سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
واحدزنجیرزنی_علی_اکبر_ع
#ای_علی_اکبرمن
✅بنداول
ای علی اکبر من نور دوچشم لیلا
چند قدم راه برو پیش دوچشم بابا
من فدای تو شوم قوت قلبم پسرم
نظری کن تو به این اشک دوچشمان ترم
اربا اربا شده ای از چه بگو ای پسرم
بعد تو بین که من ازین غم توخونجگرم
یاعلی و یاعلی ویاعلی اکبرمن
________________
✅بنددوم
من فدای تو شوم قوت قلبم پسرم
نظری کن تو به این اشک دوچشمان ترم
اربا اربا شده ای از چه بگو ای پسرم
اربا اربا شده ای از چه بگو ای پسرم
جای سالم نبود برتن تو وای من
بنگرناله ی محزونم و اوای من
چه بگویم که تنت پر شداز نیزه وتیر
جان من ای پسرم پیش من اینگونه نمیر
یاعلی ویاعلی ویاعلی اکبرمن
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
حضرت علی اکبر(ع)-شهادت
بس که پاشیده ز هم مثل گل چیده تنت
می کند گریه به زخم بدنت پیرهنت
کثرت زخم تو مانع ز شمارش گشته
بس که زخم آمده پیوسته به زخم بدنت
آیه با تیغ نوشتند به سر تا پایت
نقطه با تیر نهادند به آیات تنت
حلقه های زرهت چشمه ی خونند همه
آب غسلت شده خون، خاک بیابان کفنت
آمدم از دو لب خشک تو خون پاک کنم
دیدم از خون گلو پر شده بابا دهنت
خجلم از تو علی جان که دم رفتن بود
العطش با من دل سوخته آخر سخنت
لاله ی نسترنم! یاس امیدم! سخت است
که ببینم چو گلِ ریخته نقش چمنت
همه امیّد من این است که یک بار دگر
چشم خود باز کنی یک نگه افتد به مَنَت
رو به روی تو نهادم همه دیدند علی
که رُخم لاله صفت سرخ شد از یاسمنت
شعله های دل «میثم» زده آتش همه را
آه او شعله ی شمعی ست به هر انجمنت
........استاد سازگار........
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
#حضرت_علی_اکبر علیهالسلام
#مثنوی
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها میشود از دست کمان
خسته از ماندن و آمادهٔ رفتن شده بود
بعد یک عمر، رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
«مست میآمد و رخساره برافروخته بود»
روح او از همه دل کنده، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته...
آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جملهٔ در پوست نگنجیدن را...
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی، حضرت ماه
گفت: لا حول و لا قوة الا بالله...
رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
«دیدمت خُرَّم و خندان، قدح باده به دست»
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا میگیری
زخمها با تو چه کردند؟ جوانتر شدهای
به خدا بیشتر از پیش پیمبر شدهای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا
گوش کن! خواهرم از سمت حرم میآید
با فغان پسرم وا پسرم میآید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبار چرا دست به پهلو داری؟
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشتهست؟
مثل آیینهٔ در خاک مکدّر شدهای
چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شدهای؟
من تو را در همهٔ کربوبلا میبینم
هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم
ارباً اربا شده چون برگ خزان میریزی
کاش میشد که تو با معجزهای برخیزی
ماندهام خیره به جسمت که چه راهی دارم؟
باید انگار تو را بین عبا بگذارم...
#سیدحمیدرضا_برقعی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
ذكرياحسين
وقتی كه هستی ازغم اودم گرفته است
وقتی كه آسمان و زمين غم گرفته است
وقتی كه دل هوای محرّم گرفته است
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
وقتی كتاب عاطفه تفسير مي شود
وقتی كه اشك ديده سرازير مي شود
«وقتی هوای روضه نفس گيرمي شود
باذكرياحسين نفس تازه مي كنيم»1
وقتي كه دل چوغنچه ی پژمرده می شود
وقتي شميم درد دل آزرده می شود
وقتی كه نام كرب وبلا بُرده می شود
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
ای آن كه عشق خيمه زده درسرای تو
دين سربلند گشته به زير لوای تو
ما در كنار ساحل امن ولای تو
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
اي گوهرولايت تو آبروی ما
نام هميشه سبز تو شدگفتگوی ما
هرگه نسيم ياد توآيد به سوی ما
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
چون غم شرر به سينه ی دلتنگ می زند
اشك عزا به چهره ی ما رنگ می زند
بغض غمت به حنجره ها چنگ می زند
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
عمری زسينه ناله ی جانكاه می كشيم
خوناب اشك ازدل آگاه می كشيم
هرگه به ياد لعل لبت آه می كشيم
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
جانم فدای آن گُل بی آب و باغبان
درزير تازيانه ی دشمن نفس زنان
می گفت زیر لب به تمام حسینیان
باذكرياحسين نفس تازه مي كنيم
زينب كه درصبوری وشوكت پديده است
در زیر بار کوه غم تو خميده است
می گفت هرزمان نفس مابريده است
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
بعداز هزار سال نوای تو می رسد
عطرشرف زكرب وبلای تو می رسد
وقتی ز روی نيزه صدای تو می رسد
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
ای آن كه دست توست همه اختيار عشق
هنگام انتقام شما ، شهريارعشق
فرياد می زند به صف كارزار عشق
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
عمری است چون«وفایی» غرق محبّتت
داريم روی سينه مدالی زخدمتت
ما درميان بارش باران رحمتت
باذكرياحسين نفس تازه می كنيم
#حاج_سید_هاشم_وفایی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#سبک_زمینه
افتاد حسین
تا رسید بالاسرش، افتاد حسین
چند قدم به پیکرش افتاد حسین
روی نعش اکبرش افتاد حسین
افتاد حسین
پیش اکبر آخرش افتاد حسین
جلو چشم خواهرش افتاد حسین
یهو یاد مادرش افتاد حسین
خدا میدونه، داره چی میگذره توی دلش
یه دست گرفته به کمر از مصیبت گُلش
با دست دیگهش، تو خاک و خون میگرده دنبالش
کجای این دل، بذاره خندههای لشکرو
تو خاک میگرده، پیدا کنه یه جوری اکبرو
نشد بذاره روی عبا تموم پیکرو
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"
کُشتیم علی
دیگه دست و پا نزن، کشتیم علی
تو با این پرپر زدن، کشتیم علی
یه نگاه کن جون من، کشتیم علی
مُردم علی
تا تو رو زمین زدن، مُردم علی
همه دورت جمع شدن، مُردم علی
به غمم میخندیدن، مُردم علی
میدونی واسهت چه آرزوها داشته مادرت
حالا کجاست که ببینه که چی اومده سرت
به مادر تو، چهجور بگم که چی شد اکبرت
نفس زدنهات، میبینی دردسر شده برام
گذشته از من، یه جوری با غمت کنار میام
فقط علی جون، بگو که چی بگم به خواهرام
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"
رعنا شدی
اومدی همه کس بابا شدی
عصای پیری واسه لیلا شدی
حالا تو چقدر مثل زهرا شدی
زمین که خوردی، رسیدن و چه بیهوا زدن
علی بودی پس تو رو با بغض مرتضی زدن
وضو گرفتن، برا رضایت خدا زدن
چشاتو وا کن، الهی خیر نببینه دشمنت
آخه چهجوری، دلشون اومده که کشتنت
برای بوسه، جای سالم نمونده رو تنت
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"
#داوود_رحیمی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#غزل
مگر از عمر پدر غیر پسر میماند
که جوان در نظر او به جگر میمانَد
سالها بود کنار تو فقط میگفتم
که برای من از این عمر پسر میمانَد
خواستم راه رَوی یک دو قدم ، میدیدم
ساعتی بعد برایم دو سه پَر میمانَد
زودتر از نفس اُفتادهام از تو که بگویند همه
که جوانمُرده در این دشت مگر میمانَد؟
پسری را که روی چشم بزرگش کردم
بر عبا نیز به اما و اگر میمانَد
کاش میشد که مرا جمع کنی میخندند
خواستم پا شوم از خاک کمر میمانَد
اکبری داشتم و حال چرااکبرهاست
که تنِ تو به تن چند نفر میمانَد
رفتم از هر طرفی جمع کنم قدت را
نیمهای در بغل و نیمِ دگر میمانَد
بازوی مادرم و بازوی تو مثل هم اند
زخم پهلوی تو بر ضربهی در میمانَد
میکشم از بدنت نیزه و تیغ و مِقراض
باز بر سینهی تو چند تبر میمانَد
میکشندم ز روی خاک عموهایت وای
عمه با جمعیّتی شوم نظر میمانَد
#حسن_لطفی ۹۷/۰۶/۲۶
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
🏴
#حضرت_علیاکبر_علیه_السلام
با هر رجز تا اینکه گفتی نام خود را
با بغض حیدر؛ دشمنت هم بیشتر زد
ای کاش، دیگر هیچ بابایی نبیند
این آتشی که بر دلم داغ پسر زد
#رضا_قاسمی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#مثنوی
میروی پشت سرت راه می افتم پسرم
گاه می ایم و ناگاه می افتم پسرم
میروی دلهره دارم که زمینت بزنند
سنگ دارند مبادا به جبینت بزنند
سنگ خوردی نکند سمت فلاخن بروی
زخم خوردی نکند جانب دشمن بروی
همه ی عمر برایم چو پیمبر بودی
رفتی و دیدم از اینجا که تو حیدر بودی
رفتی و دیدمت انگونه که میجنگیدی
زخم خوردی ولی انگار که میخندیدی
زخم خوردی به روی یال عقاب افتادی
وسط لشکر دشمن ز رکاب افتادی
وسط لشکر دشمن چه شلوغ است عباس
اکبرم کشته شده؟وای دروغ است عباس
زلف بر باد سپردی و به بادم دادی
وسط لشکر دشمن ز چه رو افتادی
تو زمین خوردی و من اه زمین افتادم
سوی تو امدم و گاه زمین افتادم
از عطش نیست اگر سوخته باشد جگرم
هرکه با هرچه توانست تورا زد پسرم
روح اسلامی و گیری وسط کافر ها
(علی اکبر من شد علی اکبر ها)
دیدن وضع تو یک مرتبه پیرم کرده است
همه گفتند پسر رفت پدر هم مرده است
وضعت این است که با تیغ در امیخته ای
همه جا پخش شدی دور و برم ریخته ای
تو همانی که مسیر دل من را بلدی
سعی کن بار دگر یا ابتا گو ولدی
از حرم امده امسخت زمین گیر توام
اکبر من پسرم من پدر پیر توام
بین یک مشت زنازاده ی هیز بدمست
غیرت الله ببین عمه کجا امده است
مانده ام پیش تو بر چند بدن گریه کنم
((پیش دشمن مپسند اینهمه من گریه کنم))
سید_محمد_حسین_حسینی
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
❇️ انتقاد بیسابقه یک مداح به سران سه قوه در جلسه عزاداری
روزنامه اعتماد نوشت:
▫️یك مداح جوان در شميران تهران پس از خواندن روضه حضرت علي اصغر اظهاراتي داشت
▫️او گفت: «من كاري به دولت ندارم كه پس از گذشت يك سال فقط دروغهايش براي هوادارانش معلوم ميشود، براي من مهم انقلاب است. وضعيت خطرناك است و اگر حواسمان نباشد اتفاق خوبي نميافتد. مسبب اصلي اين اتفاقات دولت است. اول بايد يقه اين دولت دروغگو را گرفت. من ترسي بابت گفتن اين جملهها ندارم و ميتوانيد همه جا پخش كنيد.»
▫️اين مداح جوان در ادامه به سراغ رييس قوه قضاييه و رييس مجلس، آيتالله آملي لاريجاني و علي لاريجاني رفت و گفت: «آقاي لاريجاني 12 سال است در مجلس رياست ميكند، چه كاري براي مردم انجام داده است؟ مجلس با دولت قبلي چه برخوردي داشت و با اين دولت چه برخوردي ميكند؟ ما يك سوال از قوه قضاييه داريم اما كسي پاسخ نميدهد. چرا از پاسخگويي ميترسيد؟»
▫️او در ادامه به انتقاد از موضوع برجام و عملكرد دولت و مجلس در اين باره پرداخت و گفت: «چقدر براي برنامه هستهاي خون و شهيد داديم؟ چرا خون شهيد احمدي روشن را پايمال كرديد؟ غلط كرديد قلب مركز هستهاي را بتن ريختيد؟ گفتيد با امريكا مذاكره ميكنيد براي بهبود شرايط اقتصادي، بفرماييد تحويل بگيريد اين هم شرايط اقتصادي امروز. آيا بهتر شد؟»
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
sokhanrani mirzamohammadi 95-9.mp3
27.89M
🏴السلام علیک یا قمر العشیرة...🏴
#محرم_الحرام
#سخنرانی_روزتاسوعا️
#سال 95
#حضرت_عباس(علیه السلام)
#هیات_کف_العباس (ع) قم
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
@huddath_al_hussain_ir
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
roozeh mirzamohammadi 95-9.mp3
8.88M
🏴السلام علیک یا قمر العشیرة...🏴
#محرم_الحرام
#روضه_روزتاسوعا️
#سال 95
#حضرت_عباس(علیه السلام)
#هیات_کف_العباس (ع) قم
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
@huddath_al_hussain_ir
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
rozeye_mirza mohamady_94_9 (1).mp3
6.56M
🏴السلام علیک یا قمر العشیرة...🏴
#محرم_الحرام
#روضه_روزتاسوعا️
#سال 94 بخش اول
#حضرت_عباس(علیه السلام)
#هیات_کف_العباس (ع) قم
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
@huddath_al_hussain_ir
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
rozeye_mirza mohamady_94_9 (2).mp3
12.49M
🏴السلام علیک یا قمر العشیرة...🏴
#محرم_الحرام
#روضه_روزتاسوعا️
#سال 94 بخش دوم
#حضرت_عباس(علیه السلام)
#هیات_کف_العباس (ع) قم
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
@huddath_al_hussain_ir
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
rozeye_mirza mohamady_92_9.mp3
15.6M
🏴السلام علیک یا قمر العشیرة...🏴
#محرم_الحرام
#روضه_روزتاسوعا️
#سال 92
#حضرت_عباس(علیه السلام)
#هیات_کف_العباس (ع) قم
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
@huddath_al_hussain_ir
هدایت شده از حداث الحسین علیه السلام
1508866_-210601.mp3
9.91M
#پست_ویژه_صوتی
#محرم الحرام ۱۳۹۷
💠 هیچ کس اینجا بیکار نیست
🔴 موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه السلام تنها مرجع نشر آثار حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔷 @huddath_al_hussain_ir
.:
📋 گفتیم یاحسین و خدا هم خریدمان.
