وسط صحن نجف
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم
وسط میکده ام یا وسط صحن نجف
آنقدر ریخته در باده که دیوانه شدم
به ضریحش سحری بوسه زدم تب کردم
بسکه شرمندهء آن لطف کریمانه شدم
گرد و خاکی که شدم جمعیت از دورم رفت
بغلم کرد علی با همه بیگانه شدم
از خیال حرمش خواب ندارم شب و روز
بیخیال خودم و خانه و کاشانه شدم
کعبه رفتم ولی از راه بیابان نجف
خانه آباد شدم مُحرم ویرانه شدم
در قنوتم بعلیِِ بعلی ریخت خدا
بعد مهمان دو تا سجدهء جانانه شدم
ربّ اعلا به علی گفتم و تکفیرم کرد
رفتم از در ولی از پنجره در خانه شدم
راه علی، شاه علی، مفترض الطاعه علی
بندهء او صد و ده بار جداگانه شدم
نان و ریحان نگرفتم ز کسی غیر علی
از ازل ریزه خور سفرهء ریحانه شدم
فاطمه دُرّ نجف دست گداها می کرد
تا گرفتم همه دیدند که دُردانه شدم
خیره باید بنشینیم در ایوان طلا
پس ببخشید اگر اینهمه پُرچانه شدم
روزی ام دست حسن، آبرویم دست حسین
نوکر هر دو از آن امر ملوکانه شدم
رضا دین پرور
#اشعار_غدیر
آدرس کانالهای مداحان👇👇👇
https://zil.ink/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
غرق طلوع تو
غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم
مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم
گلدستهام؛ خراب؛ ولی دائمُالاَذان
ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم
از بینوازشانِ یتیمم؛ ابوتراب !
پایی بکش به روی سر این غبار هم
ای وحی ! اگرچه مفتخرم از کتابتت
از لکنتِ زبانِ غزل شرمسار هم
از ابرهای هر نفست خُطبه میچکد
از چشمِ شاعرت کلمات قصار هم
از خاکِ پای عین شفایت که بگذریم
هوی مسیح، میوَزد از ذوالفقار هم
در شیهههای اسبِ تو «هَلمِنمُبارز» است
دشمن هراس دارد از او؛ بیسوار هم
خرمافروشِ نخلِ تو ایمانفروش نیست
نفروخت شهدِ نام تو را پای دار هم
در انزوای خانهنشینت نبردهاست
شیر است، شیرِ زخمی پشتِ حصار هم
تنهاترین قصیدهی دنیای شعرکُش !
در یاریات سروده نشد یک شعار هم
ای عمرِ غصهی دلت از نوح، بیشتر
شصتوسهی تو پیرتر است از هزار هم
نشناختند قدر تو را آن زمانیان
ای ناشناس ! مردم این روزگار هم
رضا قاسمی
#اشعار_غدیر #رضا_قاسمی #شعر_عیدالله_الاکبر
آدرس کانالهای مداحان👇👇👇
https://zil.ink/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
در جوار علی
دلش برای رسیدن به او قرار نداشت
کسی که مهر علی داشت ; روزگار نداشت
نجف هوای دلش خالی از زمستان است
نجف کنار علی فصل جز بهار نداشت
انار قسمت زهرا و روزی علی است
وگرنه باغ خداوند هم انار نداشت
قسم به جان تو بتخانه مانده بود هنوز
به احترامت اگر کعبه مستجار نداشت
اسیر وعده ی ناب فمن یمت یرنی ست
وگرنه میثم تمار میل دار نداشت
به لافتای علی میخورم قسم که به جز
علی دگر احدی شأن ذوالفقار نداشت
درست کرد علی لحظه لحظه محشر را
شکست تیغ علی تا غرور خیبر را
خبر رسید که اللّه بی قرار علیست
عیار ذات خداوند هم عیار علیست
فدای هِمَّت مردانه ی غلامش که
هنوز میثم تمّار روی دار علیست
کنار بال ملائک به آسمان برسد
سگی که دربدر شهر شوره زار علیست
رسانده است خودش را به حوض کوثر او
دل امینی عاشق اگر شکار علیست ...
... نوشته شاعر دیوانه ای به دفتر عشق
خدا شناس شود هر که در جوار علیست” نظر به روی خدا کرده در کنار علی کسی که زائر هر روزه ی مزار علیست بلال گفته اذان با دل رسول اللّه به شوق اشهد ان علی ولی اللّه گذاشت پا به سر جاده ی سراب به دست همین دو چشمه ی اشکی که داشت آب به دست چقدر ; یوسف مصری ; به سجده افتاده مقابل رخِ خورشیدِ آفتاب به دست غلام قنبر حیدر همان سلیمانی ست که کرد خاتم او را ابوتراب به دست گرفته بود رسول مکرّم اسلام برای مدح علی دائما کتاب به دست زمان جنگ علی ذوالفقار کم آورد همینکه داد علی ناگهان شتاب به دست گرفته دُرِّ نجف را میان آغوشش که داشت حب علی را دل رکاب به دست قسم به خلقت هفت آسمان ومافیهم” فقط علیست `یداللّه فوق ایدیهم” علی رضوانی #اشعار_غدیر #شعر_جشن_غدیر آدرس کانالهای مداحان👇👇👇 https://zil.ink/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی
ولی الله
تکیه گاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد
دست هایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد
گفت قطعاً جملۂ «من کُنتُ مولا» را بلند
خطبه را خواند و علی(ع) را جانشینِ خویش کرد
آیۂ «ألیوم أکملتُ لکُم» را تا ابد
شاهد عینی دین راستینِ خویش کرد
در غدیرخم ولی الله معنی شد! سپس
دستِ بالا رفته را حبل المتینِ خویش کرد
عشق حیدر در دلش بود و همه دیدند که
دور او می گشت و حجّ آخرینِ خویش کرد
خود ملقّب به «امین» بود و علی(ع) را سال ها
کاتب وحی خداوند و امینِ خویش کرد
خوش بحال آن که با قران ناطق یار شد
محو آیاتش شد و عینُ الیقینِ خویش کرد
ذره ای خیر از دو دنیایش ندید آنکه کسی-
غیر حیدر را أمیرالمؤمنینِ خویش کرد!
مرضیه عاطفی
#اشعار_غدیر #شعر_روز_لبخند #شعر_عید_غدیر
آدرس کانالهای مداحان👇👇👇
https://zil.ink/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی