خاطرات تلخ
یادم نرفته است که من روی تلّ و او
جسمش به زیر چکمه ی ناپاک شمر بود
من داد می کشیدم و در پیش چشم من
خولی سر حسین مرا از همه ربود
یادم نرفته است که سرها به روی نی
در پیش چشم اهل حرم موج می گرفت
گاهی سر حسین، وَ گاهی سر علی
بین رئوس نیزه نشین اوج می گرفت
یادم نرفته است که در شام و کوفه نیز
مردم به حال و روز زنان دست می زدند
سقّا سرش که جلب توجّه ز نیزه کرد
با سنگ و چوب مردم سر مست می زدند
یادم نرفته است که با چوب خیزران
هر دم یزید بر لب و دندان یار زد
اصلاً سر حسین مرا هر کسی که دید
با هر چه بود بر سر هر رهگذار زد
یادم نرفته است جهاد رقیّه را
با ناله های `یا ابتا” انقلاب کرد
آورد رأس پاک تو را روی دامنش
بوسید و جان سپرد و دلم را کباب کرد
حالا که راه عمر به پایان رسیده است
باید به سمت خاطره هایم نظر کنم
ای مرگ مهلتی به من و جان من بده
تا سمت کربلای حسینم سفر کنم
آه ای سفیر مرگ! تو خود شاهدی که من
صد بار جان خود به تو اهدا نموده ام
دست ولایتیِّ حسینم اگر نبود
حالا کنار دست تو اینجا نبوده ام
آخر تو ای اجل چقدر در تکلُّفی؟
روح مرا به دست اشاره نکن اسیر
جان از من نحیف گرفتن که راحت است
یک”یا حسین” بگو و سپس جان من بگیر
امیر عظیمی
#امير_عظيمي #شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت_حضرت_زينب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سايه ي سر زينب
سایه ای مانده فقط بعد تو از خواهر تو
من فقط مانده ام و داغ تن بی سر تو
کهنه پیراهنی از توست فقط مونس من
یادگاری که دهد عطر تو و مادر تو
تو خمیدی پس از عباس ولی باور کن
کمرم صاف نشد بعد علی اکبر تو
مردم و زنده شدم،پیر شدم،افتادم
چشمم افتاد همینکه به سر اصغر تو
لشگری دور و بر قتلگه ات حلقه زدند
دیدم آن روز،که پاشیده شده پیکر تو
جای تسبیح پس از نافله ام میگفتم
حیف از انگشت تو و حیف از انگشتر تو
تو شدی پیر پس از داغ علی اکبر و من
شده ام پیر پس از پر زدن دختر تو
این خداحافظی آغاز سلام است،سلام
باز هم میرسد امروز به تو خواهر تو
محسن صرامی
#شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت #شعر_شهادت_حضرت_زينب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بغض
با لرزش این هق هق آخر
تا میتکانم نیمهجانم را ...
آمادهام ای علت باران
بر من بباری آسمانم را
پیراهنم خیس است از اشکم
باید بشویم دست از اشکم
اما هجومِ بغضها دارد
میگیرد از دستم توانم را
ای همنشین سال و ماه من !
ای هر کجا پشت و پناه من !
آه ای رفیق نیمهراه من !
به قبل، برگردان زمانم را
یک روز، سَرو باغمان بودم
بالای اوج آسمان بودم
از بعدِ تو بیباغبان بودم
حالا ببین قدّ کمانم را
ای آیههای گریهدار من !