گفتیم یاحسین و خدا هم خریدمان
امسال هم نکرده خدا نا امیدمان
با پای خویش مجلس روضه نیامدیم
زهرا خودش به ماه محرم کشیدمان
یاد تمام گریهکنان حرم بخیر
پیرِ غلامهای محاسن سپیدمان
آرام تا نوای حسین جان بلند شد
آمد صدای چند رفیق شهیدمان
اجداد ما برای حسین تکیه میزدن
پرچمبهدوش روضه خدا آفریدمان
خاصیت حسین جدایی ز غیر اوست
یک جلوه کرد و از همه عالم بریدمان
با این همه گناه چه تحویلمان گرفت
گویا به وقت معصیت اصلا ندیدمان
جاماندهایم از سفر کربلا چهقدر
آمد شمیم سیب و به اینجا کشیدمان
هرکس که خوب گریه کند یار فاطمهست
زهرا برای یاریِ خود برگزیدمان
مادر " بُنَیَّ " گفت و همه عالم ریخت به هم
آن آتش جگر چه به آتش کشیدمان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
ای سید مظلومان داد از غم سقایی
افتاده ز کف پرچم "وقت است که باز آیی"
فرق من و تو ای شاه از خاک بود تا ماه
من نوکر زهرایم، تو زاده ی زهرایی
با قامت خم زهرا آمد به برم اما
"رخساره به کس ننمود" آن عصمت کبرایی
دیدم لکه روی ماه... تیری برسید از راه
شد دیده بحمدالله محروم ز بینایی
من ساقی سرمستم بی بالم و بی دستم
"دریاب ضعیفان را در وقت توانایی"
از دست خزان فریاد سرو تو ز پا افتاد
"شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی"
گفتی نزنم شمشیر بر شیر زدی زنجیر
"لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی"
مشتاق حبیبم من مظلوم و غریبم من
یاد تو مرا مونس "در گوشه ی تنهایی"
گر تشنه و بی آبم از عشق تو بی تابم
ده باده که بی تابم در اوج شکیبایی
بین دیده ی پر اشکم خالی ست کنون مشکم
شرمنده ی طفلانم با این دل دریایی
افتاده گل بستان در مرکز نخلستان
هر دم به مشام آید عطر گل بطحایی
هر چند زمینگیرم با عشق تو میمیرم
پرونده ام امضا کن ای روح مسیحایی
سرخ است ز خون رویم یا فاطمه میگویم
این منظره خوش باشد این صحنه تماشایی
بگشود دلم رازی با حافظ شیرازی
آموخت "کلامی" را فن سخن آرایی
هدایت شده از اشعار محمدرضا شمس(حامدفلاورجانی)
🍃🌹 نوحه حضرت اباالفضل علیه السلام
ازعرش می آید ندا یا ابوفاضل مدد
سقای دشت کربلا یا ابوفاضل مدد
زینب تو را می زد صدا یا ابوفاضل مدد
ذکر حسین ادرک اخا یا ابوفاضل مدد
یا ابوفاضل مدد ___ یا ابوفاضل مدد (2)
دستت شده دست خدا یا ابوفاضل مدد
وقتی که شد از تن جدا یا ابوفاضل مدد
آید ندای بچه ها یا ابوفاضل مدد
برگرد عمو به خیمه ها یا ابوفاضل مدد
یا ابوفاضل مدد ___ یا ابوفاضل مدد (2)
شرمنده ات گردیده آب یا ابوفاضل مدد
ای نور چشم بوتراب یا ابوفاضل مدد
چشم انتظار تو رباب یا ابوفاضل مدد
طفلان همه در اضطراب یا ابوفاضل مدد
یا ابوفاضل مدد ___ یا ابوفاضل مدد(2)
بشکافته فرق سرت یا ابوفاضل مدد
خون آید از چشم ترت یا ابوفاضل مدد
آمد کنار پیکرت یا ابوفاضل مدد
گریان شده برادرت یاابو فاضل مدد
یا ابوفاضل مدد __ یا ابوفاضل مدد(2)
برخیز زجا در صدف یا ابوفاضل مدد
ای پسر شاه نجف یا ابوفاضل مدد
معلم درس ادب یا ابوفاضل مدد
سقایی اما تشنه لب یا ابوفاضل مدد
یا ابوفاضل مدد __ یا ابوفاضل مدد (2)
#شاعر:
محمدرضا شمس (حامدفلاورجانی)
فایل صوتی 👇👇👇
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
_______________________________
#حضرت_عباس
علیُ معالحق و حق با علیست
که ماکو ولی ، بعدش الا علیست
محمد علی است و زهرا علیست
که کارّ خدا دستِ مولا علیست
علی گویم و گفتهام بارها
چه کم باشد اینگونه بسیارها
علی جلوهای کرد و تکرار شد
