eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺷﯿﺮﺵ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻧﺎﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﺒﺘﻼﺵ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﺮﻣﺶ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﺩ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺳﻠﯽ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺢ ﻋﺒﺎﺵ ﮐﺮد ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺧﻀﺮ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﻧﺒﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﯿﻤﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﺵ ﺁﯾﻨۀ ﺍﻧﺒﯿﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ ﻃﻮﺍﻑ ﭘﺲ ﮐﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺪﻭﻣﺶ ﺑﻨﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﺮﺩ ﭘﻨﺠۀ ﻣﺸﮑﻞ ﮔﺸﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺵ ﻧﯿﺰ ﻋﻠﯽ ﻣﺮﺩ ﺟﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﻻﻓﺘﯽ ﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﺦ ﻋﻤﺎﻣۀ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺩُﻟﺪُﻝ ﻋﻠﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺳﻨﮓ ﺯﯾﺮ ﺳﻢ ﺍﻭ، ﻃﻼﺵ ﮐﺮﺩ *** ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻋﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﮏ ﮔﻴﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﺠﺎﻯ ﺷﻴﺮ ﻧﻤﮏ ﺭﺍ ﻏﺬﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻳﺎﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﭘﺎﻯ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺍﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻴﻮﻩ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺵ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩ ﻗﺎﺗﻠﺶ ﺍﻣﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮد ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺳﺮ ﻋﻠﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺩﻭﺩﻡ ﺷﺪ ... ﺩﻭﺗﺎﺵ ﮐﺮد ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﺍﺑﺮﻭﻯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻃﻮﺭﻯ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﺟﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺯﺩﻧﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺭﺍ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺮﺵ ﺟﺎﺑﺠﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺍﻯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ! ﺁﺧﺮ ﻋﻠﻰ ﺭﺍ ﺯﻣﻴﻦ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯﻳﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺟﮕﺮ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺖ ﻭﺻﺎﻝ ﺑﻮﺩ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻀﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺖ ﺧﻀﺎﺏ ﺧﻮﻥ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺣﻨﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺑﻴﻦ ﺣﺼﻴﺮ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻮﺭﻳﺎﺵ ﮐﺮﺩ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
آمدی خانه ام دلم خوش شد آفتاب یگانۀ زینب چقدر خوب شد سری زده ای دم افطار خانۀ زینب باز امشب دوباره مثل قدیم با هم از هر دری سخنی گفتیم دخترانه تو را بغل کردم پدری دختری سخن گفتیم گفتی امشب دگر به شمع سحر پر پروانۀ تو نزدیک است از برای وصال فاطمه ام دخترم خانۀ تو نزدیک است حرف رفتن زدی دلم خون شد طاقتم را محک بزن ، باشد شیر را پس بزن نمک بردار روی زخمم نمک بزن باشد.. گریه ات بی قرار زهرا کرد.. آسمان و ستاره هایش را شب آخر چقدر می بویی تکه ی گوشواره هایش را خاطرات مدینه تازه شدند میخ در که گرفت به شالت یاد آن کوچۀ شلوغی که مادرم می دوید دنبالت .... مادرم می دوید، می افتاد دور او را سر و صدا برداشت از تو دستش جدا نمی شد که قنفذ اما قلاف را برداشت رفتی و آمدی چه آمدنی حق بده غم مرا عذاب کند چه کسی اینچنین دلش آمد صورتت را به خون خضاب کند پیش من بی رمق به خاک نَیُفت ای پدر خاک بر سرم پاشو گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟ اسداللهِ مادرم پاشو زخم فرق تو هم نمی آید مجتبی هر قدر که می بندد تا می آیم بلند گریه کنم ابن ملجم بلند میخندد صبرم از دست می رود بی تو پس برای دلم نیایش کن واجب الاحترامیِ من را تو به این کوفیان سفارش کن این طرف نزد خود حسن دارم آن طرف هم حسین پیش من است گریۀ من برای بی کسی قتلگاه و شهید بی کفن است قاتل آنقدر بددهن شده بود حرفهای زننده ای می زد شمر از پشت سر به گردن او ضربه های کشنده ای می زد ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
هر کس برای توبه مصمم نمی شود با صد هزار موعظه آدم نمی شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فردا همین مجال فراهم نمی شود طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا خالص نبوده است که محکم نمی شود نامردی است بندگی لحظه ای ما شوق گناه و نافله با هم نمی شود باید برای خشکی چشم التماس کرد این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی شود ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو: من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟ شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر چیزی که از کریمی تو کم نمی شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلوا برای غم زده مرهم نمی شود جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود هرکس که آمده قدمی سمت کربلا شرمنده ی رسول مکرم نمی شود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیگر مقابل احدی خم نمی شود شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند پس مرهمی براش فراهم نمی شود جوری که آیه های سرش ریخته بهم هر کار هم کنند منظم نمی شود این ضربه سخت بود ولی در دل علی بر دردهای کوچه مقدم نمی شود زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد وحی نازل شده و روح فرود آمده بود به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود جان ما بودی و بدرود جهان می گفتی آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود به امید کرمی پیک اجل این همه راه به گدائی به در خانۀ جود آمده بود ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت مرگ آن شب به سراغ تو چه زود آمده بود غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز محشر تازه ای آن شب به وجود آمده بود می شنید از گل لب های تو الله الله شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
وقت پرواز آسمان شده بود گوئیا آخر جهان شده بود کعبه می رفت در دل محراب لحظه ی گریه ی اذان شده بود کوفه لبریز از مصیبت بود باد در کوچه نوحه خوان شده بود شور افتاد در دل زینب پی بابا دلش روان شده بود در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود شوق دیدار حضرت زهرا در نگاه علی عیان شده بود خار در چشم و تیغ بین گلو زخم، مهمان استخوان شده بود سایه ای شوم پشت هر دیوار در کمین علی نهان شده بود ناگهان آسمان ترک برداشت فرق خورشید خون فشان شده بود در نجف سینه بیقرار از عشق گفت "لا یمکن الفرار" از عشق ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام علی(ع)-ضربت خوردن بوی درد فلک امشب نسیمی سرد دارد زمین از غصه رنگ زرد دارد بیا ای دل بنالیم و بگرییم هوای کوفه بوی درد دارد * مظلوم عالم خدایا این جماعت خودپرستند به روی دین و قرآن دیده بستند پس از بشکستن پهلوی زهرا سر مظلوم عالم را شکستند * چراغ عشق ز خون محراب را گلپوش کردند جهان را با غمی همدوش کردند چه تاریک است دل ها ای دریغا چراغ عشق را خاموش کردند ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
خورشید ولایت دلدادگان که روی به حیدر بیاورند دل را به پایبوسی دلبر بیاورند باید به پاس عرض ارادت به محضرش باغی زلاله های معطر بیاورند نیکوست شاعران ولایت به مدحتش لفظی زنور و عشق ، فراتر بیاورند قدرش کجا به خطبه خطیبان ادا کنند پیوسته گرکه روی به منبربیاورند در دکة القضا به خط زر نوشته اند بهتر از او کجاست که داور بیاورند تنها به احترام ادای نماز اوست خورشید را به جلوه مکررّ بیاورند تنها همین که گرم نمازاست می شود آن تیر را زپای علی در بیاورند شیران روزگار اگر متحد شوند حاشا که مثل حیدر صفدر بیاورند آنان که منکرند به قدر و شجاعتش باید که رو به قلعه ی خیبر بیاورند از ذکریاعلی نکشم دست لحظه ای روزی اگر زبان مرا در بیاورند یک ذره از ولایت حیدر نمی دهم یک آسمان برایم اگر زر بیاورند با منکران نور ولایت بگو ،به حشر دارند گرشفیع به محشر بیاورند اول سرعدالت و ایمان شکسته شد دیگربناست تا چه به آخر بیاورند ازکوفه قاتلان علی روز دیگری رفتند تا زکرب وبلا سر بیاورند هجده سربریده ی بهتر زماه را خورشید رابه نیزه منّور بیاورند آخرکجا رواست که این قوم شب پرست ماهی به نیزه چون سراصغر بیاورند لب تشنه مانده است «وفایی»که مژده ای از یادگار ساقی کوثر بیاورند ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
هل ولایت باز درخلوت خود گرم امین اللهم تا نجف پرزده ام خاک در درگاهم می رود تا به فلک ناله و دود آهم زیرلب زمزمه دارم زخدا می خواهم کاش یک روز بگیریم به آوای جلی صدو ده بار به ایوان نجف ذکرعلی گرچه مکه به خودش سعی وصفایی دارد زمزم ومشعر و وادی منایی دارد به همان بیت عتیقی که ضیایی دارد باز ایوان نجف شور و صفایی دارد ازخدا خواسته ام بال مرا باز کند سفر نور مرا از نجف آغاز کند مامحبان علی اهل درایت هستیم با ولایش همه در راه ولایت هستیم همه درسایه ی خورشید هدایت هستیم غرق دربارشی از ابرعنایت هستیم من که با مهر علی گشته عجین بنیادم از ازل تا به ابد اهل علی آبادم یک سحر ای دل عاشق سخن از ماه بگو اشهد ان علی ولی الله بگو از غریبی علی با دل آگاه بگو گهی از چاه بگو گاه از او آه بگو نیست در راه علی یک تن همراه چرا؟ گفت راز دل خود را به دل چاه چرا؟ گرچه انسانم ودنبال ملک افتادم یاد معراج علی سوی فلک افتادم یاد افطاری با نان ونمک افتادم یاد غم های علی، یاد فدک افتادم ازغم فاطمه ی خود به دلش همهمه داشت زیر لب زمزمه ی فاطمه یا فاطمه داشت گرچه یک وعده درعالم شکم سیر نداشت هل اتی برتر از او معنی و تفسیر نداشت مظهری بهتراز او آیه ی تطهیر نداشت سرپُر شور علی حاجت شمشیر نداشت روی سجاده ی او گرچه زفرقش خون ریخت جگرخون شده اش از سر او بیرون ریخت دیده بودند به میدان که ابرمرد علی ست آن که چون شیر بود پوشش او زرد علی ست آن که ازبهر یتیمان شده شب گرد علی ست همه دیدند که مظلوم ترین فرد علی ست آن که دربستر خون سخت تکلم می کرد باز بر قاتلش احساس ترحم می کرد آن فضا غرق شمیم جگرسوخته بود حسنش ازجگرسوخته افروخته بود صبربر زینب مظلومه اش آموخته بود گه به عباس وحسینش نظری دوخته بود گفت عباس به زخم دل من مرهم باش توعلمدار حسینی پسرم محکم باش زینبم گریه مکن رنج وبلا درپیش است ای حسینم سفرکرب وبلا درپیش است امتحانی به خدا بهر شما درپیش است عطش وآتش وشمشیر جفا درپیش است ازشرار غمتان چشم ترم سوخته است لب فرو بند «وفایی» جگرم سوخته است وفایی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
قرآن ناطق قرآن ناطق حیدر و تفسیر، زینب ام المصایب شد به هر تقدیر، زینب حالا که گفتی می روم شد پیر، زینب مثل تو شد از دست مردم سیر، زینب از کاسه های شیر خیلی نا امیدم از نسخه های کوفیان خیری ندیدم با چاه کردی درد دل با دخترت نه زانو بغل کردم کنار بسترت نه صدها گلایه کردی از زخم سرت نه گفتی ز هر بابی سخن از همسرت نه ای لیله القدرت شب گیسوی زهرا پهلو به پهلو میشوی پهلوی زهرا خیبر شکن! حالا چرا در هم شکستی؟ از بعد کوچه دیدمت کم کم شکستی با ضربه ی آن سیلی محکم شکستی وقتی که دیدی فاطمه شد خم شکستی یک شب نشد یاد در و مادر نیفتی درسجده هایت نیمه شب با سر نیفتی قرآن به سر میگیرم اما بیقرارم سنگ مزارت میشود سنگ مزارم داری وصیت میکنی تحت فشارم با کوفیان در آمده بعد تو کارم دلشوره ی این کوچه سازیها مرا کشت دلشوره ی این سنگ بازیها مرا کشت هرشب گرفتارم گرفتار حسینم بابا سفارش کن که پاکار حسینم من خواهرم یعنی که غمخوار حسینم اصلا” چه گفتی با علمدار حسینم؟ دیدم که چشمانی پر از افسوس داری سخت است میدانم غم ناموس داری ما رامیان کوچه ها سر می دوانند دنبال سرهای به نیزه میکشانند پیش زن و مرد غریبه می نشانند خرما و نان خشک بر ما میرسانند وای از غم بازار ، از الوات کوفه از زیوری که میشود سوغات کوفه وقتی که دیدم روی نی تاج سرم را وقتی که می بینم کنارم مادرم را وقتی که نیلی کرده دشمن پیکرم را باید چگونه پس بگیرم معجرم را؟ وقتی نه یک چادر، نه یک رو بند دارم یک آستین پاره می آید به کارم رضا دین پرور ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شاه لو کشف امشب خرابم اوّلِ این چند صف کو مستم کسی که میشود با من طرف کو آن جام که بردارم و گیرم به کف کو ساقیِ دامن پاک، شاه لو کشف کو صیاد تیرم کرده، مُردم پس هدف کو شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو امشب خدا هست و علی هست و ملائک یعنی مساوی می شوند اعداد با یک جز وجه حق و اوست کلُّ شیء، هالِک گویند سائل را در این میخانه سالک پس تو بگو با بوذر و سلمان و مالک شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو گویا شده رمزِ به بالاها رسیدن یا رب بحق المرتضی العفو گفتن پس رزق ما هم هست بعد توبه قطعاً هو یا علی هو یاعلیِ نامعین بر روی قبر من فقط یک جمله بِکَّن: شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو دارد هزاران مزرعه گندم، ری تو دور سر زهرا طواف عمره ی تو شیرین شده کام حسین از خمره ی تو از صد گذشتی، یکصد و ده نمره ی تو با ساغر تو می روم در زمره ی تو شددیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو اعلاترین تسبیح استغفار زینب شاه عرب ای اولین سالار زینب هستی نمک بر سفرهء افطار زینب امشب گره وا کن علی از کار زینب رفتی به مسجد گفت چشم زار زینب شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو حیدر شکاف کعبه است این یا سر تو افتاده بر سجاده، شیر پیکر تو دیدی نشد پاگیرِ این مسجد، پَر تو دیدی که مرخص شد زمین از محضر تو دارم به سینه می زنم با دختر تو شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو این شهر با زینب، سر سازش ندارد خشک است و خورشیدش غم تابش ندارد غیر کلوخ و سنگ که بارش ندارد در دست، غیر از نیزهء سرکش ندارد چشم عقیله غیر این خواهش ندارد شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو رضا دین پرور ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
قرآنِ زینب قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد بابا چرا افطارت امشب مختصر شد نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد دختر شدن خیلی برایم دردسر شد من دختری بابایی ام دلشوره دارم در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد امشب زمین و آسمان کرد التماست امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد حتی همین نعلین پُر از وصله پینه گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد یادم نرفته خانه ای که در مدینه آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد یادم نرفته کوچه دستان تو را بست مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند صدها جسارت از حرامی ها به سر شد چه فکرهایی که نکردم از سر شب بازار و چوبِ محملِ خونی زینب رضا دین پرور ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا  دیوار و درِ کوفه زبان شد که بمان امّا ز جِنان، فاطمه می‌گفت: بیا *** امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مردِ خطر و اهل دعا بود علی همواره دوای درد ها بود علی سرّ سرِ بشکافته اش جز این نیست_ سر تا سر عمر با خدا بود علی * در رکعت هر نماز او را کشتند با خواندن هر فراز او را کشتند در کوچه اگر چه کشته بودند او را افسوس به سجده باز او را کشتند * از درد دلش چاه خبر داشت فقط از غربت او ماه خبر داشت فقط شد قاتل او جهل، نه شمشیر عدو از قاتلش الله خبر داشت فقط * از هرچه که داشت در کَفَش بهتر داد خونِ دل و دستِ لطف و چشمِ تر داد در وقت عبادت سر خود داد و سپس فریاد رسای رستگاری سر داد... ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد بابا چرا افطارت امشب مختصر شد نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد دختر شدن خیلی برایم دردسر شد من دختری بابایی ام دلشوره دارم در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد امشب زمین و آسمان کرد التماست امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد حتی همین نعلین پُر از وصله پینه گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد یادم نرفته خانه ای که در مدینه آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد یادم نرفته کوچه دستان تو را بست مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند صدها جسارت از حرامی ها به سر شد چه فکرهایی که نکردم از سر شب بازار و چوبِ محملِ خونی زینب ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شب احیا دل خود را زفروغ تو ضیا بخشیدم سینه ی خویش زیاد تو جلا بخشیدم بنده ای راکه پُراز غفلت وعصیان گشته می شود باز بگویی که بیا بخشیدم گفتی ای بنده که درسایه ی قرآن منی شب احیا ست تو را حال بُکا بخشیدم گریه کردم من و با زمزمه ی یا الله به گلستان دل خویش صفا بخشیدم به محمّد به محمّددل من می لرزید درد خودرا به همین نام دوا بخشیدم به حق فاطمه برسوره ی قدر و شب قدر که زقدرش به دلم قدروبها بخشیدم درجواب به علیٍ به علیٍ به علی کاش گویی که گناهان تو را بخشیدم تاکه گفتم به درخانه ی تو بالحسنٍ مژده آمد که تو را صبرو رضا بخشیدم به همان ذبح عظیمی که به مقتل می گفت هرچه را داشته در راه خدا بخشیدم به تو گفتم به حسین ٍ به حسینٍ ،گفتی من تو را تذکره ی کرب وبلا بخشیدم به علی بن حسینت شب احیا تو بگو که تو را حال مناجات ودعا بخشیدم وسط حال شب قدر رسیدم به بقیع دل به منظومه ای از شمس ضحی بخشیدم کاظمینی شدم و درحرم دوگل یاس ازهمان باغ به دل عطر وفا بخشیدم به رئوفی که بود مظهرتسلیم و رضا مژده بفرست تو را من به رضا بخشیدم به علی بن محمّد به حسن پور علی که بگو توشه برایت به جزا بخشیدم به حق حجت موعود تو را می خوانم شب عفو است بگو من همه را بخشیدم کاش از عرش «وفایی» برسد آوایی من شمارا همه بی چون وچرا بخشیدم ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
مثنوی با زبان محاوره به مناسبت شب نوزدهم رمضان شب ضربت خوردن علی بن ابیطالب علیه‌السلام ◾ ابر خون یه مرد مهربون باصفائی فردا میشه تو مسجدی فدائی یه مرد باصفا که خیلی پاکه با فقرا رفیق سینه چاکه همیشه کیسه خرما روی دوشش شبا صدای سائلا تو گوشش یه مرد با صفا که خیلی مرده تو چشماش آفتاب خونه کرده کسی که ذوالفقار اسیر دستش گردش روزگار اسیر دستش ابر بهاری که میگن ، همونه اون که چشاش انگاری آسمونه یه مرد مهربون باصفائی فردا میشه تو مسجدی فدائی میشه خدا ! شب دیگه فردا نشه؟ لحظه ی جون دادن مولا نشه؟ میشه مدار زندگی نگرده؟ رد نشه از رو آفتاب پرده ! میشه ستاره ها نرن؟! بمونن میشه خروسا پا نشن؟! نخونن خدا ! نمیشه مرتضی بخوابه؟ یا برا لحظه ای قضا بخوابه ! نمیشه قاتلش بلا بگیره؟! پا نشه ، یا که نیمه شب بمیره ! کوفه ! رها کن آسمون دردو رها کن آفتاب کوچه گردو توی مدینه بازوهاشو بستن پهلوی زهراشو زدن شکستن کوچه به کوچه می کشیدن اونو می کشیدن رو زمین آسمونو حقشو بی شرافتا گرفتن خلافتش رو اون سه تا گرفتن همسرشم میون خونه کشتن پیش چشاش با تازیونه کشتن کوفه ! تو دیگه پیشونیشو نشکن ابر چشا زمستونیشو نشکن خورشیدو پشت ابر خون نندازی ماهو یه وقت از آسمون نندازی شاعر ؛ ابراهیم سنائی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر اشکی که شده نذر غم فاطمه سی‌سال انگار شده چندبرابر شب آخر انگار همین چند شب پیش شبانه... آمد چه به روز دل حیدر شب آخر حالا شب وصل است ولی با سر خونین شرمنده نمانده‌ست ز همسر شب آخر با اشک غریبانۀ خود گفت سخن‌ها از بی‌کسی آل پیمبر شب آخر از کرب‌و‌بلا گفت و حکایات غریبش از داغ برادر به برادر، شب آخر گویا خبر آورده نسیم از دل صحرا پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند دست های پینه دارش استراحت می کنند نخل ها از غربت و بغض گلو راحت شدند مردم از دستِ عدالت های او راحت شدند ای خوارج، بهترین فرصت برای دشمنی ست شمع بیت المال را روشن کنید، او رفتنی ست درد را با گریه های بی صدا آزار داد با لباس نخ نمایش، کوفه را آزار داد مهربانی نگاهش حیف مشگل ساز بود! روی مسکین ها درِ دارالخلافه باز بود ...دشمنانش درلباسِ دوست بسیارند و او ...بندگان کیسه های سرخ دینارند و او ساده گی سفره اش خاری به چشم شهر بود مرتضی با زرق و برق زندگی شان قهر بود نیمه شب ها کوچه ها را عطرآگین می کند درعوض، درحقِ او هر خانه نفرین می کند حرص اهل مکر، از بنده نوازیِ علی ست داستان بچه هاشان بی نمازی علی ست گام در راهِ فلانی و فلان برداشتند از اذان ها نام او را مغرضان برداشتند جرم سنگینی ست، بر لب خنده را برجسته کرد چاه ها دیدند مولا خستگی را خسته کرد جرم سنگینی ست،تیغ ذوالفقاری داشتن زخم ها از بدر و خیبر یادگاری داشتن جرم سنگینی ست،از غم کوله باری داشتن مثل پیغمبر عبایِ وصله داری داشتن جرم سنگینی ست، بر تقدیر حق راضی شدن با یتیمان روزهای گرم همبازی شدن جرم سنگینی ست، جای زر، مقدر خواستن در دو دنیا خیرخواهیِ برادر خواستن جرم سنگینی ست، در دل عشق زهرا داشتن سال ها در سینه داغ کهنه ای را داشتن هیچ طوفانی حریف عزم سکانش نبود تیغ تیز ابن ملجم قاتل جانش نبود پشت در، آیینه اش را سنگ غافلگیر کرد زخم بازویی، امیرالمومنین را پیرکرد مرگ سی سال است بر او، خنجر از رو می کشد هرچه مولا می کشد، از درد پهلو می کشد ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی از ازل چرخانده دل ها را خدا ، سوی علی او مع الحق گفت و از آن روز ما را می‌کُشند دار ما خرما فروشان حلقه ی موی علی مانده‌ ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق بس که سلمان ها ، مسلمان کرد با بوی علی گر می‌ اندیشی نماز و روزه‌ ات را می‌ خرند ای برادر ! این تو و این هم ترازوی علی بیشتر از برق دَم‌ های دو سوی ذوالفقار دوستان را کشته خَم‌ های دو ابروی علی هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی ما و خاک کوی قنبر ، قنبر و روی علی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
سخن هرگز نمیماند درون یک دهان پنهان کدامین تیر میگردد به پهنای کمان پنهان ز رد پای ناموزن مستان در خراباتم نماند از راه زن بر خاک رد کاروان پنهان نهان از چشم شوم شیخ در میخانه افتادم چو دزدی که شود از دیدگاه پاسبان پنهان ز ترس دیدن روز مبادا جام میدزدم گدا دارد همیشه در عبا یک لقمه نان پنهان خساست بس کن ای باده ز خم بر لب ببار اکنون که باران از سخی بودن نشد در ناودان پنهان چو گفتم خم؛ غدیر خم به یادم آمد و دیدم چه روزی را نهاده در خود ایام جهان پنهان بنازم کسره ی ملکیت خم در؛غدیر خم چه حکمت هاست یا رب در میان واژگان پنهان ز خم میجوشد و مینوشم از دستان پیغمبر شرابی که خدا کرده است از پیغمبران پنهان به صید دست حیدر دست احمد رفت چون شاهین پر سیمرغ کی گردد ز چشم آسمان پنهان دلا تیر غم حیدر به شوق تو روان گردید چه زشت است اینکه گردد میزبان از میهمان پنهان به هر نخلی که میکارد هزاران دار میروید نشد خرمافروش آنکه شد از این امتحان پنهان دهان ذوالفقارش باز اما باز خاموش است که مردان عمل کردند با دندان زبان پنهان غرض از حیدر و زهرا کنار هم همین باشد خدا با این طریقت رخ عیان کرده ست و جان پنهان....... چهل گلچین هجوم آورد با اهداف خون خواری ولی غافل که گل خوابیده جای باغبان پنهان از این خانه نشینی علت استحکام اسلام است به زیر پوست میگردد همیشه استخوان پنهان خدا فضل تو را پنهان به آیاتش نمود اما شود پیدا هر آن چیزی که میگردد عیان.پنهان کتاب الله ناطق؛شعر تو تا آمد؛ از شرمش ز دفتر گشت شعر خوب یار مهربان پنهان من و زلف علی و کوه هجران و سر تیشه حکایتهای شیرینی ست در این داستان پنهان پشیمان از طلب هرگز نگردم نزد مولایم چه دریایی کند گنج خود از جویندگان پنهان (غریب) از بیم بر پا گشتن فتنه چنین میگفت چو قبر فاطمه ای شأن مولایم بمان پنهان در ایوان طلا نام حسین آوردم و دیدم که جان از آستین برخاست شد در آستان پنهان ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شکسته بالی و با دخترت سخن گفتی کمی ز غربت خود را برای من گفتی چقدر طعنه شنیدی چقدر دم نزدی چقدر حرف خدا را به مرد و زن گفتی چقدر حرف دلت را به چاه می بردی چقدر درد و دلت را به خویشتن گفتی دم غروب سلامی به همسرت دادی گمان کنم که به زهرا ز آمدن گفتی دلت گرفت پدر، یاد مادر افتادی ز شعله های در و از لگد زدن گفتی یتیم ها که برای تو شیر آوردند ز بی وفایی این کوفیان به من گفتی تو از شلوغی و ترس از ربودن اطفال ز سنگ خوردن و سختی رد شدن گفتی برايم از غم بزم حراميان ای وای برايم از غم معجر نداشتن گفتی سحر به رسم سفارش کنار عباست فقط حسین حسین و حسن حسن گفتی نوشت بر کفنت جوشنی حسین غریب تو از وصیت زهرا و پیرهن گفتی ز کشتن نوه هایت ز کشتن پسرت ز قتلگاه و بدن های بی کفن گفتی... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
غم، از غمِ صدای شما گریه می کند سر روی شانه های شما گریه می کند شب که پناه می بری از بی کسی به چاه مهتاب پا به پای شما گریه می کند کوفه، مدینه نیست! ولی کوچه کوچه است هر وصله ی عبای شما گریه می کند یک کیسه ی قدیمی نان و رطب هنوز دنبال ردّ پای شما گریه می کند مهمانی آمدی، کمی از شیر هم بخور! ظرف نمک برای شما گریه می کند دستم به دامنت، نرو! بدبخت می شوم پشت سرت، گدای شما گریه می کند از داغ مویِ سوخته ی پشت در، هنوز گیسوی بی حنای شما گریه می کند... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید ۹۸/۰۳/۰۳ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
به احترام مناجات نیمه شبهایش خدا گذشت ز ما شیعیان رسوایش علی اجازه نداد آبروی ما برود ! چه دین ها که ندارد گدا به مولایش.. چگونه حاکم کوفه نمک غذایش بود؟! چگونه پی ببرد عقل بر معمایش؟! برای نوکر خود کفش نو خرید ولی همیشه کفش پر از وصله داشت بر پایش علی که قامت یل های شام را خم کرد شکست گریه اطفال قد طوبایش طلاق داد خوشی های پوچ دنیارا خوشی آخرتش بود حزن دنیایش.. کسی که باعلی امروز خویش را گذراند خوشا به روز قیامت خوشا به فردایش! خدا گواه به نامرد و مرد رو نزند هرانکسی که فقط حیدراست اقایش کریمی پسران از کریمی پدر است چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش نشاند قاتل خودرا به سفره کرمش چه رحمتی است دراین سفره مصفایش سرش شکسته ولی عاشقانه میخندد نمانده فاصله ای تا وصال زهرایش ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
غمی امشب شبی بر صفحۂ تقدیر وارد شد سحر بود و کسی در نیّتش تقصیر وارد شد تمام ِ راه را میگفت ذکر توبه با تسبیح رسید آشفته خاطر، از «درِ تزویر» وارد شد کسی با هیبتِ ابلیس آشوب و سراسیمه نمازش را فرادا خواند و بی تکبیر وارد شد غضب در چشم هایش داشت و وحشت میانِ دل زمانِ فتنه بود و کفر با تکفیر وارد شد دلِ محراب لرزید و تن مسجد تکانی خورد زمان محکم زمین خورد و در او تغییر وارد شد هدایت منهدم شد تا که بسم الله را گفت و... سپس بر فرقِ قران ضربۂ شمشیر وارد شد نمی فهمید قران جز علی(ع) معنا ندارد که! از آن لحظه کنارِ ترجمه، تفسیر وارد شد «مرادی» بود و حاصل شد مرادش، پس خوش آمد گفت- به او شیطان! همینکه با غل و زنجیر وارد شد علی(ع) «فزتُ و ربّ الکعبه» را گفت و خبر بردند... حسن(ع)با بغض؛صبری کرد و قدری دیر وارد شد پدر را بُرد از مسجد، سپس زخم سرش را بست جوان از خانه رفت اما شکست و پیر وارد شد برای اینکه بابا را نبیند اینچنین زینب(س) کمی این پا و آن پا کرد و با تأخیر وارد شد اگر کوبید مُشتش را به دیوارِ کنارِ «در» دلش پُر بود از کوچه اگر دلگیر وارد شد... سکوتش سال های سال زجرش داد تا اینکه به روی جسم و تابوتش هزاران تیر وارد شد! ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