eitaa logo
کانون مداحان
25.9هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
20هزار ویدیو
184 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شما هم رسانه مطالب این کانال فعال باشید: هفت آسمان به شوق تو نقاره می زنند ماه و ستاره بوسه به گهواره می زنند آقا شدی که قبله گه ثامنم شوی در موقف محاسبه ام ضامنم شوی شمس الشموسی و قمرت آفریده اند ما را طفیلی نظرت آفریده اند آقا به مهر و لطف و کرامت زبانزدی سلطان طوس و عالم آل محمدی آقای مهربان دو دنیا خوش آمدی ای نور چشم حضرت زهرا س خوش آمدی تو آمدی که با کرمت سروری کنی تو آمدی که با حرمت دلبری کنی تو آمدی که جیره خورت انس و جان شوند دیگر رها ز دام بلا آهوان شوند تو آمدی که هم نفس بی کسان شوی همسفره جذامی و هم نوکران شوی تو آمدی طبیب مریضانمان شوی هم پادشاه کشور و سلطانمان شوی تو آمدی که چاره بیچارگان شوی تو آمدی که ملجا درماندگان شوی ای مضجع شریف شما قبله گاه من ای باعث نجات من و ای پناه من رو کرده ام به صحن و سرایت امان بده رزق مرا شبیه همین کفتران بده امشب بیا به سینه تنگم جلا بده عیدی به نوکرت حرم کربلا بده 🔸شاعر: __________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: یادت دوباره کرد، بر این ذهن من خطور مثل همیشه گوشه چشمم شده نمور وا کرده ام دهان به ثنا و شکوهتان جاری شده به روی لبم واژه های نور باید برای عرض ارادت به محضرت از کردگارتان طلبم رخصت حضور آغاز میکنم سخنم را به نام عشق بی بی سلام و عرض ادب، زینبِ صبور تو آمدی و شد همه دلها پر از شعف بیت علی و فاطمه هم غرقِ در سرور تو آمدی و حُسنِ حسن، حُسنِ مطلعت شد نیمه حسین در این خانه جفت و جور ای اسوه حجاب و حیا، عفت و وقار ای جانشین فاطمه چشمِ بد از تو دور ای کوه صبر، کعبه غم، زینتِ علی مانندِ مادرت شده ای مایه غرور من محو این حماسه و این عشق می شوم وقتی که زندگیِ تو را میکنم مرور در کربلا مقامِ رفیعت گرفت اوج باید نکرد ساده از این مرحله عبور بودی مطیعِ محض حسین و مطیعِ یار تسلیمِ امر و نهیِ ولی در همه امور نقشِ تو روز واقعه شرحش حکایتی است صدها رساله گردد و صد جزوه قطور اما به شام مرتبه ات فرق می کند حیدر نمود در همه صحنه ها ظهور دیدند دشمنان که چگونه سپر شدی با جان خود برای همه زینبِ غیور دیدند که چگونه عقیله خروش کرد غرید و داشت خطبه او اقتدار و شور آن خطبه ها اساسِ حکومت ز ریشه کند گردیده بود محشر و گویی دمید صور این دخترِ علیست که با این صلابتش ویران نمود با نفَسش کاخِ ظلم و زور طاغوت شد مچاله و بیچاره شد یزید گردیده بود خار و در افتاد مثل مور امّیدِ دشمنان به شکستِ عقیله بود بردند عاقبت همه این آرزو به گور حالا هنوز پرچم زینب به قله هاست چشمِ تمامِ حرمله های زمانه کور 🔸شاعر: _________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: زینبِ صبور یادت دوباره کرد، بر این ذهن من خطور مثل همیشه گوشه چشمم شده نمور وا کرده ام دهان به ثنا و شکوهتان جاری شده به روی لبم واژه های نور باید برای عرض ارادت به محضرت از کردگارتان طلبم رخصت حضور