علی عازم قلب پیکار شد
علی بارِ دیگر که کرّار شد
علی شد جوان و علمدار شد
ابالفضل یعنی که مولا علی
صد و سی و سه مرتبه یاعلی
فقط اوست تیغّ دو دَم میزند
و مانندِ حیدر عَلم میزند
همینکه به میدان قدم میزند
چپ و راست هِی بهم میزند
به پیشانیش نقش زرد علیست
که این دستمال نبرد علیست
اگر اینچنین عزمِ میدان کند
پیشمان شوند و پریشان کند
حرم را پِیِ خود رجز خوان کند
زند ضربه و یاحسن جان کند
زند باحسین و زند باحسن
کِشد یاحسین و کِشد یاحسن
میانِ حرم مرکبِ کودکان
به میدان ولی کوه آتشفشان
میان حرم خادم این و آن
به میدان ولی مرد تیغ و کمان
رقیه از این دوش سر برنداشت
که از دوشِ او جایِ بهتر نداشت
امیر است و آواره زینب است
کفیل است و بیچاره زینب است
ولی او فقط چاره زینب است
بگو که همه کاره زینب است
همیشه حرم را بهم میزند
که دل میبرد تا قدم میزند
اگر خیل مژگانِ گیرا نبود
اگربرقِ چشمان آقا نبود
و اینقدر خوش قدّ و بالا نبود
چه میشد که اینقدر زیبا نبود
ببین آخر از دور چشمش زدند
خدایا چه بدجور چشمش زدند
نشان داد چشمان خود را به آب
لب خشک و سوزان خود را به آب
و نوزادِ بی جان خود را به آب
فرو کرد دستان خود را به آب
پُر از آب شد مشکِ آب آورش
خجالت کشید از دو دست ترش
به سوی حرم راه طفلان گرفت
که از بارشر تیر باران گرفت
دو بازوی او تیغ بران گرفت
ولی مَشک را او به دندان گرفت
نفس زد به تاب آمدم صبر کن
که خانم رباب آمدم صبر کن
شد از تیرها خریدار پشت
که خَم شد به مشک و پدیدار پشت
شده زیر رگبار خونبار پشت
به مقتل نوشتند شد خار پشت
ولی حیف تیری به مشکش نشست
و تیر دگر قاب چشمش شکست
چه شد حرمله روی زانو نشست
که تیرش میان دو اَبرو نشست
نوک نیزهای سمتِ پهلو نشست
عمودی به سر خورد و بر او نشست
عمو از سرِ زین زمین ریخت ریخت
سپاهی سرش از کمین ریخت ریخت
سر و وضع او را بهم ریختند
به نیزه عمو را بهم ریختند
به تیغی گلو را بهم ریختند
کشیدند و مو را بهم ریختند
حرامی همه پشت هم آمدند
پس از او ارازل حرم آمدند
پس از او دل زار خواهر شکست
یتیمی زمین خورد و از پر شکست
و سیلی چنان خورد که سر شکست
که دندان شیریِ دختر شکست
یتیمی عمو گفت او را زدند
چه کج رویر نیزه عمو را زدند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
_______________________________
#حضرت_عباس
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل
تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی، دست برون آر اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
_______________________________
#حضرت_عباس
اى سرو قطعهقطعه درخون شناورم
اى صاحب لواى من اى مير لشكرم
از پيكر رشيد تو چيزى نمانده است
عباس من تويى؟ بخدانيست باورم
قربان اين وفاى تو ساقى تشنه لب
برخيز وجرعهاى برسان بهر اصغرم
بشنو نواى العطش كودكان من
مشكت تهى ومنتظر اطفال مضطرم
پشتم كنون شكسته شده از غمت اخا
تدبير من گسسته شده اى برادرم
هر عضو پيكر تو كه بردارم از زمين
باقى است عضو ديگر تو در برابرم
قدّم خميده گشته وزانوم ناتوان
يك يارهم نمانده كه تا خيمهات بَرَم
درخواب ناز خفتى و تاساعتى دگر
آتش زبانه مىكشد از خيمه حرم
اى پاسدارخيمه زجاخيز ورنه خصم
خلخال و گوشواره ربايد زدخترم
فرق تو بوى عطر گل ياس مىدهد
گويا سر تو بوده به دامان مادرم
آن چادرى كه خاكى وخونيست ديدهاى
من داغدار آن گل نيلى حيدرم
🔸شاعر:
#سعید_نسیمی
_______________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
______________________________
#حضرت_عباس
