافتند و به اسم مادران روشنگر، سر از کوچه و خیابانهای شهر در می آورند. پای درد دل مردم مینشینند. همدلی میکنند تا با مردم همدل شوند و یادشان بیاورند این کشور مال مردم است و شرکت در تعیین سرنوشتش حق آنها.
روایت این مادرانگی ها توی کتابی به اسم مادران میدان جمهوری به قلم مریم برزویی نوشته شده است. این روزها روایت این کتاب را برای هم دیگر بخوانیم تا امسال هم در این بزنگاه تاریخی مادران بیشتری بیایند توی میدان جمهوری و برای کشورمان مادری کنند.
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
24.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔ نه به مسئول کیسه برنجی!💰
🎥معرفی کتاب «مادران میدان جمهوری» در شبکه سه سیما، برنامه «ایران ما»
15 بهمن ماه 1402
🏷️ مشاهده و خرید کتاب «مادران میدان جمهوری» از غرفهی باسلام🔻
http://basalam.com/hoseinieh_honar_sabzevar
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
هدایت شده از واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
85.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گفتوگو با مریم برزویی؛ نویسنده کتاب «مادران میدان جمهوری» در برنامۀ گفتگوی سیمای خراسان رضوی به مناسبت ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh
هدایت شده از واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار
خیرالنساء هنوز زنده است
چهل سال پیش ناقوس جنگ که به صدا در آمد خیرالنساها تنورهایشان را روشن کردند. بوی نان کاکشان شد تیر و خیز برداشت درست وسط لانه دشمن!
امروز هم دوباره فرزندان خیرالنساءها آمدند پای کار. شهرستان خوشاب بار دیگر تنورهایش را روشن کرد. دخترها درِ خانۀ اهالی شهر را زدند و گندمهای تازه درو شده را کیسه کردند. هرکس هر چقدر داشت ریخت و کیسه را پر کرد. گندمها آسیاب شد و مادران خوشابی دانه دانه نان داغ را از تنور بیرون کشیدند و آوردند روی میز ایستگاه صلواتی.
مسافرانی که جنگ، راهی جادهشان کرده بود، کنار یک لیوان شربت خنک، یک بسته نان هم میگرفتند و میرفتند. تصویر خیرالنساء، مادر مهربان جبههها روی کتابش، یاد نان سالهای جنگ را زنده میکرد. یاد هشت سالی که مردم پشت به پشت رزمندهها ایستادند و عطر نان تازهشان قوت جان رزمندهها شد.
تنورهای روشن خوشاب امروز نشان داد خیرالنساءها هنوز زندهاند. نشان داد ناقوسِ صد جنگ دیگر هم که به صدا در بیاید، مردم ایران میایستند و میشوند مادر مهربان جبههها!
✍️ سمانه آتیهدوست
#مردم_شریف_ایران
#روایت_جنگ
#خوشاب
شما هم روایتهایتان از جنگ را در قالب متن، صوت، فیلم و شعر برایمان ارسال کنید:
@zfarhadisadr
🚩 به کانال #واحد_خواهران_حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
🆔 @hhonarkh