eitaa logo
کانون مداحان
25.6هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
20.1هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گلچین و تلفیق شده از چهار ...ممدوحهء محمد و محبوبهء علی کز کبریا رسیده درود مکررش آوای وحی می رسد از صحن خانه اش بوی بهشت می دمد از خاک معبرش حورا نهاده دست به دامان فضّه اش غلمان گشوده چشم به احسان قنبرش گوش علی به زمزمه های سحرگهش چشم نبی به ماه جمال منورش با هل اتی و کوثر و تطهیر و قدر و نور پیوسته بوده ذات خدا مدح گسترش انفاق کرد جامهء نو در شب زفاف چون دید پیر سائله را در برابرش از بس عطای اوست فزون باز هم کم است خلق جهـان شوند اگر سائل درش تا صبح حشر سلسلهء اولیای حق مدیون صبر و نهضت شبیر و شبرش دانشگـه معلـم آزادگان، حسین بود از نخست دامن توحیدپرورش اعجاز وحی داشت پیام مقدسش آیات نور بود کلام منورش از خشت‌خشت خانۀ او مرتفع شده است هر صبح و شام ذکر خداوند اکبرش این است فاطمه که به گلخانۀ بهشت بوسند دست، مریم و حوا و هـاجرش پا می نهد گرسنه به محراب بندگی آنکه رسد طعام بهشتی ز داورش هر بانویی است زیورش از خواندن نماز اما نماز، سجدهء زهراست زيورش زیبد که در نماز بر آن مادر نماز جبریل جانماز ببافد ز شهپرش گویی امیـن وحــی خـداوند، با ادب زانـو زده بـرای تعلـم بـه محضـرش گویی هنـوز پشت در آستـان وحی زهـرا دفاع می‌کند از حـق شوهرش ای کاش روز غربت او حمزه زنده بود یـا می‌رسیـد پاسخ یاری ز جعفرش این نکته نقش خاک قدم‌های فاطمه است آزاده آن زنی‌ست که زهراست رهبرش دشمن گرفته بود کمین در خط رسول فکر هزار فتنه نهان بود در سرش می خواست بعد مرگ پیمبر شود خموش آن جاودان چراغ همیشه منورش غافل از آنکه بعد پدر می کند قیام بر دفع کفر دختر اسلام پرورش غافل از آنکه فاطمه بر دفع دشمنان صحرا و شهر و مسجد و خانه است سنگرش مسجد شراره از در و دیوار برکشید شد داغدیده دخت نبی تا سخنورش با گریه از صحابه کمک خواست آن زمان یک تن نداد پاسخ او غیر شوهرش آن اشک و آه و ناله و فریاد و آن سکوت هرگز نبود هیچکس اینگونه باورش نفرین برآن سکوت که در موج فتنه ها طغیان و ظلم و جور علم شد برابرش نفرین برآن سکوت که از آن سکوت بود اسلام هر چه آمده امروز بر سرش جان داد و تن نداد به بیداد لحظه ای در مرگ نیز سنگر او بود بسترش دین نبی به همت زهرا دوام یافت شد نقش آب نقشه خصم ستمگرش شـد از قیـام فـاطمه اسلام، روسفید با آن که شـد کبـود، عـذار منـورش بعد از چهارده صـده مانده هنـوز هم آثـار آن کبـودی، بـر مــاه منظرش گویی هنوز می‌شنـود گـوش روزگار ذکـر علـی‌علـی ز نفس‌های آخرش روح نماز بود و روان خطابه بود گر شد مزار در بر محراب و منبرش تا شيعه زنده است عزادار فاطمه است پیوسته خون دل چکد از دیدهء ترش باید گرفت درس علی دوستی از او آن گونه ای که درس گرفته است دخترش مولا دو رکن داشت، یکی ختم الانبیا ام الائمه فاطمه شد رکن دیگرش آتش زدند بر در دارالولایه اش سیلی زدند بر رخ از گل نکوترش یک فرد نه دو تن نه شنیدم چهل نفر در پیش دیدگان علی ریخت بر سرش گویی سپهر بر سر مولا خراب شد در شام تار خاکسپاری همسرش... تا ننگرد به سایهء تابوت او كسى بايد شبانه دفن كند دست حیدرش چشمی به خاک تربت پنهان فاطمه چشمی دگر به روضه پاک پیمبرش گفتا به خود چگونه دهم پاسخ رسول!؟ پرسد اگر ز پیکر رنجور دخترش گفتا بخود چگونه به زینب دهم جواب!؟ پرسد اگر ز خانه کجا رفته مادرش... ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
پشت در آمدند گمراهان جمع کفتارها و روباهان به درِ بیتِ شیر آمده اند جمعِ پست و حقیر آمده اند همه دنبال یک هدف هستند شیر غرّش کند تلف هستند همه با بغضِ حیدر آمده اند به تلافیِ خیبر آمده اند سامری آمده است با هیزم جلوی چشم آنهمه مردم آمده مستِ قدرت و زَر و زور آمده اصل و فرعِ شرّ و شرور آمده ذات خود نشان بدهد آمده کوه را تکان بدهد آمده آفتاب را ببرد یا که اُمُّ الکتاب را ببرد آمده کوهی ادعا دارد طلبِ حقِّ نابجا دارد آمده بحر را بخشکاند آمده نور را بسوزاند آمده فتنه ای به پا سازد دورِ کعبه طناب اندازد آمده قطره، بحر را ببرد بهترین مردِ دهر را ببرد آمده خانه را بسوزاند بالِ پروانه را بسوزاند آمده بهر جنگ با خورشید تا بتازد به سوره ی توحید به خداوندی خدا سوگند به علی شاه لافتی سوگند به علی عشقِ ماندگار قسم به دَمِ پاک ذوالفقار قسم به نماز نشسته ی زهرا به همان دست خسته ی زهرا به مقام بلند مرتبه اش به نماز و نیازِ هر شبه اش این بود اصلِ دین و افکارم: به خدا از سقیفه بیزارم ما علی را امام می دانیم مظهرِ فیضِ تامّ می دانیم ما فقط بنده ی علی هستیم عبد شرمنده ی علی هستیم همه هستیم سائل دَرِ او خاکِ پایِ گدایِ قنبر او دین ما طلحه و زبیری نیست بی علی عاقبت بخیری نیست من علی دوستم علی خواهم شاه مردان فقط بُوَد شاهم بی علی راه را نمی خواهم تابشِ ماه را نمی خواهم بی علی روز و شب چه فایده واجب و مستحب چه فایده بی علی بحر را نمی خواهم ثروت دهر را نمی خواهم بی علی ،راه، آخرش چاه است با علی راهِ عشق کوتاه است صیقل روح و جان علی مدد است ذکر صاحب زمان علی مدد است فاتحِ خیبر و اُحد ،حیدر قاتل عَمر عَبدِ وُد ، حیدر اسدالله و غیرت الله است از ضمیرِ عوالم آگاه است در نگاه خدا صراط علی است شور و عشق و غم و نشاط علی است بَه چه مشکل گشاست نام علی نفخِ صورِ خداست نام علی روز محشر که می دَمَند به صور همه بر پا شوند از دلِ گور همه با نامِ او قیام کنند به علی باید احترام کنند روز محشر چه روز زیبایی است جلوه ی مرتضی تماشایی است نگه انبیاء به دست علی است همه کار خدا به دست علی است گر چه باری پُر از خطا داریم ما در آن روز مرتضی داریم در نگاه خدا امانت اوست مظهر پاکی و دیانت اوست من گُلی جز علی نمی بویم مدح کس غیر او نمی گویم اوجب واجبات مهر علی است پایه ی کائنات مهر علی است غیرِ او را میان دل  کُشتم بیرق عشق اوست در مشتم در رهش جان خود به کف دارم من هوای شه نجف دارم شیعه ی حیدریم شکر خدا از دو عالم سریم شکر خدا ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کند ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او داد علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد *** تاکه فهمید کشیدند علی را بردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد  قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد... خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد ۹۸/۱۱/۰۷ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
غروب بود که از سوز دل دعا کردم گریستم، طلب مرگ از خدا کردم به سینه ام چه گذشته که دختر خود را بغل گرفته و زود از خودم جدا کردم مدینه روز قیامت گواه باش که من به حفظ جان علی جان خود فدا کردم علی در آن همه دشمن مرا صدا می زد ولی من از پس در فضه را صدا کردم ز پا فتادم و قنفذ شکست دستم را ولی ز دست امامم طناب وا کردم برای حفظ علی بین آن همه دشمن چهار کودک معصوم را رها کردم ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شد حرمت بیت خدا شکسته خاکم به سر ، این در چرا شکسته آل کسا در این سرا چو جمعند شد حرمت آل کسا شکسته مرآت حق نماست قلب آنان سنگ جفا ، آئینه ها شکسته این در چو قبله گاه جبرئیل است باب حریم کبریا شکسته اینجا ملک اذن ورود گیرد از چیست باب این سرا شکسته؟ چون خانه ی مولود کعبه اینجاست شد حرمت بیت خدا شکسته این خانه بیت رحمت الهی ست دشمن چرا این باب را شکسته مابین این دیوار و در خدایا آئینه احمد نما شکسته زهرا بُوَد چون بضعه ی پیمبر زین ضربه صدر مصطفی شکسته از کشتن ششماهه محسن او قلب علیّ مرتضی شکسته بر سینه دست غم چگونه کوبد؟ چون سینه ی صاحب عزا شکسته ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
چشم خشک از چشمهای تر خجالت می کشد چشمه وقتی خشک شد ، دیگر خجالت می کشد سوختن در شعله ی دل کمتر از پرواز نیست هر که اینجا نیست خاکستر ، خجالت می کشد بستن در بهر شرمنده شدن بی فایده ست این گدا وقت کرم بهتر خجالت می کشد لطف این خانه زیاد و خواهش ما نیز کم دستهای سائل از این در خجالت می کشد طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی بیشتر با دیدن مادر خجالت می کشد تا عروج فاطمه جبریل را هم راه نیست در مسیر عرش، بال و پر،خجالت می کشد حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است با ورود فاطمه ، محشرخجالت می کشد نامه اعمال نوکرها بدست فاطمه ست آنقدر می بخشد و.... نوکرخجالت می کشد . . . . آنچه مادر می کشد،دردش به دختر می رسد گر بیفتد مادری ، دختر خجالت می کشد دست این از دست آن و...دست آن از دست این.... آه....دارد همسر از همسر خجالت می کشد هر کجا حرف "در" و "دیوار" و...از این چیزهاست چشم خشک از چشمهای تر خجالت می کشد ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
امروز که جز عشق تو پندار ندارم جز جان به قدوم تو سزاوار ندارم اى دلبر من غیر تو دلدار ندارم با غیر تو اى شیر خدا کار ندارم من فاطمه‏ ام واهمه از نار ندارم امروز به سر چون که تو دستار ندارى با حکم نبى فرصت گفتار ندارى لیکن تو مپندار که یک یار ندارى یا اینکه غریب استى و دلدار نداری من فاطمه‏ ام مانع گفتار ندارم فریاد که بردند ز من بوالحسنم را گم کرده‏ام امروز خدایا وطنم را پامال نمودند الهى چمنم را وا می کنم امروز به نفرین دهنم را در راه تو از نعره زدن عار ندارم خون در دلم از داغ تو اندوخته بهتر در محفل من شمع تو افروخته بهتر آن سینه که شد محرم تو دوخته بهتر مویى که به کارم نخورد سوخته بهتر من حوصله ی این همه آزار ندارم چون پاى تو آید به میان مادّه ی شیرم گردست دهد در وسط کوچه بمیرم عالم همه فهمید به عشق تو اسیرم با نام تو در نار بگویم که مجیرم من خود شررم واهمه از نار ندارم جان می دهم امروز که دلدار بماند بر صفحه جان نقش تو اى یار بماند زهراى تو بین در و دیوار بماند قدرى ز لباسم نوک مسمار بماند من وحشتى از لطمه ی مسمار ندارم تبدار شده در تب و تاب تو تن من بیمار شده از غم عشقت بدن من بشنو تو در این لحظه على جان سخن من اینگونه مبین سرخ شده پیرهن من و اللَّه که من جامه ی گل‏دار ندارم اکنون که عدو دست یداللهى توبست اینگونه مپندار که زهراى تو بنشست بر معجر خود گر بنهد فاطمه‏ ات دست از جاى درآرد به خدا هر چه ستون است صد حیف که من رخصت پیکار ندارم رفتند بنى هاشم و درد است به سینه تکذیب شده فاطمه از فرقه ی کینه حیدر شده محزون چو من زار و حزینه امّید مدد در همه ی شهر مدینه جز حمزه و جز جعفر طیار ندارم ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت. این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت. این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسم الله الرحمن الرحیم وای من این دم آخر گره بر کار نشست برروی سینه ی توتیزی مسمار نشست بین در میخ به پیراهنِ تو گیر نمود گل بی خار به گلبرگِ شما خار نشست فاطمه پشتِ در این خانه شلوغ است مرو بی هوا صورتِ تو بر در و دیوار نشست فاطمه دور و بر خانه شلوغ است مرو چشم ناپاک براین خانه دوصدبارنشست سوختی دروسط شعله ی آتش دم در عاقبت دودبراین خانه و دیوار نشست دم این خانه در این فاصله بلوا شده است گوشوارت وسط معرکه پیدا شده است … *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را ما چه می فهمیم اشکِ چشم های تار را ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها یا بگویم داستان میخ کج رفتار را پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد.. زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند.. حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو گرمی آتش اذیت میکند حوریه را این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو پای نامحرم‌ اگر بر چادر ناموس خورد گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
ای بهشت قرب احمد فاطمه (س) لیله القدر محمد (ص) فاطمه (س) ای خدا مشتاق یا رب یا ربت ای سلام انبیا بر زینبت عالم خاکی محیط غربتت آفرینش گشته گم در تربتت کاروان دل روان در کوی تو قبله جان محمد (ص) روی تو عصمت حق کوثر  پیغمبری بلکه زهرای محمد (ص) پروری مشعل شب های احیای علی نقش لبخندت مسیحای علی خانه کوچک پناه عالمت عمر خلقت یک دم از عمر کمت عمر تو بالاتر از ارض و سماست هیجده سالت اگر خوانم خطاست گرچه در این گردش لیل و نهار زیستی با خاکیان هیجده بهار اولین نور آخرین روشنگری هم ازل را هم ابد را مادری خلق عالم سائل و روزی خورت لیف خرما وصله های چادرت ای سه شب بی قوت و از قوت تو سیر هم یتیم وهم فقیر و هم اسیر وحی بی ایثار تو کامل نشد هل اتی بی نان تو نازل نشد آن که خاک مقدمش جان گفت جان من فدای فاطمه (س) ای که در تصویر انسان زیستی کیستی تو کیستی تو کیستی فوق هر تعریف و هر تفسیر هم پاکتر از آیه تطهیر هم ای سجود آورده بر پای تو سر ای خدا هم از نمازت  مفتخر مرتضی را محو صحبت کرده ای   غرق در دریای حیرت کرده ای مدح تو کی با سخن کامل شود وحی باید بر قلم نازل شود آفرینش مانده حیرانت بسی به که نشناسد مقامت را کسی بیم دارم هر که بشناسد تو را    در مقام بندگی خواند خدا ای دوعالم قبضه ای در مشت تو وی زمام خلق د رانگشت تو انبیا را رهبری کن فاطمه (س)  اولیا را مادری کن فاطمه (س) خاک را فیض تو آدم می کند فضه ات اعجاز مریم می کند بر در بیتت مقام قنبری نیست کم از رتبه پیغمبری آسمانی ها مسلمان تواند بنده مقداد و سلمان تواند آنچه هست و نیست فیض عام توست خوش ترین ذکر امامان نام توست از نبی تا حضرت مهدی همه ذکرشان یا فاطمه یا فاطمه خلق عالم بر درت  استاده اند انبیا در محضرت استاده اند سائل بیت گلینت عالمی بسته نبود باب احسانت دمی ای گدا با کوه غم خرسند تو حل صد مشکل ز گردن بند تو ای مهار ناقه ات زلف عفاف پیرهن بخشده در شام زفاف عفو را نازم که گردد بسترت قاتلت هم نیست نومید از درت سینه تو جنت پیغمبر است دامنت تا صبح محشر کوثر است عیسی از لطف تو صاحب دم شده آدم از خاک رهت آدم شده اخترانت جمله ماه عالمند دخترانت خوبتر از مریمند دست بوس قنبرت فرزانگی خاک پای فضه ات مردانگی از شب میلاد تا آخر نفس مصطفی یک دست را بوسید و بس آن هم ای دست خدا دست تو بود ای بر آن لب ها و دست تو درود زهره وام النجوم الظاهره راضیه مرضیه زهرا طاهره خاک ، مشتاق سجود فضه ات کل قرآن در وجود فضه ات تا ابد بادا سلام از داورت بر تو و دامان زینب پرورت مرغ جان را آشیانه در بام تو نقش قلب آفرینش نام تو ای خدا را کلک قدت در کفت نام ما را ثبت کن در مصحفت عقل کل از کل هستی شد جدا تا چهل شب کرد خلوت با خدا این چهل شب در سرش شور تو بود بهر استقبال از نور تو بود چون تو ذات کبریا گوهر نداشت از محمد (ص) دوستی بهتر نداشت بهترین گوهر ز  گوهر آفرین هدیه شد بر شخص ختم المرسلین دید قدر این گوهر را در زمین کس نداند جز امیرالمومنین جز علی کفو بر این گوهر ندید مشتری زین مشتری بهتر ندید تو ، رسول الله ، شویت بوالحسن هر سه یک جانید با هم در سه تن پس تویی ای عرش حق را قائمه هم محمد (ص) هم علی (ع) هم فاطمه (س) گر علی عالی اعلا نبود بر تو چون ذات خدا همتا نبود ای امیر المومنین حیران تو کیست تا گوید سخن در شان تو مسجدالاقصای دل پروانه ات کعبه مشتاق طواف خانه ات در طواف خانه ات افلاکیان گوی سبقت برده اند از خاکیان خانه ای دیوار و سقف آن ز گل خشت خشتش از محمد (ص) برده دل خاک آن با خون دل آمیخته در حیاتش یک جهان جان ریخته خانه نی رشک گلستان خلیل آب بارانش سرشک جبرئیل آستان آن صفا بخش صفا حجره اش معراج روح مصطفی آسمان آورده بر بامش پناه سرزده در آن دو خورشید و دو ماه مطبخش را روفتند از زلف حور وز تنورش می رود بر عرش ، نور اختران شمع دل افروز شبش کوثر و ساقی کوثر صاحبش عالمی پروانه و این خانه شمع آفرینش گرد آن گردیده جمع دل در این کاشانه تسکین یافته هل اتی زین خانه آزین یافته برتر از افلاکیانی فاطمه (س) از چه بین خاکیانی فاطمه (س) آسمانی ها تو را نشناختند چون زمین را زادگاهت ساختند از چه رو ای برتر از افلاکیان سایه افکندی بفرق خاکیان خانه گل جایگاه حور نیست تیرگی را نسبتی با نور نیست ما زتو اما تو از ما نیستی کیستی تو کیستی تو کیستی در تو تشریف خدائی یافتم اقتدار کبریائی یافتم هوش و عقل و بینشم رفته ز دست بیم از آن دارم شوم زهرا پرشت چون ببیند چشم احساسم تو را با کدامین عقل بشناسم تو را بشکن از مرغ عروجم بال و پر تا نگیرم اوج از این بیشتر باید این جا لال و کور و کر شوم ورنه یا دیوانه یا کافر شوم
دخت پیغمبر اگر بیمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پیشمرگ حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از کنیز خویش می‌ گیرد مدد تا از این پهلو به آن پهلو شود چاره ساز خلق کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دیگر از آیینه اش رو میگرفت شب که می شد پهلوی او میگرفت بارها از درد آن بیدار شد هرچه شد بین در و دیوار شد وقت دفنش بوالحسن خون گریه کرد بر جراحاتش کفن خون گریه کرد نیمه شب کار علی دشوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در هجوم دشمن و وقت خطر کی شنیده زن بیاید پشت در در دفاع از مرتضی ناچار شد هرچه شد بین در و دیوار شد من نمی گویم ، ز میخ در بپرس از گل نشکفته پرپر بپرس سینه زهرا چرا خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد یاس ما را جوهر نیلی زدند آنچنان بر صورتش سیلی زدند هر دو چشم مادر ما تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد داغ شد میخ در و بیراهه رفت بعد از مادر سوی شش ماهه رفت راه شش ماهه کُشی هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد . . گر نمی‌شد کشته محسن پشت در بین خون اصغر نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از مدینه تیر آمد بی هوا خورد بر قلب غریب کربلا ناله زد هرچه به ما آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد تیغ قنفذ از غلاف آمد برون گودی گودال شد دریای خون قطعه قطعه سیدالاحرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آتش این خانه وقتی گُر گرفت کربلا بر دامن و چادر گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که مادر را زدند کربلا تا شام دختر را زدند فاطمیه باز هم تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد ریسمان گردن حبل‌المتین شد غل و زنجیر زین‌العابدین ظلمها بر عترت اطهار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پشت در که مادر سادات رفت روضه تا دروازه ساعات رفت بین کوچه صحبت از بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد ثبت کن تاریخ با خون جگر تا بماند تا قیامت این خبر ظلم بر آل نبی بسیار شد هرچه شد بین در و دیوار شد مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
ناجوانمردانه زهرای جوان را می زدند روز روشن مادر صاحب زمان را می زدند خانه ای که بی وضو جبریل آن را در نزد دسته ای با پا درِ این آستان را می زدند صورت و دستی که می بوسید پیغمبر چه شد ؟ ... پیش قبر او هم‌این را و هم‌آن را می زدند بعد از آن ضرب لگد زهرا دگر جانی نداشت با همه نیروی خود آن ناتوان را میزدند زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود این مسلمان ها چرا شاه زنان را می زدند این زدن ها از مدینه باب شد ،.... در کربلا بی حیاها هم زنان هم دختران را می زدند زینیب آمد روضه ای برپا کند در قتلگاه روضه را بر هم زدند و روضه خون را می زدند نیست از آغوش بابا هیچ جایی امن‌تر در همینجا دختر شیرین زبان را می زدند دختری گم شد به جایش کاروان را می زدند بیشتر بین اسیران عمه جان را می زدند مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ https://zil.ink/maddahanesf ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
بسم الله الرحمن ا لرحیم سینه وتیزی مسمار خدا رحم کند آتش واین در ودیوارخدارحم کند میکشدشعله زبانه ،زسرایم چکنم من و این شعله ی بسیارخدا رحم کند لشکری آمده درپشت دره خانه ی ما من و این لشکرکفارخدا رحم کند باز شلاق به دست آمده لشکر پی من به من زار وگرفتار، خدا رحم کند سیلی آمدوسط کوچه زپایم انداخت هر دو چشمم نشود تار خدا رحم کند نوک شلاق که بر زخم رسد میسوزد زخم زهرا شده بسیار خدا رحم کند کوچه بودو آتش و سیلی و شلاق و لگد یک تن و این همه آزار خدا رحم کند تازه فهمیدم که پهلویم شکسته ازلگد چکنم حیدر کرار خدا رحم کند لشکری دروسط کوچه پی حیدربود چه شود عاقبت کار خدا رحم کند یک زن واین همه چشمان حرامی ای وای به علی حیدرکرار خدا رحم کند آتش کینه ازاین قوم مرا آزرده شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند همه درکوچه پی کشتن ما،آمده اند بر دل غمزده ی یار خدا رحم کند پیش چشمان علی،فاطمه راقنفذ زد تادهد فاطمه آزار خدا رحم کند 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم بسترت پهن شده در وسط این خانه درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
هر شب ای بانو پریشان توام تا ابد محبوس زندان توام مرتضی خسته تر از آیینه هاست فاطمه درگیر پنهان توام مجتبی گم کرده خود را بی صدا فاطمه تا صبح گریان توام مادری دلخون ز بی مهری شده فاطمه پابند سوزان توام اینچنین باریده ام شب تا به صبح خون جگر از سیل باران توام ناله ام سوزد شبانه تا سحر فاطمه هر شب هراسان توام فاطمه استاد درس زندگی است همچو(مجنون) در دبستان توام آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) **** 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
هتک حرمت کرد میخ و آخر از پهلو گذشت درد شد خیلی عمیق از مفصلِ زانو گذشت شکل انگشتان تو وقت قنوت آخرت باعث این شد بفهمم درد از بازو گذشت دست شد سیلی برایت نسخه ای پیچید که هی بهم پیچیدی و کار تو از دارو گذشت مثل چشم من که بعد از تو گذشت آب از سرش در نبودت خاک خانه از سر جارو گذشت با وجود گونه ی اینگونه‌ی تو واضح است موقع سیلی چه بر چشم و چه بر ابرو گذشت با وجود بی وجودی چون مغیره شانه ات بار ها افتاد تا شانه کمی از مو گذشت با وجود چهل نفر در معرض دیوار ودر کار تو در ازدحام ازجنگ رو در رو گذشت 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فاطمه دیــن مـن و سوختن آیین منـست ناله داره دل شب ها ،دل غمگیــن منــست درعزای توبگریــــــم همه شب تابه سحر نام زیبای توبانو، غـــــــــم شیرین منست مادرا این دل تاریک من از مـــــــــــــاه تُهیست گریه هایم همه شب خوشــه ی پروین منست یاده آن کوچه ودر،خواب ز چشمـــم ببَرد این چراغیست که شب بر ســــر بالین منست بین دیوار ودری فاطمه ازپای نشست غم واندوه شما،عشـق نخستین منـــست دست وبازوی تودرکوچه ی باریک شکست گفتن ازمرثیه ات تا به ابد دین منست آسمـــان دل (مجنون)درعزای توگریست سرخـــی دیده غم، از دل خونیـن منست آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ** 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
یاکه باید چون علی با تیغِ عریان ایستاد یاکه باید مثل زهرا پیش طوفان ایستاد ریشه وقتی در میان خاک باشد می‌توان در هجوم باد مانند درختان ایستاد می‌شود در گرگ و میشِ فتنه هرجایی نرفت پشت دربِ خانه‌ی زهرا مسلمان ایستاد مثل فضه می‌شود بالانشین این حرم آنکه در پایِ حجابش غرق ایمان ایستاد فاطمه یعنی اگر باشید کم هم ، می‌شود مثل مقداد و ابوذر مثل سلمان ایستاد فیض می‌بُرد از قنوتِ نافله‌هایش علی در سحر خوب است گاهی زیر باران ایستاد پشت در گفتند جمعش از چهل تَن هم گذشت پشت در زهرا ولی تا حَدِ امکان ایستاد فاطمه می‌ماند آنجا حیف میخِ لعنتی..‌ تاکه او جان داشت پیش ضربه‌هاشان ایستاد بچه‌های فاطمه مانند زهرایند ، پس محسنش هم پیشِ ضربِ نامسلمان ایستاد فاطمه این ایستادن را به زینب یاد داد تاکه بِینِ آتشِ شام غریبان ایستاد جای طفلان سنگ خورد و جای طفلان چوب خورد عمه اما بین صدها چشم حیران ایستاد هرگز از یادش نخواهد رفت اما قتلگاه... ...شمر با دامان خونین و پریشان ایستاد 🔻مقدمتان را به این کانال 15 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
آن زمان که پشت در میسوخت مادر مثل شمع گوئیا میسوخت یک دنیا سراسر مثل شمع آب شد عالم برای چشم پر اشک حسن تا جلوی چشم او شد آب، مادر مثل شمع زد علی پر پر برای فاطمه پروانه وار ذوب شد زهرا هم از غم‌های حیدر مثل شمع حکم دلدار است جان دادن به پای دلبرش عشق یعنی سوختن از پای تا سر مثل شمع شعله‌ی خوشبختی این خانه روشن بود، حیف در مسیر تندباد افتاد آخر مثل شمع روضه‌های فاطمه تفسیرشان قتل علیست کل قرآن جان سپرد از داغ کوثر مثل شمع غافل از حال دل پروانه‌های خویش نیست گرچه دارد مادر ما شعله در بر مثل شمع 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
روحِ جاریِ رودها ! زهرا بانیِ خنده‌ی خدا ! زهرا آینه دار هَل اَتیٰ! زهرا نقطه ی عَطف ماجرا! زهرا قصّه‌ی عشق را مقدمه ای علت خلقتی تو؛ فاطمه‌ ای! ابر از جلوه ی قمر به تو گفت راز شب را دمِ سحر به تو گفت هر که رنجید، زودتر به تو گفت ضَعف خود را فقط پدر به تو گفت* حس آرامشِ تو مطلوب است حالِ بابا کنار تو خوب است اُف به بالی که جلد بام تو نیست تشنه ای که فقیر جام تو نیست وای از آن دل که وقف نام تو نیست احدی در حدِ مقام تو نیست در خورِ والیِ خدا..،ولی است لایق فاطمه فقط علی است قبل از آنکه سر و صدا برسد از سر کوچه ها گدا برسد می نشینیم تا غذا برسد نانِ گرمَت مگر به ما برسد دور هُرم تنورِ تو جمعیم همه پروانه های این شمعیم نورِ لبخندهات جای خودش... اثرِ پندهات جای خودش... حُبِّ دلبند‌هات جای خودش... تو وُ فرزندهات جای خودش... هر کنیز تو باب حاجات است فضّه ات صاحب کرامات است تو کجایی و ما کجا هستیم دردمندیم..،بی دوا هستیم از خواصیم..،با شما هستیم ما گدایانِ مجتبی هستیم سرور نوکران تو حسن است پسر ارشد تو عشق من است خادم کوی تو برادر ماست نوکری کردنِ تو باور ماست دامن تو دخیل آخر ماست چادرت سرپناه کشور ماست تو خودت سایه ی سر مایی به اَبَالفَضل مادر مایی! فرصت نَقلِ اصلِ مطلب شد وقت خون‌گریه‌ی مُرَکَّب شد گُذر از جمعیت لبالب شد ناگهان بین کوچه ها شب شد شیشه با ضربِ سنگِ خاره شکست آنچنان زد که گوشواره شکست دست با صورت تو بد تا کرد خون به قلب تمام دنیا کرد این زمین خوردنت چه با ما کرد حسن از بخت بد تماشا کرد... آینه روی خاک‌ها افتاد چادرت زیر دست و پا افتاد *اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفا 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تا خورد با غصبِ فدک مادر به دیوار با گریه حک شد سورۂ کوثر به دیوار زد سیلی آن نامرد و یک آن بیهوا خورد- پیش حسن(ع) محکم سرِ مادر به دیوار با بی حیایی بر سر زهرا(س) تشر زد جبریل می زد آه بال و پر به دیوار روی زمین افتاد تا که گوشواره با گریه عالم تکیه زد مضطر به دیوار از صبحِ خلقت تا به صبح روزِ محشر لعنت فرستاده ست پیغمبر(ص) به دیوار لعنت بر آن دستانِ هیزم آوری که هر لحظه میزد آتشی دیگر به دیوار سر را علی(ع) شرمنده می انداخت پایین می رفت بالا شعله ها از در به دیوار شد بیشتر از پیش هر چه درد پهلو نزدیک میشد بیشتر بستر به دیوار «عجّل وفاتي» شد اجابت تا حسینش(ع) زل زد شبانه با دو چشم تر به دیوار تابوت را میساخت پنهانی و کم کم چون تکیه میزد گوشه ای دختر به دیوار در خانه تیغِ ذوالفقارش می کشید آه در کوچه میشد خیره تا حیدر به دیوار! 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
گیرم آتش به جفا، در که نباید می سوخت آشیان سوخت ، کبوتر که نباید می سوخت آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته ،معجر که نباید می سوخت ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه ، عصر چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت ، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت 🔻مقدمتان را به این کانال 16 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