در این غوغای بی آبی، که خشکیده همه گل ها
به اَمر تو شدم، سقّا، منم عبد و تویی مولا
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
علمدارم چه غم دارم، که از دستم علم افتد
مباد از دفتر عشقت، به نام من قلم افتد
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
خدای کعبه جز رویت، نداده قبله ای یادم
نماز آخرم بود، و به سر بر سجده افتادم
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین از بادۀ عشقت، به میدان مستی افتاده
مگر دامان تو گیرد، به راهت دستی افتاده
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
امیر لشگرت بی دست، میان لشگری مانده
بیا بنگر ز پروانه، فقط خاکستری مانده
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
به تو شرط وفاداری اگر بر جا نیاوردم
کمک کن تا که برخیزم، به دور مادرت گردم
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
ببین احسان یک بانو، سرم بگرفته بر زانو
به چشمِ پر ز خون دیدم، گرفته دست بر پهلو
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
گل ام البنین عباس، به دریا تشنه لب پا زد
به دریا پا نهاد اما، لبش آتش به دریا زد
شود جانم به قربانت، به قربان تن و جانت
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
_______________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
_____________________________
#حضرت_عباس
افتاده ای برای چه از پا؟ بلند شو
خوردم زمین کنار تو، از جا بلند شو
لشکر به قامت خم من خنده می کند
شد علقمه محلِّ تماشا، بلند شو
لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است
گوید رباب؛ حضرت دریا بلند شو
مادر فتاد روی زمین گفت: "یاعلی"
تو هم به اسم اعظم بابا بلند شو
یک جور می دهیم جواب سکینه را
باشد... بیا به خیمه تو حالا... بلند شو...
من قول می دهم که به رویت نیاورد
که خالی است مشک تو سقّا، بلند شو
اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را
خواهر بگو به زینب کبری، بلند شو
امّ البنین نیامده، زهرا که آمده
بی دست من، به خاطر زهرا بلند شو
🔸شاعر:
#رضا_رسول_زاده
_________________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:
✅ اشعار #شب_تاسوعا
_______________________________
#حضرت_عباس
حتی نرنجاند از خودش یک مشت ترسو را
بخشید از روی سخاوت دست و بازو را
تا خاطراتی را نهان سازد بر آن میگشت
پنهان بسازد از برادر زخم پهلو را
عباس ماهی خنده رو بودست، اخمو نیست
تا کی ببخشم حرف آدمهای بدگو را
او غیر وقت جنگ لبریز تبسم بود
هرگز نگفته شاعری این وصف نیکو را
خوردند تیغ از او ولی زخم زبان هرگز
اما فراوان طعنه خورد او ظهر عاشورا
وقتی که دیگر هر دو دستش بر زمین افتاد
وقتی که دورش دید صدها گرگ صد رو را
تا صورت نیلی مادر را نبیند او
تقدیر زد بالای چشمش زخم ابرو را
وقتی عمو افتاد گویا دختری کوچک
با ترس زیر معجرش میکرد گیسو را
زینب مروری کرد کل خاطراتش را
عباس را می دید تا می دید هر سو را
نورٌ علی نور از دهان آسمان می ریخت
تا او رکاب "ماه بانو" کرد زانو را
شمشیرها هی سجده میکردند بر جسمش
خواندند اینگونه نماز رفتن او را
یک قبر کوچک! روضه یعنی این:چطور این قبر
جا داده در خود آن قد رعنا و دلجو را؟!
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
_______________________________
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان