eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
475 دنبال‌کننده
834 عکس
107 ویدیو
35 فایل
مادرانه، تلاشِ جمعیِ مادران؛ برای بالندگیِ خود، فرزندان، خانواده و ایران اسلامی. از طریق شناسه‌ی @madaremadari در پیام‌رسان‌ بله با ما مرتبط شوید. https://ble.im/madaremadary
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 یکشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰١ ساعت ١٠ صبح تا سه‌شنبه ۱۴ آذرماه ساعت ۱۰ صبح مکان: گروه مادرانه در پیام‌رسان بله ✅ آیا تا به حال شده است که از شنیدن معیار ازدواج شخصی، شاخ دربیاورید؟ یا از خنده غش کنید؟ یا های های گریه کنید؟ ✅ از آداب و رسوم خواستگاری در شهر خود بگویید. از نظر شما چه تابوهایی در مسیر خواستگاری وجود دارد که نیاز به شکستن دارد؟ ✅ از نظر شما چه تغییراتی در مسیر خواستگاری رخ داده که مثبت است؟ و چه تغییراتی رخ داده که منفی است؟ (تغییر در تعارفات معمول، درخواست دهنده ازدواج، نحوه آشنایی‌ها، نقش واسطه‌ها، میزان اثرگذاری خانواده‌ها و بزرگ‌ترهای فامیل و دوستان دختر و پسر، سهم خانواده‌ها در تصمیم نهایی، استفاده از مشاوره، واکاوی گذشته، میزان احترام به تصمیم دختر و پسر و ......) *بحث پیش رو صرفا در مورد خواستگاری، از مقدمات تا گرفتن جواب بله یا خیر، می‌باشد. در فرصتی دیگر ادامه ی مسیر ازدواج را به بحث می‌نشینیم* بحث های گروهی، در کانال *گفتگوهای مادرانه* @goftoguye_madarane آرشیو می شوند. دوستان عزیز اگر برای بحث گروهی پیشنهاد موضوع داشتید می‌توانید به آیدی @azadehrahimi پیام دهید. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
یک نقاشی دارد شهید چمران به اسم *شمع* یک شعله شمع درخشان، وسط یک تاریکی عمیق و ظلمانی. اما بیشتر از آن که تاریکی با حجم گسترده اش به چشم بیاید، روشنی شمع، چشم را خیره میکند. امروز که لوح تقدیر را از طرف گروه مادرانه کرمان برای پزشکی بردیم که برخلاف جریان آب شنا میکند و برای عمل سزارین، حق دست نمی گیرد، عجیب یاد این نقاشی افتادم. در راه برگشت، مدام تصویر چهره خانم دکتر مقابل چشمم بود و جملاتش در پس زمینه ذهنم تکرار میشد: *درسته تورّم هست اما برای همه هست. برای مریضم شاید بیشتر هم حس بشه* *من نباید مریضم رو بدوشم که میخوام جیب خودمو پر کنم* *ما وقتی که سوگند پزشکی خوردیم، با جنبه مالی با مریض مواجه نمی شویم. ما وسیله ای هستیم از طرف خدا برای سلامتی مریض. با مریضم نباید از جنبه مالی برخورد کنم* *هیچ وقت با مریض رابطه پولی نداشتم و نخواهم داشت انشاءالله* *گاهی از همکارم ناراحت می شوم که چرا این کار را میکنند؟ ...تازه به خاطر همین قضیه خیلی از همکارا با من بد هم هستن!* همه اینها را میگذارم کنار دو قطره اشک شوقی که در چشم خانم دکتر نشسته بود وقتی متن لوح تقدیر را برایش میخواندیم و حالم عجیب خوب می شود. فکر نمی کردم یک تشکر ساده، این قدر موثر باشد. و حالا با خودم فکر میکنم *حتما شمع های دیگری هستند که آن ها را ندیده ایم و در این زمانه هم می‌توان همچون شمع فروزان شد و درخشید.* گاهی *مطالبه* باید این طور پیش برود. با تشکر، با قدردانی از آن کسی که به وظیفه اش با وجود همه مشکلات عمل میکند. تشکر مخصوص دیگر ما از خانم دکتر مهری ماهانی بخاطر همکاری با بیمارانی بود که درخواست *ویبک* یا همان *زایمان طبیعی بعد از عمل سزارین* دارند. هردو این کارهای ارزشمند، مسیر را برای فرزندآوری و گذر از بحران جمعیت که یکی از دغدغه های جدی امام خامنه ای است هموار میکند. * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
" *زن اگر در هر میدانی پشتیبان مرد باشد، نیروی مرد به چندین برابر می‌رسد.* این زن حکیم؛ این زن عالم؛ این زن محدث؛ این زنی که با عوالم غیب ارتباط داشت؛ این زنی که فرشتگان با او حرف می‌زدند؛ این زنی که قلب او همچون قلب علی و پیغمبر، روشن به عوالم ملک و ملکوت بود؛ *با همه‌ی این ظرفیت؛ با همه‌ی این مقام شامخ، در همه‌ی مراحل زندگی و تا زمانی که زنده بود، پشت سر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مثل کوه ایستاد.* دفاعش از علی و از ولایت و آن خطبه‌ی غرا، که علامه‌ی مجلسی رضوان الله علیه می‌گوید: «بزرگان فصحا و بلغا، از فصاحت و علو کلمات و معانی و ظاهر و باطن آن، انگشت تعجب به دندان گزیده‌اند» ...!" بینات رهبر انقلاب در دیدار مداحان، ۲۵ آذر ۱۳۷۱ سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
"علامه‌ی مجلسی که آن همه روایت از این دست از ائمه علیهم‌السّلام گرفته و نقل کرده و در اختیار ما گذاشته، در مقابل این خطبه، خودش را می‌بازد. *این خطبه، خطبه‌ی عجیبی است! مثل زیباترین و بلندترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است.* خطبه‌ای که با آن حال غم و اندوه، در مسجد، خطاب به مسلمانان، ارتجالاً و بدون این‌که قبلاً آن را درست کرده باشد و درباره‌ی آن فکر کرده باشد، بر زبان جاری کرده است!" بینات رهبر انقلاب در دیدار مداحان، ۲۵ آذر ۱۳۷۱ سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
" آن بیان، آن حکمت، آن ارتباط با غیب، آن ظرفیت والا و بالا، آن نورانیت قلب، آن نورانیت بیان و زبان، همه‌ی اینها را یکسره *در راه خدا* خرج کرده است. * و حال، سرمایه‌ی ما چه ارزشی دارد، اگر بخواهیم همه‌اش را در راه خدا خرج کنیم!؟* سرمایه‌های ما چه قابلی دارد!؟ سرمایه‌ی ما در مقایسه با آن سرمایه‌ی عظیمی که زهرای اطهر و شوهر و پدر و فرزندان او در راه خدا خرج کردند، قابل مقایسه است!؟ این مختصر علمی که من و شما داریم؛ مختصر زبانی که داریم؛ مختصر پولی که داریم؛ مختصر نفوذی که داریم؛ مختصر طبع شعری که داریم؛ مختصر معرفتی که داریم، در جنب آن اندوخته‌ی عظیم بی‌نظیری که خدای متعال در آن وجود ملکوتی گرد آورده و مجتمع کرده، چه اهمیتی دارد!؟ ما چه داریم، تا در راه خدا بخل کنیم!؟" بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان، ۲۵ آذر ۱۳۷۱ سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
" *امروز راه علی و فاطمه و ائمه، همان راه امام خمینی است.* اگر کسی این را نداند و نفهمیده باشد، باید در بصیرت خودش تجدید نظر کند. *هرچه داریم باید در راه اینها خرج کنیم. این، آن چیزی است که این علقه را معنا می‌بخشد.* " بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان، ۲۵ آذر ۱۳۷۱ سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
" آنچه در زندگی ظاهری آن بزرگوار [حضرت زهرا(س)] وجود دارد، از یک سو *علم و حکمت و معرفت* است، که حتّی در خطبه‌ای مثل *خطبه‌ی فدکیه‌ی معروفِ* آن بزرگوار که هم شیعه آن را نقل کرده است، هم اهل سنت لااقل بعضی از فقرات آن را نقل کرده‌اند - بعضی هم همه‌ی آن خطبه را نقل کرده‌اند - وقتی نگاه می‌کنید، در حمد و ثنای این خطبه، در مقدمات این خطبه، می‌بینید *یکپارچه حکمت و معرفت* از زبان درربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده و امروز بحمداللَّه برای ما باقی مانده - در آنچنان موقعیتی که بحث تعلیم نبود، خطابِ مربوط به علم و معرفت نبود؛ در واقع یک *محاجه‌ی سیاسی* بود - *در عالی‌ترین سطحی که برای ما قابل درک است، در این خطبه‌ی مبارکه، معارف الهی و معارف اسلامی ذکر شده است.* " بیانات رهبر انقلاب، ۱۳ خرداد ۱۳۸۹ سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
" *این خانه کوچک فاطمه سلام الله علیها و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد، چهار، پنج نفر بودند و به حسب واقع، تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمت‌هایی کردند که ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب درآورده است.* *خطبه فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقابل حکومت* و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین در مدت بیست و چند سال و در عین حال کمک کاری به حکومت موجود و بعد هم فداکاری در راه اسلام و فداکاری دو فرزند عزیزش، امام مجتبی که یک خدمت بسیار بزرگ و دولت جابر اموی را با آن خدمت رسوا فرمود و خدمت بزرگ برادر ارجمندش حضرت سیدالشهدا، چیزهایی بود که همه می‌دانید و می‌دانیم. و با اینکه عده کم و اسباب و ابزار جنگ پیش آنها کم بود، لکن روح الهی و روح ایمان آنها را آن‌طور کرد که بر همه ستمکاران عصر خودشان غلبه پیدا کردند و اسلام را زنده کردند و برای ما و شما برادرهای عزیز *الگو شدند که ما از کمی عده و کمی عُده و کمی ابزار جنگ در مقابل تمام قدرت‌هایی که امروز با ما به جنگ برخاسته‌اند، مقاومت کنیم* و همان طوری که اولیای ما - علیهم السلام - نشان دادند که در مقابل مستکبران گاهی با تبلیغ و گاهی با اسلحه باید ایستاد و مستکبران را باید به جای خودشان نشاند، ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می‌پذیریم." بیانات امام خمینی در جمع رزمندگان، ۱۸ اسفند ۱۳۶۳ صحیفه امام، ج 16، ص 87 سلام الله علیها * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
🏴هیئت انصارالزهرای محله دریاچه، در عزای بانوی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره برگزار میکند: 🧕 *با حضور بانوی فعال انقلابی، سرکار خانم طهرانی* (فعال اجتماعی در حوزه کودک، دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف و مادر سه فرزند) 🌄 *با قرائت دعای حیات طیبه از صحیفه فاطمیه* (به نیت داشتن یک زندگی خوشگوارِ فاطمی) ⏰ *زمان: سه شنبه، ۲۱ آذرماه، ساعت ۹ تا ۱۲* (در صورت آموزش مجازی مدارس، از ساعت ۱۴ تا ۱۷) 📍 *مکان: بلوار شهید جوزانی، مسجد جامع امیرالمومنین علیه السلام* ✨ *ویژه مادران جوان و فرزندانشان*✨ چنانچه افتخار میزبانی شما را داریم لطفاً از طریق شناسه زیر ثبت نام فرمایید👇 @rezaei313_ir
🔹آنجا كه تو، نه اندازه‌هایت را فهميدى و نه ارزش‌هايت را پيدا كردى و نه برنامه‌هايت را مشخص كردى، از دست رفته‌اى و در ضلال و سردرگمى هستى. و اينجاست كه هر صدايى تو را مى‌بَرد و در هر بساطى چشم مى‌دوزى كه مبادا چيزى را از دست بدهى و اينجاست كه تو به هر دعوتى جواب مى‌دهى و خيلى راحت گام برمى‌دارى و ثقل و سنگينی هم نخواهى داشت و در برابر هر دميدن و تحريكى، برافروخته و غضبناک مى‌شوى و آنچه را كه براى تو و در حوزه‌ى تو نبوده، عهده‌دار و مالک مى‌شوى. 🔸بزرگى مى‌گفت، يک كِبر در شيطان و يک حرص در آدم و يک بُخل در پسر او كه بعدها تبديل به حسادت گشت و يک شتاب در يونس و يک توجّه به غير، در يوسف، همه‌ى آنها را زمين زد و مبتلا كرد؛ ما كه همه را يكجا داريم چه كنيم؟ شوخی نیست، آدمی بخاطر کمترین چیزها، از بزرگترین آگاهی‌ها‌یش دست شسته و چشم پوشیده است. همین که رسول(ص) به من اعتنا نکرد و یا مثلا دخترش را به من نداد و یا پیش من ننشست و بر من وارد نشد -چنانچه وقتی حضرت رسول وارد مدینه شدند، همین دعواها و درگیری‌ها بود- همین برای انحطاط و سقوط کافی است. خدا شاهد است بین ما و کشتن اولیای خدا هیچ حائلی نیست. خیال می‌کنید آنان كه حسينِ فاطمه را كشتند و حتّى به بدن او هم رحم نكردند و آن را زير سمّ ستوران قرار دادند، چه كسانى بودند؟ صحابى و در ركاب و همراه رسول(ص) بودند و نفس گرم او را احساس و كلام حضرت را در مورد حسين(ع) شنيده بودند كه مى‌گفت: «حُسَيْنٌ مِنِّى وَ انَا مِنْ حُسَيْنٍ». ما خیال می‌کنیم برای کفر و عناد و لجاج و درگیری با خدا و ایستادن مقابل رسول او، یک ادلّه‌ی سنگینی نیاز است. خیر، همین‌ها کافی است. انحطاط و سقوط طبيعى است، پرواز دليل مى‌خواهد. اگر تو ريشه نداشته باشى و در زمين، محكم ننشسته باشى و فلاح و رويشى را نداشته باشى، رفعتى را پيدا نخواهى كرد و قلّه اى را فتح نخواهى نمود. (سلام‌الله‌علیها) *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
دوباره چشمه ی اشک است که می جوشد در امتداد ناله ی یک طفل به پای تابوتی… خـــــــــدا مادرم را کجا می برند؟ در عزای شهادت مادر به سوگ مینشینیم: ■ *چهارشنبه: ۱۴۰۲/۹/۲۲* ■ *ساعت ۱۸:۳۰ الی ۲۲* ■ *همراه با سخنرانی و مداحی ذاکر اهل بیت(ع)* ■ * و همخوانی دسته جمعی سرود* ■ *و گعده مطالعاتی پیرامون کتاب " روزهای فاطمه" * ■ *در مسجد جامع خرمشهر/باغ موزه دفاع مقدس* ■ *غذای مشترک دوپیازه یا کوکو* ■ * ضمنا مراسم یادبودی در هیات برای التیام غم دیدن جای خالی مسافر بهشتیمان، فاطمه سادات خانم رضوانی؛ برگزار می شود.* ●○عزیزانی که تمایل به حضور دارند،به جهت برنامه ریزی و هماهنگی های لازم از طریق هماهنگی با آیدی زیر وارد گروه هیات و برای اطلاع رسانی دقیق تر وارد کانال هیات شده و ضمن اطلاع از جزئیات برنامه،اعلام حضور هم بفرمایند. https://ble.ir/l_orouji https://ble.ir/hesnolzahra
گفتند: ای دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه می کنی؟ آن حضرت پس از ستایش خداوند و درود بر پدرش فرمود: "حالم به گونه ای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن می دارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم. چقدر زشت است فرسودگی و سستی بعد از جدیت و تلاش و تیزی! (مردان شما در زمان «رسول خدا» شمشیر تیز و بُرّان بودند، ولی پس از رحلت آن حضرت فرسوده شدند) و چه زشت است به بازیچه گرفتن پس از جدیت و قاطعیت! (آنها قبلا برای پیشرفت دین از خود قاطعیت نشان می دادند ولی اکنون کار را به بازی گرفته و از جانشین حقیقی پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- جانبداری نکردند) چرا که چون تیغ زنگار خورده نابرّا و چون نیزه از قد دو نیم شده، و صاحبان اندیشه های تیره و نارسایند. لغزش‏های ناشی از هوا و هوسها! وَ (بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ) «مائده: 80» از سر ناچاری، ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالت کشی را بر آنها بار کردم. نفرین ابد بر این مکاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران وای بر آنان! از چه رو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند و از این راه، خلافت را از پایه های نبوّت دور کردند و از سرایی که محل نزول جبرئیل بود، به دیگرسرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند؟! (أَلا ذلِک هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ) «زمر 15» ...." * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
*چه چیزی سبب گردید تا از ابوالحسن، علی (ع) عیب‌جویی کنند؟* عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، آشنا و بیگانه، شجاع و ترسو نمی شناخت. دریافتند که او به مرگ توجهی ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها می تازد و آنان را به وادی فنا می افکند و برخی را برای عقوبت و سرمشق دیگران باقی می گذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودی خداوند بود. به خداوند سوگند اگر از طریق آشکار و نمایان حق منحرف شده و از قبول دلایل و حجتهای روشن و مبین، امتناع می نمودند، آنان را به راه مستقیم، هادی و رهنمون می شد و از انحراف آنان جلوگیری می نمود. [به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان علی پای می فشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او می دادند]، علی آن را به سهولت راه می برد و این شتر را به سلامت به مقصد می رساند، آن گونه که حرکت این شتر رنج آور نمی شد. علی آنان را به آبشخوری صاف و وسیع هدایت می کرد‌ که آب از اطرافش سرازیر می شد و هرگز رنگ کدورت به خود نمی گرفت. او آنان را از این آبشخور سیراب به در می آورد. علی خیر و نیکی را در نهان و آشکار برای آنان خوش می‌داشت. [او اگر بر مسند می نشست]، هرگز بهره ای فراوان از بیت المال را به خود اختصاص نمی داد و از فزونی و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمی کرد، به مقدار آبی که تشنگی را فرو نشاند و خوراکی که گرسنگی را برطرف نماید. (در آن هنگام)، مرد پارسا از «تشنۀ حُطامِ دنیا» بازشناخته می شد و راستگو از دروغگو متمایز می گشت، [در این صورت، ابواب برکات آسمانی و زمین بر آنان گشوده می شد ولی خداوند به زودی، آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد]. (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ) «اعراف: 96» (وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیصِیبُهُمْ سَیئاتُ ما کسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ) «زمر: 51» * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
"... هان، به جان خودم سوگند که نطفۀ این، بسته شده است. [و شتر این فتنه، آبستن شده به همین زودی خواهد زایید] *انتظار بکشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامی منتشر شود.* سپس، از پستان شتر خون و زهری که زود هلاک کننده است، بدوشید. «در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند» *مسلمانانی که در پی خواهند آمد، درمی یابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت.* بشارتتان باد به شمشیرهای کشیده و بُرّا و حمله جائر و ستمکار و درهم شدن امور همگان و خود رأیی ستمگران! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ در حالی که حقایق امور بر شما مخفی گردیده است. (أَ نُلْزِمُکمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ) «هود: 28» " * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
زنان حاضر در مجلس، سخنان حضرت فاطمه (علیها السّلام) را پیش مردان خود بازگو کردند. در پی آن، گروهی از بزرگان و رؤسای مهاجران و انصار با اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا آمدند و به آن حضرت گفتند: ای سرور زنان عالم! اگر ابوالحسن (علی علیه السّلام) برای ما حقایق را عنوان می‌کرد، پیش از آنکه ما با دیگری (ابوبکر) عهدِ وثیق و پیمانِ استوار و محکم بسته باشیم، هرگز از او روی برنتافته به دیگری میل نمی‌کردیم! * حضرت فاطمه (علیها السّلام) فرمود: "دنبال کار خود بروید. دیگر پس از این عذرخواهی دروغین، عذری نیست و پس از این کوتاهی و تقصیرتان، کاری نیست." * [من مسئولیت بازگویی حقایق را داشتم (نصیحتی بود از من به شما) و حجّت را بر شما تمام کردم]. * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *
سلام دوستان 🌻 إن شاالله قرار هست *دی* ماه، در کنار هم کتاب ** رو بخونیم و در مورد نکاتی که به نظرمون جالب هستند و بهره‌هایی که از کتاب بردیم، باهم صحبت کنیم. *سلیمانی عزیز* ، نتیجه‌ی مصاحبه‌ها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، هم‌رزمان و آشنایان شهید سلیمانی است و نویسندگان این کتاب سعی کردند با قلمی ساده و دلنشین، گوشه‌ای از زندگیِ مرد همیشه در صحنه‌ی جبهه مقاومت را، برای مخاطب ارائه کنند. کتاب چند برگ از خاطرات این شخصیت بزرگ در تاریخ انقلاب اسلامی را در برگرفته و گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و ابعادی کمتر دیده شده و کمتر خوانده شده از سیره و روحیات ایشان است. نسخه‌ی الکترونیکی *یا* صوتی ** رو می‌تونید با وارد کردن کد تخفیف *madarane* به قیمت ۶۰۰۰ تومان از نرم‌افزار *فراکتاب* تهیه کنید. همچنین، با استفاده از کد *madarane* ، امکان خرید کتاب چاپی با تخفیف ۲۰ درصد هم از طریق فراکتاب فراهم هست. امیدواریم که این ماه هم همراه ما باشید و از مطالعه‌ی این کتاب، لذت ببرید. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
🏴هیئت انصارالزهرای محله پونک،جنت آباد، در عزای بانوی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره برگزار میکند: 🧕 *با حضور استاد گرانقدر سرکار خانم دکتر انسیه برومندپور* (استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر و مدرس قرآنی و از اساتید مدرسه قرآن، مادر سه فرزند) *همراه با قرائت حدیث شریف کسا و روضه حضرت زهرا(س)* ⏰ *زمان* : سه شنبه، ۲۸ آذرماه، ساعت ۱۵ تا ۱۷ 📍 *مکان* : جنت آباد جنوبی، بلوار شهید پژوهنده، نرسیده به تقاطع لاله، مسجد صادق آل محمد، طبقه دوم ✨ *ویژه مادران جوان و فرزندانشان*✨ چنانچه افتخار میزبانی شما را داریم لطفاً از طریق شناسه زیر ثبت نام فرمایید👇 @agolestan69
** زل زده بودم به مانیتور 60 اینچ کنج دفتر. سوژه‌ام را با سه دوربین هم‌زمان از سه جهت مختلف نگاه می‌کردم. دوتا از دخترها از جلوی دفتر رد شدند. صدای یکی‌شان را شنیدم: «داره نگاه می‌کنه کسی کلاسو نپیچونده باشه!» اشتباه می‌کرد. بچه‌ها را یک ربع قبل فرستاده بودم بالا و دبیرها را هم دعوت کرده بودم سر کلاس‌. توی مانیتور داشتم یکتا را نگاه می‌کردم که می‌رفت آن طرف خیابان. پدرش ده دقیقه قبل زنگ مدرسه را زد و گفت امروز باید دخترش را زودتر ببرد. پدرها که می‌آیند دنبال بچه‌ها، اگر سرم شلوغ نباشد از مانیتور رصدشان می‌کنم. دوست دارم از لحظه‌ای که دختر پانزده شانزده ساله‌شان پایش را از مدرسه می‌گذارد بیرون، نگاهش کنم. از همان‌ موقع که سر می‌چرخاند دو طرف خیابان تا ماشین بابا را پیدا کند. کاش وضوح دوربین‌ها بیشتر بود. دیروز یکی از بچه‌ها آمد و گفت شنیده کیفیت تصویر دوربین‌های مدرسه خیلی بالا و حرفه‌ای‌ست. آمده بود مطمئن شود! مطمئن شد و با غلظت گفت: «!wow» و رفت. کجاست حالا که بهش بگویم نه بابا وضوحی ندارد که! *من دلم می‌خواهد ببینم وقتی دختری بابایش را کمی جلو یا عقب‌تر از مدرسه پیدا می‌کند، صورتش دقیقا چه شکلی‌ است؟* چشم‌ها‌یش برق می‌زند یا نه؟! دلم می‌خواهد ببینم چطور راه می‌رود. درِ ماشین را با چه احساسی باز می‌کند؟ خوشحال است یا ناراحت؟ بی‌حوصله یا ترسان؟ سرسنگینِ جر و بحث دیشبست یا دل‌خوش به قولی که گرفته؟ این‌ها را می‌شود از حالت چهره تشخیص داد. وقتی خیلی عمیق نفوذ کنی بهش. وقتی نمایت از لانگ‌شات بشود کلوزآپ و حتی اکستریم کلوزآپ. اما این دوربین‌ها این چیزها را به من نشان نمی‌دهند و درست به همین خاطرست که دست می‌اندازم به دامن پُر چین تخیّل؛ برای خودم تصور می‌کنم مثلا یکتا امروز خیلی حوصله ندارد و درِ ماشین را که می‌خواهد باز کند نگاهی بی‌هدف به خیابان می‌اندازد. سلام کم‌جانی می‌کند و خودش را می‌اندازد روی صندلی ماشین. همین‌طور که کوله بنفشش را پرت می‌کند روی صندلی عقب، جواب احوال‌پرسی بابا را هم تلگرافی می‌دهد: «ممنون خوبم.» بابا مکثی می‌کند و شستش خبردار می‌شود. تا برسند به اولین چهارراه، حسابی ناز دخترش را که سرش به طرف پنجره است و بیرون را برانداز می‌کند، می‌خرد تا بچه به حرف بیاید. یکتا به زبان می‌آید و بدِ من را می‌گوید. ناراحت است که چرا امروز بهش برگه خروج از کلاس اجتماعی ندادم و نتوانسته برود سالن مطالعه. بعد از این‌که با هیجان نصف آن‌چه در مدرسه گذشته را تعریف می‌کند، بابا دست می‌برد طرف ضبط ماشین و آهنگ مورد علاقه دخترش را پخش می‌کند. برخلاف عادت معمولش صدای ضبط زیاد است و توی بلوار خلوت ویراژ می‌دهد. گوش‌های یکتا درد گرفته اما بابا نمی‌گذارد صدای ضبط را کم کند. وسط دوپس دوپس آهنگ با فریاد و چشمک به یکتا می‌گوید: «آیس پک یا قارچ سوخاری؟!» و یکتا چشم‌هاش برق می‌زند. ماجرا می‌تواند جور دیگری هم باشد. نه این‌که همیشه گل و بلبل تصور کنم. نه ابدا! من مشاجره و قهر و دادهای پدر دختری زیادی را هم تخیل کرده‌ام. یکتا، مریم، حسانه، روژان، زهراسادات و هزار تا دختر دیگر را بارها و بارها گذاشته‌ام در معمول‌ترین موقعیت‌های زندگی و تصورشان کرده‌ام. بی آن‌که تصویری از پدرهاشان داشته باشم. ۲۰ سال پیش هم همین کار را می‌کردم. وقتی از مدرسه بیرون می‌رفتم و منتظر سرویس بودم. مدرسه شاهد درس می‌خواندم. ما آخری‌ها بودیم. آخرین فرزند شهیدهای دفاع مقدس که باباهامان توی ۸ سال جنگ شهید شده بودند. تعدادمان کم بود. توی کلاس سی و چند نفره، ۵ تا مثلا. بقیه یا فرزند وزیر و وکیل و آدم‌های مهم مملکتی بودند یا فرزند آدم‌های معمولی‌تر. می‌ایستادم و نگاه می‌کردم. آن موقع فقط سعی می‌کردم بفهمم کدام بابا مهربان‌ترست و کدام اخمالوتر. همان روزها فیلمی دیدم از دختری که وسط مراسم تشییع شهدا نام پدرش را روی یکی از تابوت‌ها دیده. دختر جیغ و داد کرده بود. کلی خواهش و التماس که ببرندش جایی و تابوت را باز کنند. از مردهای اطراف پرسیده بود استخوان دست این پیکر کدام است؟ و بعد که نشانش داده بودند دست را برداشته بود و کشیده بود روی سرش! و من با خودم تصور کردم لابد همین که دست را کشیده روی سرش بلند گفته: «آخیش!» حالا چند روزست دارند از این دست‌ها می‌چرخانند توی شهر. روی سر شهر. چند روز پیش مدرسه ما هم آمدند و درست همان وقتی که نفس و تارا داشتند به پهنای صورتشان اشک می‌ریختند و ناخن‌های لاک زده‌شان توی عکس‌ها می‌افتاد، یکی از مادرها داشت توی دفتر داد می‌زد که: «چرا جنازه آوردید توی مدرسه؟!!» در *جان و جهان* هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس...🌱 https://ble.ir/janojahan 💠 [بله](https://ble.ir/janojahan) | [ایتا](http://eitaa.com/janojahanmadarane) | [روبیکا](https://rubika.ir/janojahaan) 💠
مطلب خانم نمکی از جان و جهان راهی خبرگزاری فارس شد. https://www.farsnews.ir/news/14020926000343/دست‌های-شهید-روی-سر-دخترش در *جان و جهان* هر بار یکی از مادران، درباره چیزی سخن می‌گوید، از آفاق تا انفس ... 🌱 💠 [بله](https://ble.ir/janojahan) | [ایتا](http://eitaa.com/janojahanmadarane) | [روبیکا](https://rubika.ir/janojahaan) 💠
🍃🍃🍃 یکشنبه ۲۶ آذرماه ۱۴۰۲ ساعت ١٠ صبح تا سه‌شنبه ۲۸ آذرماه ساعت ۱۰ صبح مکان: گروه مادرانه در پیام رسان بله ✅مادرمان زهرا س یک الگوی کامل هستند. ایشان فرزندان پشت سر هم داشتند و باردار بودند که... اما همیشه یکی از ابعاد پررنگ زندگی شان دعا و عبادت بود. ما کجای این بعد ایستاده ایم؟ ✅جمع دعاهای حضرت س صحیفه فاطمیه است، صحیفه خوانده ای؟ نخوانده ای؟ چه دریافت هایی از مضامینش داشته اید؟ ✅اسم دعا که می آید یاد چه می‌افتید؟ ادعیه امام سجاد ع در صحیفه سجادیه، دعای کمیل حضرت علی ع در مفاتیح، دعای عهد ... تابحال به دعا بعنوان باب شناخت حضرات معصومین فکر کرده اید؟ دعا را پدیده اجتماعی می‌شناسید یا یکی از مناسک فردی؟ بحث های گروهی، در کانال *گفتگوهای مادرانه* @goftoguye_madarane آرشیو می شوند. دوستان عزیز اگر برای بحث گروهی پیشنهاد موضوع داشتید می‌توانید به آیدی @azadehrahimi پیام دهید.