eitaa logo
کانون مداحان
25.5هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
19.4هزار ویدیو
171 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عباس! زهرا جلوه‌اش پیغمبری بود نقشش برای حفظ آیین، حیدری بود عباس، اسلام نبی، اسلام زهراست معیار کفر و دین همانا مادر ماست بعد از نبی، دست علی شد بسته عباس از کینه‌های عده‌ای اسلام‌نشناس عباس من، جانِ علی و جانِ مادر این کوچه را در ذهن خود حک کن برادر عباس می‌دانی چه خاکی بر سرم شد؟ این کوچه روزی قتلگاه مادرم شد تا در سقیفه غاصبان را نصب کردند با حیله‌ای از ما فدک را غصب کردند با مادرم رفتیم حق را پس بگیریم باغ فدک را از کف ناکس بگیریم ناگاه، آن دیو سیاه و مشرک و پست از ره رسید اینجا و راه مادرم بست عباس، اینجا مادرم زهرا زمین خورد طوری زمین افتاد گفتم مادرم مرد عباس، این کوچه حسن را پیر کرده با غصه‌ها جان مرا زنجیر کرده عباس، می‌دانی غم ناموس سخت است یک عمر، حزن و حسرت و افسوس سخت است عباس، زخم مرتضی خیلی نمک خورد ناموس او در کوچه‌ها از بس کتک خورد آه ای یل ام‌البنین، ای شیر حیدر زهرا کشی رسم است اینجا، ای برادر ناموس زهرا را مراقب باش، عباس! دور و بر کلثوم و زینب باش، عباس! ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غم می‌وزید شادیِ ما مختصر کند شب می‌رسید کامِ مرا تلخ‌تر کند کو مَحرمی که بر درِ این خانه سر زَنَد کو مَرحمی که بر جگرِ ما اثر کند مادر که می‌رود همه‌ی خانه بی‌کس‌اند مادر که هست خنده از اینجا گذر کند باشد، مریض هم شده باشد به خانه‌ات کافی‌ست در نماز که چادر به سر کند او هست نانِ تازه و گرمیِ خانه هست کافی‌ست در قنوت دعایی اگر کند من روضه‌خوان خویشم و دیدی که روزگار! آتش نکرد آنچه که غم با جگر کند نامردِ شهر با همه ولگردها رسید تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کند گردن کشید ...دید علی نیست...شیر شد تا بی‌خیال طعنه زند خنده سر کند اول قباله‌یِ فدک از دستِ ما گرفت می‌خواست تا غرورِ مرا خُردتر کند محکم گرفته مادرِ من چادرش، ولی فرصت نشد که دست به رویش سپر کند عمدا میانِ تنگیِ کوچه کشیده زد تا ضربِ دستِ او دو برابر اثر کند یک تن میانِ چند نفر حرفِ ساده نیست مادر زدن به پیش پسر حرف ساده نیست ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مردک پست که عمری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجۀ پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلی محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دوسه تا سیلی محکم تر خورد لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد باز زینب غم یک مرثیۀ دیگر خورد قصۀ کوچـه عجیب است (مهاجر) اما وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به یاد ، این همه گل ، در نداشته گلهای سرخ ، چادرِ مادر ، نداشته باور نمی کنیم که این خونِ مادر است گویا که هیچ چارۀ دیگر نداشته نذرِ بتول ، خونِ گلوی من و حسین مسمارِ در ، نیاز ، به کوثر نداشته صحبت ز مادر است ، چه حاجت به لشگر است؟! این گونه زخم ، فاتح خیبر نداشته در بیت وحی ، دخت پیمبر نمی کُشند! آن ماتمی که هیچ پیمبر نداشته اینگونه با سفارش احمد روا نبود حضرت مگر سفارش دختر نداشته این تیغ ، روی بازوی مادر چه می کند دست و غلاف جنس برابر نداشته فضه! شتاب کن ، که ترا می زند صدا گویا کنون نیاز به همسر نداشته مادر ، صدای یا اَبتایش ، برای چیست؟ چندی شده ، که سایۀ بر سر نداشته از زیر در چگونه علی را صدا کند تا حال این چنین گله از در نداشته مهدی بیا که میخ رسیده به استخوان جز نام تو به نالۀ آخر نداشته ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
از دیدنِ راهِ کوچه می‌ترسیدم از فصل خزان غنچه می‌ترسیدم گفتم که نرو زِ کوچه رفتی دیدی آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
گشت تاریک در این کوچه جهان من و تو شد أسفناک‌ترین روضه از آنِ من و تو دست طوفان به بهارِ رخ تو بُرد هجوم منتهی شد اثر او به خزان من و تو نرود تا ابد از یاد من آن لحظه که او بی‌هوا آمد و افتاد به جان من و تو یک زن و کودک مظلوم، طرف مرد نبود قدرت دست عرب داد نشان من و تو من روی خاک نشستم تو به خاک افتادی ضربه‌ها بس که گرفتند توان من و تو زیر سنگینی این بار جهان کم آورد شاهد گفته‌ی من قد کمان من و تو تندتر راه بیا خانه‌ی‌مان نزدیک است حتم دارم شده بابا نگران من و تو تو فقط چهره بپوشان و خیالت راحت بو نبرده کسی از راز میان من و تو پدرم می‌شکند گر که بفهمد چیزی این دلیلی شده و بسته دهان من و تو شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد نشد حائِل کند دستش  گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد سیاهی رفت چشمانش  سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بعضی از خاطرات را باید بعد سی سال هم مرور نکرد بعد سی سال باز می بینی! باید از کوچه ای عبور نکرد دست در دستِ مادرم آن روز راه را کودکانه می رفتم به امیدی که دیرتر برسیم نم نمک سمتِ خانه می رفتم لحظه ای تیره شد هوا آن روز خاطر ابرها مکدر شد ناگهان سنگ بی ملاحظه ای سدِ راه عبور مادر شد رعد و برقی گمان کنم می خواست آسمان را سرم خراب کند به زمین خوردنِ عزیزم را در نگاهم همیشه قاب کند در و همسایه ها سراسیمه کوچه دلشوره و هیاهو داشت آشنا بود صحنه بی تردید مادرم دست رویِ پهلو داشت از صدای شکستنِ بغضش چشم‌ دیوارها سیاهی رفت مادرم راه خانه را آن روز تار می دید! اشتباهی رفت! با پَرِ چادری که خاکی بود گونه های مرا نوازش کرد از من و اشک های پُر دردم با صدایِ گرفته خواهش کرد آنچه امروز اتفاق افتاد بین ما مادر و پسر باشد پدرت غیرتی ست دلبندم بهتر این است بی خبر باشد! مادرم پرکشید و سی سال است گریه ی بی صدا نداشته ام من غرورِ شکسته ی خود را سرِ آن کوچه جا گذاشته ام شاعر: مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
گرچه بعد از غم تو، طی شده دورانی چند ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند شهر من، نان مرا خورد و نمک‌گیر نشد هیچکس مثل من از زندگی‌اش سیر نشد حق مارا سر هر قِصه که می‌شد خوردند قاتل مادر من‌ را روی منبر بردند باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن قنفذ از کوچه‌ی ما رد شد و خندید به من آن چهل مرد که آتش‌زن جنت بودند در صف اول هر وعده جماعت بودند شیرِ غرّان جمل بودم و تاوان دادم سال‌ها قبل درآن کوچه‌ی بد جان‌ دادم سوختن چاره‌ی این خسته‌ی غم‌پرور بود از عسل آتش این زهر گواراتر بود مادرم از دل آزرده‌ی من باخبر است "مرگ" از دیدن قنفذ به‌خدا خوب‌تر است مثل آن پهلوی زخمیِ گرفتار شده جگر پاره‌ی من پاره‌ی مسمار شده کاش ثانی، عوض فاطمه من‌ را می‌زد جای مادر لگدش را به تن ما می‌زد کاش می‌شد که به بالای سرم شب برسد خبر طشت مبادا که به زینب برسد چشم من تا دم مرگ‌ست به دنبالِ حسین روضه‌ی طشت کجا، روضه گودالِ حسین؟! ✍ و 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