آغاز میکنم سخنم را به نام عشق بی بی سلام و عرض ادب، زینبِ صبور تو آمدی و شد همه دلها پر از شعف بیت علی و فاطمه هم غرقِ در سرور تو آمدی و حُسنِ حسن، حُسنِ مطلعت شد نیمه حسین در این خانه جفت و جور ای اسوه حجاب و حیا، عفت و وقار ای جانشین فاطمه چشمِ بد از تو دور ای کوه صبر، کعبه غم، زینتِ علی مانندِ مادرت شده ای مایه غرور من محو این حماسه و این عشق می شوم وقتی که زندگیِ تو را میکنم مرور در کربلا مقامِ رفیعت گرفت اوج باید نکرد ساده از این مرحله عبور بودی مطیعِ محض حسین و مطیعِ یار تسلیمِ امر و نهیِ ولی در همه امور نقشِ تو روز واقعه شرحش حکایتی است صدها رساله گردد و صد جزوه قطور اما به شام مرتبه ات فرق می کند حیدر نمود در همه صحنه ها ظهور دیدند دشمنان که چگونه سپر شدی با جان خود برای همه زینبِ غیور دیدند که چگونه عقیله خروش کرد غرید و داشت خطبه او اقتدار و شور آن خطبه ها اساسِ حکومت ز ریشه کند گردیده بود محشر و گویی دمید صور این دخترِ علیست که با این صلابتش ویران نمود با نفَسش کاخِ ظلم و زور طاغوت شد مچاله و بیچاره شد یزید گردیده بود خار و در افتاد مثل مور امّیدِ دشمنان به شکستِ عقیله بود بردند عاقبت همه این آرزو به گور حالا هنوز پرچم زینب به قله هاست چشمِ تمامِ حرمله های زمانه کور اسماعیل روستائی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یادت دوباره کرد، بر این ذهن من خطور مثل همیشه گوشه چشمم شده نمور وا کرده ام دهان به ثنا و شکوهتان جاری شده به روی لبم واژه های نور باید برای عرض ارادت به محضرت از کردگارتان طلبم رخصت حضور آغاز میکنم سخنم را به نام عشق بی بی سلام و عرض ادب، زینبِ صبور تو آمدی و شد همه دلها پر از شعف بیت علی و فاطمه هم غرقِ در سرور تو آمدی و حُسنِ حسن، حُسنِ مطلعت شد نیمه حسین در این خانه جفت و جور ای اسوه حجاب و حیا، عفت و وقار ای جانشین فاطمه چشمِ بد از تو دور ای کوه صبر، کعبه غم، زینتِ علی مانندِ مادرت شده ای مایه غرور من محو این حماسه و این عشق می شوم وقتی که زندگیِ تو را میکنم مرور در کربلا مقامِ رفیعت گرفت اوج باید نکرد ساده از این مرحله عبور بودی مطیعِ محض حسین و مطیعِ یار تسلیمِ امر و نهیِ ولی در همه امور نقشِ تو روز واقعه شرحش حکایتی است صدها رساله گردد و صد جزوه قطور اما به شام مرتبه ات فرق می کند حیدر نمود در همه صحنه ها ظهور دیدند دشمنان که چگونه سپر شدی با جان خود برای همه زینبِ غیور دیدند که چگونه عقیله خروش کرد غرید و داشت خطبه او اقتدار و شور آن خطبه ها اساسِ حکومت ز ریشه کند گردیده بود محشر و گویی دمید صور این دخترِ علیست که با این صلابتش ویران نمود با نفَسش کاخِ ظلم و زور طاغوت شد مچاله و بیچاره شد یزید گردیده بود خار و در افتاد مثل مور امّیدِ دشمنان به شکستِ عقیله بود بردند عاقبت همه این آرزو به گور حالا هنوز پرچم زینب به قله هاست چشمِ تمامِ حرمله های زمانه کور *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ارباب من از این در با صفاتر من ندیدم آستانی را به جز اینجا نمیدانم در این عالم نشانی را ملائک اذن میخواهند بزرگان آرزو دارند که در این محفل گریه بشویند استکانی را تمام عمر دنبال پناه و مامنی بودم نجستم بهتر از روضه زمانی را مکانی را امیدم روز محشر هست نشانم میدهی با دست ملایک را بفرمایی بیاریدش فلانی را خدایا آرزوی من زمان مردنم این است که با یک یاحسین ع گویم وداع این دار فانی را وصیت نامه خود را نوشتم بعد بسم الله که من بی کربلا دیگر نخواهم زندگانی را بدون کربلا دیگر نفس بالا نمی آید بیا ای قاصد مرگم بیاور مرگ آنی را بنای درد و دل دارم ولی این اشک ول کن نیست بنا باید کنم دیگر بساط روضه خوانی را : همه دیدند بابایی بیابان را تفحص کرد که تا شاید کند پیدا تن و جسم جوانی را رسید از خیمه ها زینب س به امداد امام خود وگر نه آن شکسته دل، ز کف میداد جانی را بمیرم دشمنش خندید ولی او گریه ها سر داد بیایید ای بنی هاشم بَرید این قدکمانی را اسماعیل روستائی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مادر مادری که محور کاشانه بود نیمه شب ها قصه گوی خانه بود فاطمه در بستر اطفال خویش قصه می گفت از همه احوال خویش قصه شب بود و ذوقِ بچه هاش ای فدای لحن شیرین و رساش حرف هایش آن قدر جذاب بود مشتری اش زهره و مهتاب بود مست می شد از بیانش کائنات سرگذشت انبیاء و معجزات قصه وقتی از رسول الله بود اشک با چشمان او همراه بود از علی می گفت از آن فرّ و مجد جبرییل از شوق می آمد به وجد از احد می گفت او با افتخار از طنین لافتی و ذوالفقار بدر و خیبر جنگ احزاب و حنین بود لالاییِ شب های حسین گفت حیدر هر کجایی تا که جست گردن هر پهلوانی را شکست بچه ها او عبدُ ود را زد زمین از برای یاری قرآن و دین یک تنه در از میان قلعه کند پرچم اسلام شد آنجا بلند می گسست از هم صف هر لشکری با خروش و حمله های حیدری بر چنین بابایی و این مکتبش سخت می بالید بر خود زینبش لا به لای قصه می گفت ای حسن مثل بابا باش ای دلبند من رو به روی قلدران محکم بایست چون که در رگهای تو خون علیست بر غدیر خم که قصه می رسید رنگ از رخسار زهرا می پرید آه از آن قلب پر غم می کشید محسنش هم ماجرا را می شنید با بیان مدح و فضل بوتراب جمله می رفتند اطفالش به خواب صبح یک روزی که دنیا سرد بود شهر دلگیر و پر از نامرد بود بچه ها دیدند که در می زنند گوییا دارند در را می کنند نعره می زد یک نفر آن سوی در بود پیدا آمده دنبال شر بود آنجا پشت خانه ازدحام بینشان حرفی نبود از احترام بچه ها دیدند مادر با حجاب رفت پشت درب خانه با شتاب کودکان حیران ولیکن استوار که یقینا نیست تهدیدی به کار نیست کس را جرئت رزم و قتال تا که بابا هست این باشد محال از دلیری اش خبر داریم ما کی به سر خوف و خطر داریم ما او یدالله است و شمشیر خداست شیر مرد جبهه و و شیر خداست ناگهان با نعره نامردِ پست رشته افکارشان از هم گسست آسمان شهر یثرب شد کبود در میان خانه آمد بوی دود شعله تا از درب خانه شد بلند ناله ای در آن میانه شد بلند فاطمه بی یاور و می سوخت در جان محسن بود آنجا در خطر درب خانه باز شد با یک لگد از نبی می خواست صدیقه مدد 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