از عرش، نازل شو کنار من
اینجا زبانم را نمیفهمند
تنها تو میفهمی زبانم را
ای مقتلِ مکشوفه؛ ! با جانم
دارم برایت روضه میخوانم
وقتی زبانم بند، میآید
بشنو صدای استخوانم را
با یادگارت سینهزن هستم
من کشتهی این پیرهن هستم
ای یوسفم؛ ! یعقوبِ چشمم مُرد
دیگر رها کن امتحانم را
با ابرها با آسمان قهر است
با رود، با آب روان قهر است
مانند من با آب و نان قهر است
هر کس شنیده داستانم را
مثل تو زیر آفتاب داغ
افتادهام در این سراب داغ
یادِ سرِ بر نیزهات هستم
دلتنگ هستم سایبانم را
یکسال و نیم از داغ تو مُردم
اندازهی یک عمر، پژمردم
برگی نمانده بر درخت تو
پایان بده دیگر خزانم را
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت_حضرت_زينب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
دلشكسته
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود
سوختن به پای
شمع”،ملاک تَقَرُّب استپروانه” تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیت رساند هرگز قفس سرای مودب نمی شود در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی شود این روضه ها ستون بنای تشیُّع است مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود هرکس که صحبت از تو کند،گریه می کنم دیوانه پیش خلق مُعَذب نمی شود ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای مانند گریه بر غم زینب نمی شود قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه هر کار می کنند مرتب نمی شود بردیا محمدی #برديا_محمدي #شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت_حضرت_زينب ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ما رايت الا جميلا
هفتاد و دو شهید به صحراى زینب است
پایین نامه همه امضاى زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می کند
قارى من صدات مسیحاى زینب است
از سربلندى تو سرافراز می شوم
بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است
جاى مرا گرفته اى و پس نمی دهى
جاى تو نیست بر سر نى، جاى زینب است
امروز که مشاهده کردى مرا زدند
عین همین مشاهده، فرداى زینب است
در طول زندگانى پنجاه ساله ام
این اولین نماز فراداى زینب است
این جلوه هاى مختلف روى نیزه ات
از `مارایت الا جمیلا”ى زینب است
طورى قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرماى نخلها جلوى پاى زینب است
هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین گرم تماشاى زینب است...
علی اکبر لطیفیان
#شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت_حضرت_زينب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سلام بر زینب
سلام ای با مقام و رتبه ی زن آشنا زینب
سلام ای عفت و صبر و وفا را محتوا زینب
سلام ای خورده نان از سفره ی ایمان پیغمبر
سلام ای قبله ی ایمان کل انبیا زینب
سلام ای زینت نام علیِ عالیِ اعلا
سلام ای افتخار حضرت خیرالنسا زینب
سلام ای زینبیون را پناه روز وانفسا
سلام ای بر غمت هر پاکزادی مبتلا زینب
نباشد گر چه نامت در حدیث عشق اما تو
شدی معنای ستر و کرده ای کار کساء زینب
تمام انبیا خدمتگزاران سر کویت
که هستی بضعه ی آزاده ی آل عبا زینب
تمام حسنها را در تو دیدم اینچنین گفتم
حیا زینب وفا زینب به عالم کیمیا زینب
به فرمان خدا فرمانبرت میشد ملک وقتی
که میخواندی دعا با بارالها ، ربنا زینب
اگر دارالشفا ذکر حسین ابن علی باشد
یقین دارم تویی داروی این دارالشفا زینب
هزاران مرحبا گفتی به یاران روز عاشورا
خدا هم گفت در هر دم هزاران مرحبا زینب
از آن ساعت که غرق خون حسین افتاد در گودال
هدایت تا چهل منزل به راه افتاد با زینب
تو شیر عرصه ی حق محوری بودی نبودی تو
یقین میمرد نام کربلا در کربلا زینب
نه تنها روی دوشت پرچم حلم و حیا داری
که تو هستی سفیر مکتب خون خدا زینب
تو تفسیر تمام آیه ها بودی که از یک سر
به گوش خلق می آمد ز روی نیزه ها زینب
ز نطق آتشینت شام را شام بلا کردی
کلامت کرد کار ذوالفقار مرتضی زینب
به تیغ در زبان ویرانه کردی کاخ ظلمت را
گلستان کرده ای با مقدمت ویرانه را زینب
سنان و ساربان وجسم عریان را جدا دیدی
سه ساله طشت زر راس جدا دیدی جدا زینب
به هر جا دید زین العابدین بزم عزایی را
میان گریه بر داغ پدر میگفت یا زینب
جدا از کربلا با زخمهای شام در غربت
فقط میخواند از گودال و آخر شد فدا زینب
قیام سرخ عاشوراست با نام حسین اما
یود حسن ختام دفتر این ماجرا زینب
داریوش جعفری
#داریوش_جعفری #شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا ام المصائب
از همان کودکی ام رنج و بلایا دیدم
چه بگویم که به یکباره چه غمها دیدم
طفل بودم که چو جوجه بدنم می لرزید
بین آن کوچه عجب محشر کبرا دیدم
می کشیدند علی را وسط کوچه به زور
ریسمان سیهی بر سر بابا دیدم
مادرم روی زمین و لگدی محکم خورد
به روی خاک تن محسن زهرا دیدم
سخت تر بوداز این کوچه،خدایا گودال
بدنی را به سر نیزه ی اعدا دیدم
وای از نحر گلویش چقدر طول کشید
نرود از نظرم آنچه در آنجا دیدم
من به یک روز شدم پیر و قدم گشت دوتا
مرگ خود را دل شب در دل صحرا دیدم
کاشکی طفل یتیمی پس از این گم نشود
من خودم گم شدن لالهٔ طاها دیدم
در پی طفل روانه شدم و یک تن گفت
زیر مرکب بخدا له شدنش را دیدم
نفس آخر زینب شده ای هم نفسم
خوب شد آمدی و روی تو حالا دیدم
محمود اسدی(شائق)
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حضرت زینب سلام الله
تو نوری و خورشید هم خاکستر توست
پرواز صد جبریل در بال و پر توست
این آیه های مریمِ در حالِ تنزیل
یا آبشار رشته های معجر توست
تا ردّ پای سجده هایت را گرفتم
دیدم تو نوری و خدا در باور توست
فریادهای زخمی دیروز گودال
امروز روی شانه های حنجر توست
می خواستی زیبا ببینی کربلا را
یعنی حسین بن علی هم بی سرِ توست
با محمل عریان تو را سنخیّتی نیست
تو زینبی, پرده نشینی بهتر توست
مردم نمی بینند حتی سایه ات را
هجده سر نیزه نشین دور و بر توست
مجموعه ی دردی, گلستانِ کبودی
رنگین کمانی, مدّعایم پیکر نوست
فردا که پا در عرصه ی حق می گذاری
معلوم می گردد قیامت محشر توست
علی اکبرلطیفیان
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حسین من
یکسال و نیم را گذراندم بدون تو
با خیل دردها گذراندم بدون تو
بر روی دوش من غم هجر نگار بود
پائیز بود ، اگر چه به ظاهر بهار بود
احوال زار من همه سوغات کربلاست
این قامت خمیده جراحات کربلاست
یادم نمی رود ته گودال رفتی و ..
آنقدر نیزه خوردی و از حال رفتی و ..
دیدم برای غارت جسم تو جنگ شد
دیدم که قسمت دهنت پاره سنگ شد
دیدم حرامزاده روی سینه ات نشست
دیدم که نیزه را وسط سینه ات شکست
می خواست تا که قلب مرا زیر و رو کند
خیلی تلاش کرد تو را پشت و رو کند
تو رفتی و امید حرم نا امید شد
بعد از تو بود گیسوی زینب سپید شد
داری خبر؟! بدون تو آمد چه بر سرم
اصلاً بگو کجا که نرفتم برادرم !!!!
نامحرمان طناب به دستان ما زدند
آتش به خیمه ها که نه،بر جان ما زدند
رفتی حسین خواهرتو سر به زیر شد
غصه نخور فدای سرت که اسیر شد
رفتی حسین بعد تو قامت کمان شدم
پیگیر روسریِ خود از این و آن شدم
گریان به حال خواهر تو آسمان شده
در بین راه همسفر من سنان شده
بازار رفته ام خبرش را شنیده ای؟!
حرف و حدیث پشت سرش را شنیده ای؟!!
بی غیرتان کوفه به بازار آمدند
اصلا فقط به نیت آزار امدند
روی مرا به خون سرم رنگ می زدند
از روی بام بر سر من سنگ می زدند
نامحرمی گداصفتِ بی حیا ی مست
به دختر علی بد و بیراه گفته است
من را در ازدحام کشاندند ای حسین
من را به شهر شام کشاندند ای حسین
من را به اسم صدا کردهاند آه
به من یکی دوبار کشیده زدند آه
در شهر شام بود که قلبم کباب شد
وقتی رباب وارد بزم شراب شد
محمد کیخسروی
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دلشكسته
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود
این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود
سوختن به پای
شمع”،ملاک تَقَرُّب استپروانه” تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیت رساند هرگز قفس سرای مودب نمی شود در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی شود این روضه ها ستون بنای تشیُّع است مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود هرکس که صحبت از تو کند،گریه می کنم دیوانه پیش خلق مُعَذب نمی شود ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای مانند گریه بر غم زینب نمی شود قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه هر کار می کنند مرتب نمی شود بردیا محمدی #برديا_محمدي #شعر_روضه_حضرت_زينب #شعر_شهادت_حضرت_زينب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جانم حسین
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من
موسی علیمرادی
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب #شعر_شهادت_دخت_زهرای_مرضیه
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
همشیره ی خورشید..
دیشب برای تو کمی ماتم نوشتم
مرثیهای با رنگ های غم نوشتم
در انتهای آسمان هفت گانه
نام تو و پرواز را با هم نوشتم
نام تو را وقتی رسالت می کشیدی
همسایهی پیغمبر اکرم نوشتم
وقتی نگاهم بر نجیبی تو افتاد
مریم نوشتم باز هم مریم نوشتم
آن تکههای زندگی معجرت را
باور نمی کردم اگر مبهم نوشتم
وقتی نگاه زخمیات را می شمردم
از پلک هایت چند تا را کم نوشتم
همشیره خورشید ای خانم ببخشید!
نامِ تو را با خطّ نا محرم نوشتم
علی اکبر لطیفیان
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سالار زینب
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند
دود ان رخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
تن عریان شده او نرود ازیادم
خواستم باد تنش را پر خاشاک کند
بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم
صید را دیدن صیاد چه چالاک کند
سر او را که شکستند سرم نیز شکست
آیینه می شکند جامه اگر چاک کند
خیزران بود لب و آیه تطهیر شراب
یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند
موسی علیمرادی
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا زینب
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
رضا دین پرور
#رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا زینب
دردای خواهرت یکی دوتا نیس
سایه ی تو رو سر بچه ها نیس
تو کوفه فهمیدم که از این به بعد
هیچیه زندگی به کام ما نیس
دیدم همه وسایلو بردنو
میکشیدن یه کهنه پیراهنو
به دل گرفتم که تو خوردی زمین
به دل نگیر رو خاک کشوندن منو
جسارت سنانو یادت بره
اوضاع کاروانو یادت بره
جون رقیه بگو که قول میدی
سیلی ساربانو یادت بره
دختر تو که مثل دخترم بود
همدم این چشمای مضطرم بود
توی خرابه روزای آخرش
چقدر شبیه زهرا مادرم بود
شبیه مادرم سفید شد موهاش
خراب شدن تموم آرزوهاش
یکی شبیه دومی با خنده
هی میکوبید با چکمه تو پهلوهاش
خب دیگه از خاطره ها بگذرم
نگم دیگه چی اومده به سرم
نگم برات که تو زنده بودی و
پای سنان رسیده بود تو حرم
مشکلامو دوباره حل میکنم
تموم قولامو عمل میکنم
این دم آخری با گریه دارم
تیکه لباستو بغل میکنم
میلاد افکاری
#شعر_شهادت_بنت_الحیدر_کرار #شعر_شهادت_حضرت_زینب
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*